ذکرنجات بخش!
یکی از تجّار تهران که از مریدان حضرت آیت الله شاه آبادی(ره) استاد اخلاق امام بود، بعد از مدتی بر اثر تبلیغات مسموم علیه آقا ، مردّد شد که در درس آقا شرکت کند یا نه ، و چند وقت بعد، خواب دید قیامت شده و در صحرای قیامت جمعیت زیادی در آتش بودند.
طبقه طبقه، مثل پله های استادیوم ورزشی، آتش بود و همه در این آتش بسیار عجیب می سوختند، وقتی که این جمعیت در درون آتش چشمشان به من افتاد صدایم زدند، فلانی به دادمان برس.
گفتم: من برایتان چکار کنم؟ گفتند: باید بروی پیش آقای شاه آبادی، یک ذکری بگیری و ما را نجات بدهی.
گفتم آقای شاه آبادی را ازکجا پیدا کنم؟ گفتند در آن باغ. دیدم باغ بزرگی است و وارد آن شدم و آقای شاه آبادی را دیدم که در یک سالن بزرگ و مرتب نشسته اند.
وقتی قضیه را برایشان گفتم ایشان فرمودند: ” برو به آنها بگو من ذکری اعظم از ذکر «یا حسین» ندارم، من هم آمدم به آن جمعیت گفتم و آن ها یک « یا حسین» گفتند و همه نجات پیدا کردند. ” بعد از خواب پریدم و فهمیدم اشتباه کردم.
وقتی آقای شاه آبادی این مطلب را شنیدند، فرمودند بُعدی ندارد که یا حسین علیه السلام یکی از اسماء الهی باشد.»
برگرفته از کتاب آسمانی ، چاپ نهم ، 1388 ، ص 88
سید جیکاک کیست؟
آیتالله سید جیکاک جاسوس انگلیس بود که در جریان کشف نفت در ایران، فتوا به نجس بودن آن داد.
به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری تسنیم، نادران در این باره در کانال شخصی خود مینویسد: ﻣﺴﺘﺮ ﺟﯿﮑﺎﮎ (ﻣﻌﺮﻭﻑ ﺑﻪ آیت الله ﺳﯿﺪ ﺟﯿﮑﺎﮎ) ﺟﺎﺳﻮﺱ انگلیسی ﻣﺄﻣﻮﺭ ﻭیلیام نکس ﺩﺍﺭﺳﯽ، (کاشف نفت مسجدسلیمان و اولین خریدار انحصاری نفت ایران در دوره قاجار با قرارداد 99ساله مهرومومها) ﺩﺭ مسجدسلیمان ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩ.
ﻭﯼ ﺩﺭ ﺁﻏﺎﺯ بهعنوان ﭼﻮﭘﺎﻧﯽ ﮐﺮ ﻭ ﻻﻝ ﺑﻪﻣﺪﺕ ﻫﻔﺖ ﺳﺎﻝ ﺩﺭ ﺍﯾﻞ ﺑﺨﺘﯿﺎﺭﯼ ﺑﻪ ﺁﻣﻮﺧﺘﻦ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻭ ﺯﺑﺎﻥ ﺑﺨﺘﯿﺎﺭﯼ میپردازد ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻓﺮﺍﮔﯿﺮﯼ ﺁﻥ، بهعنوان ﯾﮏ بختیاری در ﻣﻨﻄﻘﻪ نفتخیز مسجدسلیمان ﺳﮑﻨﯽ میگزیند!
ﺩﺭ ﻃﻮﻝ ﺣﻀﻮﺭ ﺧﻮﺩ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺑﺎ ﻓﻨﻮﻥ شعبدهبازی ﻭ حربههای دیگر، ﺗﻮﺟﻪ ﻣﺮﺩﻡ محلی ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﻣﻌﻄﻮﻑ میدارد ﻭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ بهعنوان یک ﺭﻭﺣﺎﻧﯽ ﺷﯿﻌﻪ، ﺟﺎ ﻣﯽﺯﻧﺪ. برای این هدف به آموختن فقه شیعه میپردازد.
