امین در امانت داری
شیخ مرتضی انصاری، مرجع تقلید شیعیان بود.
وی روزی که از دنیا رفت، با آن ساعتی که به صورت یک طلبه فقیر دزفولی، وارد نجف شد، فرقی نکرد.
وقتی مردم خانه او را دیدند، متوجه شدند که او مانند فقیرترین مردم زندگی می کند.
روزی شخصی به ایشان گفت: آقا! خیلی هنر می کنید که این همه وجوهات به دست شما می آید و از آنها هیچ گونه استفاده شخصی نمی کنید.
شیخ مرتضی گفت: چه هنری کرده ام!
مرد سؤال کننده گفت: چه هنری از این بالاتر!
شیخ مرتضی گفت: حداکثر، کار من، مثل کار خرک چی های کاشان است که می روند اصفهان و بر می گردند.
خرک چی های کاشان پول می گیرند که بروند از اصفهان کالا بخرند و بیاورند.
آیا شما دیده اید که اینها به مال مردم خیانت کنند! این مسئله، مسئله مهمی نیست که به نظر شما مهم آمده است
داستان های معنوی، ص 265 - 264
تجربه یک راهنمای خوب
در یک روستا، تاجری مقدار زیادی محصول از کشاورزان خرید تا آنها را با ماشین به انبار منتقل کند.
در راه از پسری روستایی پرسید: «تا جاده چقدر راه است؟»
پسر جواب داد: «اگر آرام بروید حدود ده دقیقه. اما اگر با سرعت بروید نیم ساعت و یا شایدهم بیشتر.»
تاجر از این حرف مسخره ی پسر ناراحت شد و به او بد و بیراه گفت و با عصبانیت به سرعت حرکت کرد. پنجاه متر بیشتر نرفته بود که چرخ ماشین به سنگ ها گیر کرد و با یک تکان، همه محصولها به زمین ریخت و از بین رفت… تاجر ناراحت و اندوهگین شد از تباه شدن پول و محصولش.
در همین هنگام، یاد حرف پسر روستایی افتاد و وقتی منظور او را فهمید حسابی شرمنده شد. افسوس که دیر شده بود.
به حرف و تجربه ی دیگران عمل کنیم.
شاید گاهی باید آرام تر قدم برداریم تا برسیم، گاهی نباید برویم و…
گناهکاران ببینند...
سخنان استاد پناهیان باموضوع ضمانت امام صادق(ع)برای گنه کاری که تاآخرخط رفته بود!
کجایندگناهکارانی که به بهانه گناه ومعصیت،ازامامان رئوفشان می ترسند؟
حق مردم...
قابل توجه مسولان حکومتی:
مردانیاز اهل ذمه(غیرمسلمان)، مشکلاتشان را به گوش امام علی(ع) رساندند.
امیرالمومنین(ع) نامهای به فرماندار آن منطقه(قرظهبنکعبانصاری) نوشتند:
مردمانی غیرمسلمان، از حوزه فرمانداری تو، گفتهاند که در زمینهایشان نهری داشتهاند که خشک شده است. در مشکلات اقتصادی آنها مطالعه کن و آن نهر را اصلاح کن.
بهجان خودم سوگند اگر آبادانی شود و مردم تامین گردند، بهتر از آن است که کوچ کنند و ناتوان شوند و از انجام کارهایی که به صلاح مملکت است باز مانند.
مناقب ابنشهرآشوب، ج۲، ص ۱۲۳
حرکت آهسته امابانقشه دشمن
اشتباهات کودک رابرای همسرتان درحضورکودک بازگونکنید
بازگویی و تعریف کردن اشتباهات، اشتباهی است که شما مرتکب میشوید.
و مهر تاییدی بر رفتارهای اوست که سبب جسارت کودک برای تکرار آن رفتار یا حرف میشود و باعث تثبیت آن رفتار میشود.
