ایمان و یقین
یحیی بن نعمان گوید:
در محضر امام حسین علیه السلام شرفیاب بودم، عربی نقابدار با چهره ای تیره رنگ وارد شد و سلام کرد. حضرت علیه السلام سلام او را پاسخ داد. آن مرد گفت:
ای فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله سوالی دارم؟
فرمود: بپرس.
گفت: فاصله میان ایمان و یقین چه قدر است؟
فرمود: چهار انگشت.
گفت: چگونه؟
فرمود: ایمان آن است که آن را می شنویم، و یقین آن است که آن را می بینیم و فاصله بین گوش و چشم چهار انگشت است.
پرسید: میان آسمان و زمین چه قدر است؟
فرمود: یک دعای مستجاب.
پرسید: میان مشرق و مغرب چقدر است؟
فرمود: به اندازه سیر یک روز آفتاب.
پرسید: عزت آدمی در چیست؟
فرمود: بی نیازیش از مردم.
پرسید: زشت ترین چیزها چیست؟
فرمود: در پیران، هرزگی و بی عاری است، در قدرتمندان درنده خویی، در شریفان (و نجیب زادگان) دروغگویی، در ثروتمندان بخل و تنگ نظری است و در عالمان حرص است.
موسوعة کلمات الامام الحسین، ص 745.