ﺍﻭ گیوههایش ﺭﺍ ﺑﺎ ﯾﮏ ﺍﺷﺎﺭه ﻋﺼﺎ ﺟﻔﺖ میکرد ﻭ ﺷﺎﯾﻊ ﮐﺮﺩه بود که ﺍﯾﻦ ﺍﺯ معجزات ﺍﻭﺳﺖ.
ﺩﺭ ﮐﺘﺎﺏ ﺧﺎﻃﺮﺍﺗﺶ، ﺗﻮﺿﯿﺢ میدهد که “آهنرباهایی ﺩﺭ گیوههایم ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩه ﺑﻮﺩﻡ، ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﺷﺎﺭه ﻋﺼﺎ، گیوهها ﺟﻔﺖ میشدند"!
از دیگر حکایات جیکاک عصای معروف است که با آن معجزه میکرد و وقتی آن را به بدن کسی میزد به آن شوک عجیبی منتقل میشد! جیکاک مدعی بود عصای او بهترین وسیله برای تشخیص حلالزاده بودن افراد است و با همین شگرد بسیاری از کسانی را که بهدلایل مختلف میخواست از وجهه اجتماعی و قدرت بیندازد، تخریب میکرد!
بعدها فاش شد که در عصای معجزهآسای مستر جیکاک جز یک پیل خشک الکتریکی و یک مدار ضعیف انتقال برق هیچچیز وجود نداشته و جریان ضعیف برق باعث انتقال شوک الکتریکی به افراد نگونبختی میشده که مستر جیکاک هنگام تماس عصا با آنها، دکمه وصل جریان را فشار میداده!
در مجلسی او حاضران را دروغگو معرفی میکرد و هنگامی که قرار بر اثبات شد، کبریتی روشن کرد و گفت: هر کس راست بگوید این کبریت ریشش را نمیسوزاند! اول کبریت را به ریش خود گرفت که نسوخت سپس ریش تمام افراد سادهلوح حاضر را سوزاند! به آنها قبولاند که دروغ گفتهاند و البته بعدها مشخص شد که ریش او مصنوعی و نسوز بود.
اقدام بعدی جیکاک پوشیدن لباس روحانیت و عمامه گذاری وی بود! جیکاک مجلس وعظ و منبر برپا میکرد و آخرش هم روضه امام حسین(ع) میخواند و وسط روضه موقعی که همه داغ میشدند ناگهان عمامه خود را به درون آتشی که وسط مجلس بود، میانداخت.
عمامه نمیسوخت! و جیکاک آن را بهعنوان معجزه خود بیان میکرد و ادعای سید بودن میکرد! در ضمن او هیچکس را هم به سیدی قبول نداشت چون عمامه آنها در آتش میسوخت! از اینجا بود که او به «سید جیکاک» معروف شد!
ﺍﯾﻦ ﺟﺎﺳﻮﺱ انگلیس، ﺭﻭﺯﯼ ﺑﻪ مسجد میآید ﻭ میگوید: من حضرت علی(ﻉ) ﺭﺍ ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺏ ﺩﯾﺪﻡ ﻭ ﺍﻭ ﺩﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﺑﺮ شانهام ﻧﻬﺎﺩ ﻭ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻓﺮﻣﻮﺩ: «ﺑﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﮕﻮ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻣﺎﺩه ﺳﯿﺎه ﻭ نجس (ﻧﻔﺖ) دوری کنند»!
اﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺛﺒﺎﺕ ﺍﺩﻋﺎﯾﺶ ﭘﯿﺮﺍﻫﻦ ﻭ ﻋﺒﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﮐﻨﺎﺭ میزند ﻭ اثر سفیدی ﺩﺳﺘﯽ ﺭﻭﯼ شانهاش ﺭﺍ ﻧﺸﺎﻥ میدهد ﻭ میگوید “ﺍﯾﻦ مدﺭﮐﯽ ﺑﺮ ﺣﻘﺎﻧﯿﺖ ﻣن ﺍز اوست".
