من یک دخترمسلمانم
فضیلت قم
امام صادق عليه السلام :
بدان مكه حرم خدا، و مدينه حرم رسول خدا محمد مصطفى صلى الله عليه و آله ، و كوفه حرم اميرالمؤ منين على مرتضى عليه السلام است .
بدان كه حرم من و حرم امام زمان قم است .
آگاه باش كه بهشت هشت در دارد كه سه در آن به قم باز مى شود.
درآنجا زنى ازفرزندان من مدفون خواهد شد.نام اوفاطمه معصومه دختر موسى بن جعفراست وشيعيان من بواسطه شفاعت او داخل بهشت مى شوند.
قم همواره دارالمؤ منين ، و جايگاه بسيارى از اعلام و اكابر محدثين و علماء نامدار شيعه بوده است . اهل قم از دير باز از شيعيان واقعى اهل بيت عصمت و طهارت بشمار مى آمده اند.
گويند: زمانى حاكمى سنى مذهب به ولايت قم منصوب شد. روزى بزرگان شهر را احضار كرد و خطاب به آنان گفت : شنيده ام شما خلفاء ثلاثه را دشمن مى داريد، و نام ايشان را بر اولاد خود نمى گذاريد. بخدا سوگند، اگر كسى را نزد من نياوريد كه نامش يكى از آنان باشد شما را عقوبت مى كنم .
مردم قم سه روز مهلت خواستند، وسعى وافر بريافتن چنين شخصى نمودند. لكن كسى را نيافتند. ناچار مردى غريب و قبيح و مبتلا به همه امراض را نزد حاكم آوردند. حاكم چون او را بديد، دشنام داد، و با ناراحتى گفت : پس از چند روز چنين شخص زشت و بيمار و معيوبى را آورده ايد !؟
زيركى گفت : اى امير، هر چه مى خواهى بكن . ولى بدان كه در آب و هواى قم ، ابوبكر نامى بهتر از اين پرورش نمى يابد.
اين حكايت در باره شيعيان سبزوار نيز مشهور است .
كشكول جبهه ، مؤ سسه فرهنگى نور
من یک دخترمسلمانم
مکاشفه بزرگ صدر المتالهین در حرم فاطمه معصومه (س)
استاد جوادی آملی: اگر انسان کتابی و یا مطلب علمی را در شهری که از نظرآب و هوا و موقعیت اقلیمی از قم بهتر است، مطالعه کند؛ بعدعین همان کتاب و یا مطلب را در جوار رحمت بارگاه حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها در قم مطالعه کند، می بیند که برکات دیگری نصیب انسان می شود، و حقایق بالاتری برای انسان کشف می گردد.
این حقیقت برای جناب صدر المتالهین نیز پیش آمده است. زیرا ایشان، هنگامی که در کهک زندگی می کرد، برای عرض ادب و توسل به بارگاه کریمه اهل بیت فاطمه معصومه سلام الله علیها مشرف می شد. در یکی از این سفرها در جوار قبر فاطمه معصومه یک مساله مهم و پیچیده فلسفی یعنی اتحاد عاقل و معقول در یک مکاشفه عرفانی، برایش حل شد. او خود در این زمینه می گوید: مسأله اتحاد عاقل و معقول از مشکلترین مسایل فلسفی است ک تا کنون هیچ فیلسوف مسلمانی توفیق حل آن را پیدا نکرده است. من با توجه کامل به سوی خدای سبحان از او خواستم که مشکل برایم حل شود. دری از رحمت حق بر من گشوده شد و در این مورد معرفت جدیدی برایم حاصل شد. «کنت حین تسوید هذا المقام به کهک من قری قم، فجئت الی قم زائرا لبنت موسی ابن جعفر مستمدا منها و کان یوم الجمعه فانکشف لی هذا الامر؛» هنگام نوشتن این بحث من درقریه کهک قم بودم. از آنجا رهسپار قم شدم، به زیارت دختر موسی بن جعفر علیهما السلام مشرف گردیدم و از آن حضرت در حل این مسأله یاری جستم. به برکت او در روز جمعه این مطلب بر من کشف گردید.
