وقایع روز نهم محرم سال 61هجری
در روز نهم محرم (تاسوعای حسینی) شمر بن ذی الجوشن با نامه ای كه از عبیداللّه داشت از “نُخیله” ـ كه لشكرگاه و پادگان كوفه بود ـ با شتاب بیرون آمد
و پیش از ظهر روز پنجشنبه نهم محرم وارد كربلا شد و نامه عبیداللّه را برای عمر بن سعد قرائت كرد.
ابن سعد به شمر گفت: وای بر تو! خدا خانه ات را خراب كند، چه پیام زشت و ننگینی برای من آورده ای.
به خدا قسم! تو عبیداللّه را از قبول آنچه من برای او نوشته بودم بازداشتی و كار را خراب كردی…
شمر كه با قصد جنگ وارد كربلا شده بود،
از عبیداللّه بن زیاد امان نامه ای برای خواهرزادگان خود و از جمله حضرت عباس علیه السلام گرفته بود كه در این روز امان نامه را بر آن حضرت عرضه كرد و ایشان نپذیرفت.
شمر نزدیك خیمه های امام حسین علیه السلام آمد و عباس، عبداللّه، جعفر و عثمان (فرزندان امام علی علیه السلام كه مادرشان ام البنین علیهاالسلام بود) را طلبید.
آنهابه درخواست امام حسین علیه السلام بیرون آمدند،
شمر گفت: از عبیداللّه برایتان امان گرفته ام.
آنها همگی گفتند: خدا تو را و امان تو را لعنت كند، ما امان داشته باشیم و پسر دختر پیامبر امان نداشته باشد؟!
در این روز اعلان جنگ شد كه حضرت عباس علیه السلام امام علیه السلام را باخبر كرد.
امام حسین علیه السلام فرمود: ای عباس! جانم فدای تو باد،
اگر ميتوانی آنها را متقاعد كن كه جنگ را تا فردا به تأخیر بیندازند و امشب را مهلت دهند تا ما با خدای خود راز و نیاز كنیم و به درگاهش نماز بگذاریم.
خدای متعال ميداند كه من بخاطر او نماز و تلاوت قرآن را دوست دارم.
حضرت عباس علیه السلام نزد
سپاهیان دشمن بازگشت و از آنان مهلت خواست. عمر بن سعد در موافقت با این درخواست تردید داشت، سرانجام از لشكریان خود پرسید كه چه باید كرد؟
“عمرو بن حجاج” گفت: سبحان اللّه! اگر اهل دیلم و كفار از تو چنین تقاضایی ميكردند سزاوار بود كه با آنها موافقت كنی.
عاقبت فرستاده عمر بن سعد نزد عباس علیه السلام آمد و گفت: ما به شما تا فردا مهلت ميدهیم، اگر تسلیم شدید شما را به عبیداللّه ميسپاریم وگرنه دست از شما برنخواهیم داشت…
منابع:
ارشاد،شیخ مفید،ج2،ص89،91
انساب الاشراف،ج3،ص184
الملهوف،ص38
ویژگیهای بارز قمربنی هاشم (علیه السلام) در ناحیه مقدسه
بهترین منبع برای شناخت شخصیت قمربنی هاشم عباس بن علی حضرت ابوالفضل(علیه السلام)، سخنان امامان معصوم(علیهم السلام) درباره ایشان است.
زیارت نامه هایی که به زیارت نامه های “مأثوره” شهرت دارد، مرجع اساسی برای آگاهی یافتن از امتیازات و ویژگی های حضرت ابوالفضل(علیه السلام) است.
برای حضرت عباس بن علی(علیه السلام) چند زیارت نامه از اهل بیت(علیهم السلام) وجود دارد. هنگامی که امام صادق(علیه السلام) به زیارت مرقد عموی خویش حضرت ابوالفضل رفتند، به ابوحمزه ثمالی زیارت نامه ای آموزش دادند.
امام زمان حضرت مهدی(علیه السلام) نیز خطاب به ابومنصور بن عبدالمنعم بن نعمان بغدادی، زیارت نامه ای را برای شهیدان کربلا نوشتند که به زیارت ناحیه مقدسه ویژه زیارت شهیدان کربلا مشهور است.