در کتابش ﺗﺸﺮﯾﺢ میکند ﮐﻪ “ﺭﻭﺯﯼ تکهای ﮐﺎﻏﺬ ﺭﺍ بهشکل دست بریدم ﻭ ﺭﻭﯼ شانهام ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻡ ﻭ آنقدر ﺯﯾﺮ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﺩﺍﻍ ﺟﻨﻮﺏ ﻣﺎﻧﺪﻡ تا خوب ﺍﻃﺮﺍﻑ آﻥ ﮐﺎﻏﺬ ﺗﯿﺮه ﺷﻮﺩ ﻭ ﺍﺛﺮ ﺩﺳﺖ ﺑﺮ شانهام ﻧﻘﺶ ﺑﺒﻨﺪﺩ"!
بههنگام ملی شدن صنعت نفت، جیکاک یا بهقولی سید جیکاک با گشتوگذار میان عشایر بختیاری این شعار را بهگویش بختیاری برای آنها طرح نمود؛ «تو که مهر علی مِن دلته/ نفت ملی سی چِنته» «یعنی تو که مهر علی را در دل داری برای چه بهدنبال ملی شدن نفت هستی؟».
بعضی از عشایر بختیاری زندگی خود را رها کرده و با تشکیل دستهجات متعدد و درست کردن پرچم و علمهای گوناگون علی علی گویان به امامزادهها رفته و طلب عفو میکردند.
ﻣﻨﺎﺑﻊ:
1 ــ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺍﯾﻞ ﺑﺨﺘﯿﺎﺭﯼ؛
ﺍﺛﺮ ﺭﺍﻑ ﮔﺎﺭﺛﻮﯾﺖ،
ﺗﺮﺟﻤﻪ: ﻣﻬﺮﺍﺏ ﺍﻣﯿﺮﯼ. ﺗﻬﺮﺍﻥ: ﺳﻬﻨﺪ، 1373
2 ــ ﺍﺳﻨﺎﺩﯼ ﺍﺯ ﺭﻭﺍﺑﻂ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻭ ﺍنگلیس (1325 ــ 1320 ﻩ.ﺵ.)
ﻧﻮﯾﺴﻨﺪه: زرینکلک، ﺑﻬﻨﺎﺯ. ﺗﻬﺮﺍﻥ: ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﺍﺳﻨﺎﺩ ﻭ ﮐﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪ
خبرگزاری تسنیم
نوشته سردربهشت
آیت الله مجتهدی تهرانی(ره):
بالای در بهشت 3 جمله نوشته شده است؛ خدا میفرماید:
رحمت من بر غضب من سبقت دارد؛ خدا هم رحمت دارد هم غضب، رحمتش به خوبان و غضبش به بدان، اما رحمتش بر غضبش سبقت دارد.
یک مرد عربی آمد پیش رسول خدا عرض کرد: یا رسول الله، حساب بندهها در قیامت با کیست؟
حضرت فرمود: با خود خدا، گفت: خیالم راحت شد. تا گفت خیالم راحت شد، از پیش حضرت رفت.
حضرت به اصحاب فرمود: این حقیقت مطلب رو فهمید. صداش کردند، ازش پرسیدند چطور خیالت راحت شد؟رسول خدا به تو گفت حساب بندهها با خداست، چرا خیالت راحت شد؟
گفت: الکریم إذا قدرعفا؛ آدم کریم اگر قدرت انتقام پیدا کند، عفو میکند.
اگر کسی صدقه بدهد به مستحق 10 تا ثواب میدهند اما قرض بدهد 18 تا، به فامیلش بدهد 30 تا.
حالا از امام (ع) پرسیدند: چرا همین طوری آدم به کسی پول بده 10 تا اما قرض بده 18 تا؟
فرمودند: کسانی که آدم صدقه میدهد گاهی مستحق نیستند، پس علت این که قرض بدی 18تا اما صدقه بدی 10 تا این است که صدقه را ممکن به کسی بدی که مستحق نباشد اما قرض را کسی میگیرد که کارد به استخوانش خورده باشد پس مستحق است.