من یک دختر مسلمانم
بانوی سرزمین من …
تـــصویرت در شبڪـــه هاے اجتمـــاعے با چـــادر و روســـرے
با لبخنـــدی ملیح و نگـــاهے ڪہ سراسر ناز است
پیش چشمــان هزاراטּ نـــامحرم لایـــڪ میخورد
و تو نوشته ایے :
«افتخــار میکنم ڪہ محجبہ ام»
اگر اینگونه میخواهے مبلغ حجـــاب در فضـاے مجـازے باشے
بداטּ ڪہ دلبرے کردنِ ” تـــو ” یِ چادرے
دل میزند از چـــادر…
رضایت دل مهدی فاطمه, حجاب توست
چرا امام زمان «عج» را نمے بینیم ؟
چرا امام زمان «عج» را نمے بینیم ؟
روزے از عارفے سؤال شد:
چرا ما امام زمان را نمے بینیم ؟
عارف گفت:
لطفا برگردید و پشت به من بنشینید …
شاگرد این کار را انجام داد
آیا الان مے توانید مرا ببینید؟
شاگرد عرض کرد خیر، نمےتوانم ببینم …
عارف فرمود: چرا نمے توانے من را ببینے؟
شاگرد گفت: چون پشت من به شماست!
عارف فرمود:
حالا متوجه شدید چرا نمےتوانید امام زمان را بینید؟
چون شما پشتتان به امام زمان است …
با گناهان و نافرمانےها به امام زمان پشت کردهایم
و در عین حال تقاضای دیدار امام زمان را داریم .
چگونه خضر عليه السلام به غلامى فروخته شد؟
چگونه خضر عليه السلام به غلامى فروخته شد؟
روزى حضرت خضر از بازار بنى اسرائيل مى گذشت ناگاه چشم فقيرى به او افتاد و گفت :
به من صدقه بده خداوند به تو بركت دهد!
خضر گفت :
من به خدا ايمان دارم ولى چيزى ندارم كه به تو دهم .
فقير گفت :
بوجه الله لما تصدقت على ؛ تو را به وجه (عظمت ) خدا سوگند مى دهم ! به من كمك كند! من در سيماى شما خير و نيكى مى بينم تو آدم خيّرى هستى اميدوارم مضايقه نكنى .
خضر گفت :
من یک دخترمسلمانم
یک سوال و جواب!!…
سؤال:اگر از دلايل پوشش زنان درجامعه اسلامي اين باشد كه عدم پوشش زنان باعث تحريك جنس مذكرشده واين تحريك باعث سلب مصونيت فردي وخانوادگي و اجتماعي زن در جامعه مي شود ما مي توانيم مانند جوامع غربي با اشاعه بي حجابي و عريان گري اين حساسيت و تحريك پذيري را از مردان گرفته و بدون اينكه زن را به حجاب وادار كنيم اين مصونيت را براي او ايجاد كنيم . بدين معنا كه بدن زن ديگر باعث تحريك مردان نشده و عريان بودن زنان براي مردان امري عادي خواهد شد.
حجاب و عفاف،گوهر ناب
جواب:اين سخن، سخن بسيار جالبي است و گاهاً ديده شده كه عده اي از دوستان روان شناس و جامعه شناس ما نيز بدان اشاره هايي كرده اند .
اگر ما به موضوع از منظر ديگري نگاه كنيم خواهيم ديد كه اين نظريه ؛ نظريه ويرانگري است .
در مباحث جنسي يك پديده اي تعريف مي شود به نام « آستانة رضايتمندي جنسي» كه بسياري از روان شناسان بدان التفات و توجه ويژه اي داشته و ريشة بسياري از اختلافات خانوادگي را در آن جستجو مي كنند .
در دين مبين اسلام هم بدين امر توجه زيادي شده و از حقوق متقابل بين زن ومرد همين امر محسوب شده و از وظايف هر يك از طرفين بر شمرده شده است .
بالا بردن «آستانة رضايتمندي» خود به عنوان يك فاجعه به شمار ميآيد كه دامن فرد، خانواده واجتماع را يك جا آلوده مي سازد .