در فرازی از این زیارت نامه درباره حضرت عباس(علیه السلام) چنین آمده است: السلام علی العباس بن امیرالمومنین المواسی أخاه بِنَفسِهِ، الا’خذ لِغَدِهِ مِن أمسهِ الفادی له، الواقی. السّاعی الیه بمائه، المَقطُوعة یداه، لَعَنَ الله قاتلیه یزیدبن وقاد و حکیم بن الطفیل الطائی
(مصباح الزائر شیخ مفید، ص148_ اقبال الأعمال سیدبن طاووس، ص47_ بحارالانوار، ج45، ص64 و ج101 ص269).
سلام بر عباس فرزند امیرمومنان که جان خویش را در راه برادرش داد از دیروزش برای فردایش توشه برگرفت، در راه برادر جانبازی کرد و خود را فدایش کرد، از او حفاظت و خود را سپر بلایش کرد، برای او آب آورد، دست هایش قطع شد. خداوند قاتلانش یزیدبن وقاد و حکیم بن طفیل طائی را لعنت کند.
در این زیارت نامه بسیار مهم و با ارزش و روشنگری که از ناحیه مقدسه صادر شده است، برخی امتیازات حضرت اباالفضل العباس(علیه السلام) یادآوری شده است. متن این زیارت سندی مکتوب از حضرت ولی عصر قائم آل محمد(علیه السلام) درباره ابعاد شخصیت عموی خویش حضرت عباس(علیه السلام) است.
مواسات و جانبازی
مواسات به معنای کمک، همیاری، همکاری و مساعدت است. در این زیارت نامه مهدوی، حضرت ابوالفضل با وصف زیبای “المواسی اخاه بنفسه” ستوده شده اند و امام زمان(علیه السلام) برایشان درود فرستاده اند. کسی که برادرش را با جانش یاری و کمک کرد. مواسات با جان، بالاترین و باارزش ترین نوع مواسات است و فراتر از مواسات و کمک مالی، زبانی، قلمی و قلبی است.این سطح از ایمان و وفاداری در حضرت اباالفضل(علیه السلام)، بی نظیر و نمونه است. البته این ارتباط صمیمی و عارفانه متقابل بود. در فرمان امام حسین(علیه السلام) به برادرش حضرت عباس(علیه السلام) برای گفت وگو با دشمنان به منظور گرفتن مهلت تا روز عاشورا چنین آمده است: یا عباس اِرکب بِنَفسی أنتَ یا أخی! (ارشاد شیخ مفید، ج2، ص92). ای عباس! برخیز جانم فدایت ای برادر!
دقت در این کلام امام معصوم(علیه السلام)، جایگاه بلند و بی نظیر حضرت اباالفضل العباس(علیه السلام) را آشکار می کند. امام حسین(علیه السلام) به حضرت اباالفضل(علیه السلام) می فرماید: جانم فدایت.
آخرت گرایی
امام مهدی(علیه السلام) در این زیارت نامه صفت “الا’خذ لِغَدِهِ من أمسِهِ” را برای عباس بن علی(علیه السلام) آورده اند؛ از دیروز برای فردایش توشه برداشت. رهایی از دنیاگرایی و وسوسه های شیطانی و سودجویی های گوناگون و قرار دادن دنیا زیر پای خویش برای تامین آخرت و فردای برتر، از امتیازات حضرت ابوالفضل(علیه السلام) بوده است.
فدایی اسلام و ولایت
امتیاز “الفادی له” نشان دهنده اوج ایثار است. حضرت ابوالفضل(ع) در راه ولایت و اطاعت از امام زمانش، همه سرمایه اش را که عمر و جان خویش بود، فدا کرد.
حفاظت و پاسداری
“الواقی” به معنای حمایت کننده و پشتیبان و پاسدار و نگه دارنده است. حضرت ابوالفضل(علیه السلام) حامی و پشتیبان برادر خویش، رهبر قیام عاشورا و انقلاب کربلا بود. او در حمایت و پشتیبانی از امام حسین(ع) هرگز کوتاهی نکرد.
سقای کربلا
“السّاعی الیه بمائِهِ” ویژگی دیگر حضرت اباالفضل(ع) است که در زیارت ناحیه مقدسه بیان شده است؛ ایشان کوشش کرد آب برای ولی عصر خویش بیاورد بنابراین آب آورنده و تلاشگر و کوشنده برای سقایت و آب رسانی به امام حسین(علیه السلام) و اهل بیت(علیهم السلام) بود.
