من یک دخترمسلمانم
ضوابط پوشش در دانشگاه های جهان
کشورهای اروپایی و آمریکا که به دنبال پیشرفت علمی کشورخودهستند برای پوشش و روابط مردوزن در دانشگاههای خود ضوابط و قوانین خاصی دارند ام دیگر کشورها را ترغیب به روابط و پوشش بی حدومرز می کنند ، چرا ؟
چه دلیلی جز سرگرم کردن جوانان به مسایل بیهوده وعقب انداختن انها از پیشرفت و علم می توانند داشته باشند ؟
چه دلیلی بهتراز این که دیگر کشورها از لحاظ علمی به آنها وابسته باشند؟
جوانان عزیزما باید قدری بیشتر به این مسئله فکر کنند ،آنها دلسوزمانیستند ، آنها به دنبال منافع خود هستند . چرا وقتی پای علم در میان می آید همه چیزرا منحصربه خود می کنند ؟ اما وقتی پای بی بندوباری و مسایل بی ارزش به میان می آید داد دفاع از حقوق بشرسرمی دهند ؟
دههاچرایی دیگروجود دارد ، کمی فکر کنیم …
در اینجا قوانین تعدادی از دانشگاههای مهم دنیا را بیان میکنیم تا ببینید آنها برای خود چه ارزشی قایل هستند:
- دانشگاه آدامز آمريكا: استفاده ازعینک دودي، آدامس و تنباكو ممنوع است.
دانشگاه ايالتي آدامز آمريكا ضوابط و مقررات خاصي را براي پوشش دانشجويان پسر و دختر در نظر گرفته و دانشجويان نسبت به رعايت اين ضوابط ملزم هستند.
دانشگاه ايالتي آدامز آمريكا (Adams State University) دستورالعملهاي ذيل را براي پوشش دانشجويان دختر و پسر اين دانشگاه در نظر گرفته است:
من یک دخترمسلمانم
عفاف جامعه دردست حجاب
زن مظهر جمال و زيبايى و عفاف است و مرد مظهر شيفتگى و مجذوب شدن از آن جهت فرهنگ غنى و ارزشمند اسلام پوشش و حجاب را براى بانوان لازم دانسته است و حجاب را حافظ ارزشهاى والاى معنوى زنان در برابر مردان قرار داده و در طول تاريخ او را از فساد و تباهى و افتادن در دام شهوتپرستان خودپرست نگهدارى نموده است.
نگاه شهوتآميز مردان به زنان و بالعكس از جمله امور نكوهيدهاى است كه پيامبر اسلام(ص) آن را به شدت منع مىكرد و آن را حرام مىدانست همان طورى كه فرمود: «النظر سهم مسموم من سهام ابليس فمن تركها خوفا من الله اعطاه الله ايمانا يجد حلاوته فى قلبه». (1) نگاه شهوتآميز [همراه با لذت جنسى] تير زهراگينى است كه از سوى شيطان به سوى طعمه خويش رها مىگردد، پس هر كس به خاطر ترس از خدا نگاه با شهوت را ترك كند خداوند ايمانى به او خواهد بخشيد كه شيرينى و اثرش را در دلش خواهد ديد.
رسول خدا(ص) در حجة الوداع هنگامى كه آن زن جوان خثعمى به حضورش آمد تا چند پرسش داشته باشد در آن هنگام فضل بنعباس همراه بود زن وقتى سؤالهايش را مطرح نمود پيامبر خدا(ص) به هنگام پاسخ دادن متوجه شد بين آن زن و فضل نگاهى رد و بدل گرديد و زن عوض اينكه مطالب آن حضرت را گوش كند به فضل كه جوان زيبا و نورسى بود متوجه شده در آن وقت رسول خدا(ص) دستخود را به طرف فضل بنعباس دراز كرد و صورت او را به طرف ديگر برگرداند و فرمود فخشيت ان يدخل بينهما الشيطان… (2) ; در نگاه زن جوان و مرد جوان مىترسم شيطان قدم نهد و سبب انحراف آنان گردد.
