عابدى كه گرفتار كيفر مردم شد
خداوند در گذشته ، دو فرشته فرستاد تا اهل شهرى را هلاك كنند، هنگامى كه دو ملك براى انجام ماءموريت به آن شهر رسيدند، به مرد عابدى برخوردند كه در دل شب ايستاده و با گريه و زارى عبادت مى كند.
يكى از فرشته ها به ديگرى گفت :
اين مرد را مى بينى ! كه چگونه گريه و زارى مى كند؟ آيا او را نيز هلاك كنيم ؟
فرشته ديگرى گفت :
آرى ، من ماءموريت خويش را انجام مى دهم !
ملك گفت :
من درباره اين مرد بايد دوباره با خداوند مذاكره كنم . پس از بيان حال عابد، خداوند به او وحى فرستاد، اين عابد را نيز با ديگران هلاك كن كه تاكنون به خاطر من ، خشم ، چهره او را در مقابل گناهكاران دگرگون نساخته است .
بحارالانوار ;علامه مجلسی ,جلد100;ص83
فَـهُــوَ حَـسـبُه» کـہ مـے خوانم...
«فَـهُــوَ حَـسـبُه» کـہ مـے خوانم
انگار کسے دستے بـہ قلبم مے کشد!
و من آرام می شوم
انگار کسے مے گوید :
” خیالت راحت ! من هستم .. “
و من
تمام ِ دلشوره هایَم را مے سپارم بـہ باد ..
انگار همـہ برایم مے شود تو
و تو مے شوے همـہ ے من …!
الله الله و استجابت دعا
شخصی در تاریکی شب، در حال دعا با سوز و گداز الله الله می گفتشیطان نزد آن دعا کننده آمد و گفت:
آن قدر الله الله می گویی و جواب نمی شنوی. چرا اصرار می کنی؟
این همه سوز و دعای بی اثر بس است.
آن شخص ناامید و افسرده شد و دلش شکست.
در عالم خواب حضرت خضر را دید که به او فرمود:
چه شده الله الله نمی گویی مگر از راز و نیاز پشیمان شده ای؟
آن شخص گفت: آخر هر چه می گویم، جواب نمی شنوم، بنابراین ناامید شده ام.
حضرت خضر فرمود: مگر باید جواب خدا را از در و دیوار بشنوی؟
همین که الله الله می گویی معنایش این است که
جذبه ای خدایی تو را خوانده و از جانب معشوق تو را به خود کشانده است.
نی، که آن الله تو، لبیک ماست
آن نیاز و سوز و دردت، پیک ماست.
ترس و عشق تو کمند لطف ماست
زیر هر یا رب تو لبیکهاست.
پس از این معانی و هشدار، فهمید آن ندا از شیطان است و نباید ناامید از حق شدکه این الله الله دلیل راه یابی و پذیرش به آن درگاه است.
هر وقت غصه دار شدید...
هر وقت غصه دار شدید ، برای خودتان و برای همه مؤمنین و مؤمناتاز زنده ها و مرده هاو آن هایی که بعداً خواهند آمد ، استغفار کنید .
غصه دار که می شوید ، گویا بدنتان چین می خورد و
استغفار که می کنید ، این چین ها باز می شود .
” حاج اسماعیل دولابی “
آتش پرستی کی وتوسط چه کسی آغازشد؟
سعد بن عبد اللَّه، از محمّد بن حسين بن ابی الخطاب و احمد بن محمّد بن عيسی نقل نمود كه ايشان گفتند: محمّد بن سنان از اسماعيل بن جابر و كرام بن عمرو و اين دو از عبد الحميد بن ابی ديلم نقل كردند كه وی از حضرت ابی عبد اللَّه عليه السّلام نقل نمود كه آن حضرت فرمودند:
هنگامی كه قابيل ديد آتش، قربانی هابيل را پذيرفت و قربانی او را اعتناء نكرد شيطان به وی گفت:
علّت پذيرفته شدن قربانی هابيل آنست كه او اين آتش را می پرستد پس تو نيز آن را عبادت كن.
قابيل در جواب شيطان گفت: آتشی را كه هابيل پرستيده عبادت نمی كنم ولی نسبت به آتش ديگر حرفی ندارم و قربانی برايش می برم.
اين بار آتش جديد قربانی وی را پذيرفت از اين رو قابيل آتش خانهای بنا كرد و در آن آتش افروخت و به آن تقرّب می جست و عبادتش می كرد و بدين ترتيب از پروردگار عزّ و جلّ به طور كلّی غافل گرديد و همين سبب شد كه آتشپرستی در دودمانش به ميراث باقی ماند.