تقدیم دو دست در راه خدا
حضرت ابوالفضل(ع) در کلام امام مهدی(علیه السلام) “المقطوعة یَداهُ” توصیف شده است. فداکاری در راه خدا تا قطع دستان، در کارنامه حضرت ابوالفضل(ع) وجود دارد.
در زیارت ناحیه مقدسه که از سوی امام زمان(ع) صادر شده، حضرت ابوالفضل(ع) به عنوان اسوه حسنه در ولایت مداری، فداکاری، جانبازی و پاسداری معرفی شده است. امام زمان(ع) در این زیارت نامه در شش جمله، شش ویژگی بارز حضرت ابوالفضل(ع) را نام برده و ابعاد گوناگون شخصیت الهی ایشان را معرفی کرده اند
همسر وفرزندان حضرت عباس(ع)
حضرت عباس(ع) تنها با یک زن ازدواج کردند. او لبابه دختر عبیدالله بن عباس بود.
لبابه زنی بسیار شایسته پاکدامن و از خاندانی شریف بود. او از بهترین زنان زمانه خود و از محبان امام علی ع بود.
لبابه از حضرت ابوالفضل ع پنج پسر و یک دختر بدنیا اورد.
لبابه در کربلا حضور داشت. یکی از پسران او بنام قاسم در کربلا شهید شد. خود او نیز اسیر شد. همراه با سایر اسرا زجر و شکنجه ها را تحمل کرد. پس از ازادی اسرا او به مدینه برگشت.
لبابه روز و شب گریه میکرد چندان که بیمار شد و در سن ۲۸ سالگی
از دنیا رفت. خدای رحمتش کند.
فرزندان او مدتی توسط مادربزرگ پاکشان ام البنین سلام الله علیها تربیت شدند اما اوهم دوسال بعد از واقعه کربلا از دنیا رفت و سرپرستی فرزندان به امام سجاد علیه السلام منتقل شد.
گفتنی است هر گاه یکی از فرزندان حضرت عباس ع نزد امام سجاد ع می آمد اشک بر گونه های حضرت جاری می شد.
هدیه کنید به پیشگاه مقدس قمر بنی هاشم حضرت ابوالفضل العباس(ع) صلواتی بر محمد و آل محمد.
یاعلی
منبع:
سید بن طاووس اقبال الاعمال ص ۲۸
مقام حضرت عباس علیهالسلام
حضرت امام سجاد علیهالسلام فرمود: رَحِمَ اللَّهُ الْعَبَّاسَ فَلَقَدْ آثَرَ وَ أَبْلَی وَ فَدَی أَخَاهُ بِنَفْسِهِ حَتَّی قُطِعَتْ یَدَاهُ فَأَبْدَلَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ بِهِمَا جَنَاحَیْنِ یَطِیرُ بِهِمَا مَعَ الْمَلَائِکَةِ فِی الْجَنَّةِ کَمَا جَعَلَ لِجَعْفَرِ بْنِ أَبِی طَالِبٍ وَ إِنَّ لِلْعَبَّاسِ عِنْدَ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی مَنْزِلَةً یَغْبِطُهُ بِهَا جَمِیعُ الشُّهَدَاءِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ.
خدا حضرت عباس را رحمت کند! حقا که امام حسین را بر خویشتن مقدم داشت و جان خود را فدای آن حضرت نمود تا اینکه دستهای مبارکش قطع شد. خدای مهربان در عوض دستهای عباس علیهالسلام دو بال به وی عطا کرد تا بهوسیله آنها در بهشت با ملائکه پرواز نماید. کما اینکه این نعمت را نیز به جعفر بن ابیطالب عطا کرد. عباس را نزد خداوند منزلتی است که در روز قیامت همه شهیدان بر آن رشک میبرند.
امالی صدوق، صفحه ۴۶۲
شش ڪلید طلایى
* دلے را نشکن؛شاید خانه خدا باشد.
* ڪسے راتحقیر مڪن؛شاید محبوب خدا باشد.
* از هيچ عبادتے دریغ مڪن؛شاید ڪلید رضايت الله باشد.
* سر نماز اول وقت حاضر شو؛شاید آخرین دیدارت با خدا باشد.
