پیچیدگی های حکمت و عدل الهی
پیچیدگی های حکمت و عدل الهی
امام باقر (علیه السلام) فرمود: يكي از پيامبران بني اسرائيل در محلي عبور مي كرد:
ديد جنازه مرد با ایمانی به زمين افتاده، نصف آن زير ديوار قرار گرفته و نصف ديگر آن در بيرون مانده و پرندگان و سگها بدن او را متلاشي كرده اند و مي درند.
از آنجا گذشت، به شهري وارد شد، در آنجا ديد يكي از اشراف آن شهر مرده است، جنازه او را بر سر تختي نهاده اند و بسیار باشکوه از دنیا رفته است…
آنگاه آن پيامبر (علیه السلام) به خدا متوجه شد و عرض كرد: خدایا! من گواهي مي دهم كه تو حاكم دادگر هستي كه به كسي ستم نكني .
آن جنازه اولي، جنازه بنده تو است كه به تو ایمان داشته ولي آن گونه با آن وضع او را میراندی
ولي اين هم يكي از بنده هاي تو است كه به اندازه يك چشم بهم زدن به تو ايمان نياورده است، ولي او را اين گونه شكوهمندانه ميراندي؟
خداوند به آن پيامبر فرمود: اي بنده من! من همانگونه كه گفتي حاكم عادل هستم كه به كسي ظلم نكنم.
آن بنده (اول) من، گناهي يا عمل بدي نزد من نداشت، او را با آن وضع ميراندم تا كيفر شود و به گونه اي كه گناهي نداشته باشد با من ملاقات كند تا به او اجر بدهم.
و اين بنده (دوم) من، یک كار نيكي نزد من داشت او را با چنان وضعي (شكوهمندانه) ميراندم، تا پاداش کار نیکش را همین دنیاداده باشم به گونه اي كه هيچگونه پاداشي نزد من نداشته باشد تا با من ملاقات نمايد…
اصول کافی،ج 2،ص 466 ،ح11