بهترين و كاراترين مكانيزمي كه ميتوان براي كنترل اين آستانه برشمرد پوشش زن و كشش جانبي حاصل از پوشش است . شايد بتوان ادعا كرد يكي از مواردي كه اسلام عمد به حريص كردن داشته وباتوجه به« الانسانُ حريصً الي ما منع » ازديدن بدن زن منع كرده همين مورد است تا اين سطح رضايتمندي را در حد نرمال نگه دارد .
فرزندان ناموفق ، گلستان سوخته
فرزندان ناموفق ، گلستان سوخته
شهيد بزرگوار آيت الله دستغيب قدس سره از مؤ من متقى ملا على كازرونى كه از نيكان و صاحب خوابهاى صحيح و مكاشفات درست بود و در سفر حج ملاقات او نصيب ايشان شده بود نقل مى نمايد كه گفت : شبى در عالمى خواب ، باغ وسيعى كه چشم آخر آنرا نميديد مشاهده كردم و در وسط آن قصر باشكوه و عظيمى ديدم و در حيرت بودم كه صاحب اين قصر كيست ؟
ازيكى از دربانان سوال كردم و گفت:اين قصر متعلق به (شخصى بنام ) حبيب نجارشيرازى است، من اورا مى شناختم وبا اورفاقت داشتم درآن حال غطبه اورا مى خوردم كه ناگاه صاعقه اى از آسمان فرود آمد و يكباره تمام قصرو باغ آتش گرفت و از بين رفت ،ازوحشت وشدت ترس آن منظره هولناك از خواب بيدار شدم و دانستم كه گناهى از او سرزده كه موجب نابودى مقام او شده است .
فردا به ملاقاتش رفتم و گفتم : شب گذشته چه كار كرده اى ؟
گفت: هيچ كارى نكرده ام اورا قسم دادم ، و گفتم رازى است كه بايد كشف شود؟ گفت : شب گذشته درفلان ساعت با مادرم گفتگويم شد وبالاخره (در اثر عصبانيت ) بر روى مادرم دست بلند كردم !
ايشان گفت : من خواب خود را براى او نقل كردم و گفتم : به مادرت اذيت كردى و چنين مقامى را از دست دادى.
اخلاق در خانواده و تربيت فرزند ،سيد محمد نجفى يزدى
هدف رسانه های غربی از تولیدات رسانه ای
هدف رسانه های غربی از تولیدات رسانه ای
یکی از اهداف جنگ نرم، هدف قرار دادن ایران اسلامی به عنوان کشوری است که فرهنگ و تمدن شیعی را به جهان عرضه کرده است.
همه ادیان در تلاشند تا دین خود راعرضه کرده و ترویج دهند و برای این کارازهیچ ابزاری دریغ نمیکنند اما دنیای اسلام و تشیع در این زمینه
فعالیتهای کمی انجام دادهاند. یهودیان و مسیحیان صهیونیسم جنگ بزرگی را با مسلمانان آغازکردهاند وازابزارجنگ نرم بهرهگیری میکنند؛ باید به محصولات دشمن به دیده شک نگاه کرد.
عامل افزایش اعتیاد جوانان به اینترنت و بازیهای رایانهای ، مسوولان و خانوادهها هستند ، عدم توجه به انتخاب فیلم از سوی خانوادهها باعث
افزایش تأثیرپذیری کودکان و نوجوانان از این فیلمها میشود. به طور مثال انیمیشن مگا مایند که شخصیتی ماورائی رابه تصویر میکشد، ناجیزمین را شخصی معرفی میکند که از خارج زمین آمده و انسانها را در حل مشکلات خود ناتوان به تصویر میکشد.
ترویج خشونت را از اهداف رسانههای غربی است.
پاداش شهید برای خانمی که ...
مردی خدمت رسول خدا (صلّیاللّه علیه و آله) آمد و عرض کرد:
همسری دارم که هرگاه وارد خانه میشوم، به استقبالم میآید و چون از خانه بیرون میروم، بدرقهام میکند و زمانی که مرا اندوهگین میبیند
میگوید: اگر برای رزق و روزی [و مخارج زندگی] غصّه میخوری، بدان که خداوند آن را به عهده گرفته است و اگر برای آخرت خود غصّه
میخوری، خدا اندوهت را زیاد کند [و بیشتر به فکر آخرت باشی]؛
رسول خدا(ص) فرمودند: برای خدا کارگزارانی است و این زن یکی از کارگزاران خداست که پاداش او برابر با نیمی از پاداش شهید است.
