ﺳﻪ ﻭﺻﯿﺖ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺩﺍﻧﺎ
ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺩﺍﻧﺎﯾﯽ ﮔﻔﺖ:
1. ﺗﺎﺑﻮﺗﻢ ﺭﺍ دکتران ﺣﻤﻞ ﮐﻨﻨﺪﺗﺎ ﻫﻤﻪ ﺑﺪﺍﻧﻨﺪ ﻫﯿﭻ ﻃﺒﯿﺒﯽ ﻧﻤﯿﺘﻮﺍﻧﺪ ﺟﻠﻮﻣﺮﮒ ﺭﺍ ﺑﮕﯿﺮﺩ .
2.ﺗﻤﺎﻡ ﻃﻼﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﺴﯿﺮ ﺣﺮﮐﺘﻢ ﺑﺮﯾﺰﯾﺪﺗﺎ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﺪﺍﻧﻨﺪ ﻣﺎﻝﻧﺘﻮﺍﻧﺴﺖ ﻧﺠﺎﺗﻢ ﺩﻫﺪ .
3.ﺩﺳﺖ ﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺗﺎﺑﻮﺕ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﺪ ﺗﺎ ﺑﺪﺍﻧﻨﺪ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎ ﺩﺳﺖﺧﺎﻟﯽ ﺭﻓﺖ.
« ﺑﯿﻬﻮﺩﻩ ﻣﺘﺎﺯ ﮐﻪ ﻣﻘﺼﺪ ﺧﺎﮎ ﺍﺳﺖ »
ﻭﺍﻗﻌﺎ ﮐﻪ ﺩﻧﯿﺎ ﻣﺰﺭﻋﻪ ﺍﯼ ﺍﺳﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﺧﺮﺕ .ﺩﻧﯿﺎ ﮔﺬﺭ ﮔﺎﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﺎ ﺭﺍﻩ ﮔﺬﺭﯾﻢ .
ﺩﻧﯿﺎ ﺟﺎﯼ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﺻﻠﯽ ﻣﺎ ﺩﺭ ﺑﻬﺸﺖ ﺍﺳﺖ ﻣﻘﺼﺪ ﺍﺯ ﭘﯿﺪﺍﯾﺶ ﻣﺎ ، ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎ ﺩﯾﻦ ﻭ ﺭﺿﺎﯾﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﺳﺒﺤﺎﻥ ﻭ ﺗﻌﺎﻟﯽ ﺍﺳﺖ ﻭ آخرت ﺿﺮﻭﺭﺕﺍﺳﺖ.
حکایت های شب زنده داران
” مرحوم حاج میرزا جواد آقا ملکی (ره) عارف بزرگوار، شب ها که برای تهجّد و نماز شب برمی خاست، ابتدا در بسترش مدّتی می گریست. سپس بیرون می آمد و به آسمان نظر می دوخت و آیات ” اِنّ فی خلق السموات و الأرض…” را تلاوت می نمود.
و سپس، سر به دیوار می گذاشت و مدّتی گریه می نمود و پس از تطهیر، کنار حوض می نشست و می گریست و
با خداوند، زمزمه ها داشت تا به قیام نماز می پرداخت”
سیمای فرزانگان، ص 222
مصرف زکات فطره
سوال :
زکات فطره را می شود به فرزند فقیر یا والدین فقیر خود داد ؟
پاسخ :
آیت الله خامنه ای: والدین و فرزندان در هر شرايطی واجب النفقه یکدیگرند و نمی توانند به هم فطریه بدهند.
آیت الله مکارم شیرازی: زکات فطره را به واجب النفقه (پدر، مادر، زن و فرزند) نميتوان داد.
آیت الله سیستانی، وحید و سیستانی: خیر
آیت الله فاضل : فرزند واجب النفقه پدر و پدر واجب النفقه فرزندان می باشند. دادن زکات فطره به واجب النفقه جایز نیست. بنابر این پدر نمی تواند زکات فطره اش را به فرزند فقیرش بدهد و نیز فرزند نمی تواند زکات فطره را به پدرش فقیرش بدهد، البته اگر فرزند یا پدر بدهکار باشد و نتواند بدهی خود را ادا کند در این صورت پدر میتواند از زکات فطره بدهی فرزند را ادا کند و نیز فرزند می تواند از زکات فطره بدهی پدر خود را پرداخت کند.