* هيچ گناهے را ڪوچك ندان؛شايد خشم خدا در آن باشد.
* ازهیچ غمی ناله نڪن؛شاید امتحانے ازسوے خدا باشد
درمحضراستاد
نماز كه پایان یافت، باید نشست و دعا خواند و ذكر گفت و خدا را ستایش كرد و از او حاجت خواست و حالت معنوى نماز و صورت زیباى عبادت و بندگى را، تا مدتى پس از اتمام نماز، نگه داشت.
استمرار بخشیدن به حالت نماز و خواندن دعاهاى مستحب، «تعقیب» نماز است.
تعقیبات، نوعى بدرقه نماز است. همانگونه كه اذان و اقامه نوعى استقبال از نماز است.
مهمانى حق میزبان را ادا مى كند كه قبل از طعام وپس از آن نیز با صاحبخانه، گفت و گو و احوالپرسى و حضور در محضر داشته باشد.
و گرنه آنكه خود را به سر سفره برساند و همین كه خورد، فوراًو بى خداحافظى و بى تشكّر، برخاسته و میزبان را ترك كند، بى ادبى كرده است.
نماز، فریضه اى الهى است. ولى پیش از نماز، در مسجد و مصلاّ به انتظار آن نشستن، اذان و اقامه گفتن، ذكرها و دعاهاى مستحب پیش از نماز را خواندن، به استقبال نماز رفتن است.
و تعقیبات هم، بدرقه آن محسوب مى شود. بى اعتنایى به تعقیبات، بى علاقگى به نماز را مى رساند.
محدوده تربتی که خوردن آن به قصد شفا یافتن مستحب است
سوال:
محدوده تربتی که خوردن آن به قصد شفا یافتن مستحب است، از مرقد شریف حضرت سید الشهدا (علیه السلام) چقدر است و آیا خوردن مهرهای کربلا نیز همان حکم را دارد؟
پاسخ:
آیت الله خامنه ای: قدر متیقن، قبر شریف و ملحقات عرفی آن است و مهر اگر از آن دو محل تهیه شده باشد، همان حکم را دارد.
آیت الله سیستانی: به احتیاط واجب از قبر شریف و ملحقات آن نباید تجاوز کند. اگر غیر از محل نامبرده مانند اطراف قبر استفاده کنند، باید با آب مخلوط شود که صدق خوردن خاک نکند.
آیت الله مکارم:
الف) نقاط نزدیکی که دسترسی به آن در شرایط فعلی ممکن است، خواه چند صد متر باشد، یک کیلومتر یا بیشتر.
ب) آری، همان حکم را دارد؛ مقدار کمی را در آب حل کند و بخورد.
آیت الله صافی: استحباب آن بعید نیست؛ ولی احتیاط این است که به قصد رجا و تبرک کمی از مهر را در مقداری آب حل کنند به طوری که در آب مستهلک شود و آن را بیاشامند.
آیت الله تبریزی: خوردن آن به عنوان خاک قبر امام حسین (علیه السلام) یا مهر کربلا که در دسترس است، چنانچه با آب مخلوط شود به طوری که مستهلک گردد، به قصد شفا یافتن مانعی ندارد.
آیت الله فاضل: هر چه عرفا تربت کربلا محسوب شود (که در روایات محدوده آن مشخص شده) و مهرهای ساخته شده از آن محل نیز همن حکم را دارد.
آیت الله بهجت: احوط اقتصار بر مأخوذ از قبر و اطراف مجاور قبر مطهر است و در زائد بر آن در آب مستهلک شود.
منبع:
سید محسن محمودی، مسائل جدید از دیدگاه علما و مراجع تقلید، ج 4، ص 205.
برگرفته از کتاب “واجب است بدانیم1″
معنای الشَیب الخَضیب
در روز عاشورا از كثرت زخمها و جراحات وارده،ضعف بر امام حسین(علیه السلام) آنقدر شديد بود كه ايستاد تا بيارامد؛
كه مردى سنگ بر پيشانيش زد و خون بر صورتش جارى شد.
و با لباس خود خواست تا خون را از دو چشمش پاك كند كه مرد ديگرى به تير سه شعبه، قلب مباركش را هدف ساخت.