علل الشرایع شیخ صدوق"ره”
چرا بعد از دعا دستهای خود را به صورت میکشیم؟
امام صادق (عليه السلام) فرمود: همان طور كه ابر، قرارگاه باران است، دعا نيز قرارگاه اجابت است.
یعنی اجابت در درون دعاست، همان طور كه باران در نهاد ابر تعبيه شده است.
وقتي انسان دست به دعا برداشت، طبق روايات و سنت معصومين (عليهم السلام) مستحب است آن را بر سر و صورت خود بكشد؛ براي اينكه لطف خدا به اين دست پاسخ داده است.
دنبال علت فرمانهای خدا نگردیم!
در محضر استاد قرائتی:
روزى جوانى که با خواندن چند کلمه درس مغرور شده بود، به من(استاد قرائتی) گفت: چرا نماز صبح دو رکعت است؟
گفتم: نمیدانم، حتماً دلیلى دارد ولى لازم نیست دلیل تمام دستورات خدا براى ما روشن باشد!
اساساً گاهى دستور فقط جنبه عبادت و اطاعت دارد و براى این است که ما تسلیم حقّ باشیم.
مثلًا قرآن میفرماید: مأموران جهنّم نوزده نفرند، سپس میفرماید: انتخاب این عدد تنها براى آن است که ببینیم چه کسى اعتراض مىکند که چرا لااقل بیست نفر نیستند!
« سوره مدّثر، آیه 30».
جنود جهل از کیست؟
جنود عقل جنود الهيه است، و جنود جهل جنود ابليسيّه. آنچه نقص و قصور است به ابليس منسوب، و آنچه كمال و تمام است به حق مربوط است؛ گر چه در نظرِ توحيد تام و برچيده شدن بساط كثرت، اساسِ محكمِ «كُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ» پيش آيد.
براى فهم اين معنى مثالى ياد كنيم: نورى كه از شمس از روزنهاى در خانه تابيده، نورانيتش از شمس است و محدوديتش از روزنه است به يك نظر، و در نظر ديگر اگر شمس نبود، نه نورِ روزنه بود و نه محدوديت نور روزنه.
جنودعقل وجهل ، صفحه ۳۶
بدترین نوع معصیت
حضرت آیت الله بهجت رحمه الله علیه میفرمایند: “خدا نکند انسان معصیت کند و اگر کرد، خدا نکند معصیت اجتماعی بکند و اگر کرد خدا رحم بکند که اضلال مردم در آن باشد.” .
و نیز فرمودند:
در قیامت که نامه عمل را به دست انسان میدهند، در نامه بعضیها نوشته شده که فلان فرد را تو کشتهای.
میگوید: خدایا، من کی او را کشتم؟ من کجا قاتل بودم؟ من اصلا خبر ندارم که قاتلش چه کسی است.
ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺩﺭﺁﻣﺪﺕ ﺯﻧﺪﮔﯿﺖ ﻣﯿﭽﺮﺧﻪ؟
به بهلول گفتن:
ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺩﺭﺁﻣﺪﺕ ﺯﻧﺪﮔﯿﺖ ﻣﯿﭽﺮﺧﻪ؟
ﮔﻔﺖ: ﺧﺪﺍ ﺭﻭ ﺷﮑﺮ، ﮐﻢ ﻭ ﺑﯿﺶ ﻣﯿﺴﺎﺯﯾﻢ.
ﺧﺪﺍ ﺧﻮﺩﺵ میرﺳﻮﻧﻪ.
ﮔﻔﺘند : ﺣﺎﻻ ﻣﺎ ﺩﯾﮕﻪ ﻏﺮﯾﺒﻪ ﺷﺪﯾﻢ ﻟﻮ ﻧﻤﯿﺪی.
ﮔﻔﺖ: ﻧﻪ ﯾﻪ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﻗﻨﺎﻋﺖ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﮔﺎﻫﯽ ﺍﻭﻗﺎﺕ ﻫﻢ کاﺭ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﯼ ﺟﻮﺭ ﺑﺸﻪ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﯿﺪﻡ، ﺧﺪﺍ ﺑﺰﺭﮔﻪ ﻧﻤﯿﺬﺍﺭﻩ ﺩﺳﺖ ﺧﺎﻟﯽ ﺑﻤﻮﻧﻢ.
ﮔﻔﺘند : ﻧﻪ ﺭﺍﺳﺘﺸﻮ ﺑﮕﻮ.