استفتائات موجود در واحد پاسخ به سؤالات اداره تبلیغ اینترنتی حوزه های علمیه
درمحضراستاد
آیَتـُـ الله بَهْجَتـْـ (ره):
1-نفس بکش با لااله الاالله
2-نفست راسرزنش کن بااستغفرالله
3-هنگام دردکشیدن بگوالحمدلله
4-هنگام تعجب بگوسبحان الله
5-هنگام خوشحالی صلوات بررسول الله
6-هنگام ناراحتی انالله واناالیه راجعون
7-سم چشمانت رابشکن به گفتن ماشاالله تبارک الله
8-شروع کن بابسم الله الرحمن الرحیم
9-خاتمه بده باالحمدلله رب العالمین
فاصله ایمان تا کفر
امام جعفر صادق (ع) فرمودند :
ميان ايمان و كـــفر
فاصله ای جـــز كم عقلی نيست !
عرض شد : چگونه اي پسر پيغمبر ؟
فرمودند :
بنده خـدا در حاجت خودمتوجه مخلوق می شود ،
در صورتی كـه اگر با خلوص نيت متوجه خـــــدا شود
آنچه خواهد،در نزديكتر از آن وقت به او رسد.
اصول كافی ج 1، ص 32
نقش مردم در مشروعیت نظام اسلامی از ویدگاه امام خامنه ای
آیا از منظر اسلام، بیعت و رأی مردم برای حقانیت زمامداری (حکومت) زمامدار کافی است؟
رهبرفرزانه انقلاب: در اسلام هیچ ولایت و حاکمیتى بر انسانها مقبول نیست، مگر اینکه خداى متعال مشخّص کند.
ما هرجا که در مسائل فراوان فقهى که به ولایت حاکم، ولایت قاضى یا به ولایت مؤمن -که انواع و اقسام ولایات وجود دارد- ارتباط پیدا میکند، شک کنیم که آیا دلیل شرعى بر تجویز این ولایت قائم هست یا نه، میگوییم نه؛ چرا؟ چون اصل، عدم ولایت است.
این منطق اسلام است. آن وقتى این ولایت مورد قبول است که شارع آن را تنفیذ کرده باشد و تنفیذ شارع به این است که آن کسى که ولایت را به او میدهیم -در هر مرتبهاى از ولایت- باید اهلیّت و صلاحیّت یعنى عدالت و تقوا داشته باشد و مردم هم او را بخواهند. این منطق مردمسالارى دینى است که بسیار مستحکم و عمیق است. ۱۳۸۲/۹/۲۶
در اسلام مردم یک رکن مشروعیّتند، نه همهى پایهى مشروعیّت. نظام سیاسى در اسلام علاوه بر رأى و خواست مردم، بر پایهى اساسىِ دیگرى هم که تقوا و عدالت نامیده میشود، استوار است. ۱۳۸۲/۹/۲۶
نتیجه گیری:
بنابراین، پایهى مشروعیّت حکومت فقط رأى مردم نیست؛ پایهى اصلى تقوا و عدالت است؛ منتها تقوا و عدالت هم بدون رأى و مقبولیت مردم کارایى ندارد؛ لذا رأى مردم هم لازم است. ۱۳۸۲/۹/۲۶
تلنگر....
زنبور هیچگاه تخریب نمیکند.
آنچه را که نیاز دارد جمع آوری میکند،
اما به روشی استادانه و با چنان مهارتی که شکل گل کاملا دست نخورده باقی بماند.
بهگونهای زندگی کن که به هیچکس آسیب نرسانی.
سازنده، ملاحظهگر و هنرمندانه زندگی کن.
با حساسیت و ظرافت زندگی کن و هیچگاه دلبسته نشو.
از تجارب زندگی لذت ببر. از تمام گلهای زندگی لذت ببر.
اما روان باش و در هیچ جایی توقف نکن تا به خدا برسی…
در،دل سنگ چه بود!!
روزی ملک الموت پیش حضرت موسی آمد. همینکه چشم حضرت موسی به او افتاد پرسید: برای چه آمده ای منظورت دیدار من است یا قبض روح من ؟
گفت : برای قبض روح آمده ام موسی (ع) مهلت خواست تا مادر و خانوادهء خود را ببیند و با آنها وداع کند.
ملک الموت گفت : نمیتوانم اجازه بدهم . گفت : آن قدر مهلت بده تا سجده ای بکنم پس او را مهلت داد و موسی به سجده رفت و گفت : خدایا ! ملک الموت را امر کن مهلت دهد تا با مادر و خانواده وداع کنم .