دانشمندان و علماى بزرگ براى لزوم حجاب به قرآن و احاديث و اجماع و عقل استدلال كردهاند و حدود پوشش را براى مردان و زنان به صورت روشن بيان داشتهاند، ما در اين نوشتار كوتاه از آن جهت كه زن را عنصر اوليه صلاح و رستگارى جامعه مىدانيم و بر آن اعتقاديم كه اگر رستگارى و فلاح در اين قشر عظيم حاكم شود رستگارى و عاقبتبخيرى مردان را بدنبال دارد و بعكس خداى ناكرده چنانچه زنان جامعه فاسد و تباه شدند مجالى براى اصلاح مردان باقى نخواهد ماند. حال به بخشى كوتاه در باره حجاب و پوشش زن مىپردازيم.
قرآن و مساله حجاب
قرآن در باره حجاب مىفرمايد: «قل للمؤمنات يغضضن من ابصارهن و يحفظن فروجهن و لا يبدين زينتهن الا ما ظهر منها وليضربن بخمرهن على جيوبهن الا لبعولتهن او آباء بعولتهن او ابنائهن او ابناء بعولتهن او اخوانهن او بنى اخوانهن او بنى اخواتهن او نسائهن … و توبوا الى الله جميعا ايها المؤمنون لعلكم تفلحون» (3) ; به زنان با ايمان بگو چشمهاى خود را [از نگاه هوسآلود]فرو گيرند و دامان خويش را حفظ كنند و زينتخود را جز آن مقدار كه نمايان است، آشكار ننمايند و اطراف روسرىهاى خود را بر سينه خود افكنند (تا گردن و سينه با آن پوشانده شود) و زينتخود را آشكار نسازند مگر براى شوهرانشان يا پدرانشان و با پدرشوهرانشان و يا پسرانشان يا پسران همسرانشان يا برادرانشان يا پسران برادرانشان يا پسران خواهرانشان يا زنان همكيششان و …. همگى به سوى خداوند باز گرديد اى مؤمنان تا رستگار شويد.
مفهوم «حسد» و تفاوت آن با «غبطه»
مفهوم «حسد» و تفاوت آن با «غبطه»
بزرگان علم اخلاق در تفسير «حسد» چنين گفته اند: «حسد» كه در فارسى از آن تعبير به «رشك» مى شود به معنى «آرزوى زوال نعمت از ديگران است، خواه آن نعمت به حسود برسد يا نرسد» بنابراين كار حسود يا ويرانگرى است، يا آرزوى ويران شدن بنياننعمتهايى است كه خداوند به ديگران داده است، خواه آن سرمايه و نعمت به او منتقل شود يا نه!
بنابراين بدترين نوع حسد آن است كه انسان نه فقط آرزوى زوال نعمت ديگران داشته باشد بلكه در مسير آن گام بردارد، خواه از طريق ايجاد سوء ظنّ و بدبينى نسبت به محسود» يعنى كسى كه مورد حسد واقع شده است باشد يا از طريق ايجاد مانع در كار او و اين نوع حسد حاكى از خباثت شديد درونى حسودان است.
مرحله ساده تر آن است كه هدفش به چنگ آوردن آن نعمت است از طريق سلب كردن آن از ديگران گر چه اين هم از رذايل و صفات زشت است، ولى به شدّت نوع قبل نيست.
باز مرحله پايين تر آن است كه تنها آرزوى سلب نعمت از ديگرى كند بى آنكه كمترين سخنى بگويد و كوچكترين گامى در اين راه بردارد.