تنبیه باید دو نفری انجام شود:کودک + یک والد ( پدر یا مادر)
بدون گزارش به والد دیگر .
کودک احساس میکند؛ والدینش دوستش ندارند و در محیط خانه احساس ناامنی میکند.
وقتی پدر میآید، فرزند علاقهمند است که با پدرش ارتباط برقرار کند و با هم بازی کنند ولی شما با بازگویی اشتباهات کودک سبب تخریب رابطه پدر _ فرزندی میشوید .
که گاهی متاسفانه پدر به دلیل خستگی کودک را تنبیه میکند (به جای بازی و شادی).
در مورد رفتارهای کودک و صحبت در روشهای تربیتی، در اتاق جداگانه بدون حضور کودک، با همسرتان حرف بزنید.
بازگوکردن اشتباهات، آموزش خبرچینی به کودکان است!!
آغازحیات مطلوب بشر از دوران ظهور حضرت مهدى (علیه السلام)
زندگى اصلى و حیات مطلوب بشر از دوران ظهور حضرت مهدى (سلام الله علیه) آغاز میشود
رهبر انقلاب(حفظه الله):
هر فردى از آحاد بشر میداند که این سِیر عمومى بشر به کجا منتهى خواهد شد.
اگر بخواهیم تشبیه کنیم، اینجور باید بگوییم که یک مسافرى یا یک کاروانى از پیچوخمهاى دشوار، از معبرهاى سخت، از کوهستانها، از وادىها، از درّهها، از لجنزارها، از خارزارها، همینطور دارد عبور میکند، راه را میپیماید، براى اینکه خودش را به یک نقطهاى برساند؛ این نقطه کجا است؟ این نقطه عبارت است از یک اتوبان، یک جادّهى مهم، یک جادّهى باز، یک راه هموار.
همهى آنچه در تاریخ بشر تا امروز مشاهده میکنیم، حرکت در همان کورهراهها و در همان فرازونشیبها و در همان خارستانها و لجنزارها و مانند اینها بوده است؛ بشریّت دارد همینطور این راه را طى میکند تا به اتوبان برسد؛ این اتوبان، دورانِ مهدویّت است، دوران ظهور حضرت مهدى (سلام الله علیه) است.
اینجور نیست که وقتى به آنجا رسیدیم، یک حرکت دفعى انجام بگیرد و بعد هم تمام بشود؛ نه، آنجا یک مسیر است.
در واقع باید گفت زندگى اصلى بشر و حیات مطلوب بشر از آنجا آغاز میشود و بشریّت تازه مىافتد در راهى که این راه یک صراط مستقیم است و او را به مقصد آفرینش میرساند.
٩٣/٣/٢١
ترک حلوای لذیذ !
آیت الله بهجت (ره):
اگرانسان درمواقع شدت و خطردر صحنه های گناه خدا را یاد کند و آن را بر فعل حرام ترجیح دهد و حلوای به این لذیذی رابرای خداترک کندخدا میداندکه چه حلوایی نصیبش میشود!
البته دراینگونه مواقع خطر امکان سقوط است.خداکندکه ما واقع نشویم.
