معنای برطرف شدن حجابِ بین انسان و خداوند
ميان نفس انسان و خداوند حجابهائيست، بلكه هفتاد هزار حجاب است.
و هر عملى را كه انسان انجام دهد، خواه فعل طاعت بوده باشد خواه ترك معصيت، اگر از روى قصد قربت و نيّت نزديكى به وى باشد، يك عدد از حجابها را بر مى دارد .يعنى نفس انسان يك مرحله به خداوند نزديكتر مى شود و خود را روشن تر مى نگرد، و قساوت و ظلمات درونى اش را كمتر و سبكتر احساس مى نمايد؛ تا رفته رفته، بنده جميع حجابهايش از بين مى رود و ميان وى و خداى وى هيچ فاصله و بُعد نفسانى باقى و برقرار نمى ماند.
آنگاه است كه وى با چشم خدا مى بيند، و با گوش خدا مى شنود، و با زبان خدا سخن مى گويد.
الله شناسى ،ج1،ص275
چهار سخنی که زاهد را تکان داد
زاهدی گوید:
جواب چهار نفر مرا سخت تکان داد . اول مرد فاسدی از کنار من گذشت و من گوشه لباسم را جمع کردم تا به او نخورد . او گفت ای شیخ خدا می داند که فردا حال ما چه خواهد بود!
دوم مستی دیدم که افتان و خیزان راه می رفت به او گفتم قدم ثابت بردار تا نیفتی . گفت تو با این همه ادعا قدم ثابت کرده ای؟
سوم کودکی دیدم که چراغی در دست داشت گفتم این روشنایی را از کجا اورده ای؟ کودک چراغ را فوت کرد و ان را خاموش ساخت و گفت: تو که شیخ شهری بگو که این روشنایی کجا رفت؟
چهارم زنی بسیار زیبا که درحال خشم از شوهرش شکایت می کرد. گفتم اول رویت را بپوشان بعد با من حرف بزن .
گفت من که غرق خواهش دنیا هستم چنان از خود بیخود شده ام که از خود خبرم نیست تو چگونه غرق محبت خالقی که از نگاهی بیم داری؟
ارزش آسان گرفتن بر بدهکار
سدير می گوید: امام باقر علیه السلام فرمود: روز قيامت گروهى محشور می شوند و در سايه عرش جاى می گيرند.
چهره هايشان از نور، و لباسهايشان نيز از نور است و بر تختهايى از نور می نشينند.
پس خلايق به آنان نظر می كنند و می گويند: اينان پيامبرانند!
در آن حال منادى از زير عرش ندا می دهد كه اينان پيامبران نيستند.
مردم می گويند: اينان شهيدانند. منادى از زير عرش ندا می كند كه اينان شهيدان نيستند.
اينان كسانى هستند كه كار را بر مؤمنان آسان می گرفتند و به بدهكار تنگدست مهلت می دادند تا گشايشى براى او حاصل شود.
بحار الانوار ج 7 ص304
بالاتـــرین ریاضــت
مرحوم علامه طباطبایـــی قدس سره می فرمودند:
بزرگترین ریاضت دینداری است. لذا کاری که مرتاضان هندی انجام می دهند و بعضی قوایشان را نابود می کنند، این هنـــــــر نیست!!
هنــــر آن است که شهـــوت و غضـــب و سایر قـوا باشند اما تحـــت کنترل دستورات دیــن وعقـــل قرار گیرند.
منبع : جمع پراكنده
پیرو واقعی حضرت زهرا حامی فقراست
رهبرفرزانه انقلاب (حفظه الله) :
این نمیشود که ما دم از محبت فاطمهی زهرا (سلاماللهعلیها) بزنیم، در حالی که آن بزرگوار برای خاطر گرسنگان، نان را از گلوی خود و عزیزانش -مثل حسن و حسین (علیهماالسّلام) و پدر بزرگوارشان (علیهالسّلام)- برید و به آن فقیر داد؛ نه یک روز، نه دو روز؛ سه روز!
ما میگوییم پیرو چنین کسی هستیم؛ ولی ما نه فقط نان را از گلوی خود نمیبُریم که به فقرا بدهیم، اگر بتوانیم، نان را از گلوی فقرا هم میبُریم!
۷۰/۱۰/۵
نیش و کنایه....
مرحوم آقاشیخ رجبعلی خیاط باعده ای به کربلا مشرف شدند. درمیان آنها یک زن وشوهری بودند.
