فتاوای مراجع درباره الزام حجاب توسط حکومتاسلامی
آیا حکومت اسلامی حق دارد به عنوان حکم اولیه رعایت حجاب را بر زنان مسلمان #اجبار کند؟ آیا علاوه بر حق، در این خصوص وظیفه هم دارد؟ به عنوان حکم ثانویه چطور؟ لطفا نظر خود را تفصیلا درباره اعمال این حق یا وظیفه در مورد #زنانـغیرمسلمان ساکن در کشور اسلامی با قید حکم اولی و ثانوی نیز بیان فرمائید.
پاسخ آیتالله مکارم شیرازی
بسم الله الرحمن الرحیم
با اهداء سلام و تحیت؛
حکومت اسلامى و مسلمانان نسبت به گناهان پنهانى افراد وظیفهاى ندارند، ولى بدون شک نسبت به گناهانى که به طور علنى و آشکار، در سطح جامعه انجام مىشود وظیفه نهى از منکر دارند، و الا جایى براى انجام این وظیفه مهم باقى نمىماند. البته با این تفاوت که مردم باید به نهى از منکر زبانى اکتفا کنند، و از هر گونه برخورد فیزیکى اجتناب ورزند، ولى حکومت مىتواند وارد این مرحله نیز بشود. و لذا حکومت اسلامی #موظف است از گناهان علنی جلوگیری کند. همیشه موفق باشید.
پاسخ آیتالله نوری همدانی
باسمه تعالی
سلام علیکم
ج1. بله
ج2. بله هر حکمى براى مؤمنین و مسلمانان ثابت است، دیگران نیز مکلّف به آن هستند (الکفّار مکلّفون بالفروع کما انّهم مکلّفون بالأصول)، بنابراین آنها هم موظّف به حکم حجاب و گناهان دیگر هستند.
پاسخ آیتالله صافی گلپایگانی
بسم الله الرحمن الرحیم
علیکم السلام و رحمت الله
بر طبق آیات و اخبار وارده از معصومین سلام الله علیهم، بر زن واجب است که خود را از نامحرم بپوشاند و به نظر اینجانب بنابر احتیاط، پوشش وجه و کفین نیز لازم است و در صورت اصرار زن (چه زن مسلمان و چه غیرمسلمان) بر بدحجابی در جامعه اسلامی، چنانچه از نهی متنبه نشود #حاکمـشرع جامعالشرایط میتواند او را #تعزیرـنماید. در قلمرو جامعه اسلامی همه افراد (چه مسلمان و چه غیرمسلمان) ملزم به رعایت احکام اسلامی بوده و تخلف از آنها جایز نیست.
والله العالم. موفق باشید.
کمبودمحبت مادرمنشأاکثر مفاسد عالم است!
اگر شما [بانوان] را کشاندند به ادارات، وبچههایتان را به جاهایی که بچه نگهداری میکنند سپردید، عقده در او پیدا میشود. این عقدهها منشأ «همه یا اکثر» مفاسد است!
محبت مادری لازم دارد بچه.
زنانی که به خاطر فعالیتهای خارج از خانواده از آوردن فرزند جلوگیری میکنند، خلاف طبیعت بشری و زنانۀ خود اقدام کردهاند؛ خداوند به این راضی نیست!
زنانی که برای کارهای دیگر، فرزند خود را از پرورش در آغوش مهر مادری محروم میکنند، به ضرر فرزندشان، خودشان و جامعه اقدام کردهاند؛ اسلام این را اجازه نمیدهد..
آیا حذف #نام_پدر در کارت ملی ربطی به سند 2030 ندارد..؟
وارد کردن #نام_مادر در ثبت نام کارت ملی هوشمند اختیاری است/ در آینده نام پدر و مشخصات فردی از فرم ارگان ها حذف خواهد شد..!!