وسائلالشّیعه ،ج۱۴ ،ص۱۷
ولایت اهل بیت کلید قبولی اعمال
مردی خدمت امام صادق (علیه السلام) عرض کرد: در میان مخالفین شما که ولایت شما را قبول ندارند، افرادی هستند که بسیار خوبند، صادق و امینند ، اهل عبادت و خضوع و خشوعند ، آیا اینها از اعمالشان بهره ای نمیبرند؟
امام قصه ای برای او نقل کردند و فرمودند:
در بنی اسرائیل مردی عابد و زاهد بود، مشکلی برایش پیش آمد. چهل شبانه روز مشغول عبادت شد و از خدا تقاضای حل مشکل کرد و نتیجه ای نگرفت!
علت عظمت وارزش صلوات
از عارفی پرسيدند :
چرا اينقدر ذکر “صلوات” در منابع دينی ما تاکيد شده؟!
و برای آمرزش گناهان ، وسعت روزی ، صحت و سلامتی ، گشايش در کارها و… صلوات تجويز کرده اند؟!
سر و راز اين ذکر چيست؟
فرمود:
اگر به قرآن نگاه کنيد،فقط و فقط يکجا در قرآن هست که خداوندانسان رو هم شأن و هم درجه ی خودش می کند .
يعنی از انسان مي خواهد که بياید کنار او و با هم در یک کاری مشارکت کنندو آن اين آيه ست:
“انّ الله و ملائکته يصلّون علي النبي يا ايها الذين آمنوا صلّوا عليه و سلموا تسليما”
خدا و ملائکه اش دارند براي پيامبر صلوات ميفرستند شما هم بیایید و همراهی کنید…
علت عظمت و بزرگی ذکر صلوات اين است که انسان را تا کنار خدا بالا مي برد.
من یک دختر مسلمانم
شفای دختر لال توسط حضرت معصومه سلام الله علیها:
- حجة الاسلام آقای حاج آقا حسن امامی چنین نوشته اند که: روز پنجشنبه دهم رجب 1385 هـ.ق دختری 13 ساله از اهالی(آب روشن آستارا) به اتفاق پدر و مادرش به قم آمدند در حالی که دختر در اثر مرضی دچار عارضه لالی شده بود و قوه گویایی خود را از دست داده بود و با مراجعه به پزشکان هم معالجه نشده بود، در حالی که از دکترها مایوس بودند به کنار قبر مطهر فاطمه معصومه علیها السلام پناهنده شدند.
به مدت دو شب در کنار ضریح مبارک نشسته گاهی در حال گریه و گاهی با زبان بی زبانی مشغول راز و نیاز بود که یک مرتبه همه چراغ های حرم خاموش گردید. در همان حال دختر مذکور مورد عنایت حضرت قرار گرفت و صیحه عجیبی کشید که خدام و زائرین شنیدند. جمعیت هجوم آوردند تا مقداری از لباس او را به عنوان تبرک بگیرند. خدام دختر را به کشیک خانه بردند تا جمعیت متفرق شدند. دختر گفت: در همان وقت خاموشی چراغهای حرم، چنان روشنایی و نوری دیدم که در تمام عمرم مثل آن را ندیده بودم و حضرت را دیدم که فرمود: خوب شدی و دیگر می توانی سخن بگویی ؛و من فریاد زدم، دیدم زبانم باز شده است.
بشارة المومنین ص 49
گفتگوی خدا با بنده اش
خدا: بنده من نماز شب بخوان وآن یازده رکعت است.
بنده: خدایا خسته ام! نمی توانم.
خدا:بنده من،دورکعت نمازشفع ویک رکعت نماز وتر بخوان.
بنده:خدایا خسته ام! برایم مشکل است نیمه شب بیدار شوم.