ﮔﻔﺖ: ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﮐﻢ ﺁﻭﺭﺩﻡ ﯾﻪ ﺟﻮﺭﯼ ﺣﻞ ﺷﺪﻩ، ﺧﺪﺍ ﺭﺯّﺍﻗﻪ، ﻣﯿﺮﺳﻮﻧﻪ.
ﮔﻔﺘند : ﻣﺎ ﻧﺎﻣﺤﺮﻡ ﻧﯿﺴﺘﯿﻢ. ﺭﺍﺳﺘﺸﻮ ﺑﮕﻮ دﯾﮕﻪ.
ﮔﻔﺖ: ﺗﻮ ﻓﮑﺮ ﮐﻦ ﯾﻪ ﺗﺎﺟﺮ یهودی ﺗﻮﯼ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﻫﺴﺖ ﻫﺮ ﻣﺎﻩ ﯾﻪ ﻣﻘﺪﺍﺭ ﭘﻮﻝ ﺑﺮﺍﻡ ﻣﯿﺎﺭﻩ ﮐﻤﮏ ﺧﺮﺟﻢ ﺑﺎﺷﻪ.
ﮔﻔﺘند : ﺁﻫﺎﻥ، ﺩﯾﺪﯼ ﮔﻔﺘﻢ. ﺣﺎﻻ ﺷﺪ ﯾﻪ ﭼﯿﺰﯼ. ﭼﺮﺍ ﺍﺯ ﺍﻭﻝ ﺭﺍﺳﺘﺸﻮ ﻧﻤﯿﮕﯽ؟
ﮔﻔﺖ : ﺑﯽ ﺍﻧﺼﺎﻑ ﺳﻪ ﺑﺎﺭ ﮔﻔﺘﻢ ﺧﺪﺍ ﻣﯿﺮﺳﻮنه ﺑﺎﻭﺭﻧﮑﺮﺩﯼ ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﮔﻔﺘﻢ ﯾﻪ تاجر یهودی ﻣﯿﺮﺳﻮﻧﻪ ﺑﺎﻭﺭﮐﺮﺩﯼ.
ﯾﻌﻨﯽ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﯾﻪ تاجریهودی ﭘﯿﺶ ﺗﻮ ﺍﻋﺘﺒﺎﺭ ﻧﺪﺍﺭه.
خیردر برابر خیر
از امام رضا (علیه السلام) روایت شده است که در بنی اسرائیل قحطی شدید پی در پی اتفاق افتاد.
زنی بیش از یک لقمه نان نداشت، آنرا در دهان گذاشت تا بخورد، فقیری فریاد زد ای کنیز خدا، وای از گرسنگی.
زن گفت در چنین زمان سختی، صدقه دادن روا است.
لقمه را از دهان بیرون آورد و به فقیر داد.
زن، فرزندی کوچک داشت که در صحرا هیزم جمع میکرد، گرگی رسید و طفل صغیر را با خود برداشت و برد، مادر به دنبال گرگ دوید.
خداوند جبرئیل را مأمور نجات طفل فرمود.
جبرئیل پسربچه را از دهان گرگ گرفت و به سوی مادرش انداخت و به مادر گفت ای کنیز خدا، از نجات فرزندت راضی شدی، لقمه ای در برابر لقمه ای.
ثواب الاعمال، صفحه 126
یاد كردن از نعمت هاى پروردگار، خلوص مى آورد.
خداوند، «ولىّ نعمت» ماست. یاد كردن از نعمت هاى پروردگار، خلوص مى آورد.
امام سجاد(ع) در دعاى «ابوحمزه ثمالى» به خداوند چنین مى گوید:
خدایا! من كوچك بودم، بزرگم كردى.
ذلیل بودم، عزّتم بخشیدى.
جاهل بودم، عالمم ساختى.
گرسنه بودم، سیرم كردى.
برهنه بودم، لباسم پوشاندى.
گمراه بودم، هدایتم كردى.
فقیر بودم، بى نیازم نمودى.
مریض بودم، شفایم بخشیدى
گنهكار بودم، خطایم را پوشاندى….
کتاب راز نماز، محسن قرائتی
پاداش پاسخ دادن به سوال!
سـؤالهایش زیـاد بود، اما اسـتعداد فراگیـریاش اندک. هرچه بیشتـر توضیـح میشـنید، کمتـر متوجـه میشـد.
ده بـار سـؤال کـرد و جـواب شـنید و هر بـار مفصل تر از قبـل. دیگر خجالت میکشـید سـؤالی بپرسـد.
سـر به زیر افکند و اجازه مرخصی خواست.