یک روزکه پس اززیارت ازحرم آمدند، این زن وشوهر بافاصله ی زیادی جلوی شیخ حرکت میکردند، درمیان راه بینشان صحبتی درگرفت و زن نیش وکنایه ای به شوهر زد واو را آزار داد.
هنگامی که به اقامتگاه برگشتند، شیخ به همه زیارت قبول گفت ولی به زن که رسید فرمود: تو که هیچ! همه را ریختی زمین وازبین بردی!
خانم میگوید:ای آقا! چطور؟!چرا؟! من این همه راه آمدم کربلاء!
شیخ فرمود: از حرم که بیرون آمدی به شوهرت حرف آزار دهنده ای زدی و رنجش دادی! همه ی نور و فیوضاتی که بدست آورده بودی را ازبین بردی!
مومن حقیقی
پيامبر اکرم صلى الله عليه و آله :
مَن واسَى الفَقيرَ و َأَنصَفَ النّاسَ مِن نَفسِهِ فَذلِكَ المُؤمِنُ حَقّا؛
هر كس به نيازمند كمك مالى كند و با مردم منصفانه رفتارنمايد چنين كسى مؤمن حقيقى است.
خصال،ج1 ، ص 47.
از خیانت زن نترس، از خودت بترس
حکایت شده است که مردی سقا در بخارا مدت سی سال آب می برد در خانه شخص زرگری. و در این مدت اصلا حرکتی که مشعر بر خیانت به خانواده آن زرگر باشد از آن سقا صادر نشده بود.
اتفاقاً روزی آن سقا بعد از خالی نمودن مشک آب ، بند دست زن زرگر را گرفته لمس نمود و او را بوسید و دواعی زنا و مقدماتش را کلاً بجای آورد بدون مجامعت. و از خانه بیرون آمد و رفت.
چون آن مرد زرگر شب به خانه آمد زنش از او سوال نمود که: در بازار امروز بر تو چه گذشت؟
آن مرد از گفتن ابا نمود. بعد از اصرار زیاد گفت: امروز زنی دستش را بیرون آورد تا در دستبندی که از برایش ساخته بودم کند. چون نظرم به دستش افتاد دست او را لمس نمودم به شهوت و او را بوسه دادم و دواعی زنا را کلاً بجای آوردم غیر از مجامعت.
پس زن صدا را به تکبیر بلند نمود و واقعه سقا را به شوهر بیان نمود.
تلنگر....
می گویند منبر را از چوب درخت گردو می سازند
که بسیار محکم و با کیفیت است.
درخت گردو علاوه بر چوب مرغوب،
سایه و بار خوبی هم دارد.
اما درخت چنار میوه ندارد، سایه درست و حسابی
هم ندارد، از آن چوبه دار میسازند.
دعوای این دو درخت در شعر استاد شهريار
شنیدنی ست!
گفت با طعنه منبری به چنار:
سرفرازی چه میکنی؟ بی بار!
نه مگر ننگ هر درختی تو؟
کز شما ساختند چوبه دار!
پس بر آشفت آن درخت دلیر،
رو به منبر چنین نمود اخطار؛
گفت: گر منبر تو فایده داشت،
کـار مردم نمی کشید به دار !
موذن روز رستاخیز
فَأَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَيْنَهُمْ أَنْ لَعْنَةُ اللهِ عَلَى الظَّالِمِين اعراف/٤٤.
روز رستاخیز، مؤذن بین جمعیت ندا مىدهد: لعنت خدا بر ظالمین!
امیرالمومنین مولا علی (علیه السلام) فرمودند:
أَنا ذلِکَ الْمُؤَذِّن،
من، آن مؤذن روز رستاخیز هستم،
أَلا لَعْنَةُ الله عَلَى الَّذِينَ َ كَذَّبُوا بِوِلايَتِى و اسْتَخَفُّوا بِحَقِّى.
لعنت خدا بر کسانی که ولایت مرا تکذیب نموده و حق مرا تضعیف کردند.
منابع:
کافی ج ۱، ص ٤٢٦
شواهد التنزیل ج ۱، ص ۲٦٧
کشف الیقین ص ٣٨٤
بحارالانوار ج ۵۲، ص ٤٨
نور الثقلین ج ۲، ص ۱۷٤
تفسیر الصافی ج ۲، ص ۱۹۸
تناسخ و قانون کرمه مهر بطلان سایبابا
التقاطی بودن تفکرات و اعتقادات سایبابا به عنوان یکی از فرقههای التقاطی نوظهور بر هیچکس پوشیده نیست. «تناسخ و قانون کرمه» [1] در آموزههای سایبابا یکی از ارکان آن به حساب میآمد. یکی از انحرافات آموزههای خودساخته سایبابا، اعتقاد به تناسخ است. طبق این آموزه انسان بعد از مرگ به بدن دیگری بازمیگردد و همان مراحل را از نو شروع میکند.
