برگی از تاریخ حزن انگیز ناگفته و ناشنیده
پس از شهادت چه گذشت؟
پس از اعدام مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) پیکر مطهر را به حیات نظمیه [شهربانی] منتقل کردند و به گوشه ای انداختند، مشروطه طلبان[جریان انگلیسی] و دیگر افرادی که نسبت به دین کینه و عداوت داشتند به جسد حمله کردند نیروهای مسلح با قنداق تفنگ، دیگران با لگد، به طوری که خونابه از جسد سرازیر شد، یپرم ارمنی رئیس عیاش و لامذهب نظمیه قصد سوزاندن آن را داشت[یپرم خبیث جلوی چشم همگان بر جنازه مطهر ادرار کرد و با خوشحالی گفت پاپ مسلمانان را کشتیم]…
خانواده شیخ شهید با تلاش بسیار جنازه را تحویل گرفتند، مشروط به اینکه شبانه دفن کنند و هیچ گونه صدا و عزاداری نباشد، خانواده ایشان مراسم غسل و کفن را در خانه انجام دادند و در قبرستان به ظاهر، صورت قبری برای او درست کردند ولی نعش شیخ شهید را در خانه در یک اتاق کوچک دفن کردند [به امانت قرار دادند]- مردم کم کم فهمیدند که جنازه شیخ شهید در خانه او است لذا از صبح تا شب فوج فوج می آمدند پشت دیوار خانه فاتحه می خواندند و می رفتند و این جریان که به گوش بدخواهان و مأمورین رسید سر و صدا بلند شد که این چه وضعی است؟[چه خبر است؟] امامزاده درست کرده اند؟[مرجع شهید به خواب یکی از دخترانش آمد و فرمود، قصد دارند، مرا نبش قبر کنند و بسوزانند، مرا به قم منتقل کنید] از این جهت تصمیم گرفتند که نعش شیخ شهید را[شبانه]به قم انتقال بدهند پس از گذشت دو ماه [تا ۱۸ ماه] که قبر[دیوار اتاق] را شکافتند با اینکه در اطاق در بسته و هوای گرم تابستان مدفون بود تازه تازه بود و هیچ تغییری نیافته و بوی گلاب میداد، شیخ شهید پیش از شهادت[انگار از حوادث خبر داشت و از قبل پیشبینی فرموده بود] در حجره ای از صحن [آینه]حضرت معصومه علیها السلام برای خود قبری تهیه کرده بود و گفته بود: این زمین ناشناس روزی معروف خواهد شد،[۱]
مظلوم پیروز
بیانات مقام معظم رهبری در مورد زندگی نورانی امام هادی(علیه السلام)
سالگردشهادت روحانی متفکر...
به مناسبت سالروز بزرگداشت شهادت روحانی متفکر آقا سید جمالالدین اسدآبادی(ره)/۱۸ اسفند
امام خمینی(رضوان الله تعالی علیه)
‼️سید جمالالدین مرد لایقی بوده است، لکن [مانند هر شخصی] نقاط ضعفی هم داشته است؛ و چون پایگاه ملی و مذهبی در بین مردم نداشته، از آن جهت زحمات او با همۀ کوششها، به نتیجه نرسید! ۵۷/۱۰/۷
هجوم، نه دفاع! روش سید جمال در مقابله با غرب
امام خامنه ای(حفظه الله):
سید جمال الدین اسدآبادی، درصدد آن نبود که از اسلام دفاع کند، بلکه او سنگرهای فکر و فرهنگ و تمدن غرب را از موضع اسلامی خود، بمباران می کرد تا آنها از خودشان دفاع کنند، او به آنها هجوم می برد!۵۹/۲/۲۷
مذاکره باکفرخصلت قاسطین...
“با کُفر سرِ میزِ مذاکره نشستن خصلت قاسطین و ناکثین و مارقین است؛ نه خصلت مؤمنین و متقین…
در هر زمانی که باشد، نشستن سرِ میزِ مذاکره با شیطان، هیچ نتیجه ای جز خواری و ذلت ندارد”
قسمتی از وصیتنامه: از طرف من به جوانان بگوييد چشم شهيدان و تبلور خونشان به شما دوخته است، بپاخيزيد و اسلام را و خود را دريابيد…
۱۷ اسفند، سالروز شهادت شهیدمحمدابراهیم همت،روحش شاد
نگاه خدا
چند خانم رفتند جلو سوالاتشان را بپرسند در تمام مدت سرش بالا نیامد…نگاهش هم به زمین دوخته بود..