درمحضربهجت ج۳،ص۲۰۷
پیراهن حضرت یوسف علیه السلام چه بود و در نزد کیست !؟
ﻣﻔﻀّﻞ ﺑﻦ ﻋﻤﺮ ﮔﻮﻳﺪ ﺍﺯ ﺍﻣﺎﻡ ﺻﺎﺩﻕ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺷﻨﻴﺪﻡ ﻛﻪ ﻣﻰ ﻓﺮﻣﻮﺩ:
ﺁﻳﺎ ﻣﻰ ﺩﺍﻧﻰ ﻛﻪ ﭘﻴﺮﺍﻫﻦ ﻳﻮﺳﻒ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﭼﻪ ﺑﻮﺩ؟
ﮔﻔﺘﻢ: ﻧﻪ، ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﭼﻮﻥ ﺑﺮﺍﻯ ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺁﺗﺶ ﺍﻓﺮﻭﺧﺘﻨﺪ ﺟﺒﺮﺍﺋﻴﻞ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺑﺮﺍﻯ ﺍﻭ ﭘﻴﺮﺍﻫﻨﻰ ﺑﻬﺸﺘﻰ ﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺑﺮ ﺍﻭ ﻛﺮﺩ ﻭ ﮔﺮﻣﺎ ﻭ ﺳﺮﻣﺎ ﺑﺮ ﻭﻯ ﺍﺛﺮ ﻧﻤﻰ ﻛﺮﺩ ﻭ ﭼﻮﻥ ﻭﻓﺎﺗﺶ ﻓﺮﺍ ﺭﺳﻴﺪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺗﻤﻴﻤﻪ ﺍﻯ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺑﺮ ﺍﺳﺤﺎﻕ ﺁﻭﻳﺨﺖ ﻭ ﺍﻭ ﻧﻴﺰ ﺑﺮ ﻳﻌﻘﻮﺏ ﺁﻭﻳﺨﺖ ﻭ ﭼﻮﻥ ﻳﻮﺳﻒ ﺑﻪ ﺩﻧﻴﺎ ﺁﻣﺪ ﺑﺮ ﺍﻭ ﺁﻭﻳﺨﺖ ﻭ ﺩﺭ ﺑﺎﺯﻭﻳﺶ ﺑﻮﺩ ﺗﺎ ﻛﺎﺭﺵ ﺑﻪ ﺁﻧﺠﺎ ﺭﺳﻴﺪ ﻛﻪ ﺷﻨﻴﺪﻩ ﺍﻳﺪ ﻭ ﭼﻮﻥ ﺩﺭ ﻣﺼﺮ ﻳﻮﺳﻒ ﺁﻥ ﭘﻴﺮﺍﻫﻦ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺗﻤﻴﻤﻪ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺁﻭﺭﺩ، ﻳﻌﻘﻮﺏ ﺑﻮﻯ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺷﻨﻴﺪ ﻭ ﭼﻮﻥ ﻫﻤﺎﻥ ﻗﻮﻝ ﺧﺪﺍﻯ ﺗﻌﺎﻟﻰ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺣﻜﺎﻳﺖ ﺍﺯ ﺍﻭ ﻣﻰ ﻓﺮﻣﺎﻳﺪ: ﺍﮔﺮ ﻣﺮﺍ ﺧﻄﺎﻛﺎﺭ ﻧﺪﺍﻧﻴﺪ ﻣﻦ ﺑﻮﻯ ﻳﻮﺳﻒ ﺭﺍ ﺍﺳﺘﺸﻤﺎﻡ ﻣﻰ ﻛﻨﻢ
ﻭ ﺁﻥ ﻫﻤﺎﻥ ﭘﻴﺮﺍﻫﻨﻰ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺑﻬﺸﺖ ﻓﺮﻭﺩ ﺁﻣﺪ. ﮔﻔﺘﻢ: ﻓﺪﺍﻯ ﺷﻤﺎ ﺷﻮﻡ ﺍﻛﻨﻮﻥ ﺁﻥ ﭘﻴﺮﺍﻫﻦ ﺩﺭ ﻧﺰﺩ ﻛﻴﺴﺖ؟
ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺍﻫﻞ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﻭﻫﻨﮕﺎﻡ ﺧﺮﻭﺝ ﻗﺎﺋﻢ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺍﻭﺳﺖ. ﺳﭙﺲ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻋﻠﻢ ﻳﺎ ﻫﺮ ﭼﻴﺰ ﺩﻳﮕﺮﻯ ﻛﻪ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺍﻥ ﺑﻪ ﺍﺭﺙ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺍﻧﺪ ﻣﻨﺘﻬﻰ ﺑﻪ ﻣﺤﻤّﺪ ﺻﻠّﻰ ﺍﻟﻠﱠﱠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻭ ﺳﻠّﻢ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ.