خداوند به عزرائیل امر کرد: قبض روح موسی (ع)را به تاءخیر انداز تا مادر و خانواده اش را ببیند موسی(ع)نزد مادرش آمد و گفت:مادرجان ! مرا حلال کن .سفری در پیش دارم.
پرسید:چه سفری در پیش داری؟جواب داد: سفر آخرت . مادرش گریست و با او وداع کرد بچهء کوچکی داشت که بسیار مورد علاقه اش بود. پیراهن حضرت موسی(ع) را گرفت و زار زار گریه کرد حضرت موسی نتوانست خودداری کند و گریست
خطاب رسید: موسی (ع)! اکنون که نزد ما می آیی چرا این قدر گریه می کنی؟
عرض کرد: پروردگارا ! برای بچه هایم گریه می کنم چون آنها را بسیار دوست دارم.
خطاب رسید.موسی ! با عصای خودبه دریا بزن .
حضرت موسی(ع)عصایش را به دریا زد. شکافته شد و سنگ سفیدی نمایان گشت کـــرم ضعیفی را در دل سنگ مشاهده کرد که برگ سبزی به دهان داشت و مشغول خوردن بود. خداوند خطاب کرد: ای موسی ! من این کرم را در دل سنگ فراموش نکرده ام آیا اطفال تو را فراموش می کنم؟ ! آسوده خاطر باش.
من آنها را نیکو محافظت خواهم کرد.موسی (ع)به ملک الموت گفت : ماءموریت خود را انجام بده آن گاه او را قبض روح کرد.
شجره طوبی 279
مظلومیت امام زمان (عج)
یکی از کسانی که توفیق ملاقات با امام عصر ارواحنا فداه را پیدا کرده و آن حضرت را در حالی ملاقات نموده است که حضرت بسیار ناراحت بوده و گریه می کرده اند.
می گوید: از آن حضرت سوال کردم : آقاجان ! ای سرورم٬ چرا این قدر گریه می کنید؟
حضرت در جواب فرمودند:
« شیعیان مرا نمی خواهند!!!»
باز پرسیدم : آقاجان٬ قربانتان بروم٬ اکثر مردم شما را می خواهند و همیشه برای فرج دعا می کنند.
حضرت فرمودند:
« از صد نفر یکی از آنها از ته قلب برای فرج من دعا می کند، اگر فقط شیعیان ایران ٬ یک بار برای ظهور من انقلاب می کردند( با هم مرا می خواستند) خداوند ظهور و فرج مرا می رساند.
دراوج تنهایی، ص ۳۴
برخورد کریمانه مقام معظم رهبری با یک پسر و دختر جوان در حاشیه کوه پیمایی
یکی از محافظان مقام معظم رهبری در قالب خاطره ای گفت:
یک روز که مقام معظم رهبری به کوههای اطراف تهران برای کوه پیمایی رفته بودند، با دختر و پسری دانشجو برخورد می کنند که به لحاظ ظاهری وضع نامناسبی داشتند.
آنها به یک باره در مقابل گروه ما قرار گرفتند و فرصت جمع و جور کردن و رسیدگی به وضع ظاهری خودشان نداشتند از رفتار آنها مشخص بود که خیلی ترسیده بودند واینگونه به نظر می رسید که آنها تصور می کردند که الآن آقا دستور دستگیری آنها را صادر خواهد کرد.
ولی برخلاف تصور آنها، آقا با آنها سلام و علیک گرمی کرد و پرسید که شما زن و شوهر هستید؟
آن پسر وقتی با خلق زیبای آقا مواجه شد، واقعیت را گفت؛ و جواب داد خیر من و این دختر دوست هستیم.
آقا ابتدا درباره ورزش و مزایای آن با آنها صحبت کرد و بعد فرمود: بد نیست صیغه محرمیتی هم در میان شما برقرار شود و شما با هم ازدواج کنید.
آقا به آنها پیشنهاد داد که اگر مایل بودید در فلان تاریخ بیائید، و من هم آمادگی دارم که شخصا خطبه عقد شما را بخوانم.
آن دو خداحافظی کردند و طبق قرار همراه خانواده خود در همان تاریخ به محضر ایشان رسیدند.
آقا هم خطبه عقد آن دو را جاری کردند.