خانم ها که رفتند، رفتم جلو گفتم: تو انقدر سرت پایینه نگاهم نمی ندازی به طرف که داره حرف میزنه باهات، اینا فکر نکنن تو خشک و متعصبی و اثر حرفات کم شه؟!
گفت: من نگاهنمیکنم تاخدامرانگاهکند!
مادر....
قسمتی از کتاب داستان کودکی من، نوشته چارلی چاپلین:
یکشب خواب مادرم را دیدم؛ پرسید هنوز هم شبها قبل از خواب به آرزوهایت فکر میکنی؟ گفتم شبها نمیخوابم.
گفت مگر چه آرزویی داری؟
گفتم تو اینجا باشی و هیچ آرزویی نداشته باشم.
گفت سعی خودم را میکنم به خوابت بیایم، به شرط آنکه بخوابی…
عظمت شیخ مرتضی انصاری از زبان یک مأمور انگلیسی
عظمت شیخ مرتضی انصاری از زبان یک مأمور انگلیسی:
“در برابر عظمت او خُرد شدم!!"
امام خامنه ای(حفظه الله):
«من يک وقت خواندم كه يک مأمور انگليسى، خدمت شيخ [انصاری] رفت تا پول عمدهاى را كه مربوط به يک موقوفه معروف هند بود، به او بدهد.
مأمور انگليسی گفته است: «خدمت شيخ رفتم، وقتى پيشنهاد به اين عظمت را به او عرضه كردم، نگاهى در آستين چپش كرد و گفت [گرفتن این پول] تكليفم نيست؛ همين يک كلمه!»
به نظرم مىآيد كه آن مأمور انگليسى، به اين تعبير يا قريب به اين تعبير، گفته است: «مقابل اين عظمت، خُرد شدم - يا هضم شدم -.»
خب؛ شيخ چقدر مىتوانست از آن پول براى دنياى اسلام و براى حوزهى علميه استفاده كند؟ ببينيد؛ عظمت بينش و شعور معنوى و استقامت_روحى اين مرد، اينجا معلوم مىشود.»
۷۳/۰۹/۲۱
درسهای حضرت زهرا(س) به بشریت
رهبر انقلاب(حفظه الله):
در فضیلت حضرت صدّیقهی کبرا
(سلاماللهعلیها)همهی مسلمین متّفقند، شیعه و سنّی ندارد. در کتب اهل سنّت و شیعه این حدیث آمده است: فَاطِمَةُ سَیِّدَةُ نِسَاءِ اَهلِ الجَنَّة؛ این بالاتر از «سَیِّدَةِ نِساءِ العالَمین» است؛ [یعنی] سرور زنان بهشت. در بهشت چه کسانی هستند؟
برترین زنان، برجستهترین زنان، مؤمنترین زنان، مجاهدترین زنان، زنان شهید، آنهایی که خدای متعال در قرآن از آنها با عظمت یاد کرده است، همهی اینها در بهشت جمعند؛ آنوقت فاطمهی زهرا (سلاماللهعلیها) «سَیِّدَةُ نِسَاءِ اَهلِ الجَنَّة» است.
خیلی مقام والا و بالایی است. درس شجاعت، درس فداکاری، درس زهد در دنیا، درس معرفتآموزی و معرفت را انتقال دادن به اذهان مخاطبین و دیگران، در مقام معلّم دانشور بشر قرار گرفتن، درسهای فاطمهی زهرا (سلاماللهعلیها) است به همهی بشر.
