اطلاع رسانی برای آغاز فعالیت
باسلام خدمت کاربران عزیز وبلاگ مدرسه علمیه حضرت فاطمه (س) شهرستان سقز فعالیت خود را با توکل به خداوند متعال و مدد گرفتن از ائمه معصومین (علیهم السلام ) از امروز آغاز میکند . از شما کاربران گرامی خواهشمندیم که با نظرات و پیشنهادات خود ما را در این امر یاری بفرمایید. یا علی
سلام ای سرباز کوچک عاشورا
سلام ای سرباز كوچك عاشورا!
ای بزرگترین سند مظلوميّت پدر!
سلام ای سنگین ترین وزنه تاریخ شهادت!
ای سورهي كوچك قرآن كربلا !
تو را نمیتوان گفت مگر با بغضی غيور كه حنجره را می فشرد و سوزی غريب كه شعلهورمان می سازد .
پدر قنوت گرفته ترا برای خدا… .
سنگ هم كه باشي براي گريستن مي تواني بهانه داشته باشي .
گوش كن! اين صدا صداي بيقراري رودخانه است.
ای مظلوم! ای پسر مظلوم! قرنهاست كه قرار قلبها را بردهای و جگرها را گداخته ای.
پدر قنوت گرفته ترا برای خدا… .
وشیاطین تاب دیدن هیچ صحنه ی عبادتی را ندارند…
واین گرمی امضاي رنگین توست بر صحيفهي كربلا
که هنوز جاری است گاه و بیگاه از گلوی شيرخوارگان و کودکان، در بمبارانها و حملات یزیدیان زمان.
همه جا این طور است که آب، عطش را برطرف می کند و جگرها را تر و تازه می گرداند؛ غیر یک آب که تا اسمش به زبان جاری می شود به دل ها آتش می زند و قلب ها را می سوزاند. تا آخر دنیا از میان امواج آب های فرات صدای گریه ی کودک شش ماهه ای به گوش می رسد. هنوز نوای العطش کودکان در میان آب های فرات موج می زند. هنوز نوای «علی لای لای» حضرت رباب با صدای امواج آب های فرات به هم تنیده است.
در جریان حوادث کربلا ، در آن همه مواقف سخت و جان فرسا، هیج جا نداریم که از جانب غیب به دریای صبر ،امام حسین (ع)چیزی گفته باشند و تسلیتی داده باشند.؛ غیر یک مورد. غیر یک مصیبت که به آقا تسليت گفتند. امام حسينعليه السلام درياى صبر است؛ اما ببين چى شده است، مصيبت چقدر سنگين بوده است كه دارند به درياى صبر هم تسليت مىگويند. كدام مصيبت است؟ همان مصیبتی که امام حسین درباره اش به زبان حال فرمود:
كمان حرمله قدم كمان كرد گل نشكفتهى من را خزان كرد
عجب تيرى به حلقومش نشسته كه راهم را به سوى خيمه بسته
الهى حرمله از غم بسوزى كه ديگر حنجر طفلى ندوزى
وقتی امام حسین(ع)تنها شد و جوانان ویارانش را بر روی زمین افتاده دید، آماده شهادت و جانبازی شد.باصدای بلند فرمود: «هل من ذابٍّ یذبُّ عن حرم رسول الله؟» آیا کسی هست که دشمنان را از حرم رسول خدا دور سازد؟ این سخنان دل حضرت زینب(س) را آتش زد، دل حضرت رباب (س)وزنان دیگر را به آتش کشید.شروع کردند به گریه و ناله…امام حسین (ع)به نزدیک خیمه ها آمد و به حضرت زینب(س) فرمود:«ناوِلینی ولدِیَ الصغیرَ حتی اُودِّعَه»؛ فرزند کوچک مرا بده تا با او وداع کنم. طفل را روی دست گرفت و خواست بوسه بر گونه های علی اصغر بزند که از آن طرف، حرمله ی از خدا بی خبر سفیدی گلوی علی اصغر را نشانه گرفت؛ «فوقَع فی نَحرِه فذبحَه» تیر به گلوی علی اصغر(ع) اصابت کرد و «فذَبحَه»؛ او را ذبح نمود.