کسی که مرا بشناسد، قضا و قدر مرا بداند، ربوبیت مرا بداند، مرا متهم نمیکند چرا ندادی؟
حکم فرو بردن غذای بین دندان ها در نماز
سوال: اگر کسی در وسط نماز، غذای بین دندان ها را فرو برد، نمازش چه حکمی دارد
پاسخ:
فرو بردن ذرات غذا که لای دندان ها مانده است، موجب بطلان نماز نمی شود، همچنین اگر قند یا شکر و مانند این ها در دهان مانده باشد و در حال نماز کم کم آب شود و فرو رود، نماز [1] اشکال پیدا نمی کند. [2]
آیت الله مکارم: اگر ذرات ریزی در دهان باشد یا به دندانها چسبیده باشد که صدق خوردن نکند اشکال ندارد اما احتیاط آن است که از خواندن نماز همراه با قند و شکلات و مانند آن پرهیز کنند.
——————–
پی نوشت:
[1]. امام و سبحانی: نماز اشکال پیدا می کند.
[2]. توضیج المسائل ده مرجع، م 1155؛ امام، تحریر الوسیله، ج 1، القول فی مبطلات الصلاه، ثامنها، ص 342؛ خامنه ای: استفتا؛ سبحانی، توضیح المسائل، م 1109؛ سیستانی، منهاج الصالحین، ج 1، منافیات الصلاه، ص 236، السابع؛ صافی، هدایه العباد، ج 1، م 856؛ مکارم، العروه الوثقی مع تعلیقات، ج 1، مبطلات الصلاه، التاسع.
برگرفته از کتاب «رساله مصور»، ج2، ص 137.
رابطه قضاوقدربااختیار
سوال:
با وجود قضا و قدر الهی، آیا جایی هم برای اراده و اختیار انسان باقی میماند؟
پاسخ:
قضا و قدر الهی امری قطعی و مسلّم است ولی عامل محدود کردن انسان نیست. قضای الهی عبارت است از حکم قطعی الهی درباره جریانات و حوادث، و قَدَر الهی عبارت است از اندازهگیری پدیدهها و حوادث. از نظر علوم الهی مسلّم است که قضای الهی به هیچ حادثهای مستقیماً و بلاواسطه تعلق نمیگیرد، بلکه هر حادثه را تنها و تنها از راه علل و اسباب خودش ایجاب میکند.
قضای الهی ایجاب میکند که نظام جهان نظام اسباب و مسبَّبات باشد. انسان هر اندازه آزادی از ناحیه عقل و اراده دارد و هر اندازه محدودیت که از ناحیه عوامل موروثی و محیطی و تاریخی دارد، به حکم قضای الهی و نظام قطعی سببی و مسبّبی جهان است.
بنابراین خود قضای الهی یک عامل برای محدودیت انسان به شمار نمیرود. محدودیتی که به حکم قضای الهی نصیب انسان شده است همان محدودیت ناشی از شرایط موروثی و شرایط محیطی و شرایط تاریخی است نه محدودیت دیگر، همچنان که آزادیای هم که نصیب انسان شده به حکم قضای الهی است ولی به این صورت که قضای الهی ایجاب کرده انسان موجودی صاحب عقل و اراده باشد و در دایره محدود شرایط طبیعی و اجتماعی بتواند خود را به مقیاس وسیعی از قید تسلیم به آن شرایط آزاد سازد و سرنوشت و آینده خویش را در دست گیرد.
استاد مطهری٬ انسان در قرآن، ص۳۹-۳۸
ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺍﻟﮕﻮ زندگی
اﺯ ﺭﻭﺍﻧﺸﻨﺎﺳﯽ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ:
ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺍﻟﮕﻮ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﯿﺮﻭﯼ درزندگی ﭼﯿﺴﺖ؟
ﮔﻔﺖ : « ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ» ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺍﻟﮕﻮ ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ ﻧﻤﯽﺩﺍﻧﻨﺪ . ﮔﻔﺖ : ﺳﺨﺖ ﺩﺭ ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﯿﺪ . ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ ﺷﺶ ﺧﺼﻮﺻﯿﺖ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﮐﻪ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﻫﯿﭻﮔﺎﻩ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩ .
ﺍﻭﻝ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﯽﺩﻟﯿﻞ ﺷﺎﺩ ﻫﺴﺘﻨﺪ.