۹۶/۱۱/۲۹
احترام به سادات
هیچ کس ﺟﺮﺍﺕ ﻧﺪﺍﺷﺖ ﺑﺎ ﺷﺎﻩ ﻣﻤﻠﮑﺖ ﺍﯾﺮﺍﻥ سر یه ﻣﯿﺰ ﻏﺬﺍ ﺑﺨﻮﺭﻩ ، امـا ﻃﯿﺐ می نشست . ﮔﻨﺪﻩ ﻻﺕ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺑﻮﺩ ، ﺷﺎﻩ ﻫﺮﻭﻗﺖ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺖ ﻣﺠﻠﺴﯽ ﺧﺮﺍﺏ ﺷﻪ ، ﻣﯿﮕﻔﺖ ﻃﯿﺐ
یک ﺭﻭﺯ ﺷـﺎﻩ به طیب گفت ﺍﯾﻦ ﺩﻓﻌﻪ ﭘﻮﻝ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺑﻬﺖ ﻣﯿـﺪﻡ ، ﺑﺮﻭ یه ﻣﺠﻠس ﺭﻭ ﺧـﺮﺍﺏ ﮐﻦ . ﮔﻔﺖ کجـاست؟ ﻃـﺮﻑ ﮐﯿـﻪ؟ ﺷـﺎﻩ ﻫـﻢ ﮔﻔﺖ ﻓﻼﻥ ﺟـﺎ، ﺳﯿﺪﺭﻭﺡ ﺍﻟﻠﻪ ﺧﻤﯿﻨﯽ. ﻃﯿﺐ ﺟﺎ ﺧﻮﺭﺩ ، گفت ﮐﯽ؟ ﮔﻔﺘﯽ ﺳﯿﺪ ﻫﺴﺖ؟ ﺷﺎﻩ ﮔﻔﺖ ﺁﺭﻩ
طیب ﮔﻔﺖ ﻧﻪ ﻣـﺎ ﻧﯿﺴﺘﯿـﻢ ، ﻣـﺎ ﺑﺎ ﻓـﺮﺯﻧﺪ ﺣﻀـﺮﺕ ﺯﻫـﺮﺍ سـلام الله علیها ﺩﺭ ﻧﻤﯽ ﺍﻓﺘﯿﻢ! ﺍﯾﻦ ﻣﻮﻗﻌﯽ ﺑـﻮﺩ ﮐﻪ ﺍﻣـﺎﻡ ﻫﻨـﻮﺯ ﻣﻌﺮﻭﻑ ﻧﺸﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺍﺳﻤﺶ ﺑﯿﻮﻓﺘﻪ ﺭﻭ ﺯﺑﻮﻥ ﻣﺮﺩﻡ.
ﺷـﺎﻩ ﮔـﻔﺖ شکنجه ات میکنـم ، میکشمت . ﮔﻔﺖ ﻫـﺮ ﮐﺎﺭﯼ ﻣﯿﮑﻨﯽ ﺑﮑﻦ ، ﻣـﻦ ﺑﺎ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺣﻀﺮﺕ ﺯﻫﺮﺍ ﺩﺭ ﻧﻤﯽﺍﻓﺘﻢ. آنقدر شکنجه اش کردند که ﻃﯿﺐ هیکلی ، ﺷﺪ ﻧﯽ ﻗﻠﯿﻮﻥ . ﻭﻗﺘﯽ ﺧﻮﺍﺳﺘﻦ ﺍعدﺍﻣﺶ ﮐﻨﻦ ، ﯾﮑﯽ ﮔﻔﺖ ﻃﯿﺐ ﭘﯿـﺎﻣﯽ ﺑﺮﺍی ﺍﻣـﺎﻡ ﺧـﻤﯿﻨﯽ ﻧﺪﺍﺭﯼ؟
ﮔﻔﺖ ﻣـﻦ ایـن سیـد روح الله رو ﻧﻤﯿﺸﻨﺎﺳﻢ ﻓﻘﻂ ﺑﻬـﺶ ﺑﮕﯿـﻦ ، ﻃﯿﺐ ﮔـﻔﺖ ﺍﻭﻥ ﺩﻧﯿـﺎ ﺷﻔﺎﻋﺘـﻢ ﮐـﻦ ﻭﻗﺘﯽ ﭘﯿﺎم طیب رو ﭘﯿﺶ ﺍﻣـﺎﻡ ﺑﺮﺩﻧﺪ ﺍﻣـﺎﻡ ﮔﻔﺖ طیب ﻧﯿـﺎﺯﯼ ﺑﻪ ﺷﻔﺎﻋﺖ ﻣـﻦ ﻭ امثـال ﻣـﻦ ﻧـﺪﺍﺭﻩ، ﺍﻭﻥ ﺩﺭ ﻗﯿﺎﻣﺖ ﺍﻣﺖ ﻣﻨﻮ ﺷﻔﺎﻋﺖ ﻣﯿﮑﻨﻪ.
ﺍﯾﻦ ﺷـﺪ ﮐﻪ طیب ۶۰ ﺳـﺎﻝ ﻧﻪ ﻧﻤـﺎﺯ ﺧﻮﻧﺪ ﻧﻪ ﺭﻭﺯﻩ ﮔـﺮﻓﺖ ، ﻓﻘـﻂ ﺍﺩﺏ ﮐـﺮﺩ ﺩﺭ ﻣـﻘﺎﺑﻞ ﺣﻀـﺮﺕ ﺯﻫـﺮﺍ سلام الله علیها و ﻫﻤﯿﻦ ﺷﺪ ﮐﻪ لیاقت پیدا کرد و ﻃﻠﺒﻪ ﻫﺎی ﻗﻢ ﺟﻤﻊ ﺷﺪﻥ ﻧﻤﺎﺯ ﻭ ﺭﻭﺯﻩ ۶۰ ﺳﺎﻟﺸﻮ ﻗﻀﺎﺀ ﮐﺮﺩﻧﺪ.