اين حالت هرگاه بى اختيار براى انسان پيدا شود ـ كه گفته اند براى بسيارى پيدا مى شود ـ گناهى بر او نيست، ولى اگر در اختيار انسان باشد به طورى كه از طريق مقدّماتى حاصل شود و با مقدّماتى از ميان برود، بى شك آن هم جزء رذايل اخلاقى است، ولى اينكه گناه دارد يا نه قابل تأمّل است و اين تأمّل از آنجا ناشى مى شود كه آيا صفات زشت درونى هر چند اختيارى باشد مادام كه در عمل انسان ظاهر نشود حرام است يا تنها يك انحطاط اخلاقى محسوب مى شود؟
به هر حال نقطه مقابل حسد «غبطه» است و آن اين است كه انسان آرزو كند كه نعمتى همانند ديگران يا بيشتر از آنها داشته باشد، بى آنكه آرزوى زوال نعمت كسى را داشته باشد.
ولى بعضى معتقدند كه «غبطه» نيز نوعى حسد است و حتّى حديثى از رسول خدا(صلى الله عليه وآله)به عنوان شاهد نقل كرده اند.
كه مقايسه نعمت هاى خويش با ديگران را شامل شود كه در واقع يك نزاع لفظى است و معروف همان است كه در بالا گفته شد.
ب ه هر حال حسد صفتى است مذموم و نكوهيده در حالى كه «غبطه» نه تنها مذموم نيست بلكه پسنديده و مايه ترقّى و پيشرفت است همان گونه كه «طريحى» در «مجمع البحرين» مادّه حسد آورده است.
در حديثى از امام صادق (ع) مى خوانيم: «اِنَّ الْمُؤْمِنَ يَغْبُطُ وَ لاَيَحْسُدُ، وَ الْمُنَافِقُ يَحْسُدُ وَ لاَيَغْبُطُ; مؤمن غبطه مى خورد، ولى حسد نمىورزد، امّا منافق حسد مى ورزد و غبطه نمى خورد». (اصول كافى، جلد 2، صفحه 307، حديث 7)
اخلاق نیک و بددر قرآن ، ص 137
مجادله بهلول
مجادله بهلول
روزى بهلول از در خانه ابوحنيفه مى گذشت . شنيد با شاگردان خود مى گويد: امام صادق عليه السلام سه مطلب مى گويد كه من آنرا نمى پسندم .
اول آنكه شيطان به آتش دوزخ عذاب خواهد شد، در حالى كه خداوند شيطان را از آتش آفريد. چگونه ممكن است آتش بوسيله آتش بسوزد و عذاب شود.
دوم اينكه خدا را نمى توان ديد. چگونه ممكن است چيزى موجود باشد و ديده نشود.سوم : انسان فاعل فعل خويش است و حال آنكه نصوص بر خلاف آنست .
هنگامى كه بهلول اين سخنان را شنيد، كلوخى برداشت و به سوى او پرتاب كرد.
شاگردانش بهلول را گرفتند و نزد خليفه بردند.
بهلول گفت : از من چه شكايتى دارى ؟ من كه كارى انجام نداده ام .گفت : تو كلوخى بر پيشانى من زدى و سر مرا به درد آوردى .بهلول : درد كجاست ؟ آن را به من نشان بده .
گفت : درد را نمى توان ديد.
بهلول : اولاً تو خود گفتى آنچه را نتوان ديد موجود نيست .
ثانياً اينكه گفتى سرت بر اثر اصابت كلوخ درد آمده ، دروغ مى گوئى . زيرا تو معتقدى شيطان به آتش نمى سوزد. زيرا او از جنس آتش است . پس تو نيز كه از جنس خاكى و از خاك آفريده شده اى ، نبايد از خاك و كلوخ معذب شوى .
ثالثا تو گفتى انسان فاعل فعل خود نيست ، پس تو چه شكايتى از من دارى ؟ و چرا ادعاء قصاص مى كنى ؟
انوار نعمانى / ص 216
من یک دخترمسلمانم
پوشش برتر از نگاه روان شناسان
موقعیتهای مختلف ممكن، است متفاوت باشد. گاه لباس سیاه را در ماتم و عزا میپوشند، برای آن كه نشان دهند بین آنها و عزیزشان فاصله افتاده و مرز زندگی آنها را از هم جداكرده است و یا برای آن كه نشان دهند كه در حریم خانه و خانوادهی آنها حادثهای رخ داده است كه انجام برخی از كارهای معمولی كه سایر خانوادهها انجام میدهند، برای آنان میسر نیست.
