25ربیعالاول رحلت فقیه بزرگ شیعه "سیدمرتضی علم الهدی"
25ربیعالاول رحلت فقیه بزرگ شیعه “سیدمرتضی علم الهدی” شاگرد معروف شیخ مفید (436 ق)
سیدمرتضی عَلَم الهدی که نَسب وی با پنج واسطه به امام هفتم(ع) میرسد، در رجب سال 355 ق در بغداد به دنیا آمد. وی که با رؤیای صادقهی شیخ مفید، به مکتب درس آن شیخ بزرگوار راه یافته بود، به همراه برادرش سیدرضی، خوشه چین معرفت استاد گردید.
از جمله استادان وی میتوان از ابومحمد تلعکبری، شیخِ صدوق، حسین بن علی بن بابویه برادر شیخ صدوق و… نام برد. همچنین شیخ طوسی، ابوالصلاح حلبی، قاضی ابن بَرّاج طرابلسی، سید تقی رازی و شیخ مفید ثانی و… از شاگردان وی میباشند. از جمله ویژگیهای حوزهی درسی وی این که، همه گونه افراد با هر عقیدهای میتوانستند در محضر او حضور یابند و از علوم مختلفی که وی تدریس میکرد استفاده نمایند. همچنین او اولین کسی است که خانهاش را دارالعلم قرار داد و برای مباحثه و مناظره آماده کرد و کتابخانهی وی دارای هشتاد هزار جلد کتاب بوده است. تالیفات فراوان سید مرتضی را بیش از 85 اثر شمردهاند و بر اثر کوشش فراوان در نشر احکام و علوم اسلامی، وی را مجدّد مکتب و احیاگر دین و رونق بخش معارف الهی در قرن چهارم هجری دانستهاند. سید مرتضی سرانجام پس از عمری پربار و انجام کارهایی بزرگ و ارزنده در روز یکشنبه 25 ربیع الاول 436 ق در سن هشتاد سالگی به جوار حق شتافت و از بغداد به کربلا منتقل گردید و در حرم حضرت سیدالشهداء به خاک سپرده شد.
تقلید فرهنگی خطر خیلی بزرگی است
امام خامنـه ای حفظه الله:
با مُد مخالف نیستم به شرط آنکه قبلهاش اروپا نباشد!
تقلید فرهنگی خطر خیلی بزرگی است؛
اما این حرف اشتباه نشود با اینکه بنده با مد و تنوع و تحول در روشهای زندگی مخالفم
نخیر، مدگرایی و نوگرایی اگر افراطی نباشد، اگر روی چشم و همچشمی رقابتهای کودکانه نباشد، عیبی ندارد.
لباس و رفتار و آرایش تغییر پیدا میکند، مانعی هم ندارد؛
اما مواظب باشید قبلهنمای این مدگرایی به سمت اروپا نباشد؛ این بد است.
اگر مدیستهای اروپا و امریکا در مجلاتی که مدها را مطرح میکنند، فلان طور لباس را برای مردان یا زنان خودشان ترسیم کردند، آیا ما باید اینجا در همدان یا تهران یا در مشهد آن را تقلید کنیم؟ این بد است.
خودتان طراحی کنید و خودتان بسازید.
من میخواهم بگویم اگر شما موی سرتان را میخواهید آرایش کنید، اگر میخواهید لباس بپوشید، اگر میخواهید سبک راه رفتن را تغییر دهید، بکنید؛ اما خودتان انجام دهید؛ از دیگران یاد نگیرید.
درمحضراستاد
آیت الله سیدعلی قاضی «قدس سره»:
با دلهای خود به خداوند رو آورده ، بیماری های گناهانتان را معالجه و مداوا نمایید ، و به وسیله استغفار ، بزرگی و سنگینی عیوب خود را کاهش دهید.
و بپرهیزید از اینکه حریم الهی را بشکنید و پرده های حجاب را بالا زده و حرمت حرم را هتک نمایید !!