این روایت خیلی از آن روایتی که می گوید امام حسین (ع) شش ماهه را به سمت دشمن برد ، جانسوزتر و وحشت ناک تر است. چون در این روایت حادثه درست مقابل چشمان حضرت زینب و حضرت رباب (س) اتفاق افتاده است. هیچ بیانی نمی تواند عمق این مصیبت را به تصویر بکشد و حال حضرت زینب و حضرت رباب(س) را در این صحنه بگوید .
شش ماهه… تیر سه شعبه!…خدایا ! این کلمات چه تناسبی با هم دارند که کنار هم قرار گرفته اند!
تیر با حلقوم اصغر کار یک شمشیر کرد چاره لب تشنگی کودک بی شیر کرد
حرمله با هلهله می گفت کارش شد تمام خنده ی آن بی حیا ارباب ما را پیر کرد
این مصیبت قابل درک نیست به ویژه این جمله لهوف که می گوید:«فقال لزینب: خُذیهِ ثم تلَّقَی الدّم بکفَّیه فلمّا امتلأتا رَمیَ بالدّم نحوَالسماءِ ثم قال هوَّنَ علی ما نَزَل بی أنه بعینِ الله»؛امام حسین (ع) به حضرت زینب (س)فرمود: خواهر جان! شش ماهه را از دست من بگیر و نگه دار. نمی دانم حضرت زینب(س) با چه حالی، با چه صبری، شش ماهه ی غرق به خون را از برادر گرفته و در دستان خود نگاه داشته است. سپس امام حسین (ع) کاری کرد که دل هر بییننده و شنونده ای را آتش می زند؛ دستان خود را زیر گلوی علی اصغر(ع) می گرفت ، وقتی دستانش از خون لبریز می شد، به سمت آسمان می پاشید و می فرمود:« این مصیبت ها بر من سهل است، زیرا در راه خدا است و خدای من می بیند».
امام باقر(ع)فرمود: « ازآن خون هایی که امام حسین(ع)به سوی آسمان پاشید، قطره ای به زمین باز نگشت».
ولایت مداری
سلام، ای سقای تشنه لب! ای پسرامالبنین!
سلام، ای عموی آب ها! و ای اسوه برادری و ایثار و وفا!
سلام، اي پشت و پناه حسين! ای حامی و هم رکاب ولایت! ای بهترین اسوه ی پیروی از امامت !
ای که تنها بهانه آمدنت این بود که عشق، در روز مبادا تنها نماند.اي كه بودنت، رنجهاي اباعبدالله
را كم ميكرد و رشتههاي غم پيشاني ابا عبدالله به لبخند تو گسسته مي شدند.
اباالفضلي ها ! مرام عباس، حمايت از ولايت تا آخرين قطره ي خون بود ، مسلك عباس، پيروي از امامت تا آخرين لحظه ي عمر بود.تمام تلاشها و موضعگیریهای او در مسیر ولایت قرار داشت ؛ چون خط سیاسی او پیوسته بر اطاعت از امام و مخالفت رفتاری و گفتاری با دشمنان امام استوار بود. او، این ویژگی را تا لحظه شهادت زنده نگه داشت که بهترین گواه بر این سخن، تقاضای دشمن برای جدا شدن او از صف هواداران ولایت و رد کردن آن از سوی حضرت عباس(علیهالسلام) بود.
فریاد کشید و گفت: «دستهایت بریده باد! خداوند تو و اماننامهات را لعنت کند. آیا به ما امان میدهی، در حالی که پسر رسول خدا (ص)امام حسین(علیهالسلام)، امان ندارد؟ به ما امر میکنی که به اطاعت این نفرین شدگان الهی و فرزندان ملعون و پلید آنان در آییم؟».
او اینگونه بر قله ی افتخار ایستاد و بلندترین قصیده را در ولایتپذیری سرود.
سلام بر تو ای پدر فضیلت! فضیلت دستان بریده ات، در راه اطاعت و حمایت از ولایت ، هنوز بر شاخههای خاک، سنگینی میکنندوكودكان خيمه ها، شرمنده ی دستهاي بريدهات، لباسهاي سوخته شان را مدام بالا ميگيرند تا دستهايت را نبينند.