کتاب شریف کمال الدین شیخ صدوق/باب ۵۸/صفحه۶۷۴/حدیث۲۹
صلوات خاصه امام صادق علیه السلام
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ خَازِنِ الْعِلْمِ الدَّاعِی إِلَیْکَ بِالْحَقِّ النُّورِ الْمُبِینِ اللَّهُمَّ وَ کَمَا جَعَلْتَهُ مَعْدِنَ کَلامِکَ وَ وَحْیِکَ وَ خَازِنَ عِلْمِکَ وَ لِسَانَ تَوْحِیدِکَ وَ وَلِیَّ أَمْرِکَ وَ مُسْتَحْفَظَ [مُسْتَحْفِظَ] دِینِکَ فَصَلِّ عَلَیْهِ أَفْضَلَ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَصْفِیَائِکَ وَ حُجَجِکَ إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ.
خدایا درود فرست بر جعفر بن محمد صادق، خزانهدار دانش، دعوتکننده به سوى تو بر پایه حق، آن نور آشکار! خدایا چنانکه او را قرار دادى معدن کلامت، و وحیات، و خزانهدار دانشت، و زبان توحیدت و سرپرست فرمانت، و نگهدارنده دینت، پس بر او درود فرست؛ بهترین درودى که بر یکى از برگزیدگانت، و حجّتهایت فرستادی که تو ستوده و بزرگوارى.
مفاتیح الجنان
پاداشی که پس از مرگ نیز به انسان میرسد
امام صادق(ع) فرمود:
عنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع قَالَ: لَيْسَ يَتْبَعُ الرَّجُلَ بَعْدَ مَوْتِهِ مِنَ الْأَجْرِ إِلَّا ثَلَاثُ خِصَالٍ صَدَقَةٌ أَجْرَاهَا فِي حَيَاتِهِ فَهِيَ تَجْرِي بَعْدَ مَوْتِهِ وَ سُنَّةٌ سَنَّهَا هُدًى فَهِيَ تُعْمَلُ بِهَا بَعْدَ مَوْتِهِ وَ وَلَدٌ صَالِحٌ يَسْتَغْفِرُ لَهُ.
پس از مرگ انسان پاداشی به او ملحق نمیشود مگر سه چیز:
- صدقهای که در زمان زنده بودن داده و پس از مرگش نیز خیر آن به دیگران میرسد.
- سنت خیری که آن را بنا نهاده و پس از مرگش نیز به آن عمل می شود.
- فرزند صالحی که برای او طلب آمرزش کند.
امالی شیخ صدوق، ص۳۵
دوستى بدون عمل
بچهام كوچولو بود، از من بيسكويت خواست.
گفتم: امروز مىخرم.
وقتى به خانه برگشتم فراموش كرده بودم. بچه دويد جلو و پرسيد: بابا بيسكويت كو؟ گفتم: يادم رفت.
بچه تازۀ به زبان آمده بود، گفت: بابا بَده، بابا بَده.
بچه را بغل كردم و گفتم: باباجان! دوستت دارم.
گفت: بيسكويت كو؟ دانستم كه دوستى بدون عمل را بچۀ سه ساله هم قبول ندارد. چگونه ما مىگوئيم خدا و رسول و اهل بيت او را دوست داريم، ولى در عمل كوتاهى مىكنيم؟
خاطرات استاد قرائتی/ج ۱/ص ۶۲
حکم نگهداری گربه درمنزل
نسبت دادن خُدعه و مكر و حيله به خدا...