با برخورد کریمانه ایشان این دو جوان مسیر زندگی خود را تغییر دادند آن دختر غیر محجبه به یک دختر محجبه و معنوی و آن پسر دانشجو هم به یک جوان مذهبی مبدل شدند.
منبع:
نشریه ماه تمام، شماره ۳،ص۱۷
اهمیت خواندن دعای فرج از زبان آیت الله بهجت (ره)...
معنای واقعی عقل
شخصی از امام صادق سلام الله علیه پرسید : عقل چیست ؟
حضرت فرمود :
چیزی که به وسیله آن خدا پرستش شود و بهشت به دست آید .
پرسید : پس آنچه معاویه داشت ،چه بود ؟
حضرت فرمود:
آن نیرنگ و شیطنت و نمایشی از عقل است ولی عقل نیست .
اصول کافی:ج۱ص۱۱
اعتراف شطیان برفضائل ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ
ﺳﻠﻤﺎﻥ ﻓﺎﺭﺳﻲ ﺭﺣﻤﺔ ﺍﻟﻠّﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﮔﻮﻳﺪ:
ﺍﺑﻠﻴﺲ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻋﺪّﻩ ﺍﻱ ﺍﺯ ﺩﺷﻤﻨﺎﻥ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻛﻪ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﻫﺎﻧﺖ ﻣﻲﻛﺮﺩﻧﺪ ﺍﻳﺴﺘﺎﺩﻩ، ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﮔﻔﺖ: ﻭﺍﻱ ﺑﺮ ﺷﻤﺎ، ﭼﺮﺍ ﻣﻮﻟﺎﻱ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﻫﺎﻧﺖ ﻣﻲﻛﻨﻴﺪ؟ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺍﺯ ﻛﺠﺎ ﻣﻲﺩﺍﻧﻲ ﻣﻮﻟﺎﻱ ﻣﺎ ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺍﺳﺖ؟ ﮔﻔﺖ: ﺍﺯ ﻓﺮﻣﺎﻳﺶ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺗﺎﻥ ﻛﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ: ﻫﺮ ﻛﻪ ﻣﻦ ﻣﻮﻟﺎﻱ ﺍﻭ ﻫﺴﺘﻢ، ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻣﻮﻟﺎﻱ ﺍﻭﺳﺖ، ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺁﻳﺎ ﺗﻮ ﺍﺯ ﻣﻮﺍﻟﻴﺎﻥ ﻭ ﺷﻴﻌﻴﺎﻥ ﺍﻭ ﻫﺴﺘﻲ؟
ﮔﻔﺖ: ﻧﻪ ﺍﺯ ﺷﻴﻌﻴﺎﻥ ﺍﻭ ﻭ ﻧﻪ ﺍﺯ ﻣﻮﺍﻟﻴﺎﻥ ﺍﻭﻳﻢ، ﺑﻠﻜﻪ ﻣﻦ ﻋﻠﻲ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﻭ ﺍﮔﺮ ﻛﺴﻲ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺩﺷﻤﻨﻲ ﻛﻨﺪ ﺩﺭ ﻣﺎﻝ ﻭ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻧﺶ ﺷﺮﻳﻚ ﻣﻲﺷﻮﻡ.
ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺑﺮﺍﻱ ﻣﺎ ﺍﺯ ﻓﻀﺎﺋﻞ ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﭼﻴﺰﻱ ﺑﮓو!