جراحی بدون بیهوشی
مرحوم آیت الله العظمی سیـد احمـد خـوانساری بیماری زخـم معـده داشتنـد که احتیـاج به عمـل جراحی داشت ، از طرفی ایشان سالخورده و از لحـاظ جسـمی ناتـوان بـودند و تحمـل جراحی بدون بیهوشی نیز ممکن نبود.
پیـش از آن که عمل جراحی آغـاز شـود ، ایشـان اجازه بیهوش کردن را به پزشک ندادند چـون به نظر ایشـان در وضعیت بیهـوشی ، تقلید مقلدین دچـار اشکال میشـد از این رو به پزشکان معالج فرمودند:
هرگاه مـن مشغـول قـرائت سـوره مبـارکه انعـام شـدم ، شما مشغول عمـل شـوید من توجه ام به قرآن است و در این صورت هیچ مشکلی پیش نمی آید.
ایشان آن چنان به قـرآن توجـه پیـدا میکردند که احساس درد نمی کردند . همان طور هم شد و با تمام شدن عمل جراحی ، قرائت سـوره مبارکه انعام نیز به پایان رسید.
مردتسخیرناپذیر
آیت الله شبیری زنجانی: مرتاضی از هند به قم آمده بود و ادعاهای عجیبی داشت. از جمله اینکه می گفت می توانم انسان ها را با نیروی روحم از زمین بلند کنم و راست می گفت چون تعدادی از مردم را بلند کرده بود. روزی در مجمع ما آمد. دوستم سید موسی صدر - بعدها : امام موسی صدر- گفت: اگر می توانی مرا از زمین بلند کن. مرتاض گفت درون آن سینی بنشین. ما با خود فکر کردیم سید موسی حالا وردی ذکری چیزی می گوید و جادوگری این مرتاض را باطل می کند. اما مرتاض کمی تلاش کرد و آقا موسی را با سینی حدود یک متر به هوا برد. وقتی قضیه تمام شد ما سید موسی صدر را سرزنش کردیم که این چه کاری بود کردی؟ چرا آبروی ماها را بردی. سید گفت: می خواستم طلسمش را بشکنم. ولی هر چه تلاش کردم گویی مرا بسته بودند و نمی توانستم از روی سینی به زمین بپرم.
مرتاض را نزد استاد خود علامه طباطبایی بردیم. ما نگران بودیم که آبرویمان نرود و به استادمان گفتیم که این مرتاض از هند آمده و کارهای خارق العاده می کند و برخی نمونه هایش را هم ما دیده ایم. علامه فرمود: مثلا چه کارهایی؟ گفتیم مثلا انسان را روی هوا بلند می کند. هیچ تعجبی در علامه بر انگیخته نشد و فرمودند خب نشان دهد. مرتاض گفت: به ایشان بگویید می خواهد تا ایشان را بلند کنم؟ وقتی به علامه گفتیم ایشان فرمود انجام دهد. من همینطور که مشغول نوشتن بودم به نوشتنم ادامه می دهم و او کار خودش را بکند …
مرتاض مقداری دم و دستگاهش را در آورد و اورادی خواند و مدتی کارهایش طول کشید. علامه هم کماکان سرش روی کاغذ بود و کنار دیوار نشسته بود و مشغول نوشتن . مدتی گذشت یک دفعه علامه سر خود را بالا آورد و نگاهی به مرتاض کرد و دوباره سرش را پایین انداخته و مشغول نوشتن شد.
مرتاض در هم شد اما دوباره ادامه داد. اوراد و اذکاری می خواند که ما نمی فهمیدیم و اداها و اطواری هم در می آورد. مدتی گذشت دوباره علامه سرش را لحظه ای بالا آورده و نظری به چشمان مرتاض انداخت و دوباره مشغول نوشتن شد.
جهت رفع گرفتاریها بهحضرت زهرا علیهاالسلام ملتزم شوید!
آیت الله بهجت فرمودند:
شخصی میگفت در خواب به من گفتند به مردم بگو: برای رفع گرفتاریها و نگرانیها به زیارت حضرت زهرا علیهاالسلام ملتزم شوند.