سلام بر تو ای ابالفضل! اي الگوی ولایت مدار ، قسم به نامت ، ما عزاداران كربلايت، بر مرامت بوده ايم ، هستيم و خواهيم بود .
یا حسین
حکمت باران دراین ایام میدانی که چیست؟
آب وجارو می شودبهر محرم کوچه ها
از داغ حسین اشک نم نم داریم
در خانه سینه تا ابد غم داریم
پیراهن وشال مشکی بر تن کنید……………………….یا حسین
13 آبان
روز 13 آبان روز شگفتی است ،روزی که حوادث بزرگ وسرنوشت ساز این ملت را در پیشانی خود حک کرده است وچه عجیب که رد پایی ثابت در تمام این حوادث به چشم می خورد .
طلاب ،اساتید و کادر مدرسه علمیه حضرت فاطمه (س) نیز در این روز بزرگ همگام با دیگر ملت مسلمان ایران در راهپیمایی 13 آبان ماه روز تسخیر لانه جاسوسی شرکت کرده وشعار(( آمریکا ،آمریکا ننگ به نیرنگ تو )) را سر داده تا رد پای شیطان بزرگ آمریکا را از صحنه روزگار محو کنند .
ودر پایان با گوش فرا دادن به قطعنامه روز 13 آبان لبیک خود را در بیعت دوباره با رهبر کبیر انقلاب اعلام کردند.
شور روضه
اشک شور روضه ها شیرین تر از شهد وعسل
سرشکستن از غمت در نزد ما خیرالعمل
مطمئنا تا محرم چند روزی بیش نیست خواهشا این چند روزه مهربان باش ای عجل
صلی الله علیک یا شیبالخضب یا عطشان یا ابا عبدالله
شهیدان را نکشیم
شهیدان را نکشیم
((از 4 سالگی وضویش ترک نمی شد ،از 5 سالگی نماز شب می خواند ،در 6 سالگی قرآن را از بر بود .
نه !اوراکشتی .
این را قلمم گفت: واز نوشتن باز ایستاد . کمی فکر کردم ،دیدم راست می گوید. داشتم ((شهید )) را می کشتم !
مثل روضه خوانان حرفه ای که روزی 10 بار حسین (ع) را می کشند وزنده می کنند بی آنکه بگویند چرا حسین ((شهید )) شد
واصلا فلسفه ((شهادت ))حسین (ع) چیست ؟ وچرا حسین (ع) شهید، برای ما مقدس است ؟
اینطوری(( شهید)) رادر برج عاجی دست نیافتنی قرارمی دهم .برج عاجی که دست عارفان واولیاء الله هم به آن نمی رسد،چه برسد به دیگران.راستی مگر ((شهید)) به معنای(( الگو،نمونه ،سرمشق وکسی که همه چشمها به اوست )) نیست ؟
مگر ((شهید )) به معنای میداندار نمونه سرمشق والگویی نیست که همه خود را براساس او بازسازی می کنند؟
مگر نمی خواهیم همه چون شهدا شوند ؟ مگر نمی خواهیم کل یوم عاشورا وکل ارض کربلا باشد ؟
مگر نمی خواهیم واژه ((شهادت)) برای همیشه تاریخ ودر هر عصر ومکانی ساری وجاری باشد ؟ پس چرا داستان زندگانی شهیدی آغاز می شود ،از همان ابتدا اورا از سرمشق بودن دور می کنیم ؟ پس چه باید کرد؟ واقعیت را بگو !
بازهم قلم بود که اینگونه پاسخ داد کدام واقعیت ؟ اینکه ((شهیدان )) مثل همه بودند وهمه می توانند ((شهید)) باشند راست می گوید .شهیدان زیادی را می شناختم که مثل ما بودند .مثل همه بودند ،می خندیدند ،کار می کردند ،درس می خواندند ،عصبانی می شدند اصلا بعضی وقتها خطا می کردند درست مثل همه .شهیدانی را می شناختم که مسیر زندگیشان بر طریق حقیقت نبود شاید اشتباهات وحتی معصیتهایی انجام می دادند که حتی افراد عادی هم مرتکب نمی شدند اما جرقه ای آنها را برگرداند .