خدا: بنده من قبل از خواب این سه رکعت را بخوان.
بنده: خدایا سه رکعت زیاد است!
خدا: بنده من فقط یک رکعت نماز وتر بخوان.
بنده: خدایا امروز خیلی خسته ام! آیا راه دیگری ندارد؟
خدا: بنده من قبل از خواب وضو بگیرو رو به آسمان کن و بگو یا ا…
بنده: خدایا من در رختخواب هستم. اگر بلند شوم،خواب از سرم می پرد!
خدا: بنده من همان جاکه دراز کشیده ای،تیمم کن و بگو یا الله
بنده: خدایا هوا سرد است! نمی توانم دستانم را از زیر پتو در بیاورم.
خدا: بنده من در دلت بگو یاالله ما نماز شب برایت حساب می کنیم.
بنده اعتنایی نمی کند و می خوابد.
خدا: ملائکه من،ببینید آن قدر ساده گرفته ام،اما او خوابیده است. چیزی به اذان صبح نمانده. او را بیدار کنید. دلم برایش تنگ شده است. امشب با من حرف نزده.
ملائکه: خداوندا دوباره او را بیدار کردیم،اما باز خوابید.
خدا: ملائکه من در گوشش بگویید پروردگارت منتظر توست.
ملائکه: پرورگارا باز هم بیدار نمی شود.
خدا: اذان صبح را می گویند. هنگام طلوع آفتاب است. ای بنده من بیدار شو. نماز صبحت قضا می شود.
ملائکه: خداوندا نمی خواهی با او قهر کنی؟
خدا: او جز من کسی را ندارد… شاید توبه کرد…
بنده من،تو هنگامی که به نماز می ایستی،من آنچنان گوش فرا می دهم که انگار همین یک بنده را دارم و تو چنان غافلی که گویا صدها خدا داری.
نخستین مسلمان ایرلنی
نخستین مسلمان ایرانی
هنگامى كه دين مقدّس اسلام آشكار شد و نبى اكرم صلى اللّه عليه و آله دعوت خود را آغاز فرمود، حكومت يمن به دست باذان بن ساسان ايرانى بود. جنگهاى حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله با قبايل عرب و مشركين قريش در زمان همين باذان شروع شد. باذان از جانب خسرو پرويز بر يمن حكومت مى كرد و بر سرزمينهان حجاز و تهامه نيز نظارت داشت و گزارش كارهاى آن حضرت را مرتبا به خسرو پرويز مى رسانيد.
حضرت رسول (صلى اللّه عليه و آله ) در سال ششم هجرى خسرو پرويز را به دين مقدّس اسلام دعوت كرد. وى از اين موضوع سخت ناراحت شد و نامه آنجناب را پاره نمود و براى باذان ، عامل خود در يمن ، نوشت كه نويسنده اين نامه را نزد وى اعزام كند. باذان نيز دو نفر ايرانى را به نام بابويه و خسرو به مدينه فرستاد.
حق الناس
آیت الله نجابت نقل می کند : ” وقتی که بنده مشرف شدم خدمت آسید علی آقای قاضی، فرمودند :
(( هر حقی که هر کس بر گردن تو دارد باید ادا کنی . ))
خدمت ایشان عرض کردم : « مدتی قبل در بین شاگردهایم که نزد بنده درس طلبگی می خواندند ، یکی خوب درس نمی خواند . بنده ایشان را تنبیه کردم . اذن از ولیّ او هم داشتم در تربیت . در ضمن این جا هم نیست که از او طلب رضایت کنم . » می فرمودند : « هیچ راهی نداری ، باید پیدایش کنی . » گفتم : « آدرس ندارم . » گفتند : « باید پیدا کنی . »
آقای قاضی فرمودند : « هر حقی که برگردنت باشد تا ادا نکنی باب روحانیت ، باب قرب ، باب معرفت باز شدنی نیست . یعنی این ها همه مال حضرت احدیت است . و حضرت احدیت رضایت خود را در راضی شدن مردم قرار داده است . »
قرآن مهجور
قرآن مهجور
وَقَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ اِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا
پيامبر (خدا) گفت: پروردگارا! قوم من اين قرآن را رها كردند.