بنده تعبیر این خواب را نفهمیدم، مگر اینکه گفته شود: حضرت زهرا علیهاالسلام برای مردمِ همین امروز کشته شده است. بنابراین، از کسی که آن روز(روزی که بر حضرت زهرا علیهاالسلام ظلم و ستم روا داشتند) را نمیخواست و بدان راضی نبود، رفع بلا میشود؛ زیرا زیارت آن حضرت کاشف است از تولّی و اینکه در آن روز نبوده است تا تولای خودش را اظهار کند، امروز به همان اعتقاد، به توسل و دعا و زیارت مشغول است؛ لذا از مشمولیت بلا خارج خواهد شد.
در محضر بهجت، ج۲، ص۲۹۹
صلوات خاصه حضرت فاطمه زهرا سلامالله علیها
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَى الصِّدّیقَةِ فاطِمَةَ الزَّکِیَّةِ
حَبیبَةِ حَبیبِکَ وَنَبِیِّکَ
وَاُمِّ اَحِبّآئِکَ وَاَصْفِیآئِکَ الَّتِى انْتَجَبْتَها
وَفَضَّلْتَها وَاخْتَرْتَها عَلى نِسآءِ الْعالَمینَ
اَللّهُمَّ کُنِ الطّالِبَ لَها مِمَّنْ ظَلَمَها
وَاسْتَخَفَّ بِحَقِّها وَکُنِ الثّائِرَ اَللّهُمَّ بِدَمِ اَوْلادِها
اَللّهُمَّ وَکَما جَعَلْتَها اُمَّ اَئِمَّةِ الْهُدى
وَحَلیلَةَ صاحِبِ اللِّوآءِ وَالْکَریمَةَ عِنْدَ الْمَلاَءِ الاَْعْلى
فَصَلِّ عَلَیْها وَعَلى اُمِّها صَلوةً تُکْرِمُ بِها وَجْهَ اَبیها مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ
وَتُقِرُّ بِها اَعْیُنَ ذُرِّیَّتِها وَاَبْلِغْهُمْ عَنّى فى هذِهِ السّاعَةِ اَفْضَلَ التَّحِیَّةِ وَالسَّلامِ.
شبهات فاطمیه
شيعه مدعی است فاطمه زهرا س را مورد اهانت قرار داده، پهلوي او را شكستند و خواستند خانه اش را آتش بزنند، سؤال اين است، علي که به ادعاي شیعیان، شجاع ترين فرد عرب بود چرا از همسرش دفاع نکرد؟!
پاسخ:
1. اميرمؤمنان عليه السلام در تمام دوران زندگياش، مطيع محض فرمانهاى الهى بوده و آنچه او را به واكنش وا مىداشت، فقط و فقط اوامر الهى بود و هرگز به خاطر تعصب، غضب و منافع شخصى از خود واكنش نشان نمىداد.
2. امام علی (علیه السلام) در جریان هجوم به خانه اش ابتدا با مهاجمان برخورد شدید نمود اما با تبعیت از همین اصل بود كه دست به شمشير نبرد. سليم بن قيس هلالى در کتابش برخورد با یکی از مهاجمان را نقل کرده و اشاره می کند که حضرت او را به شدت كشيد و بر زمين زد و بر بينى و گردنش كوبيد و خواست او را بكشد؛ ولى به ياد سخن پيامبر صلى الله عليه وآله و وصيتى كه به او كرده بود.
افتاد و فرمود: قسم به آنكه محمّد را به پيامبرى مبعوث نمود، اگر مقدرّات الهى و عهدى كه پيامبر با من بسته است، نبود، مىدانستى كه تو نمىتوانى به خانه من داخل شوى.
3.کار امیرالمومنین (علیه السلام)هنگام هجوم به خانه اش شبیه به کار رسول خدا ص هنگام شکنجه عمار و پدر و مادرش در مکه بود که این صحنه ها را از نزدیک می دید، اما کاری نمی کرد و خاندان یاسر را به صبر دعوت می کردو می فرمود: «اى خاندان ياسر! صبور باشيد كه وعدهگاه شما بهشت است.» در حالی که غیورترین و شجاع ترین فرد عالم بود.