اما گاهی هم سیاه میپوشند، نه برای عزا و ماتم بلكه برای مشخص كردن مرزها و حریمهای اجتماعی و حجاب یك خانم مسلمان با چادر سیاه از این دسته است. وقتی كه خانمی چادر مشكی به سر میكند و با وقار و متانت تمام قدم به عرصهی اجتماع میگذارد، با این نحوهی پوشش میخواهد نشان دهد كه هركسی حق ندارد به این حریم پاك، مقدس و خصوصی وارد شود. این حریم، حریم حرمت، حیا و احترام است، نه جای هرزگی، آلودگی و هوس بازی. در واقع او با حجاب مشكی و چادر سیاه، بین خود و مردان نامحرم مرزی عاقلانه ایجاد میكند، او با این سیاهی ظاهری اما ریشه دار در درون خود میخواهد نگاه تیز و برندهی هرزگی و ابتذال را بشكند و نگذارد در حریم عفاف، پاكی و نجابت او نامحرمی وارد شود و حرمت او را از بین ببرد. لذا چادر مشكی به منزلهی حرمت و احترام است. مرز ادب، كرامت، حیا و عفت است. مرز آداب است و نشان میدهد كه در این محدوده باید حریم را نگه داشت و به صاحب حرم بادیدهی احترام و ادب نگریست.
من یک دخترمسلمانم
مسجد جمکران چگونه شکل گرفت؟
شیخ صدوق در کتاب «مونس الحزین فی معرفه الحق و الیقین» نوشته است: شیخ حسن بن مثله جمکرانی گوید: شب سه شنبه هفدهم ماه رمضان سال 373 هجری قمری در خانه خود بودم که ناگهان جماعتی آمدند و من را صدا زدند و گفتند که حضرت مهدی(عج) شما را طلبیده است.
به همراه جماعت به مکانی که هم اکنون مسجد مقدس جمکران در آن واقع شده است، رفتیم؛ در آن جا حضرت به من فرمود: به صاحب این زمین (حسن بن مسلم) بگو که این زمین، زمین شریفی است و خدای تعالی این زمین را از زمین های دیگر برگزیده است. نزد سید ابوالحسن الرضا برو و به او بگو که این زمین را از حسن بن مسلم بگیرد و با همکاری مردم در این زمین مسجدی بنا گردد و به مردم بگو تا به این مکان توجه کنند و آن را عزیز دارند و چهار رکعت نماز در این جا به جا آورند. سپس حضرت خواندن نماز مخصوص در این مکان را به وی آموخت.
حسن بن مثله جمکرانی می گوید: به حضرت عرض کردم: برای این که دیگران حرف من را بپذیرند، به دلیل و نشانه نیاز است، چون که مردم حرف بی دلیل را نمی پذیرند. حضرت فرمود: ما نشانه ای و علامتی قرار می دهیم تا سخن تو تصدیق شود. برو نزد سید ابوالحسن الرضا و به او بگو که این کارها را انجام دهد… .
من به خانه ام بازگشتم و فردا صبح به همراه «علی المنذر» به خانه سید ابوالحسن الرّضا رهسپار شدیم. وقتی که به منزلش رسیدیم، دیدیم که خدمت گزاران سید می گویند: آقا از سپیده دم تا کنون منتظر شما است. آیا از جمکران آمده اید؟ گفتم: آری. پس نزد سید رفتیم و بعد از سلام و احوالپرسی به من گفت: ای حسن بن مثله! من خوابیده بودم. در خواب شخصی به من گفت: بامداد مردی از جمکران به نام حسن بن مثله پیش تو می آید. باید سخنش را تصدیق کنی. سخن او سخن ما است.