نسبت دادن خُدعه و مكر و حيله به خدا در قرآن بهچه معناست؟
پاسخ: امام رضا عليه السلام مىفرمايد: مكر خداوند همان كيفر او به اهل مكر است، بگذريم كه بر خلاف اصطلاح ما مكر را به معناى حيله مىدانيم، مكر به معناى تدبير است و تدبير مىتواند خوب باشد و مىتواند بد باشد و لذا مىفرمايد: «وَ لا يَحِيقُ الْمَكْرُ السَّيِّئُ إِلاّ بِأَهْلِهِ» ٥يعنى تدبير به جز تدبير كنندهاش را در بر نمىگيرد،بنابراين معناى «وَ اللّهُ خَيْرُ الْماكِرِينَ» آن است كه خداوند بهترين تدبير كننده است و امّا اينكه چگونه مكر انسان به خودش ضربه مىزند.
به يك مثال توجه كنيد:
اگر پزشكى به بيمارش دارو داد و بيمار مصرف نكرد و به دروغ گفت:مصرف كردهام،او در حقيقت خود را فريب داده و به خود خدعه كرده است. «يُخادِعُونَ اللّهَ وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ ما يَخْدَعُونَ إِلاّ أَنْفُسَهُمْ وَ ما يَشْعُرُونَ»
پرسشها و پاسخهای قرآنی/ج ۱/ص ۲۹
حکم تیمم بر سنگ خیس
آیا تیمم بر سنگ خیس صحیح است؟
پاسخ:
اگر خیسی به اندازه ای باشد که مانع رسیدن کف دست بر سنگ شود، صحیح نیست؛ ولی اگر آن قدر نیست که مانع رسیدن کف دست به سنگ شود، اشکالی ندارد.
منبع: سوالات موجود در مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی، قم.
مقام رضای خداوند...
یه روز حضرت موسی به خداوند متعال عرض کرد: من دلم میخواد یکی از اون بندگان خوبت رو ببینم.
خطاب اومد: برو تو صحرا. اونجا مردی هست داره کشاورزی میکنه. او از خوبان درگاه ماست.
حضرت اومد دید یه مردی هست داره بیل میزنه و کار میکنه.
حضرت تعجب کرد که او چطور به درجه ای رسیده که خداوند میفرماید از خوبان ماست.
از جبرئیل پرسید. جبرئیل عرض کرد: الان خداوند بلائی بر او نازل میکند ببین او چی کار میکنه.
بلیه ای نازل شد که آن مرد در یک لحظه هر دو چشمش رو از دست داد.
فورا نشست.
بیلش رو هم گذاشت جلوی روش.
گفت: مولای من تا تو مرا بینا می پسندیدی من داشتن چشم را دوست می داشتم.
حال که تو مرا کور می پسندی من کوری را بیش از بینایی دوست دارم.
حضرت دید این مرد به مقام رضا رسیده.
رو کرد به آن مرد و فرمود: ای مرد من پیغمبرم و مستجاب الدعوه.
میخوای دعا کنم خدا چشاتو بهت برگردونه.
گفت: نه.
حضرت فرمود: چرا؟
گفت:
آنچه مولای من برای من اختیار کرده بیشتر دوست دارم تا آنچه را که خودم برای خودم بخواهم.
مومن کسی است که....
امام علی عليه السلام فرمودند:
مومن کسی است که:
کسبش حلال است.
اخلاقش مهربان و رئوف است.
قلبش سالم از کینه و کدورت است.
زیادی مالش را انفاق کند.
زیادی سخنش را نگه می دارد.
مردم از شرّش در امان باشند و به خیرش امیدوارند.
با انصاف با ديگران برخورد مي كند.
نصایح صفحۀ ۲۸۱
نماز و گناه
اهمیت ترک نکردن نماز…
جواني از انصار نمازش را با پيامبر (ص) مي خواند ولي گناه و محرمات را نيز انجام مي داد.
جريان را به پيامبر (ص) گفتند.
پيامبر (ص) فرمود: بالاخره نمازش روزي او را از بدي و زشتي باز مي دارد. طولي نكشيد كه ديدند آن جوان توبه كرد و دست از كارهاي بد و زشتش برداشت.
ميزان الحكمه، ج5، ص371