4. دفاع از ناموس مساله ای فطری است اما دشمن قصد داشت تا با تعرض به حریم خانه امام علی ع او را به واکنشی وادارد که آنها را به هدف شوم می رساند و در این صورت علاوه بر خونریزی بین مسلمانان زمینه تبلیغات سوء بر علیه حضرت از جمله اتهام قتل حضرت زهرا س فراهم می شد چنانکه معاویه پس از کشتن عمار، با تبلیغات سوء امام علی ع را به دلیل آوردن همراهی عمار با حضرت در جنگ، مسئول کشته شدن او دانست.
خصائص الأئمة (عليهم السلام)، ص73.
كتاب سليم بن قيس الهلالي، ص568.
الإصابة في تمييز الصحابة، ج 7، ص 712.
بىاختیار اشک مىریختم...
خاطره رهبر انقلاب از دیدار با امام پس از ۱۵ سال در فرودگاه
رهبرانقلاب(حفظه الله):
توى ماشین من یک وقتى خدمت خود امام هم گفتم همین را. همه خوشحال بودند، مىخندیدند، بنده از نگرانى بر آنچه که براى امام ممکن است پیش بیاید بىاختیار اشک مىریختم و نمىدانستم که براى امام چى ممکن است پیش بیاید. چون یک تهدیدهایى هم وجود داشت.
بعد رفتیم وارد فرودگاه شدیم، با آن تفاصیل امام وارد شدند. به مجرد اینکه آرامش امام ظاهر شد نگرانیها و اضطراب ما به کلى برطرف شد. یعنى امام با آرامش خودشان به بنده و شاید به خیلىهاى دیگر که نگران بودند، آرامش بخشیدند.
وقتى که بعد از سالهاى متمادى امام را من زیارت مىکردم آنجا، ناگهان خستگى این چند ساله مثل اینکه از تن آدم خارج مىشد.
احساس مىشد که همهى آن آرزوها مجسم شده در وجود امام و با کمال صلابت و با یک تحقق واقعى و پیروزمندانه اینجا در مقابل انسان تبلور پیدا کرده.
۱۳۶۲/۱۰/۲۴
شخصیت شهیدصدردرکلام رهبرانقلاب
رهبرفرزانه انقلاب(حفظه الله):
به نظر من شخصیّت آقاى صدر، اگر نگوییم بىنظیر، حدّاقل یک شخصیّت کمنظیر بود! ۹۵/۵/۲۵
شهادت آیةالله صدر ضربهی بسیار سنگینی بود. ایشان برای نظام اسلامی و جامعهی اسلامی واقعاً عمود فکری بودند! ۸۳/۳/۱۹
شهید آیتالله صدر برای طلاب و فضلای جوان، بیشک یک اسوه و نمونه است. درس انسان پروری او با شهادت جانگدازش خاتمه نیافته است. آثار علمی و شیوه تحقیق او اکنون پیش روی فضلای جوان حوزههای علمیه قرار دارد و انگشت اشاره او آنان را به راه عظمت و مجد علمی، همراه با روشنبینی و جهان نگری هدایت میکند. حوزههای علمیه امروز نیز محتاج شهید صدر و هر عنصر با همت و پرتوانی هستند، که راه علمی و اسلامشناسی و جهان نگری او را دنبال کند! ۷۹/۱۰/۲۹
پاداش تحمل پرخاشگری مادر
دهخدا مـادری داشت بسیــار عصبی و پرخاشگر طوری که دهخدا بخاطر مادرش ازدواج نکرده بــود و پیــرپسر مجــردی بـود در کنــار مــادرش زندگی میکرد.
نصف شبی مادرش او را از خــواب شیرین بیدار کرد و آب خواست . دهخدا رفت و لیـوانی آب آورد مادرش لیوان را بر سر دهخدا کوبیدو گفت آب گرم بود. سر دهخدا شکست و خونی شد. به گوشه ای از اتاق رفت و زار زار گریست.
گفت خدایا من چه گناهی کرده ام بخاطر مادرم بر نفســم پشت پـا زده ام . مــن خــود ، خـود را مقطوع النسل کردم، این هم مزد من که مادرم به من داد . خدایا صبرم را تمام نکن و شکیبایی ام را از من نگیر.
گریست و خوابیــد شب در عالم رؤیـا دیـد نوری سبز از سـر او وارد شد و در کل بدن او پیچید و روشنش ساخت. صدایی به او گفـت برخیز در پاداش تحمل مادرت ما به تو علم دادیم.
از فردای آن روز دهخــدا شاهکار تاریــخ ادبیات ایران را که جامعترین لغتنامه و امثال وحکم بود را گردآوری کرد و نامـش برای همیشه بدون نسل ، در تاریخ جاودانه شد.