زهـرای اطهـر سلام الله علیها ایـن شـرم را در چشـمانش خوانـد. میدانسـت هنـوز توضیـح بیشتـری نیـاز اسـت تـا او جوابـش را بگیـرد،لذا فرمود:
از پرسـیدن خجالـت زده نشـو…
چراکـه در برابـر هر مسـئله ای که به تـو می آمـوزم پـاداش میگیـرم.
پاداشـی باارزشتـر از فاصلـه زمین تا عـرش خـدا کـه از جواهـرات پر باشـد.
ریاحین الشریعه، ج2، ص 131؛ منیه المرید، ص2
چرا خواب میبینیم؟
از موسى بن جعفر عليه السلام نقل شده است که:
در زمانهای خیلی قدیم مردم خواب نمى ديدند.
تا اینکه خداوند پيامبرى مبعوث كرد او مردم را به اطاعت از خدا دعوت فرمود.
مردم گفتند: اگر از خدا اطاعت كنيم چه چيز براى ما خواهد بود؟
فرمود: شما را داخل بهشت مى كند و اگر با او مخالفت كنيد شما را داخل آتش مى نمايد.
عرض كردند: بهشت و جهنم را براى ما توصيف كن .
وقتى توصيف نمود گفتند: كى داخل آن ها مى شويم ؟ فرمود: وقتى از دنيا رفتيم .
گفتند: بعد از مردن خبرى نيست؛ زيرا ما مرده ها را مى بينيم كه پوسيده مى شوند و از بين مى روند.
بهمین خاطر خداوند خواب ديدن را بصورت معجزه براى آن ها به وجود آورد و آنان چيزهاى خوب و بد را در خواب ديدند.
آمدند خدمت پيامبر و قضيه را براى او عرض كردند: فرمود: خدا بر شما احتجاج كرد و مى خواست بدانيد كه روح شما بعد از مردن به ثواب و عقاب مى رسد در حالى كه بدن هاى شما پوسيده شده است …
انسان از مرگ تا برزخ؛نعمت اله صالحى حاجى آبادى
بعد از بيدار شدن از خواب
مرحوم قاضى به شاگردان خود دستور داده بود كه در ميان شب چون براى نماز شب بر مى خيزيد چيز مختصرى تناول كنيد؛ مثل چاى يا دوغ يا يك خوشه انگور، يا چيز مختصر ديگرى كه بدن شما از كسالت بيرون آيد و نشاط براى عبادت داشته باشيد.
طهرانى سيد محمد حسين حسينى؛ روح مجّرد، علامه طباطبايى،
قلب تیره
مرحوم حضرت آیت اللہ مشڪینی(ره):
دل همانند آئینہ اے است ڪہ باید انوار الهے در او بتابد؛ اگر بتابد و جلا پیدا ڪند ، آن دل، دلے با صفا مے شود؛
امّا گاهے آنقدر تیرہ مے شود ڪہ در روایت آمدہ است:
با ارتكاب هر گناهے توسط انسان، نقطہ سیاہ و تیرہ اے بر روے قلب او قرار مے گيرد؛
تا آنجا ڪہ بر اثر ارتكاب گناهان ديگر، قلب انسان بہ ڪلّے تیرہ مے شود و جلاے خود را از دست مے دهد و ديگر نور الهے درآن منعڪس نمے شود؛
قلبے تيرہ و تار مے شود ڪہ سر تا پا میل بہ هوے و هوس است و دورے از اللہ؛ و این قلب همان قلب ظلمانے است كہ در مقابل دلے است ڪہ در ارتباط با اللہ است.
کارهایی که اجل را به تاخیر می اندازد
ده مورد زیر باعث تاخیر در مرگ انسان ها می شود:
1- اجابت دعوت خدا
2- اطاعت از پیامبران الهی
3- تقوای الهی
4- عبادت و بندگی
5- صله رحم
6- صدقه
7- بر و نیکی
8- ترک گناه و اجتناب از آن
9-ایمان
10- رهایی از شک
منابع:
حویزی، تفسیر نورالثقلین، ج4، ص 354 و 355
شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج6، ص 277
قرآن ، سوره ابراهیم، آیه10
نگاه با حسرت شیطان
امام علي عليه السّلام فرمودند:
اذا قام الرجل الی الصلاة اقبل الیه ابلیس ینظر الیه حسدا لما یری من رحمة الله التی تغشاء؛
هنگامی که کسی به نماز برمی خیزد، شیطان می آید و به نظر حسادت به اونگاه می کند، زیرا می بیند که رحمت خدا او را فرا گرفته است .
بحار الانوار، ج ,82 ص 207