بزرگان دین در رد این اعتقاد انحرافی دلایل مختلفی بیان کردهاند و «حق این است که روح پس از جدایی از بدن، دیگر به این جهان و به درون رحم باز نخواهد گشت، و بازگشت به زندگی رستاخیز، نیز در یک مرحله عالیتر و در یک جهان دیگر و برتر صورت میگیرد و در حقیقت همانطور که این جهان نسبت به جهان کوچک رحم یک مرحله عالی تکاملی محسوب میشود، جهان دیگر نیز به همین نسبت، مرحله تکاملی این جهان خواهد بود و این جهان در برابر آن، در حکم فضای کوچک رحم میباشد. به هر حال، اعتقاد بازگشت روح به زندگی جدید در این جهان یک عقیده به تمام معنی ارتجاعی است.» [2]
منبع:
[1]. برگرفته از بانک جامع دوازده جنبش نوظهور معنویت نما، مرکز تحقیقات رایانهای قائمیه اصفهان 1391، شماره دیجیتالی 4135، ص 617.
[2]. برگرفته از کتاب ارتباط با ارواح، آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی، نسل جوان، قم، 1386 ه ش، ص 29.
لفظاً منکر خدا نیستی، ولی عملاً منکر خدایی!
آیت الله آقا مجتبی تهرانی ره:
یکی از بزرگان گاهی میفرمود: لفظاً منکر خدا نیستی، ولی عملاً منکر خدایی!
این تعبیر را من از او دارم. لفظاً منکر خدا نیست، خیلی ـ یا الله یا الله ـ هم میکند؛
یا ربّ یا ربّ هم زیاد میگوید ولی عملاً منکر خدا است. از این آدمها هم در جامعهمان، زیاد داریم که فقط لفظاً میگویند: ما مسلمانیم؛ مؤمنیم؛
ولی عمل را که نگاه میکنیم، میبینم با اسلام تطبیق نمیکند. یک مؤمن اینگونه عمل نمیکند. یک مسلمان اینطور عمل نمیکند.
اینها همانهایی هستند که دین خودشان را به بازیچه گرفتهاند. «وَ ذَرِ الَّذينَ اتَّخَذُوا دينَهُمْ لَعِباً وَ لَهْواً وَ غَرَّتْهُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا» با اینها هم نشینی و مجالست نکن. این هم از راه صحیح بیرون رفته است.
بعد خداوند منشأش را بیان میفرماید که چرا اینها دین را به بازی و مسخره گرفتهاند. «وَ غَرَّتْهُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا» تمام شد. زندگی دنیا اینها را مغرور کرده است. پول و ریاست برای او بت شده است.
لازم نیست که بگوید پول و مقام بُت من است، بلکه عملش نمایانگر این مطلب است
سایت معاونت تهذیب حوزه های علمیه/اخبار
ترس از خدا چیست؟
اگر خدا مهربان است، پس چرا باید از او بترسیم؟
منظور از این ترس که در روایات آمده چیست؟
یکی از معانی خوف و ترس از خدا در این روایت آمده و بیان کرده که این ترس از چه چیزی باید باشد:
امام صادق (ع) فرمود:
مؤمن در میان دو ترس و نگرانی است:
گناهى که گذشته است، نمى داند که خدا در مورد آن چه کرده است؟ که آن را بخشیده یا عقوبتش خواهد کرد؛
و عمرى که باقى مانده است، نمى داند که چه گناهانى که مایه هلاک او است، مرتکب مى شود؛ (آیا عاقبت بخیر میشود یا خیر)
پس او شب را نمیگذراند مگر اینکه در حالت ترس و نگرانی باشد، و اصلاحش نکند جز ترس از خدا
اصول کافی، ج2، ص71
فرق اسلام ناب، با اسلام آمریکایی
_ شاخصه های اسلام ناب:
1. اعتماد به خدا، نه کدخدا
2. اشداء علی الکفار و رحماء بینهم:
با کفار خشن و با مؤمنین مهربانند
3. اهل مقاومت، جهاد و شهادت
4. حامی مستضعفان و محرومان
5. سازش ناپذیر با زورگویان و فتنه گران
6. عدم تبعیت از مستکبرین و مرعوب نشدن در مقابل قدرتها
7. الگو پذیر و الگو بردار از قرآن و اهل بیت
8. اعتماد به وعده های الهی
9. اعتماد به نفس و خودباوری
_ شاخصه های اسلام آمریکایی:
1. اعتماد به کدخدا، به جای خدا
2. با کافران مهربان و با مؤمنین ترش رو!!!