زیرا به راستی چنین شخصی در نظام تکوین ، بی آبرو و مهتوک است ؛
گرچه خداوند کریم از روی کرمش ، به حسب ظاهر ، آبروی او را حفظ می نماید ؛ و همین جزای اوست و نیازی به مجازات پروردگار ندارد!
مطلع انوار ص ۲۳۱ ،مرحوم علامه طهرانی
راه فهمیدن بهترزندگی
برای اینکه زندگی را بهتر بفهمیم باید به سه مکان برویم:
1. بیمارستان
2. زندان
3. قبرستان
در بیمارستان میفهمید که هیچ چیز زیباتر از تندرستی نیست.
در زندان میبینید که آزادی گرانبهاترین دارایی شماست.
در قبرستان درمییابید که زندگی هیچ ارزشی ندارد.
زمینی که امروز روی آن قدم میزنیم فردا سقفمان خواهد بود.
پس بیایید برای همه چیز فروتن و سپاسگزار باشیم…
حکم درآمد حاصله از مغازه ای که قسمتی از آن غصبی می باشد
سوال:
1- اگر یک قسمت از مغازه ای سهم الارث باشد، و پدر ما سهم خواهرهایش را ندهد و آنها راضی نباشند در امدی که پدر به دست می آورد حرام است ؟ و فقط غصب به گردنش است ؟
2- در فرض سوال اول تکلیف فرزندان و همسر او چیست ؟
پاسخ:
آیت الله خامنه ای:
1) اگر سرمايه ملک خود پدر بوده، درآمدی که پدرتان بدست میآورد اشکالی ندارد. اما مرتکب حرام و غصب شده و ضامن اجرت است.
2) در فرض سؤال آنان غیر از امر به معروف و نهی از منکر تکلیف دیگری ندارند.
آیت الله مکارم:
1- درآمد حاصله حرام نیست اما فعالیت در محل غصبی حرام است و باید رضایت صاحب مال جلب شود و اجاره مدتی که غصب کرده را به صاحبان حق بدهد.
2- سهم آنها باید مطابق قانون ارث تقسیم شود.
آیت الله شبیری:
1. هرچند غصب وی حرام است اما درآمدش حرام نیست. بله مثلا اگر اجیر کسی شده باشد که در آن مکان برایش کار کند مثلا ماشین دیگری را در آن مکان تعمیر کند اجاره باطل است ولی اجرت المثل کارش رامی تواند از دیگری مطالبه کند.
2. با وجود شرائط، او را نهی از منکر کنند.
آیت الله فاضل:
1. اگر مغازه سهم الارث باشد و مشترک بین پدر شما و خواهرانش باشد واجب است سهم خواهرانش را بدهد و بدون دادن سهم خواهرانش و بدون اجازه آنها تصرف پدر شما در مغازه حرام است لیکن اگر ساختمان مغازهمشترک باشد ولی اجناس مغازه مال پدر شما باشد، در آمد ایشان ازمغازه حلال است و به مقدار سهم خواهرانش اجاره مغازه را به آنها بدهکار و مدیون می باشد.
اما اگر مغازه با اجناس به ارث رسیده به مقدار سهم خواهرانش اجناس مغازه نیز مال خواهرانش است و اگر سهم آنها را نمی دهد پولی که از مغازه به دست می آورد به مقداری که سهم خواهرانش است حرام میباشد.
2. اگر زن و فرزندش می دانند که سهم خواهرانش را نمی دهد و برای مخارج خانه می آورد، در صورتی کهممکن باشد برای استفاده از آنها از خواهران پدر نسبت به تصرفات و استفاده خودشان حلالیت و رضایت بگیرند و اگر رضایت ندهند در صورتی که راه دیگری برای تامین مخارج زندگی دارند نمی توانند از پولی کهپدر می آورد استفاده کنند و اگر استفاده کنند به مقدار سهم خواهران پدر مدیون هستند و اگر راه دیگری برایتامین مخارج زندگی ندارند از باب ناچاری استفاده از آنچه پدر از درآمد مغازه به خانه می آورند حلال است.