من هم ماجرا را گفتم و به فرمان ناحیة مقدسه این مسجد ساخته شد.
. مجلسی، بحارالانوار، ج 53، 230 ـ 234.
جایگاه واقعی آرامش و عزت و ....
خداوند متعال به حضرت موسی(ع) وحی كرد:
اي موسی! من شش چيز را در شش جا قرار دادم؛
ولي مردم در جای ديگر دنبال آن میگردند!
در حالی که هرگز آنها را در آنجا نخواهند يافت:
۱- راحتی و آسایش مطلق را در بهشت قرار دادم،ولی مردم در دنيا دنبال آن می گردند.
۲- عزَت و شرف را در عبادت قرار دادم،ولي مردم عزّت را در پست و مقام می جويند.
۳- بی نیازی را در قناعت قرار دادم،ولی مردم آن را در زیادی مال و ثروت جستجو میکنند.
۴- رسیدن به بزرگی و مقام را در فروتنی قرار دادم،ولی مردم آن را در تكبّر و خودبرتر بينی می جویند.
۵- کسب علم را در گرسنگی و تلاش قرار دادم،ولي مردم با شکم سیر دنبال آن میگردند.
۶- اجابت دعا را در لقمه حلال قرار دادم،
ولي مردم در طلسم و جادو به دنبال اجابت دعا میگردند.
مستدرك الوسایل ؛ج12.ص123
آیا حقالناس شفاعت میشود؟
- آیا حقالناس شفاعت میشود؟
- امام علـــــىّبـــــنموســـــىالـــــرّضـا «عليهماالسّلام» ازپـــــدرش از آبـــــاء بزرگـــــوارش «عليهم السّلام» از علـــــىّ بن أبیطالب «عليه السّلام» نقل كردكهرسولخـــــدا «صلىاللَّهعليهوآله» فــــــــــرمـــــود:
- چون روز قيامت شود حسابرسى شيعيان ما به خودِ ماواگذار مىشود، پس هر كس مظلمه و گناهش ميان او و خداوند است ما داورى كرده و هر چه حكم كنيم خداوند امضاء مىفرمايد، و هر كس مظلمه اش ميان او و مردم است، ما ازمردم تقاضا می كنيم او را ببخشند،وآنان مى بخشند،
- و هر كس مظلمه اش ميان او و ما اهل بيت است ما سزاوارتر از همه كس به بخشش وعفو وگذشت مى باشيم.
- بحار الأنوار ج8، ص: 40 ،
- عيون أخبار الرضا؛ ج2 ؛ ص57
- بحارالأنوار ؛ج7،ص 203
- تفسير فرات الكوفي، ص: 552
- بحارالأنوار ؛ج24، ص 268
آخوند کاشی و وضو
میگویند مرحوم آخوند کاشی مشغول وضو گرفتن بودند.
که شخصی باعجله آمدوضو گرفت و به داخل مسجدرفت و به نماز ایستاد.
با توجّه به این که مرحوم کاشی خیلی مؤدّب وضو
میگرفت و همه آداب و ادعیه ی وضو را به جا میآورد؛
تا وضوی آخوند تمام شود، آن شخص نماز ظهر و عصر خود را هم خوانده بود.
به هنگام خروج با مرحوم کاشی رو به رو شد
آخوند کاشی پرسیدند : چه کار میکردی…!؟
گفت : هیچ…
فرمود : تو هیچ کار نمیکردی…!؟
گفت : نه! میدانست که اگر بگوید نماز میخواندم، کار بیخ پیدا میکند.
آخوند فرمود : مگر تو نماز نمیخواندی…!؟
گفت : نه…!
آخوند فرمود: من خودم دیدم داشتی نماز میخواندی.