ﮔﻔﺖ: ﮔﻮﺵ ﻛﻨﻴﺪ، ﺍﻱ ﻧﺎﻛﺜﻴﻦ ﻭ ﻗﺎﺳﻄﻴﻦ ﻭ ﻣﺎﺭﻗﻴﻦ، ﻣﻦ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻋﺰﻭﺟﻞ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﺟﻨّﻴﺎﻥ ﺩﻭﺍﺯﺩﻩ ﻫﺰﺍﺭ ﺳﺎﻝ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﻛﺮﺩﻡ، ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺩﺭ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺍﻭّﻝ ﻧﻴﺰ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﻣﻠﺎﺋﻜﻪ ﺩﻭﺍﺯﺩﻩ ﻫﺰﺍﺭ ﺳﺎﻝ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﻛﺮﺩﻡ، ﺭﻭﺯﻱ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺗﺴﺒﻴﺢ ﻭ ﺗﻘﺪﻳﺲ ﺫﺍﺕ ﺍﺣﺪﻳّﺖ ﺑﻮﺩﻳﻢ ﻳﻚ ﻣﺮﺗﺒﻪ ﻧﻮﺭ ﻋﺠﻴﺒﻲ ﻛﻪ ﭼﺸﻤﻬﺎ ﺭﺍ ﺧﻴﺮﻩ ﻣﻲﻛﺮﺩ ﺍﺯ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺍﻭّﻝ ﻋﺒﻮﺭ ﻛﺮﺩ، ﭘﺲ ﻣﻠﺎﺋﻜﻪ ﺑﻪ ﺳﺠﺪﻩ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ، ﮔﻔﺘﻨﺪ: «ﺳُﺒّﻮﺡٌ ﻗُﺪّﻭﺱٌ» ﺍﻳﻦ ﻧﻮﺭِ ﻣﻠﻚ ﻣﻘﺮّﺏ ﻳﺎ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﻣﺮﺳﻠﻲ ﺍﺳﺖ، ﺍﻣّﺎ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺍﺯ ﺟﺎﻧﺐ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻋﺰﻭﺟﻞ ﻧﺪﺍ ﺭﺳﻴﺪ: «ﻧﻪ ﻧﻮﺭ ﻣﻠﻚ ﻣﻘﺮّﺏ ﻭ ﻧﻪ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﻣﺮﺳﻞ ﺍﺳﺖ ﺑﻠﻜﻪ ﻧﻮﺭ ﻃﻴﻨﺖ ﻭ ﮔِﻞ ﻭﺟﻮﺩ ﻋﻠﻲ ﺑﻦ ﺍﺑﻴﻄﺎﻟﺐ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺍﺳﺖ.
منابع:
ﺍﻣﺎﻟﻲ ﺻﺪﻭﻕ: ﺹ 427، ﺑﺤﺎﺭﺍﻟﺎﻧﻮﺍﺭ: ﺝ 39، ﺹ 162، ﻣﺪﻳﻨﺔ ﺍﻟﻤﻌﺎﺟﺰ: ﺝ 1، ﺹ 123، ﻋﻠﻞ ﺍﻟﺸﺮﺍﻳﻊ: ﺹ 143.
اثبات حقانیت ولایت امیرالمومنین علی علیه السلام از کتب اهل سنت
بارالها...
بارالها
از کوی تو بیرون نشود
پای خیالم
نکند فرق به حالم
چه برانی
چه بخوانی
چه به اوجم برسانی
چه به خاکم بکشانی
نه من آنم که برنجم
نه تو آنی که برانی
نه من آنم که ز فیض نگهت چشم بپوشم
نه تو آنی که گدا را ننوازی به نگاهی
در اگر باز نگردد
نروم باز به جایی
پشت دیوار نشینم چو گدا بر سر راهی
به غیر از تو نخواهم
چه بخواهی چه نخواهی
باز کن در که جز این خانه مرا، نیستپناهی
خواجه عبدالله انصاری
معنای قوت غالب و مصداق آن
اگر قوت غالب برنج باشد می توان حداقل میزان فطریه را پرداخت کرد؟
اصلا قوت غالب یعنی چی میشه توضیح بدین ایا شمالی ها مصداق این مسئله هستند ؟
آیت الله خامنه ای: موکول به نظر عرف است و رعايت قوت غالب لازم نيست.
آیت الله مکارم شیرازی : در زکات فطره خوراک شخصى خود انسان ملاک نیست بلکه خوراک معمولى اهل شهر و یا محل ملاک است; بنابراین، کسى که همیشه برنج مى خورد مى تواند زکات فطره را از گندم بدهد.
آیت الله سیستانی : كسى كه موقع غروب شب عيد فطر ، بالغ و عاقل است ، و بيهوش و فقير و برده نيست ، بايد براى خودش و كسانى كه نان خور او هستند ، هر نفرى يك صاع كه گفته مىشود تقريباً سه كيلو است از غذاهاى معمول در شهرش مانند گندم يا جو يا خرما يا كشمش ، يا برنج يا ذرّت به مستحق بدهد ، و اگر بجاى آن پول هم بدهد ، كافى است ، و احتياط لازم آن است كه از غذاهائى كه در شهرش معمول نيست ندهد هر چند گندم يا جو ، يا خرما يا كشمش باشد .
پاداش ماه رمضان
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله:
چون شب عید فطر-كه شب جوائز نام دارد- فرا رسد، خداوند پاداش عمل كنندگان را بدون حساب و شمارش ببخشد.