3. زن و فرزندان بالغ وظیفه دارند با روش خوب او را تشویق کنند که سهم خواهرانش را از مغازه بدهند تادرآمدش حلال و مخارج خانواده اش نیز حلال گردد.
استفتا از سایت مراجع عظام
معجزه زیارت عاشورابرای غیرشیعه
مرحوم آیت الله العظمی بهجت(ره):
خدا اعجاز انبیا، اوصیا، اولیا و علما را هم اگر مصلحت بداند، ظاهر میکند؛ کما اینکه در سامرا کرد. کأنه همه در معرض طاعون بودند و همهگیر شده بود.
آقا سید محمد فشارکی رضوان الله علیه با آن کراماتش و مقامات علمیه و عملیه، گفت: «من بر همۀ شیعه حکم میکنم که سه روز روزه بگیرند ـ البته روزه مظنونم است و یقینی نیست ـ و در این سه روز، زیارت عاشورا را بخوانند؛( نيابةً از نرجس خاتون والده ماجده حضرت حجت (سلام الله عليهما) بخوانند و آن خاتون را نزد فرزند بزرگوارش شفيع قرار بدهند كه آن حضرت پيش حضرت خداوند عالم شفاعت نمايد تا خداوند، شيعيان سامرا را از اين بلا نجات دهد.) خداوند به واسطه این کارشان، این بلا را از شیعه رفع میکند».
اهل سامرا دیدند فوج فوج از غیر شیعه وفات میکنند، ولی یک نفر از شیعه وفات نمیکند. البته یک نفر در تمام جمعیت شیعه وفات کرد، ولی نه به طاعون. یک پاره دوزی به یک مرض دیگری وفات کرد و الّا احدی به طاعون وفات نکرد و اینها تعجب کردند که این چه بلایی است که مخصوص غیر شیعه است و فوج فوج از غیر شیعه، به طاعون وفات میکنند.
لذا آنها میآمدند در صحن عسکریین علیهما السلام و میگفتند: «یَا عَلِیٌ الهَادِی، نُسَلِّمُ عَلَیْکَ، مِثْلْ مَا یُسَلِّمُ الشِیعَة»؛ هر طوری که شیعه سلام میکنند، ما هم به همان نیت و همانطور سلام میکنیم، درباره ما هم شفاعت بکن، کما اینکه شیعه را میبینیم که با طاعون کشته نمیشوند. کأنّه در طاعون نوشته شده بود: «برای غیر شیعه». این هم از اعجاز است.
ملاحظه میکنید؟! با اینکه حقانیت روشن بود، ولی ایمان نمیآوردند و ریشۀ مطلب را که زیارت عاشورا بود، دنبال نمیکردند.
رحمت واسعه ص۲۱۴
سخت ترین چیز در عالم
حواریون به حضرت عیسی گفتند:
ای معلم خوب به ما بیاموز که سخت ترین چیزها در عالم چیست؟
فرمود: سخت ترین چیز خشم خداوند بر بندگان است.
گفتند: به چه وسیله می توان از خشم خداوند در امان بود؟
فرمود: به فرو بردن خشم خود
پرسیدند: منشأ خشم چیست؟
پاسخ داد:
خود بزرگ بینی، گردن کشی و تحقیر مردم.
چرا برای اموات حمد میخوانیم؟
قیصر روم برای یکی از خلفای بنی عباس ، در ضمن نامه ای نوشت: ما در کتاب انجیل دیده ایم که هرکس از روی حقیقت، سوره ای بخواند که خالی از هفت حرف باشد، خداوند جسدش را بر آتش دوزخ حرام میکند ، و آن هفت حرف عبارتند از: « ث ، ج ، خ ، ز ، ش ، ظ ، ف »
ما هر چه بررسی کردیم ، چنین سوره ای را در کتاب های تورات و زبور و انجیل نیافتیم ، آیا شما در کتاب آسمانی خود ، چنین سوره ای را دیده اید؟
خلیفه عباسی دانشمندان را جمع کرد، و این مسئله را با آنها در میان گذاشت، آنها از جواب آن درماندند، سرانجام این سوال را از امام هادی علیه السلام پرسیدند.