ﺩﻭﻡ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺳﺮﺷﺎﻥ ﺑﻪ ﮐﺎﺭﯼ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺍﺳﺖ .
ﺳﻮﻡ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﭼﯿﺰﯼ ﺭﺍ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﺗﺎ ﺑﺪﺳﺖ ﻧﯿﺎﻭﺭﻧﺪ ﺩﺳﺖ ﺍﺯ ﺍﺻﺮﺍﺭ ﺑﺮ ﻧﻤﯽﺩﺍﺭﻧﺪ .
ﭼﻬﺎﺭﻡ ﺍﯾﻨﮑﻪ : ﺑﻪ ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰ ﺩﻝ ﻧﻤﯽﺑﻨﺪﻧﺪ.
ﭘﻨﺠﻢ ﺍﯾﻨﮑﻪ : ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺩﻋﻮﺍ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ﺳﺮﯾﻊ ﺁﺷﺘﯽ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﻫﻢ ﮐﯿﻨﻪ ﺑﻪ ﺩﻝ ﻧﻤﯽﮔﯿﺮﻧﺪ.
وﺷﺸﻢ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﻪ ﺭﺍﺣﺘﯽ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽﮐﻨﻨد.
ایمان و یقین
یحیی بن نعمان گوید:
در محضر امام حسین علیه السلام شرفیاب بودم، عربی نقابدار با چهره ای تیره رنگ وارد شد و سلام کرد. حضرت علیه السلام سلام او را پاسخ داد. آن مرد گفت:
ای فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله سوالی دارم؟
فرمود: بپرس.
گفت: فاصله میان ایمان و یقین چه قدر است؟
فرمود: چهار انگشت.
گفت: چگونه؟
فرمود: ایمان آن است که آن را می شنویم، و یقین آن است که آن را می بینیم و فاصله بین گوش و چشم چهار انگشت است.
پرسید: میان آسمان و زمین چه قدر است؟
فرمود: یک دعای مستجاب.
پرسید: میان مشرق و مغرب چقدر است؟
فرمود: به اندازه سیر یک روز آفتاب.
پرسید: عزت آدمی در چیست؟
فرمود: بی نیازیش از مردم.
پرسید: زشت ترین چیزها چیست؟
فرمود: در پیران، هرزگی و بی عاری است، در قدرتمندان درنده خویی، در شریفان (و نجیب زادگان) دروغگویی، در ثروتمندان بخل و تنگ نظری است و در عالمان حرص است.
موسوعة کلمات الامام الحسین، ص 745.
درمحضراستاد
علامه حسن زاده املی:
برادرم بفكر خود باش و از خويشتن غافل مباش
و همواره كشيك نفس بكش و كشيك نفس كشكى نيست
از خداوند توفيق بخواه
با ابناى روزگار بساز و مرد تحمل باش و به مثل معروف كه چه خوش مثلى است: آسيا باش درشت بستان و نرم بازده
مرد فكر باش كه فكر لب عبادت است
مناجات و راز و نياز با دوست را قطع مكن قل ما يعبؤا بكم ربكم لولا دعاؤكم.
خلوت شب را از دست مده
و به حقيقت بگو الهى آمدم , تا كام روا گردى
سخن و خوراك و خواب بايد بقدر ضرورت باشد كلوا و اشربوا و لا تسرفوا
با عهد الله كه قرآن مجيد است هر روز تجديد عهد كن
صميمانه دست توسل به دامن پيغمبر و آلش در زن كه آن خوبان خدا وسائط فيض حق اند.
در محضر صحیفه
دعای هشتم - فراز اول
اَللّٰهُمَّ اِنّیٖ اَعُوذُ بِكَ مِنْ هَیَجٰانِ الْحِرْصِ
خداوندا پناه میبرم به تو از هیجان و طغیان حرص و آز
خدایا
از خطر حرص، آن زمان که طغیان میکند
و امواجش به خروش می آید
و از طوفان بیدادگرش
به تو پناهنده میشوم
خدایا، پناه میبرم به تو
از آن حالتی که مرا بر جمع کردن
آنچه نیاز ندارم، برمی انگیزد
خدایا پناه میبرم به تو
از تکاثر در ثروت
و پایمال کردن حقوق دیگران
پناه میبرم به تو
از آن هیجان و زیاده خواهی که
حد و مرز نمی شناسد
پناه میبرم به تو
از آنچه مرا به سوی این دامگاه
میکشاند
غفلت از تو و بی توجهی به شناخت خودم
از دور ماندن از تربیت
و رشد و قرآن و هدایت
و دوستی شدید دنیا
و ایمنی از حساب و کتاب….