دقت کنید :از آنجایی که در اروپا و آمریکا تعداد زیادی تولد نامشروع دارند..مثلا فرانسه بالای 50 درصد جمعیتش را فرزندان نامشروع تشکیل میدهد.لذا برای شناخت والدین او نام مادر را در اوراق هویتی او درج میکنند.
در همین رابطه، آیا برای ازبین بردن غیرت مرد ایرانی و عفت زن ایرانی، درج #نام_مادر بستر سازی برای ترویج این مسئله در کشور نیست.
آیا نسل حلال زاده ایرانی را که سازمان ملل نیز به آن مباهات میکند..اینگونه تحت عناوین حقوق بشر لکه دارد باید کرد..؟؟!
هوشیار باشید.
حذف نام پدر که نسب را منتقل میکند.. و وارد کردن نام مادر در کارت ملی…!!
بجزء اجرای طرح 2030 در کشور چیزی دیگری نمیتواند باشد.
هنگام دریافت کارت ملی جدید،به این مورد رضایت ندهید..
برگرفته ازافشاگری استاد حسن عباسی96/12/14
چهار پرسش از انسان در قیامت
پيامبر صلى الله عليه و آله:
لا تَزولُ قَدَما عَبدٍ يَومَ القيامَةِ حَتّى يُساَ لَ عَن اَربَعٍ عَن عُمُرِهِ فيما اَفناهُ وَ عَن شَبابِهِ فيما اَبلاهُ وَ عَن مالِهِ مِن اَينَ اَ كتَسَبَهُ وَ فيما اَ نفَقَهُ وَ عَن حُبِّنا اَهلَ البَيتِ؛
انسان، در روز قيامت، قدم از قدم برنمى دارد، مگر آن كه از چهار چيز پرسيده مى شود:
از عمرش كه چگونه گذرانده است،
از جوانى اش كه چگونه سپرى كرده،
از ثروتش كه از كجا به دست آورده و چگونه خرج كرده است و از دوستى ما اهل بيت.
امالی(صدوق) ص39
خصال ج1 ، ص 253، ح 125
حرف زدن با امام زمان(عج)
مرحوم آیت الله میلانی میفرمودند:
هر روز بنشینید یک مقدار با امام زمان درد
و دل کنید.
خوب نیست شیعه روزششب شود و شباش روز شود و اصلاً به یاد او
نباشد. بنشینید چند دقیقه ولو آدم حال هم
نداشته باشد، مثلاً از مفاتیح دعایی بخواند،
با همین زبان خودمان سلام و علیکی با آقا کند. با حضرت درد و دلی کند.
آیت الله بهجت می فرمود:
بین دهان تا گوش شما کمتر از یک وجب است.
قبل از اینکه حرف از دهان خودتان به گوش
خودتان برسد، به گوش حضرت رسیده است.
او نزدیک است، درد و دلها را میشنود.
با او حرف بزنید و ارتباط برقرار کنید.
در زمان حضرت امام هادی علیه السلام
شخصی نامهای نوشت از یکی از شهرهای دورنامهای نوشت که آقا من دور از شما هستم.
گاهی حاجاتی دارم، مشکلاتی دارم،
به هر حال چه کنم؟
حضرت در جواب ایشان نوشتند:
«إِنْ کَانَتْ لَکَ حَاجَةٌ فَحَرِّکْ شَفَتَیْک»
لبت را حرکت بده، حرف بزن، بگو.
ما از شما دور نیستیم.
بحارالانوار/ ج53/ ص306
تیمم بر سنگ خیس
سوال:
آیا تیمم بر سنگ خیس صحیح است؟
پاسخ:
اگر خیسی به اندازه ای باشد که مانع رسیدن کف دست بر سنگ شود، صحیح نیست؛ ولی اگر آن قدر نیست که مانع رسیدن کف دست به سنگ شود، اشکالی ندارد.
منبع: سوالات موجود در مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی، قم.
بزرگترین و مهمترین تکلیف الهی
مسجدشیطان
پیامبر (ص) از شیطان پرسید : “مسجد تو کجاست ؟
شیطان گفت : بازارهایی که پر از غش و تقلب در اموال باشد !