آن حضرت در پاسخ فرمودند:
آن سوره ، سوره « حــمد » است، که این حروف هفتگانه در آن نیست… پرسیدند: فلسفه ی نبودن این هفت حرف، در این سوره چیست؟
حضرت فرمودند:
1.حرف «ث» اشاره به «ثبور» (هلاکت)
2.حرف «ج» اشاره به «جحیم» (نام یکی از درکات دوزخ)
3.حرف «خ» اشاره به «خبیث» (ناپاک)
4.حرف «ز» اشاره به «زقوم» (غذای بسیار تلخ دوزخ)
5.حرف «ش» اشاره به «شقاوت» (بدبختی)
6.حرف «ظ» اشاره به «ظلمت» (تاریکی)
7.حرف «ف» اشاره به «آفت» است
خلیفه ، این پاسخ را برای قیصر روم نوشت.
قیصر پس از دریافت نامه ، بسیار خوشحال شد ، و به اسلام گروید ، و در حالی که مسلمان بود از دنیا رفت.
شرح شافیه ابی فراس ، مطابق نقل منتخب التواریخ ، ص 795 …
تلنگر....
روزی واعظی به مردمش میگفت: «ای مردم! هر کس دعا را از روی اخلاص بگوید، میتواند از روی آب بگذرد، مانند کسی که در خشکی راه میرود.»
جوانی ساده و پاکدل، که خانه اش در خارج از شهر بود و هر روز میبایست از رودخانه میگذشت، در پای منبر بود. چون این سخن از واعظ شنید، بسیار خوشحال شد. هنگام بازگشت به خانه دعا گویان، پا بر آب نهاد و از رودخانه گذشت…
روزهای بعد نیز کارش همین بود و در دل از واعظ بسیار سپاسگزاری میکرد. آرزو داشت که هدایت و ارشاد او را جبران کند. روزی واعظ را به منزل خویش دعوت کرد، تا از او به شایستگی پذیرایی کند. واعظ نیز دعوت جوان پاکدل را پذیرفت و با او به راه افتاد.
چون به رودخانه رسیدند، جوان “دعا” گفت و پای بر آب نهاد و از روی آن گذشت، اما واعظ همچنان برجای خویش ایستاده بود و گام بر نمیداشت. جوان گفت: “ای بزرگوار! تو خود، این راه و روش را به ما آموختی و من از آن روز چنین میکنم، پس چرا اینک برجای خود ایستادهای، دعا را بگو و از روی آب گذر کن!”
واعظ، آهی کشید و گفت: «حق، همان است که تو میگویی، اما دلی که تو داری، من ندارم!
اگر امت اسلامی متحد باشد، از امثال ترامپ کاری برنمیآید
حضرت آیت الله جوادی آملی: اگر امت اسلامی متحد باشد، از امثال ترامپ کاری برنمیآید.
حضرت امیر فرمود: در بین امت پیامبر، هیچ کسی به اندازه من مردم را به وحدت دعوت نمیکند؛ برای اینکه من حتی از آن حق غدیر برای حفظ وحدت گذشتم. بعد فرمود: چه در گذشته، چه در آینده، تا روز قیامت، هیچ امّتی با اختلاف خیر نمیبیند.
الآن اگر امت اسلامی واقعاً متحد بشوند، از ترامپ و امثال ترامپ کاری برنمیآید که قدس شریف و محور دین را مرکز شرارت صهیونیست قرار بدهند!
بخشی از بیانات معظم له در جلسه درس خارج فقه
کودکان را کتابخوان کنیم
رهبرفرزانه انقلاب(حفظه الله) :
آنچه که همیشه برای انسان میماند،کتابخوانی در سنین پائین است.
جوانانِ شما، کودکانِ شما هرچه میتوانند، کتاب بخوانند؛ در فنون مختلف، در راههای مختلف، مطلبی یاد بگیرند.