3. عافیت طلب و رفاه زده
4. اهل سازش با ظالم
5. مطیع و مرعوب ابرقدرتها
6. اعتماد به وعده های شیاطین
7. غربگرا
8. خود کم بین(خودباخته)
و…..
عاقبت احسان به پدر و مادر و عنایت امام حسین(علیه السلام)
شهید دستغیب، به نقل از عالم زاهد، شیخ حسین بن مشکور می گوید:
در عالم رؤیا دیدم در حرم مطهر حضرت سیدالشهدا(علیه السلام) مشرف شده ام و یک جوان عرب وارد حرم شد و با لب خندان به آن حضرت سلام کرد و حضرت هم با لبخند جواب وی را داد.
فردا شب که شب جمعه بود، به حرم مطهر آن حضرت مشرف شدم و در گوشه ای از حرم ایستادم.
ناگهان همان جوان عرب را که در خواب دیده بودم، وارد حرم شد و چون مقابل ضریح مقدس رسید با لبخند به آن حضرت سلام کرد. اما من حضرت سید الشهدا(علیه السلام) را ندیدم و مراقب آن عرب بودم تا از حرم خارج شد.
آثار دنیوی و اخروی نفرین کردن!
نفرین تنها یک واکنش بی تأثیر و حرف مفت نیست،
بلکه واکنشی است با آثار و تبعات سخت و شدید که شخص باید مواظب باشد گرفتار آن نشود.
حضرت علی علیه السلام میفرماید:
”از نفرین مظلوم بترسید که وی حق خویش را از خدا درخواست میکند و خداوند کسی را از حقش باز نمیدارد.”
البته لعن یا نفرین بر برادران و خواهران مؤمن و به طور کلی زبان گشودن به نفرین و لعن، امری مذموم است و جز در موارد استثنا از این امر به شدت پرهیز داده شده است!
حضرت امام باقر(علیه السلام) میفرماید:
”کسی که چیزی را لعنت میکند اگر آن شی مستحق نباشد لعنت به خود گوینده بر میگردد. پس از لعن مؤمن بپرهیزید تا مبادا خود گرفتار شوید.”
در فرهنگ اسلام عفو و بخشش بر غضب و انتقام خصوصا نسبت به مؤمنین و نزدیکان ترجیح داده شده است.
در عفو لذتی است که در انتقام نیست، همان گونه که رحمت الهی برغضبش سبقت دارد (سبقت رحمته غضبه).
كسى كه ظلم میكند چه بسا در همین دنیا كیفر آن را ببیند.
ثانیاً؛ دیدن كیفر و جزاى بعضى از گناهان در این دنیا، ممكن نیست. مثلاً كسانى كه افراد زیادى را در جنگها و یا بمبارانهاى اتمى و شیمیایى كشته اند، چگونه میتوان آنان را به كیفر واقعى اعمالشان رساند؟
میزان الحكمه، جلد 7، ص 3375
میزان الحکمة، محمدمحمدی ری شهری، ج 5، ص 616
خدای عیب پوش
يكي ازدوستان شيخ رجبعلی خیاط
به قصد زيارت شيخ از منزل خارج مي شود .
در بين راه انديشه گناهي به سرش مي زند
به منزل شيخ كه مي رسد و مي نشيند ،
شيخ مي گويد :فلاني ! در چهره توچه چيزي مي بينم ؟
دردل مي گويد: يا ستار العيوب !
شيخ مي خندد و مي پرسد :
چه كار كردي آنچه مي ديدم محو و ناپديد شد.؟
کتاب کیمیای محبت
راه رهایی از گرفتاری های روحی
علامه حسن زاده آملی
در جواب جوان وارسته ای که از ایشان برای رهایی از گرفتاری های روحی، تقاضای ذکر یا دستورالعملی نمود فرمودند: دو مطلب به شما عرض میکنم، یقیناً اثر دارد به شرط این که، اقلاً یک اربعین بر آن مداومت داشته باشید.
ذکر شریف «یا حی یا قیوم یا من لا اله الا انت» که گفته اند، اکثار در آن سبب حیات و زیادت عقل می شود و مجرب هم است!
سوره غنی (واقعه) را بخوانید، تا غنی در علم و بعدا هم چیزهای دیگری شوید؛ چون روایت شده است.