مواظب کوچکترین حرف ها و اعمال خود باشیم!!
طلبه ای از دنیا رفت.چون او را در خواب دیدند، پرسیدند:
حالت چطور است؟
او گفت : مواظب اعمال و گفته های خود باشید ، زیرا؛
حساب و کتاب خدابسیار دقیق است.
روزی که باران می بارید من گفتم:
به به عجب باران به موقعی !
هنوز سر آن یک جمله گرفتارم و به من می گویند:
مگر ما باران بی موقع هم داشته ایم…؟!
آداب الطلاب آیه الله مجتهدی تهرانی ص12
جایگزین واکسن ها در طب اسلامی
1.حجامت هر ساله
2.بازی با خاک
3.استشمام دود اسفند و کندر هر هفته
4.خوردن سیر هر هفته پخته یا خام
5.مصرف سرکه در غذا
6.مصرف نمک دریا قبل و بعد غذا
7.مصرف انجیر روزی یک عدد
8.مصرف روغن زیتون در غذاها
9.مصرف زیتون شکسته(بدون سود) روزی 7عدد
10.مصرف عسل روزانه یا هفتگی با سیاهدانه
11.استشمام گل نرگس
12.تربت الحسین در ابتدای تولد
13.روغنمالی بدن با روغن زیتون
12.مداومت به خوردن سیب
13.مصرف شلغم
14.همراه داشتن انگشتر عقیق جزع یمانی
15.همراه داشتن رقعه الجیب(در حاشیه مفاتیح الجنان)
16.قرائت آیه الکرسی و معوذتین هر روز
17.پرهیز از خوراکی های صنعتی مثل قند و شکر و روغن و….که سیستم دفاعی بدن را در مقابل ویروس ها ضعیف میکنند.
18.پرهیز از امواج منفی مثل وایفای و موبایل و …حتی الامکان(مثلا فقط در مواقع ضروری روشن کنید)
19. مصرف داروی امام کاظم ع هر 10شب یکبار
20.مصرف روزانه سویق
شناخت انسان در عصبانیت
اﻓﺮﺍﺩ ﺭﺍ ﺑﺎﯾﺪ ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ ﮐﺮﺩ ﺗﺎ ﺧﻮﺏ ﺷﻨﺎﺧﺖ !
ﺁﻧﭽﻪ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺩﺭ ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﺑﺮﻭﺯ ﻣﯽ ﺩﻫﻨﺪ؛ ﻣﯿﺰﺍﻥ ﻣﻨﻈﻖ ﺷﺎﻥ، ﻣﯿﺰﺍﻥ ﺍﺩﺏ ﺷﺎﻥ، ﻣﯿﺰﺍﻥ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺭﻭحشان، ﻣﯿﺰﺍﻥ ﺷﻌﻮﺭ ﺷﺎﻥ، ﻣﯿﺰﺍﻥ ﻣﻌﺮﻓﺖ ﺷﺎﻥ ﻭ ﺣﺘﯽ ﻣﯿﺰﺍﻥ ﻣﻬﺮ ﻭ ﻣﺤﺒﺖ ﺷﺎﻥ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺭﺍ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ!
ﮔﺎﻫﯽ ﺩﯾﺪﻩ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺍﻓﺮﺍﺩ، ﻣﺎﺩﺍﻡ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺑﺮ ﻭﻓﻖ ﻣﺮﺍﺩ ﺍﺳﺖ ، ﭼﻨﺎﻥ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﻭ ﻣﻮﺩﺏ ﻭ ﻓﺮﻭﺗﻦ ﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮﺷﺎﻥ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻓﺮﻭﻣﺎﯾﮕﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ!