البته از هرزهگردی در محیط کتاب هم باید پرهیز کرد، منتها این مسئلهی بعدی است؛
مسئلهی اول این است که یاد بگیرند، عادت کنند به این که اصلاً به کتاب مراجعه کنند، کتاب نگاه کنند.
۹۱/۷/۲۰
اهمیت جمعه
امام باقر(عليه السلام) :
خداوندمتعال، هر شب جمعه ، از آغازشب تا پايان آن ، از فراز عرش خويش ندامیدهد :
آيا بنده مؤمنى نيست كه تا پيش از سپيده دَم ، مرا براى آخرت و دنيايش بخواند و من ، پاسخش دهم؟
آيا بنده مؤمنى نيست كه تا پيش از سپيده دَم از گناهانش به درگاه من ، توبه كند و من هم به سوى او بازگردم؟ [و توبه اش را بپذيرم]
آيا بنده مؤمنى نيست كه من روزى اش را بر او تنگ كرده باشم و او تا پيش از سپيده دَم ، افزايش درروزى اش را از من بخواهد و من بر روزى او بيفزايم و به آن گشايش دهم؟
آيا بنده مؤمنِ زندانى و غم زده اى نيست كه از من بخواهد از زندان آزاد و رهايش كنم؟
آيا بنده مؤمنِ ستم ديده اى نيست كه تا پيش از سپيده دَم از من بخواهد كه دادش را بستانم و من انتقام او را بگيرم و داد وى بستانم؟» و تا سپيده دَم ، به اين ندا ادامه مى دهد.
تهذيب الأحكام ،ج۳،ص۵، ح۱۱.
مومن باید در بین جمع شوخ باشد
شهید مطهری(ره):
خدای متعال دوست می دارد مردمی را که وقتی در جمع دیگران می نشینند عبوس نمی کنند، بلکه با مردم خوش و بش می کنند، شوخی می کنند، به اصطلاحِ دیگر “ادخال سرور” در قلب مؤمنین می کنند.
می دانیم که بعضی از مؤمنینِ معمولی ما جزء آدابشان این است که کأنه یک نوع تکبری بر همه مردم دارند که ما مؤمن هستیم و چنان، به اینکه همیشه عبوس کنند، چهره شان را بگیرند، به مردم بی اعتنایی کنند، یعنی همه شما اهل جهنم هستید، همه شما مورد خشم خدا هستید و مورد خشم من؛ در صورتی که این برخلاف دستور اسلام است…
[در روایت است که] خدا دوست دارد مؤمنی را که وقتی در میان جمع است، برای اینکه دیگران را مسرور کند سخنان خوشحال کننده می گوید ولی وقتی که تنها می ماند به فکر و اندیشه فرو می رود … و عبرتها به نظرش می آید.
آشنایی با قرآن، ج۱۰، ص۳۹
ماجرای شیخ انصاری و امام زمان
یکی از شاگردان مرحوم شیخ مرتضی انصاری میگوید: «نیمه شبی در کربلا از خانه بیرون آمدم، در حالی که کوچهها گل آلود و تاریک بودند و من چراغی با خود برداشته بودم. از دور شخصی را دیدم، که چون به او نزدیک شدم دیدم، استادم شیخ انصاری است. با دیدن ایشان به فکر فرو رفتم که در این کوچههای گل آلود با چشم ضعیف به کجا میروند؟!
از بیم آنکه مبادا کسی در کمین ایشان باشد، آهسته به دنبالش حرکت کردم. شیخ رفت تا در کنار خانه ای ایستاد و در کنار درِ آن خانه زیارت جامعه را با یک توجّه خاصّی خواند، سپس داخل آن منزل گردید. من دیگر چیزی نمی دیدم امّا صدای شیخ را می شنیدم که با کسی سخن میگفت. ساعتی بعد به حرم مطهّر مشرّف گشتم و شیخ را در آنجا دیدم.