امالی مفید، ص ۲۳۲
اهمــیـت حفـظ آبـــروی دیگـــران
در زمان حضرت موسى (؏) در بنى اسرائيل به جهت نيامدن باران قحطى شد.
حضرت موسى (؏)برخواست كه با قوم خود براى دعاى باران بروند و بيشتر از هفتاد هزار نفر بودند هرچه دعا كردند باران نيامد.
حضرت موسى (؏) عرض كرد: خدايا چرا باران نمى آيد، مگر قدر و منزلت من نزد تو از بین رفته؟
خطاب رسيد: نه، اما ميان شما يک نفر است كه چهل سال مرا معصيت مى كند. به او بگو از جمعيت خارج شود تا باران رحمتم را نازل كنم.
حضرت موسى(؏) به صداى بلند صدا زد: اى كسى كه چهل سال است معصيت خدا را مى كنى از ميان ما برخيز و بيرون رو كه خداوند به جهت شومى و بدى تو باران رحمتش را از ما قطع كرده.
آن مرد عاصى برخواست نگاهى به اطراف كرد، ديد كسى بيرون نرفت. فهميد خودش بايد بيرون برود. با خود گفت چه كنم اگر برخيزم و از ميان مردم بروم كه مردم مرا مى بينند و مى شناسند و رسوا مى شوم و اگر نروم كه خدا باران نمى دهد. .
همانجا نشست و از روى حقيقت توبه كرد و از كرده خود پشيمان شد،یكدفعه ابرها آمده و به هم متصل شد و چنان بارانى آمد كه تمام سيراب شدند.
موسى(؏) عرض كرد: الهى كسى كه از ميان ما بيرون نرفت چگونه شد كه باران آمد؟
خطاب شد: به شما باران دادم، به سبب توبه آن كسى كه گفتم از ميان شما بيرون برود.
موسى عليه السلام عرض كرد: خدايا! اين بنده را به من بنما.
خطاب شد: اى موسى آن وقتى كه مرا معصيت مى كرد رسوايش نكردم، حال كه توبه كرده او را رسوا كنم؟!
حاشا، من نمامين و سخن چينان را دشمن مى دارم، خود نمامى كنم؟
قصص الله یا داستان هایی از خدا
دعای امام صادق علیه السلام در وداع با ماه مبارک رمضان
ابابصیر از امام صادق علیه السلام روایت کرده که فرمودند در وداع ماه رمضان این دعا را بخوان :
«اللَّهُمَّ إِنَّكَ قُلْتَ فِي كِتَابِكَ الْمُنْزَلِ عَلَى نَبِيِّكَ الْمُرْسَلِ وَ قَوْلُكَ الْحَقُّ شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدىً لِلنَّاسِ وَ بَيِّناتٍ مِنَ الْهُدى وَ الْفُرْقانِ وَ هَذَا شَهْرُ رَمَضَانَ قَدِ انْصَرَمَ فَأَسْأَلُكَ بِوَجْهِكَ الْكَرِيمِ وَ كَلِمَاتِكَ التَّامَّاتِ إِنْ كَانَ بَقِيَ عَلَيَّ ذَنْبٌ لَمْ تَغْفِرْهُ لِي وَ تُرِيدُ أَنْ تُحَاسِبَنِي بِهِ أَوْ تُعَذِّبَنِي عَلَيْهِ أَوْ تُقَايِسَنِي بِهِ أَنْ يَطْلُعَ فَجْرُ هَذِهِ اللَّيْلَةِ أَوْ يَنْصَرِمَ هَذَا الشَّهْرُ إِلَّا وَ قَدْ غَفَرْتَهُ لِي يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِين.»
« خداوندا ، تو خود در کتابی که بر پیامبرت نازل شده فرمودی و کلام تو حق است : « ماه رمضان که قرآن در آن نازل شده ، مایه هدایت و رستگاری مردم و وسیله تشخیص حق از باطل است. » اینک ماه رمضان به پایان رسید ؛ پس تو را قسم میدهم و از تو تقاضا میکنم اگر بر من گناهی باقی مانده که هنوز آن را نیامرزیدهای و میخواهی به آن گناه عذابم کنی ، تا فجر این شب آخر ماه مبارک که فرا نرسیده است ، گناهانم را بیامرزی و از تقصیرم درگذری ، ای مهربانترینِ مهربانان. »
من لایحضره الفقیه ، ج ۲، ص ۱۶۴