حضرت فرمود : با چه کسی هم غذاهستی؟"
شیطان گفت : زنان و مردانی که بر سر سفره، نام خدا را نمیبرند!
حضرت فرمود : “چه کسی پیش تو عزیز است ؟”
شیطان گفت : کسی که دائم غرق در معصیت است و معصیت را برای لحظهای تعطیل و رها نمیکند!
حضرت رسول (ص) از شیطان پرسید : آیا تو مؤذنی هم داری ؟
شیطان گفت : کارگردانان و مطربان شبانه، مؤذن من هستند!
داغی صحرای محشر
روزی پیامبر اکرم(ص) یک درهم به سلمان و یک درهم به ابوذر داد.
سلمان درهم خود را انفاق کرد و به بینوایی بخشید،ولی ابوذر با آن لوازمی خرید.
روز بعد پیامبر دستور داد آتشی افروختند. سنگی نیز روی آن گذاشتند. همین که سنگ گرم شد و حرارت و شعلههای آتش در سنگ اثر کرد، سلمان و ابوذر را فراخواند و فرمود:
«هر کدام باید بالای این سنگ بروید و حساب درهم دیروز را پس بدهید.»
سلمان بدون درنگ و ترس، پای بر سنگ گذاشت و گفت: «در راه خدا انفاق کردم» و پایین آمد.
وقتی که نوبت به ابوذر رسید، ترس او را فراگرفت. از اینکه پای برهنه روی سنگ داغ بگذارد و خرید خود را شرح دهد، وحشت داشت.
پیامبر فرمود: « از تو گذشتم؛ زیرا حسابت به طول میانجامد، ولی بدان که صحرای محشر از این سنگ داغتر است».
پند تاریخ، ج 1، ص 190
گریه ستارخان
ستارخان در خاطراتش می گوید:
من هیچوقت گریه نکردم،
چون اگر گریه می کردم آذربایجان شکست می خورد و اگر آذربایجان شکست می خورد ایران شکست می خورد…!
اما در زمان مشروطه یک بار گریستم؛ و آن زمانی بود که 9 ماه در محاصره بودیم بدون آب و بدون غذا؛ از قرارگاه آمدم بیرون، مادری را دیدم با کودکی در بغل، کودک از فرط گرسنگی به سمت بوته علفی رفت و بدلیل ضعف شدید بوته را با خاک ریشه می خورد، با خودم گفتم الان مادر کودک مرا فحش می دهد و می گوید لعنت به ستارخان.!!
اما مادر، فرزند را در آغوش گرفت و گفت:
“اشکالی ندارد فرزندم، خاک می خوریم، اما خاک نمی دهیم.”
آنجا بود که اشک از چشمانم سرازیر شد …
سفارشات امام کاظم علیه السلام به هشام بن حکم
ای هشام، چه بد است آن بندهای که دو چهره و دو زبان دارد.
برادرش را در حضور میستاید و در غیاب [ با غیبت و بدگوئی ] گوشتش را میخورد!
اگر به برادرش چیزی دهند به او رشک و حسد ورزد و چون گرفتار شود تنهایش گذارد.
پاداش نیکوکاری سریعترین خیر است و کیفر ستمکاری سریعترین شرّ.
و بیشکّ بدترین بنده خدا کسی است که همنشینی با او را به جهت بد زبانیش ناپسند میداری.
آیا مردم را چیزی جز محصول زبان به دوزخ اندازد؟
از صفات خوب بودن هر مسلمانی؛ دوری او از سخن یاوه و گزاف است.
ای هشام؛ هیچ مردی به مقام اهل ایمان نرسد تا ترسان و امیدوار گردد و ترسان و امیدوار نگردد تا برای آنچه میترسد و بدان چه امید دارد کار کند و عمل نماید.
ای هشام؛ خداوند جلیل و عزیز فرموده: سوگند به عزّت و جلالم، به بزرگی و قدرتم، به شکوه و رفعت مقامم که هر بندهای خواست مرا بر هوای خود ترجیح دهد در این صورت
توانگری را در جانش قرار دهم
و تلاشش را در آخرت او نهم
و کسب و کارش را کفایت نمایم
و آسمانها و زمین را ضامن روزیش سازم
و به سود او در ورای تجارت هر تاجری باشم.
ای هشام؛ خشم کلید شرّ و بدی است و کاملترین افراد مؤمن، خوشخلقترین ایشان است.
تحف العقول/ ترجمه جعفری ص: 373
حکایت بهلول
ﻫﺎﺭﻭﻥ ﺍﻟﺮﺷﯿﺪ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﻣﻬﻤﺎﻧﺎﻧﺶ ﻋﯿﺴﯽ ﺑﻦ ﺟﻌﻔﺮ ﺑﺮﻣﮑﯽ ﻭ ﻣﺎﺩﺭ ﺟﻌﻔﺮ ﺑﺮﻣﮑﯽ ﺩﺭ ﻗﺼﺮ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺣﻮﺻﻠﻪ ﺍﺵ ﺳﺮ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ
ﺍﺯ ﺳﺮﺑﺎﺯﺍﻥ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺑﻬﻠﻮﻝ ﺭﺍ ﺑﯿﺎﻭﺭﻧﺪ ﺗﺎ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺨﻨﺪﺍﻧﺪ.
ﺳﺮﺑﺎﺯﺍﻥ ﺭﻓﺘﻨﺪ ﻭ ﺑﻬﻠﻮﻝ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻣﯿﺎﻥ ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ ﺷﻬﺮ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻭ ﻧﺰﺩ ﺧﻠﯿﻔﻪ ﺍﻭﺭﺩﻧﺪﻫﺎﺭﻭﻥ ﺍﻟﺮﺷﯿﺪ ﺑﻪ ﺑﻬﻠﻮﻝ ﺍﻣﺮ ﮐﺮﺩ ﭼﻨﺪ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎ ﺑﺸﻤﺎﺭ
ﺑﻬﻠﻮﻝ ﮔﺮﻓﺖ : ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﻫﺴﺘﻢ ﻭ ﺑﺎ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﻣﺎﺩﺭ ﺟﻌﻔﺮ ﺑﺮﻣﮑﯽ ﮔﻔﺖ ﺍﯾﻦ ﺩﻭﻣﯿﻦ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﻫﺴﺖ
ﻋﯿﺴﯽ ﺑﺎ ﺣﺎﻟﺘﯽ ﻋﺼﺒﯽ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩ : ﻭﺍﯼ ﺑﺮ ﺗﻮ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎﺩﺭ ﺟﻌﻔﺮ ﭼﻨﯿﻦ ﺣﺮﻓﯽ ﻣﯽ ﺯﻧﯽ ؟
ﺑﻬﻠﻮﻝ ﺧﻨﺪﯾﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﺻﺎﺣﺐ ﺍﺭﺑﺪﻩ ﺳﻮﻣﯿﻦ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﻫﺴﺖ.
ﻫﺎﺭﻭﻥ ﺍﺯ ﮐﻮﺭﻩ ﺩﺭ ﺭﻓﺖ ﻭ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩ :
ﺍﯾﻦ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻗﺼﺮ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﮐﻨﯿﺪ ﺁﺑﺮﻭﯾﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺩ
ﺑﻬﻠﻮﻝ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﻣﯽ ﺷﺪ ﮔﻔﺖ : ﺗﻮ ﻫﻢ ﭼﻬﺎﺭﻣﯽ ﻫﺴﺖ ﻫﺎﺭﻭﻥ !
گشایش و رونق در کسب کار
روایت است که مردی به خدمت امام کاظم(ع) شکایت کرد که کار بر من بسته شده است و به هرکاری که متوجه می شوم، سود نمی یابم و به هر حاجت که رو می نهم برآورده نمی شود.
حضرت فرمودند: بعد از نماز صبح 10 مرتبه بگو :
《سُبحانَ اللهِ العَظیمِ وَ بِحَمدِه اَستَغفِرُ اللهَ وَ اَسأَلُهُ مِن فَضلِهِ》
کافی،ج5،ص315.
گنج هاي نيكويي...
آیت الله مجتهدی تهرانی:
گنج هاي نيكويي سه تا است :
1.پنهان داشتن عمل :
ميخواي به يك مستحقّی براي عروسی دخترش قالي بدهی ، مخفی كن و آبرويش را نريز ، به در و همسايه نگو.
2. شكيبايی در برابر سختی ها :️
داغ اولاد ديدی و يا مثلا ورشكست شدی ؛ به خودت فشار نيار اعصابتو خرد نكن صبر كن.
صبر و ضفر هر دو دوستان قديم اند.
بر اثر صبر نوبت ضفر آيد.
3. کتمان مصائب :️
آدم مصائب خودشو نگويد مثلا اگر طرف شهيد داده است ، راه نرود و بگويد كه من شهيد داده ام.
قطع درختان و به تباهی کشیدن جنگلها غیراسلامی است
درمحضراستاد
گویند : صاحب دلى ، براى اقامه نماز به مسجدى رفت. نمازگزاران ، همه او راشناختند پس ، از او خواستند که پس از نماز بر منبر رود و پند گوید.
پذیرفت نماز جماعت تمام شد. چشم ها همه به سوى او بود. مرد صاحب دل برخاست و بر پله نخست منبر نشست.
بسم الله گفت و خدا و رسولش را ستود. آن گاه خطاب به جماعت گفت :
مردم! هر کس از شما که مى داند امروز تا شب خواهد زیست و نخواهد مرد ، برخیزد! کسى برنخاست.
گفت :حالا هر کس از شما که خود را آماده مرگ کرده است ، برخیزد !
باز کسى برنخاست.
گفت : شگفتا از شما که به ماندن اطمینان ندارید ؛ اما براى رفتن نیز آماده نیستید.
نفقه زن در دوران عده
سوال :
آیا نفقه زن در دوران عده بر عهده مرد است؟
پاسخ:
این مساله چند صورت دارد:
1. در دوران عده وفات : مطلقا چه زن حامله باشد یا نباشد بر عهده مرد نیست و از اصل ترکه مرد هم داده نمی شود.
2. در مدت طلاق رجعی : نفقه زن بر عهده مرد است .(امام:در صورتی که در حال نشوز جدا نشده باشند)
3. در مدت طلاق بائن: اگر زن حامله باشد نفقه بر عهده مرد است و اگر زن حامله نباشد نفقه بر عهده مرد نیست.
منبع:
آیات عظام امام تحریرالوسیله ح3 ص 560-مساله6.ایات عظام وخید منهاج ج3ص326.سیستانی همان ص124.صافی گلپایگانی جامع الاحکام ح2 ص35.
تعارف کردن ، نشانه ی دروغ و دورویی!
روزی امام صادق«علیه السلام» در مجلسی از جای برخاستند تا خارج شوند، دوستی نیز برخاست و به اتفاق امام به راه افتاد، تا به در خانه امام رسیدند.
امام«علیه السلام» بی آن که به آن شخص تعارف کنند، وارد خانه شدند.
از ایشان پرسیدند: «چرا به آن شخص تعارف نکردید و نفرمودید داخل منزل شود؟»
حضرت فرمودند: «آمادگی پذیرش او را نداشتم.»
گفتند: «اگر تعارف می کردید او خودش نمی آمد.»
حضرت فرمودند: «دوست ندارم خداوند، نام مرا جزو کسانی ثبت فرماید که در تعارف زیاده روی می کنند…
ناسخ التواریخ سپهر، ج۲،ص۶۴۸