کور سوی فطرت که در باطن آنها در زیر خروارها خاکستر معصیت همچنان برافروخته بود ،به یکباره شعله ای در جان آنها انداخت شعله ای که سرانجام تن وروح آنها را گداخت وپروانه وار در شمع حقیقت ذوب کرد .
هی ! تو هم که شروع به رجز خوانی کردی ،مگر قرار نبود ((برج عاجی)) ننویسی !
راست می گویی ،از سادگی ((شهیدان )) به دور افتادم اصلا می دانید(( شهیدان )) بی پروا وساده بودند شهادت آنها هم ساده بود.
به فیلمها نگاه نکنید که شهادت شهیدان را در هاله هایی از ابرومه به تصویر می کشند وهمیشه ((شهید )) در فضایی مملو از گل و بلبل به شهادت می رسد ،تا بینندگان به خوبی باور کنند که میان آنها و((شهیدان)) فرسنگها فاصله است .
در هویزه 60 ،70 دانشجو بدون هیچ مقدمات خاصی ،بدون آنکه گل وبلبلی در کار باشد زیر تانکها له شدند وهیچ اثری از آنها نماند به همین سادگی .
بس چرا شهیدان ((مقدس)) هستند مگر افرادی مثل همه در عین سادگی وبی پیرایگی کشته می شوند می توانند مقدس باشند ؟
این سؤال ذهنم بود .
راست هم می گفت ،پس چرا شهیدان ((مقدس )) هستند واصلا چرا باید یاد آنها را زنده نگه داریم به یاد سخن یک فیلسوف افتادم که بیان کرده : ((آنچه عظیم است ،حق ماندن در تاریخ را دارد ….گورها را به حال خود بگذارید ،اما آنچه را که زنده جاویدان است به چنگ آوریم .))
به قول شهید بزرگوار شهید مطهری (ره) )):شخصیت حقیقی ((شهید )) به عنوان یک فرد تقدسی ندارد .کلمه شهید هم از آن جهت که لفظ است قداستی ندارد ،بلکه قداست را از معنی خود کسب می کند .))
شهادت در نگاه ظاهری نوعی مردن یا کشته شدن است ،اما ((شهید شدن به حکم اینکه عملی آگاهانه واختیاری است ودر راه هدفی مقدس است واز هرگونه انگیزه خود گرایانه مبراست ،تحسین انگیز وافتخار آمیز است وعملی قهرمانانه تلقی می شود
در میان انواع مرگ میرها تنها این نوع از مرگ است که از حیات وزندگی برتر ،مقدس تر ،عظیم تر وفخیم تر است.
((پس شهادت قداست خود را از اینجا کسب می کند که فدا کردن آگاهانه تمام هستی خود است در راه مقدس .))
وشهید هم از این رو مقدس والگو وسرمشق برای همگان است .استخوان شهید ،لباس شهید ومزار شهید به خودی خود مقدس نیستند بلکه آن هدف متعالی وعظیم است که به آنها تقدس می بخشد وبه شهید حق می دهد تا برای همیشه تاریخ باقی بماند وبه عنوان ((زنده جاویدان )) به دیگران درس بدهد.
برای شادی روح شهدا صلوات.
جرعه ای معرفت
آیت الله بهجت (ره) :
با وجود اعتقاد داشتن به رئیس که عین الله لناظره است آیا می توانیم از نظر الهی فرار کنیم ویا خود را پنهان
کنیم و هر کاری را که خواستیم انجام دهیم ؟!
چه پاسخی خواهیم داد؟!
غدیر دروازه محرم
می گویند غدیر دروازه ورود به محرم است اگر نبود غدیر واقعه عاشورا نیز نبود
وچه کوتاه است فاصله بین بالا رفتن دست علی (ع) در روز غدیر با بالا رفتن رأس حسین (ع) در روز عاشورا .
اگر عقل سلیمی داریم باید به حکم عقل هرچه سریعتراز این منجلاب غفلت عظیم که گرفتارش شده ایم بیرون آییم وبدانیم که این زندگی چند روزه هدفی بزرگ دارد وآن معرفت الله است.