پسر رسول خدا، به خدا عرض كرد:
بِسْمِ اللَهِ وَ بِاللَهِ وَ عَلَى مِلَّه رَسُولِ اللَهِ. وَ رَفَعَ رَأْسَهُ إلَى السَّمَآءِ وَ قَالَ: إلَهِى! إنَّكَ تَعْلَمُ أَنَّهُمْ يَقْتُلُونَ رَجُلًا لَيْسَ عَلَى وَجْهِ الارْضِ ابْنُ نَبىٍّ غَيْرُهُ!
به نام خدا، و به خود خدا، و بر ملّت و آئين رسول خدا (اين شهادت روزى من میگردد)و سرش را به طرف آسمان بلند نموده و گفت: خداى من! تو میدانى كه اين قوم میكشند مردى را كه در روى زمين پسر پيغمبرى جز او نيست!
دست برد و تير را از پشت خود خارج كرد؛ و خون مانند ناودان فَوَران میكرد!
حضرت دست خود را زير آن خون گرفت، و چون پُر شد به آسمان پاشيد و گفت: اين حادثه كه بر من نازل شده است چون در مقابل ديدگان خداست، بسيار سهل و ناچيز است.
و يك قطره از آن خون بر زمين نريخت!
و براى بار دوّم دست خود را زير خون گرفت؛ و چون پُر شد، با آن سر و صورت و محاسن شريف را متلطّخ و خون آلوده نموده و گفت: با همين حال باقى خواهم بود تا خدا و جدّم رسول خدا را ديدار كنم.
حضرت ولی عصر،امام مهدی(علیه السلام)بر محاسن خونی جد غریبش حسین(علیه السلام)اینطور سلام میدهد:
أَلسَّلامُ عَلَى الشَّيْبِ الْخَضيبِ
سلام بر آن مَحاسنِ به خون خضاب شده….
مقاتل مقرّم،خوارزمی،لهوف،نفس المهموم،لمعات الحسین
بيان ابعادسياسي کربلا
امام خميني (ره) درباره سياسي بودن حرکت امام حسين (ع)ميفرمايند:
بايد آن بعد سياسى كربلا را براى مردم بيان كرد. سيد الشهدا … وقتى كه آمد مكه و از مكه در آن حال بيرون رفت، يك حركت سياسى بزرگى بود كه در يك وقتى كه همه مردم دارند به مكه مىروند، ايشان از مكه خارج بشود.
اين يك حركتـسياسى بود، تمام حركاتش، حركات سياسى بود؛ اسلامى- سياسى، و اين حركت اسلامى سياسى بود كه بنى اميّه را از بين برد، و اگر اين حركت نبود، اسلام پايمال شده بود.
صحيفه امام، ج18، ص: 177
دور کردن فقر
امام صادق علیه السلام فرمود :
هر کس در هر روز سی (30) مرتبه بگوید : لَا إِلَهَ إِلَّا الَّلهُ الْمَلِكُ الْحَقُ الْمُبِينُ
رو به غنا و ثروت خواهد آورد و فقر و فاقه
را پشت سر خواهد گذاشت و درب بهشت
را می کوبد.
وسائل الشیعه ج ۷ ص ۲۲۲
گريه؛ افسردگی يا نشاط روحی
عده ای می گويند كه گريه زياد در روضهها موجب خستگی مردم میشود و بعضی از روزنامه ها هم مینويسند كه گريه (منظورشان، گريه بر عزای اهل البیت است) افسردگی میآورد!
جواب اين است كه اين مدّعيان يقيناً در طول عمرشان حتی يكبار خالصانه و عاشقانه بر مصائب اهل البیت بالاخص حضرت اباعبدالله الحسين(ع) گريه نكردهاند تا از نزديك حس كنند گريه بر مصائب آن بزرگواران تا چه اندازه اعتماد به نفس، آرامش روح، احساس توكل و نشاط روحی و معنوی ايجاد میكند.
شيعه عاشق امام حسين(ع) است و روضه برای عاشقان امام حسين(ع) طراوت میآورد ولی برای آن كسانی كه می گويند روضه زياد نخوانيد، حتماً قساوت میآورد. زيرا آنان درد دين ندارند و شكنجه و شهادت اهل البيت در نظر ايشان موضوعی است كه تاريخ آن گذشته است!
شيعه تا وقتي امام زمانش نيايد شادی ندارد. ما تا وقتی كه انديشه و فرهنگ اهل بيت را در عالم عرضه نكنيم، شادی نداريم.
