شهیدان را نکشیم
شهیدان را نکشیم
((از 4 سالگی وضویش ترک نمی شد ،از 5 سالگی نماز شب می خواند ،در 6 سالگی قرآن را از بر بود .
نه !اوراکشتی .
این را قلمم گفت: واز نوشتن باز ایستاد . کمی فکر کردم ،دیدم راست می گوید. داشتم ((شهید )) را می کشتم !
مثل روضه خوانان حرفه ای که روزی 10 بار حسین (ع) را می کشند وزنده می کنند بی آنکه بگویند چرا حسین ((شهید )) شد
واصلا فلسفه ((شهادت ))حسین (ع) چیست ؟ وچرا حسین (ع) شهید، برای ما مقدس است ؟
اینطوری(( شهید)) رادر برج عاجی دست نیافتنی قرارمی دهم .برج عاجی که دست عارفان واولیاء الله هم به آن نمی رسد،چه برسد به دیگران.راستی مگر ((شهید)) به معنای(( الگو،نمونه ،سرمشق وکسی که همه چشمها به اوست )) نیست ؟
مگر ((شهید )) به معنای میداندار نمونه سرمشق والگویی نیست که همه خود را براساس او بازسازی می کنند؟
مگر نمی خواهیم همه چون شهدا شوند ؟ مگر نمی خواهیم کل یوم عاشورا وکل ارض کربلا باشد ؟
مگر نمی خواهیم واژه ((شهادت)) برای همیشه تاریخ ودر هر عصر ومکانی ساری وجاری باشد ؟ پس چرا داستان زندگانی شهیدی آغاز می شود ،از همان ابتدا اورا از سرمشق بودن دور می کنیم ؟ پس چه باید کرد؟ واقعیت را بگو !
بازهم قلم بود که اینگونه پاسخ داد کدام واقعیت ؟ اینکه ((شهیدان )) مثل همه بودند وهمه می توانند ((شهید)) باشند راست می گوید .شهیدان زیادی را می شناختم که مثل ما بودند .مثل همه بودند ،می خندیدند ،کار می کردند ،درس می خواندند ،عصبانی می شدند اصلا بعضی وقتها خطا می کردند درست مثل همه .شهیدانی را می شناختم که مسیر زندگیشان بر طریق حقیقت نبود شاید اشتباهات وحتی معصیتهایی انجام می دادند که حتی افراد عادی هم مرتکب نمی شدند اما جرقه ای آنها را برگرداند .
کور سوی فطرت که در باطن آنها در زیر خروارها خاکستر معصیت همچنان برافروخته بود ،به یکباره شعله ای در جان آنها انداخت شعله ای که سرانجام تن وروح آنها را گداخت وپروانه وار در شمع حقیقت ذوب کرد .
هی ! تو هم که شروع به رجز خوانی کردی ،مگر قرار نبود ((برج عاجی)) ننویسی !
راست می گویی ،از سادگی ((شهیدان )) به دور افتادم اصلا می دانید(( شهیدان )) بی پروا وساده بودند شهادت آنها هم ساده بود.
به فیلمها نگاه نکنید که شهادت شهیدان را در هاله هایی از ابرومه به تصویر می کشند وهمیشه ((شهید )) در فضایی مملو از گل و بلبل به شهادت می رسد ،تا بینندگان به خوبی باور کنند که میان آنها و((شهیدان)) فرسنگها فاصله است .
در هویزه 60 ،70 دانشجو بدون هیچ مقدمات خاصی ،بدون آنکه گل وبلبلی در کار باشد زیر تانکها له شدند وهیچ اثری از آنها نماند به همین سادگی .
بس چرا شهیدان ((مقدس)) هستند مگر افرادی مثل همه در عین سادگی وبی پیرایگی کشته می شوند می توانند مقدس باشند ؟
این سؤال ذهنم بود .
راست هم می گفت ،پس چرا شهیدان ((مقدس )) هستند واصلا چرا باید یاد آنها را زنده نگه داریم به یاد سخن یک فیلسوف افتادم که بیان کرده : ((آنچه عظیم است ،حق ماندن در تاریخ را دارد ….گورها را به حال خود بگذارید ،اما آنچه را که زنده جاویدان است به چنگ آوریم .))
به قول شهید بزرگوار شهید مطهری (ره) )):شخصیت حقیقی ((شهید )) به عنوان یک فرد تقدسی ندارد .کلمه شهید هم از آن جهت که لفظ است قداستی ندارد ،بلکه قداست را از معنی خود کسب می کند .))
شهادت در نگاه ظاهری نوعی مردن یا کشته شدن است ،اما ((شهید شدن به حکم اینکه عملی آگاهانه واختیاری است ودر راه هدفی مقدس است واز هرگونه انگیزه خود گرایانه مبراست ،تحسین انگیز وافتخار آمیز است وعملی قهرمانانه تلقی می شود
در میان انواع مرگ میرها تنها این نوع از مرگ است که از حیات وزندگی برتر ،مقدس تر ،عظیم تر وفخیم تر است.
((پس شهادت قداست خود را از اینجا کسب می کند که فدا کردن آگاهانه تمام هستی خود است در راه مقدس .))
وشهید هم از این رو مقدس والگو وسرمشق برای همگان است .استخوان شهید ،لباس شهید ومزار شهید به خودی خود مقدس نیستند بلکه آن هدف متعالی وعظیم است که به آنها تقدس می بخشد وبه شهید حق می دهد تا برای همیشه تاریخ باقی بماند وبه عنوان ((زنده جاویدان )) به دیگران درس بدهد.
برای شادی روح شهدا صلوات.