رأس حسین (ع) بالا رفت تاپرچم معرفت همیشه در اهتزاز باشد واگر از حسین جز معرفت بخواهیم خسران بزرگی کرده ایم وبدان که شهادت یکی از راههای معرفت است.
عرفه
روز عرفه، روز شناخت است. عرفه روزي است كه خداي سبحان بندگان خود را به عبادت و اطاعت خويش فرا مي خواند و خوان كرم و احسان و لطف خود را براي آنان مي گسترد و درهاي مغفرت و بخشش و رحمتش را بر روي آنان مي گشايد. دل در جوشش ناب عرفه، وضو مي گيرد و در صحراي تفتيده عرفات، جاري مي شود. آن جا كه ايوان هزار نقش خداشناسي است. لب ها ترنم با طراوت دعا به خود گرفته و چشم ها امان خود را از بارش توبه، از دست داده اند. دل، بيقرار روح عرفات، حضرت اباعبدالله الحسين (ع) شده است. پنجره باران خورده چشم ها از ضريح اجابت، تصوير مي دهد و اين صحراي عرفات است كه با كلمات روحبخش دعاي امام حسين (ع) و اشك عاشقان او بر دامن خود اجابت را نقش مي كند. اشك و زمزمه ما را نيز بپذير، اي خداي عرفه. در اين روز حجاج بيت ا… الحرام با وقوف در صحراي عرفات با خداي خويش به مناجات مي پردازند و دعاي عرفه امام حسين(ع) را قرائت مي كنند. مسلمانان نيز در گوشه گوشه اين كره خاكي در اين روز همه با هم نجوا كردند: “خداي من، من به گناهانم اعتراف مي كنم، آنها را ببخش، منم كه بد كردم، منم كه خطا كردم، منم كه تصميم به گناه گرفتم، منم كه ناداني كردم.” مسلمانان با شركت در آيين پرفيض و ملكوتي دعاي عرفه، با ريختن اشك عشق، از معبود خود طلب عفو كرده و براي گناهان گذشته خود از ذات اقدس الهي طلب مغفرت كردند.
شهاىت يعني...
شهادت در اسلام مركي نيست كه دشمن برمجاهد تحميل كند بلكه انتخابي است كه وي با تمام اكاهي وشعور وشناختش به ان ميرسد.شهيد از خود مي رهدتا در خويش ماندكان را برهاند.
يا مهدي
دارد دل خرابم حال وهواي كريه باعاقلان نكويم………….
عرفانهاي نوظهور
روز چهارشنبه مورخ 17/7/92اوین کارگاه عرفانهای نوظهوروفرقه های ضاله از سلسله مباحث مهدویت با حضور طلاب مدرسه علميه حضرت فاطمه (س)توسط معاون فرهنگی برگزار شد . این کارگاه به مدت 4جلسه در 4 هفته برگزار خواهد شد . در اولین جلسه از این کارگاه طلاب با عنوان عرفانها وفرقه های نوظهور ،چگونگی تشکیل وهدف از تشکیل آنها وفرقه های موجود در شهرستان سقز وخطر وچگونگی نفوذ آنها در مذهب اهل سنت وتشیع ،مدارس ومساجد وجذب طلاب حوزه ها در گروه های جهادی آشنا شده ودر جلسات آینده ضمن آشنایی بیشتر به آسیب شناسی وراههای مقابله با فرقه های ضاله خواهند پرداخت.
كلاس اخلاق
بسم الله الرحمان الرحيم
جلسه اخلاق روز پنج شنبه مورخ 18/7/92با حضور استاد وارسته حضرت آیت الله العظمی حاج آقا جابری در جمع طلاب ،اساتید وکادر مدرسه علمیه حضرت فاطمه (س) برگزار گردید.