ﻭﻟﯽ ﮐﺎفی ست ﺑﻪ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﻭ ﯾﺎ ﺍﺗﻔﺎﻗﯽ ﻭ ﯾﺎ ﺍﻧﺘﻘﺎﺩﯼ ﻭ ﯾﺎ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﻧﺎ ﺧﻮﺷﺎﯾﻨﺪﯼ، ﺭﻧﺠﯿﺪﻩ ﺷﻮﻧﺪ، ﺣﺎﻻ ﺗﺎﺯﻩ ﺁﻥ ﺭﻭﯼ ﻧﺎﻣﺒﺎﺭﮎ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﯽ ﻧﻤﺎﯾﺎﻧﻨﺪ … !
ﺩﯾﮕﺮ ﻧﻪ ﺍﺩﺏ ﻣﯽ ﺷﻨﺎﺳﻨﺪ ﻭ ﻧﻪ ﻣﺮﺍﻡ ﻭ ﻧﻪ ﻣﻌﺮﻓﺖ ﻭ ﻧﻪ محبت!
ﺑﺰﺭﮔﯽ ﻭ ﻣﻌﺮﻓﺖ ﻭ ﺍﺩﺏ ﻭ ﺍﺻﺎﻟﺖ ﻭ ﻧﺠﺎﺑﺖ ﺁﺩﻣﯿﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻭﻗﺖ ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ ﺑﯿﺎﺯﻣﺎﯾﯿﺪ.
تاثیربخشش اموال درزمان حیات
مردی انبار خرمایی داشت و ظاهراً مرد مومنی بود و به تکالیف دینی اش عمل می کرد.
روزهای آخر عمرش وصیت کرد و رسول خدا را هم وصی خود قرار داد که پس از مرگ او انبار خرما را به مصرف مستمندان برسانند.
رسول خدا هم پذیرفت و پس از مرگ وی در انبار را بازکردو تمام خرماها را درمیان مستمندان تقسیم کرد.
سپس یک دانه خرما از میان خاکها برداشت و به مردم نشان داد و فرمود: این چیست که در دست من است؟
گفتند: یک دانه خرماست که از میان خاک ها برداشته اید.
فرمود: این مرد اگر خودش همین یک دانه خرما را درحیات خودش می داد، در نزد خدا محبوب تر بود از این همه خرمایی که من از طرف او طبق وصیتش انفاق کردم!
این تذکر بسیار تکان دهنده ای است که تا زنده هستید کارتان را خودتان انجام دهید.
وصیت کردن هنر نیست. هنر این است که در زنده بودن بتوان مال را از خود جدا کرد که دردآور است.
منبع صفیرهدایت، ۳۶،توبه، آیت الله ضیاء آبادی
گناهانى كه دعا را رد مى كنند
امام سجاد (عليه السلام ) فرمود:
گناهـانى كه دعا را رد مى كنند، عبارت اند از:
بدى نيّت،شامل نیت هـای غیرالهی و شوم.
بد ذاتى ،یعنے فرد دعاکننده خیرخواہ مردم نباشد، حالت حسودی و یا خوشحالیاز گرفتاری مردم داشته باشد.
دورويى با برادران، یعنے با مردم دوروئی داشته باشد.
باور نداشتن اجابت دعا، باید آنچنان یقین به اجابت داشته باشد، گویا حاجات او هـمین الآن آمادہ است و به سرعت برآوردہ می شود.
به تأخير انداختن نمازهـاى واجب تا هـنگامى كه وقتشان بگذرد.
معانى الأخبار، ص ۲۷۱، ح ۲
پنج راهکاربرای خواب راحت
پنج عادت برای اینکه شب ها زود خوابتون ببره:
_ قبل از خواب کتاب بخونید
_ کمی شیرگرم بنوشید
_ وسایل الکترونیکی کنار بزارید
_ کافئین قبل خواب نخورید
_ هوای اتاق خیلی گرم نباشه
یک تجارت بی نظیر
بسم الله الرحمن الرحیم :یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّکمْ عَلی تِجارَةٍ تُنْجِیکمْ مِنْ عَذابٍ أَلِیمٍ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تُجاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوالِکمْ وَ أَنْفُسِکمْ ذلِکمْ خَیرٌ لَکمْ إِنْ کنْتُمْ تَعْلَمُونَ .