بعدها که به خدمت ایشان رسیدم و داستان آن شب را جویا شدم پس از اصرار زیاد به من، فرمودند:
«گاهی برای رسیدن به خدمت «امام عصر» اجازه پیدا میکنم و در کنار آن خانه (که تو آن را پیدا نخواهی کرد.) میروم و زیارت جامعه را میخوانم، چنانچه اجازه ثانوی برسد خدمت آن حضرت شرفیاب میشوم و مطالب لازم را از آن سرور میپرسم و یاری میخواهم و برمی گردم.
سپس شیخ مرتضی انصاری از من پیمان گرفت که تا هنگام حیاتش این مطلب را برای کسی اظهار نکنم.
ملاقات علمای بزرگ اسلام با امام زمان، ص ۶
اخلاق مادر؛ اخلاق فرزند
رهبرانقلاب(حفظه الله):
مادر است که فرهنگ و معرفت یک جامعه را با جسم خود، با روح خود و با رفتارِ خود، دانسته و ندانسته به فرزند منتقل میکند.
۱۳۸۴/۵/۵
آیابایدخانواده رابرای نماز بیدار کنیم؟
آیا بیدار کردن اعضای خانواده به خصوص بچه ها و همسر برای نماز صبح بر ما واجب است ؟
آیت الله خامنه ای: اگر به نحوی باشد که بیدار نکردن آنان موجب سبک شمردن نماز باشد لازم است.
آیت الله مکارم شیرازی: واجب نیست مگر اینکه آنها عادت به ترک نماز صبح کنند و آن را سبک بشمارند، در این صورت واجب است به نحو مطلوبی آنها را بیدار کنند.
آیت الله سیستانی: بیدار کردن فرزندان تحت تربیت واجب است.
علت حرمت نگاه به موی زن نامحرم
امام رضا(علیه السلام) :
نگاه کردن به موهای زنان نامحرم، حرام است،زیرااین نگاه،مردرا تهییج وتحریک نموده واین تحریک شخص رابه فسادوچیزی که حلال نیست میکشاند.
علل الشرایع ج۲ص۵۶۴
تعصّب ورزيدن زشت و زيبا
امام علی علیه السلام:
من در اعمال و رفتار جهانيان نظر دوختم، هيچ كس را نيافتم كه بدون علّت در باره چيزي تعصّب ورزد، جز با دليلي كه با آن ناآگاهان را بفريبد و يا برهاني آورد كه در عقل سفيهان نفوذ كند، جز شما زيرا در باره چيزي تعصّب ميورزيد كه نه علّتي دارد و نه سببي، ولي شيطان به خاطر اصل خلقت خود بر آدم عليه السّلام تعصّب ورزيد و آفرينش او را مورد سرزنش قرار داد و گفت
«مرا از آتش و تو را از گل ساخته اند»،
و سرمايه داران فساد زده امّتها، براي داشتن نعمتهاي فراوان تعصّب ورزيدند و گفتند:
«ما صاحبان فرزندان و اموال فراوانيم و هرگز عذاب نخواهيم شد»
پس اگر در تعصّب ورزيدن ناچاريد، براي
اخلاق پسنديده، افعال نيكوو كارهاي خوب
تعصّب داشته باشيد، همان افعال و كرداري كه انسانهاي با شخصيّت و شجاعان خاندان عرب و سران قبائل در آنها از يكديگر پيشي ميگرفتند، يعني اخلاق پسنديده، بردباري به هنگام خشم فراوان و كردار و رفتار زيبا و درست و خصلتهاي نيكو.
پس تعصّب ورزيد در حمايت كردن از پناهندگان و همسايگان، وفاداري به عهد و پيمان، اطاعت كردن از نيكيها، سرپيچي از تكبّر و خود پسنديها، تلاش در جود و بخشش، خود داري از ستمكاري، بزرگ شمردن خونريزي، انصاف داشتن با مردم،
فروخوردن خشم، پرهيز از فساد در زمين،
تا رستگار شويد.
نهج البلاغه، خطبه 192