گفت : نه آقا اشتباه دیدی…
سؤال کردند : پس چه کار میکردی…!؟
گفت : فقط آمده بودم بگویم من یاغی نیستم، همین…
این جمله در مرحوم آخوند (رحمه الله) خیلی تأثیر گذاشت.
تا مدّت ها هر وقت از احوال آخوند میپرسیدند،ایشان با حال خاصی میفرمود: من یاغی نیستم…
پیچیدگی های حکمت و عدل الهی
پیچیدگی های حکمت و عدل الهی
امام باقر (علیه السلام) فرمود: يكي از پيامبران بني اسرائيل در محلي عبور مي كرد:
ديد جنازه مرد با ایمانی به زمين افتاده، نصف آن زير ديوار قرار گرفته و نصف ديگر آن در بيرون مانده و پرندگان و سگها بدن او را متلاشي كرده اند و مي درند.
از آنجا گذشت، به شهري وارد شد، در آنجا ديد يكي از اشراف آن شهر مرده است، جنازه او را بر سر تختي نهاده اند و بسیار باشکوه از دنیا رفته است…
آنگاه آن پيامبر (علیه السلام) به خدا متوجه شد و عرض كرد: خدایا! من گواهي مي دهم كه تو حاكم دادگر هستي كه به كسي ستم نكني .
آن جنازه اولي، جنازه بنده تو است كه به تو ایمان داشته ولي آن گونه با آن وضع او را میراندی
ولي اين هم يكي از بنده هاي تو است كه به اندازه يك چشم بهم زدن به تو ايمان نياورده است، ولي او را اين گونه شكوهمندانه ميراندي؟
خداوند به آن پيامبر فرمود: اي بنده من! من همانگونه كه گفتي حاكم عادل هستم كه به كسي ظلم نكنم.
آن بنده (اول) من، گناهي يا عمل بدي نزد من نداشت، او را با آن وضع ميراندم تا كيفر شود و به گونه اي كه گناهي نداشته باشد با من ملاقات كند تا به او اجر بدهم.
و اين بنده (دوم) من، یک كار نيكي نزد من داشت او را با چنان وضعي (شكوهمندانه) ميراندم، تا پاداش کار نیکش را همین دنیاداده باشم به گونه اي كه هيچگونه پاداشي نزد من نداشته باشد تا با من ملاقات نمايد…
اصول کافی،ج 2،ص 466 ،ح11
من یک دختر مسلمانم
مسيحى كه مسلمان شد
يكى از علماء اسلام مى نويسد:
روزى يك زن مسيحى با شوهرش پيش من آمد و گفت: من از اسلام مسائلى را فهميده ام و از دستورات و قوانين آن كه مترقى است در شگفت و حيرتم و به آن علاقه مندم، ولى بخاطر يكى از دستورات آن، من هنوز به اسلام گرايش پيدا نكرده ام، و درباره آن با شوهرم و عدّه اى از مسلمانان بحث و گفتگو نموده ام كه متاسفانه پاسخ قانع كننده اى نشنيده ام، اگر شما بتوانيد مرا قانع كنيد من به دين اسلام مشرف شده و مسلمان خواهم شد.
من گفتم: آن دستور كدام است!
زن مسيحى گفت: دستور حجاب است. چرا اسلام حجاب را براى زن لازم دانسته و چرا به او اجازه نمى دهد كه مثل مرد بدون حجاب از خانه بيرون بيايد؟ سپس بنا كرد به ايراد و انتقاد كردن، كه حجاب مانع رشد و ترقى زنان، و سبب عقب ماندگى در جامعه است.
من پس از شنيدن ايرادها و انتقادهاى آن زن، چنين پاسخ دادم: آيا شما تا بحال به بازار جواهر فروشى رفته ايد؟
گفت: آرى، گفتم: چرا جواهر فروشان، طلا و سائر جواهرات گرانبهاى خود را در ويترين شيشه اى قرار داده و درب آنرا قفل ميكنند؟
معیاردوست یابی
امام صادق عليه السلام فرمودند:
إصْحَبْ مَنْ تَتَزَیَّنُ بِهِ، وَلاتَصْحَبْ مَنْ یَتَزَّیَنُ لَکَ؛
با کسى دوستى و رفت و آمد کن که موجب عزّت و سربلندى تو باشد،
و با کسى که مى خواهد از تو بهره ببرد و خودنمائى مى کند همدم مباش.