ای کسانی که ایمان آورده اید! آیا شما را بر تجارتی که از عذاب دردناک (قیامت) نجاتتان دهد، راهنمایی کنم؟ به خدا و رسولش ایمان آورید و با اموال و جان هایتان در راه خدا جهاد کنید که این برای شما بهتر است، اگر بدانید.
پیامها:
1- انسان فطرتاً به دنبال سود است، آن هم سودی ثابت و پایدار.
2- سود واقعی، نجات از قهر الهی است.
3- دفع خطر، مهم تر از جلب منفعت است.
4- تجارت، تنها در امور دنیوی نیست.
5- پیروی از پیامبران، تجارت پر سود است.
منبع:
تفسیر نور؛ ج 9؛ ص615 سوره صف، آیه 10-11
منظور از کشته شدن شیطان به دست امام زمان(ع)
قرآن مجید، نقل می کند که شیطان پس از این که به دلیل سجده نکردن بر انسان و تمرد از دستور الهی، رانده شد، به خداوند گفت:
«قالَ رَبَ فَانظِرنی اِلَی یَومِ یُبعَثُونَ» پروردگارا! مرا تا روزی که بر انگیخته خواهند شد، مهلت بده».(1)
شیطان، در این درخواست، دو مطلب از خداوند متعال خواسته است:
_ به او مهلت داده شود.
_ این مهلت، تا قیامت و روز مبعوث شدن بندگان ادامه داشته باشد.
پاسخ حضرت حق تعالی به درخواست او، چنین است: «قَالَ فَاِنکَ مِنَ المُنظَرینَ اِلَی یَومِ الوَقت المَعلُومِ»؛ تو، از مهلت یافتگانی، تا روز و وقت معلوم».(2)
خداوند متعال، به او مهلت داده است و
درخواست نخست او را اجابت کرده است؛ اما در خواست دوم او که خواسته بود، تا روزقیامت مهلت داشته باشد، اجابت نشده است؛ بلکه تا روز و وقت معلوم به او مهلت داده شده است.
پرسش، این است که « وقت_معلوم » چه زمانی است؟
از امام صادق (علیه السلام) روایتی وارد شده است که ابن وهب از امام، درباره ی سرنوشت ابلیس در آیه پرسش می کند که این روز، چه روزی است؟ امام می فرمایند: «ابن وهب! آیا تصور می کنی آن روز، زمانی است که خدا در آن روز، مردم را مبعوث می کند؟ این چنین نیست؛ بلکه خداوند، ابلیس را تا روز قیام قائم ما مهلت می دهد. آن هنگام، امام زمان (علیه السلام) ابلیس را محکم می گیرد و گردن او را می زند و آن روز، زمان معلوم است.(3)
منابع:
(1) سوره حجر،آیه 36.
(2) سوره حجر، آیات ، 37و38.
(3)بحار الانوار، ج60، ص221،
مرغ تسبیح گوی و من خاموش
شیخ مصلح الدین سعدی شیرازی(قدس سره):
یاد دارم که شبی در کاروانی همه شب رفته بودم و سحر در کنار بیشه ای خفته
شوریده ای که دران سفر همراه ما بود نعره ای برآورد و راه بیابان گرفت و یک نفس آرام نیافت.
چون روز شد گفتمش آن چه حالت بود؟؟!!گفت بلبلان را دیدم که بنالش در آمده بودند از درخت و کبکان از کوه و غوکان در آب و بهایم از بیشه.
اندیشه کردم که مروّت نباشد همه در تسبیح و من به غفلت خفته!!!
دوش مرغی به صبح مینالید
عقل و صبرم ببرد و طاقت و هوش
یکی از دوستان مخلص را
مگر آواز من رسید به گوش
گفت باور نداشتم که ترا
بانگ مرغی چنین کند مدهوش
گفتم این شرط آدمیت نیست
مرغ تسبیح گوی و من خاموش
منبع:
گلستان، باب دوم در اخلاق درویشان