حتی در ميلاد امام رضا(ع) زيارت وارده را زيارت عاشورا قرار دادهاند. در ميلاد امام زمان ارواحنا فداه، زيارت وارده را زيارت عاشورا قرار دادهاند. در بسياري از اعياد اسلامی دستور تلاوت زيارت عاشورا داريم. اين همه سفارش به تلاوت زيارت عاشورا برای اين است كه اشكهايتان خشك نشود و قلبتان آرام نگيرد. اين اسرار است كه شيعه را زنده نگه داشته است.
شیعه با گریه نشاط پیدا میکند جوانان شيعه از شدّت نشاط معنوی به هيجان می آيند، آنچنان كه برای هرگونه ايثار و تلاش و خدمت به اسلام آماده میشوند.
بيش از هزار سال است كه شيعه در ايام محرم و صفر به گريه و زاری مشغول است. چه كسی شنيده است، كه عزاداری در ايّام محرم و صفر موجب ايجاد افسردگی شده باشد؟
مكتب گريه نجات بخش است. اين گريه بايد با كسب معارف و حقايق باشد و كسی كه گريه می كند، بايد تلاش كند كه بتواند معارف اسلام و قرآن را پيدا كند و آنها را گسترش دهد.
آن گريهای افسردگی میآورد كه به خاطر شكستهای مادی و دنيايی باشد…
برگرفته از كتاب شرح زيارت عاشورا، تاليف استاد زاهدی
منظور از "أنا قتیلُ العَبرَة"
امام حسین (ع) :
أنَا قَتیلُ العَبرَةِ ، لا یذکرُنی مُؤمِنٌ إلَا استَعبَرَ .
من کشته اشکم . مؤمنی از من یاد نمی کند ، جز این که می گرید .
دانشنامه امام حسین(ع)، ج10، ص 34
لا یذکرُهُ مُؤمِنٌ إلّا بَکی .
مؤمنی از او یاد نکرد ، جز این که گریست .
مستدرك الوسائل: ج ۱۰ ص ۳۱۸
اضافه شدن «قتیل (کشته)» به «العَبرة (اشک)» ، اضافه سبب به مسبَّب است . بنا بر این ، جمله «من ، کشته اشکم» ، بدین معناست که کشته شدن من ، سبب جاری شدن اشک است .
علّامه مجلسی در تبیین این جمله می گوید :
عبارت «من کشته اشکم» ، یعنی : کشته ای که به اشک و گریه نسبت داده می شود و سبب جاری شدن اشک است ، یا با اشک و آه و ناله کشته می شود، که معنای اوّل ، اظهر است .
در طول تاریخ ، انسان های بسیاری کشته شده اند که کسی بر آنها نَگریسته و بسیاری نیز کشته شده اند و گریه بر آنها ، موقّت بوده و بسیاری نیز کشته شده اند و تنها گروه خاصّی را متأثّر کرده اند ؛ امّا تحقیقا در باره هیچ کس جز امام حسین علیه السلام گزارش نشده است که همه پیامبران از آدمِ ابو البشر تا خاتم انبیا، و خاندان پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و جمعی از اصحاب پیامبر خدا صلی الله علیه و آله قبل از ولادتش، بر او گریسته باشند و نیز فرشتگان ، پریان ، حیوانات و زمین و آسمان بر او گریه کرده باشند و حتّی دشمن بر او گریسته باشد .
در طول تاریخ ، کسی را سراغ نداریم که مردمی بیش از یک هزار و سیصد سال ، بر او بگریند . آری! سید الشهدا ، «کشته اشک» است ؛ اشکی که تا وقتی انتقام خون همه مظلومان تاریخ را از ستمگران باز نستاند و آرمان های حسینی را به رهبری فرزند بزرگوارش ، مهدی آل محمّد ، در جهانْ تحقّق نبخشد ، همچنان بر گونه های مؤمنان راستین و علاقه مندان به خاندان رسالت ، جاری خواهد بود .
دانشنامه امام حسین علیه السلام، ج 10 ص 38
توصیه رهبرانقلاب به عزاداران حسینی
مقام معظم رهبری(حفظه الله) :
صدای بلندگوها در مراسم عزاداری موجب اذیت مردم نشود.