وسائل الشيعه ؛ ج 11 ص 412.
کمال ؛هیچ کس کامل نیست!!!
هیچ کس کامل نیست!!!
روزی دوستی از ملانصرالدین پرسید : ملا ، آیا تا بحال به فکر ازدواج افتادی ؟
ملا در جوابش گفت : بله ، زمانی که جوان بودم به فکر ازدواج افتادم…
دوستش دوباره پرسید : خب ، چی شد ؟
ملا جواب داد : بر خرم سوار شده و به هند سفر کردم ، در آنجا با دختری آشنا شدم که بسیار زیبا بود ولی من او را نخواستم ، چون از مغز خالی بود !!!
به شیراز رفتم : دختری دیدم بسیار تیزهوش و دانا ، ولی من او را هم نخواستم ، چون زیبا نبود…
ولی آخر به بغداد رفتم و با دختری آشنا شدم که هم بسیار زیبا و همینکه ، خیلی دانا و خردمند و تیزهوش بود . ولی با او هم ازدواج نکردم …!
دوستش کنجاوانه پرسید : دیگه چرا ؟
ملا گفت : برای اینکه او خودش هم به دنبال چیزی میگشت ، که من میگشتم !!!
هیچ کس کامل نیست!!!
سفارش آیت الله بهجت درباره زیارت عاشورا
سفارش آیت الله بهجت درباره زیارت عاشورا
آیت الله بهجت در پاسخ به سوالی ضمن تصریح به جایگاه زیارت عاشورا به حکایتی از حالت کشفی که برای یکی از بزرگان در اثر زیارت عاشورا ایجاد شده است اشاره کرده اند.
ازایشان پرسیدند: داستان ها و قضایایى از کسانى که پیوسته زیارت عاشورا مى خواندندوبه این صورت متوسل مى شدند، گردآورى و چاپ شده است. نظرحضرت عالى در این باره چیست؟
ایشان پاسخ داده اند که: متن زیارت عاشورا، بر عظمت آن گواه است؛ خصوصا با ملاحظه آنچه در سند زیارت رسیده است که حضرت صادق(علیه السلام) به صفوان مى فرماید: این زیارت و دعا را بخوان و بر آن مواظبت کن. به درستى که من چند چیز را بر خواننده آن تضمین مى کنم: ۱. زیارتش قبول شود. ۲. سعى و کوشش وى مشکور باشد ۳. حاجات او هرچه باشد، برآورده شود و ناامید از درگاه خدا برنگردد.
صفحات: 1· 2
شگفت انگیز ترین رفتارانسان
شگفت انگیز ترین رفتارانسان
از افلاطون پرسيدند :شگفت انگيز ترين رفتار انسان چيست؟
پاسخ داد : از كودكى خسته مى شود ،براى بزرگ شدن عجله مى كند و سپس دلتنگ دوران كودكى خود مى شود ابتدا براى كسب مال و ثروت از سلامتى خود مايه مى گذارد سپس براى باز پس گرفتن سلامتى از دست رفته پول خود را خرج مى كند .
طورى زندگى مى كند كه انگار هرگز نخواهد مرد ، و بعد طورى مى ميرد كه انگار هرگز زندگى نكرده است .
انقدر به آينده فكر مى كند كه متوجه از دست رفتن امروز خود نيست ، در حالى كه زندگى گذشته يا آينده نيست، زندگى همين حالاست.