حضرت استاد ضمن خرسندی از حضوردر خیمه گاه حضرت فاطمه (س) واردوگاه رسمی امام زمان (عج)فرمایشات گرانقدرشان را با قرائت چند بیت شعردر مورد تقوی آغاز کردند:
ای بسا انبوه لشکرها که با ایمان ارزان روز بازی حوادث جرأت میدان ندارند
ای بسا سرباز جان برکف که با نیروی ایمان باک از فرمانده وسرلشکر وفرمان ندارد
بشکند بازوی تقوی مشت فولادین بی دین گر چه مرد متقین سر پنجه طغیان ندارد
ودر ادامه فرمودند: خداوند متعال در قرآن مجید سه گروه را ممتاز قرار داده است :1-مجاهدین فی سبیل الله کسانی که در راه خدا جهاد مکنند بزرگ وکوچک حبیب ابن مظاهر، قاسم 13 ساله، علی اصغر شیرخواره حسین فهمیده ها و… الان ایران حرف اول در دنیا را میزند واین در اثر مجاهدت در راه خداست 2- اهل تقوی ( در سوره حجرات از آنها یاد شده ) طلبه باتقوی ،زن خانه دار باتقوی دانشجوی با تقوی،کاسب باتقوی در همه صنوف آنکه با تقوی تر است برتر است ((ان اکرمکم الله عندالله اتقاکم))
3-دارندگان علم ودانش همراه خودشناسی وخودسازی .علم وتکنولوژی منهای تقوا علم افتضاح ببار می آورد .علوم حوزوی جهت دهنده اند حتی زندگی را جهت می دهند ، افراد بی دین علمشان وعملشان جهت دهنده نیست طلبه ای که خود را بشناسد مي تواند دنیا را تغییر دهد .دکترچمران شاگرد حوزه بود که در قلب کفر غرب گمراه نشد چون توانست باخودشناسی وخودسازی درمحضر اساتید حوزه از جمله شهید مطهری علم وتخصص خود راجهت دهدوخود شاگردان بسیاری را تربیت کردند . طلاب ما باید زحمت بکشند وبا خودسازی، خود را مسلح به سلاح علوم روز نمایند تا با تعهد وتخصص در جهاد فی سبیل الله
شرکت نموده وپیروز وسربلند بیرون بیایند.
با رعایت سه شرط انسان می تواندتا ابدیت پرواز کند : 1-اخلاص در عمل (تعلم للله ،علم للله ، عمل للله ) 2- تلاش 3- خودسازی
ودر پایان با معرفی دو کتاب آنگاه هدایت شدم آقای تیجانی وراهنمای حقیقت آیت الله سبحانی از طلاب خواستند قدر خود وجایگاه خود را بدانند چرا که زیر پرچم امام زمان (عج) سرباز رسمی امام زمان (عج)هستند و با علم اندوزی وتزکیه نفس جهاد میکنند واین توفیق شامل حال هرکسی نمی شود.
السلام علیک یا محمدبن علی ایها الباقر
.
السلام علیک یا ابا جعفر یا محمد بن علی ایها الباقر یابن رسول الله انا توجهنا واستشفعنا وتوسلنا بک الی الله و قدمناک بین یدی حاجاتنا یا وجیها عندالله اشفع لنا عندالله
بـه سر مـی پـرورانم من هوای حضرت بـاقر (ع)
بـه دل باشد مرا شوق لقای حضرت باقر (ع)
زعشقش جان من بر لب رسیده کس نمی دانـد
کـه نبود چاره ساز من سوای حضرت باقر (ع)
دلم پر مى زند امشب براى حضرت باقر
که گویم شرحى از وصف و ثناى حضرت باقر
ندیده دیده ى گیتى به علم و دانش و تقوا
کسى را برتر و اعلم به جاى حضرت باقر
دعای سلامتی امام زمان (عج)
میخوام ببینمت
دلم می خواد ببینمت نگو نمیشه می خوام بمونم پیش تو برا همیشه
دل شده تنگ کربلا نگو نمیشه خودم زدم به دست خود تیشه به ریشه
اگه بشه یه بار تو رو آقا ببینم تو خیمه قشنگ تو پیشت بشینم
می خوام یه بار فقط یه بار آقااز کف پات بوسه بگیرم
وآنچنان بوسه ای که همونجا بمیرم
زیباترین وصال
وصال حیدر ویارش مبارک
وصال یاس ودلدارش مبارک
از الطاف وعنایات الهی
رسیده حق به حقدارش مبارک
((زیباترین پیوند هستی وحلول ماه ذی الحجه مبارک ))