توصیه من به عزاداران این است که موجبات ناراحتی مردم را فراهم نکنند.
بعضی ها سینه زنی می کنند پشت بلندگو، اگر بناست از بلندگو پخش بشود باید در بین مستمعین پخش شود.
در خیابان پشت بام و محله که مستمعی ندارد. بیرون مجلس، ساعتهای دیروقت شب، مردم را اذیت کردن، یک بیمار را از خواب انداختن.
این با هیچ منطق اسلامی و حسینی تطبیق نمی کند.
درس مذاکره یاجهاد
راهت را جدا کن
استاد زعفری زاده :
آن زمان کوفه را بستند نگذاشتند کسی خودش را به امام حسین برساند ؛ شیعیان هم نشستند و گفتند راه بسته شده !
ولی حبیب ابن مظاهر و مسلم ابن عوسجه ، این دوپیرمرد ، به رود فرات زدند و خودشان را به امام حسین رساندند .
خودت را به امام زمان برسان ؛ بگو آقاجان ! مرا ببخشید ، من سبب شدم شما معطل بشوید !
در این کربلای کره زمین ما آقا را معطل کردیم ، راهمان را جدا کردیم ، ما یوسف زهرا را بیابان گرد و آواره کرده ایم !
یک تصمیم جدی بگیرید که طرف گناه نروید .
در طعام خود احتیاط کنید
آیت الله مجتهدی تهرانی(ره):
در طعام خود احتیاط کنید،غذاهای ما خیلی مناسب نیست. ما الان حلال واقعی نداریم.
ما حرام نمی خوریم، ولی نمی توانیم بگوییم این غذا ها حلال واقعی است.
ما حلال ظاهری می خوریم، چون در روایت است که همه چیز به شما حلال است مگر آن که علم به حرام بودن آنداشته باشی،لذا ما چون علم نداریم، می خوریم.
ما علم داریم حیوانات ذبح شرعی می شوند؟
می گوییم : 《إن شاءالله》
همه را با إن شاءالله درست می کنیم. ما مسؤوليت نداريم. اما نور ما به واسطه ی این غذاها رفته است.
شما اگر شراب را خیال کنی که سرکه شیره است و یک لیوان از آن شراب بخوری،گناه نکردی، اما تلو تلو که می خوری ، مست که هستی، مستی آن که با عدم گناه از بین نمی رود ،لذا چاره ای نداریم.
باید قدری در غذاها احتیاط کنیم و وسواس داشته باشیم.
درد بی درمان یزید لعنت الله بعدازبه شهادت رساندن امام حسین(ع)
بعد از شهادت امام حسین علیه السلام
یزید بعد از به شهادت رساندن امام حسین علیه السلام به بیماری مبتلا شد که علاجی برایش پیدا نمیکرد.
يكى از اطباى يهودى را براى معالجه طلب كرد، طبيب نگاهى به يزيد كرد و از روى تعجب انگشت حيرت به دندان گزيد.
سپس با تدبير ويژه اى چند عقرب زنده از گلوى او بيرون كشيده و گفت:
ما در كتب آسمانى ديده ايم و از علما شنيده ايم كه هيچ كس به اين بيمارى مبتلا نمى شود، مگر آن كه قاتل پسر پيغمبر باشد، بگو گناهى كرده اى كه به اين مرض گرفتار شده اى ؟!
يزيد که شرمگین شده بود پس از لحظاتى گفت : من حسين بن على را كشته ام.
يهودى بعد از اینکه این قضیه را دید به حقانیت اسلام ایمان اورد و انگشت سبابه خود را بلند كرد و گفت : اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمد رسول الله…
مروج الذهب ج2ص27
درمحضراستاد
شاگردی از حکیمے پرسید: تقوا را برایم توصیف کنید؟
حکیم گفت: اگر در زمینے که پر از خار و خاشاک بود، مجبور به گذر شدی، چه مے کنی؟
شاگرد گفت: پیوسته مواظب هستم و با احتیاط راه مے روم تا خود را حفظ کنم.
حکیم گفت: در دنیا نیز چنین کن،تقوا همین است
از گناهان کوچک و بزرگ پرهیز کن و هیچ گناهے را کوچک مشمار، زیرا کوهها با آن عظمت و بزرگے از سنگهای کوچک درست شده اند…