زندگی سیاسی امام صادق (علیه السلام) در بیان رهبر انقلاب
زندگی سیاسی امام صادق (علیه السلام) در بیان رهبر انقلاب
رهبر انقلاب درباره زندگی امام صادق (ع) میفرمایند: چهرههای مشهور فقه، کلام، حدیث از قبیل: حسن بصری، قتادۀ بن دعامه، محمد بن شهاب زهری، ابن بشر و … در حقیقت مهرهها یا بازیچههایی در دستگاه خلافت بودند.
بیانات حضرت آیتالله خامنهای درباره زندگی سیاسی و مبارزاتی حضرات معصومین (علیهمالسلام) در کتابی با عنوان «انسان 250 ساله» گردآوری شده است. بخشی از این کتاب را، که مربوط به زندگانی حضرت امام صادق(ع) است، میخوانید.
بیان گوشه ای از فضای دوران امام صادق (ع)
در فضای پریشان و غم زدۀ کشور اسلامی که فقر و جنگ و بیماری، همچون صاعقۀ برخاسته از قدرت طلبی و استبدادِ حکمرانان اموی بر سر مردم بینوا فرود می آمد و می سوخت و خاکستر می کرد، پرورش نهال فضیلت، تقوا، اخلاق و معنویت چیزی در شمارِ محالات می نمود.
من یک دختر مسلمانم
سیری در آیات حجاب
کندوکاو در آیات حجاب، آن هم یک جا و همه سونگرانه، برای اهل نظر و فقه پژوهان، می تواند ره گشا و پرفایده باشد و آنان را در دستیابی به زوایای گوناگون این گزاره مهم اجتماعی، رهنمون سازد.
کنار هم گذاردن آیات حجاب و درنگ بر روی آنها و توجه به آغاز و پایان نشانه های پیوسته و ناپیوسته هر یک از آیات، بسیار روشن گر خواهد بود و ره گشا،که در ضمن بحث،به این نکته اشاره خواهد شد.
نکته شایان توجه این که:در کنار هم و به ترتیب نزول آوردن آیات و دقت و درنگ روی آنها، نشان خواهد داد که حکم حجاب،یک باره اعلام نشده،بلکه کم کم و با گذشت زمان و آماده شدن زمینه و… بر قلب مبارک پیامبر(ص) نازل شده است.
ابتدا، در روزهای پایانی سال پنجم هجری، در جریان ولیمه ازدواج پیامبر(ص) با زینب بنت جحش(همسر طلاق داده شده زیدابن حارثه) آیه حجاب همسران پیامبر(ص) بر آن حضرت نازل شد.
آثار و برکات ذکر یونسیه
آثار و برکات ذکر یونسیه
لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ .(آيه 87، سوره انبيا)
- پیامبر گرامى صلى الله علیه و آله وسلم : هر بیمار مسلمانى که این دعا را بخواند، اگر در آن بیمارى (بهبودى نیافت و) مرد پاداش شهید به او داده مى شود و اگر بهبودى یافت خوب شده در حالى که تمام گناهانش آمرزیده شده است .
- رسول خدا صلى الله علیه و آله وسلم : آیا به شما خبر دهم از دعایى که هرگاه غم و گرفتارى پیش آمد آن ادعا را بخوانید گشایش حاصل شود؟ اصحاب گفتند: آرى اى رسول خدا. آن حضرت فرمود: دعاى یونس که طعمه ماهى شد: «لا اله الا انت سبحانک انى کنت من الظالمین»
- امام صادق علیه السلام : عجب دارم از کسى که غم زده است چطور این دعا را نمى خواند «لا اله الا انت سبحانک انى کنت من الظالمین» چرا که خداوند به دنبال آن مى فرماید: ما او را پاسخ دادیم و از غم نجات دادیم و این چنین مؤ منان را نجات مى دهیم
- برای تقویت نفس و قلب و مکاشفات بسیار خوب است و برای رفع حجب و نورانیت موثر است و استجابت دعا و نجات مؤمنین از طرف خدا شامل گوینده آن می شود.
منبع: اقتباس از کتاب راهنمای گرفتاران