حضرت امیرالمومنین (ع )ذیل آیه فرمود:
أناالذکرالذی عنه ضلَّ والسبیل الذی عنه مال والایمان الذی به کفروالقرآن الذی إیّاه هجروالدین الذی به کذب والصراط الذی عنه نکبَ.
من همان ذکری هستم که فراموش شد،همان راهی که از آن سرپیچی شد،همان ایمانی که به آن کفر ورزیده شد،همان قرآنی که مهجورماند،همان دینی که تکذیب شدوهمان صراطی هستم که ازآن رویگردانی شد.
المیزان الحکمة-ج1-حدیث1054
کافی-ج8-ص28
گشودن گرفتارى مؤ من
گشودن گرفتارى مؤ من
أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ مَنْ أَغَاثَ أَخَاهُ الْمُؤْمِنَ اللَّهْفَانَ اللَّهْثَانَ عِنْدَ جَهْدِهِ فَنَفَّسَ كُرْبَتَهُ وَ أَعَانَهُ عَلَى نَجَاحِ حَاجَتِهِ كَتَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ بِذَلِكَ ثِنْتَيْنِ وَ سَبْعِينَ
رَحْمَةً مِنَ اللَّهِ يُعَجِّلُ لَهُ مِنْهَا وَاحِدَةً يُصْلِحُ بِهَا أَمْرَ مَعِيشَتِهِ وَ يَدَّخِرُ لَهُ إِحْدَى وَ سَبْعِينَ رَحْمَةً لِأَفْزَاعِ يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ أَهْوَالِهِ
امام صادق (ع ) فرمود: هر كه از برادر مؤ من گرفتار تشنه كام خود هنگام بى تابيش فرياد رسى كند و او را از گرفتارى نجات دهد و براى رسيدن بحاجتش او را يارى كند، خداى عزوجل بسبب آن عمل 72 رحمت از جانب خود برايش نويسد، كه يكى از آنها بزودى (در دنيا) باو دهد و بسبب آن امر زندگيش را اصلاح كند و 71 رحمت ديگر را براى هراس و ترسهاى روز قيامتش ذخيره كند.
اصول كافى ،ج 3 ص ، 285
ماجراى ازدواج جويبر و ذلفا
ماجراى ازدواج جويبر و ذلفا
جويبر از اهل يمامه بود، هنگامى كه آوازه پيغمبر صلى الله عليه و آله را شنيد، به مدينه آمد و اسلام آورد. طولى نكشيد از خوبان اصحاب رسول خدا به شمار آمد و مورد توجه پيامبر اسلام قرار گرفت . چون نه ، پول داشت و نه ، منزل و نه ، آشنايى ، پيغمبر صلى الله عليه و آله دستور داد در مسجد به سر برد. تدريجا عده اى از فقرا اسلام آوردند و آنان نيز با جويبر در مسجد به سر مى بردند. رفته رفته مسجد پر شد، همه در مضيقه قرار گرفتند. از جانب خداوند دستور رسيد كسى حق ندارد در مسجد بخوابد! پيامبر دستور داد بيرون مسجد سايبانى ساختند تا مسلمانان غريب و بى پناه در آنجا ساكن شوند و آن مكان را (صفه ) ناميدند و به ساكنين آنجا اهل صفه مى گفتند. رسول خدا مرتب به وضع آنها رسيدگى مى كرد و مشكلاتشان را برطرف مى ساخت .
روزى پيامبر اسلام براى رسيدگى به وضع آنها تشريف آورده بود، به جويبر كه جوان سياه پوست ، فقير، كوتاه قد و بدقيافه بود، با مهر و محبت نگريست ، فرمود:
جويبر چه خوب بود زن مى گرفتى تا هم نياز تو به زن برطرف مى شد و هم او در كار دنيا و آخرت به تو كمك مى كرد. جويبر عرض كرد:
يا رسول الله ! پدر و مادرم فداى تو باد! چه كسى به من رغبت مى كند، نه ، حسب و نسب دارم و نه ، مال و جمال ، كدام زنى حاضر مى شود با من ازدواج كند؟
رسول خدا فرمود: