15 ماده غذایی که شما را جذابتر میکند
15 ماده غذایی که شما را جذابتر میکند:
1. زغال اخته؛ ضدتیرگی دندان
2. بذر کتان؛ اکسیر جوانی پوست
3. کلم قرمز؛ ضدچین و چروک پوست
4. کیوی؛ میوه دوستدار لثه
5. برگه زردآلو، نگهبان رنگ پوست
6. مرکبات؛ کپسول ضدپیری
7. آلو؛ ضامن ناخن های سفت و محکم
8. سیر؛ جوان کننده پوست
9. تمشک؛ خداحافظی با ورم صورت
10. آووکادو؛ میوه جوانی
11. غلات کامل؛ پاک کننده پوست
12. سنبل هندی؛ مهارکننده استرس
13. انبه و هویج؛ هدیه هایی برای پوست
14. شیرسویا؛ برای داشتن ناخن های بلند
15. لبنیات کم چرب؛ ناخن هایی که نمی شکند.
نام اعظم خدا...
مردی از ديوانه ای پرسيد : نام اعظم خدا را مي دانی؟
ديوانه گفت: نام اعظم خدا “نان” است، اما اين را جايی نمی توان گفت!
مرد گفت: نادان، شرم كن، چگونه نام اعظمِ خدا نان است؟!
ديوانه گفت : در قحطی نيشابور چهل شبانه روز مي گشتم، نه در هيچ مكانی صدای اذانی شنيدم و نه هيچ مسجدی را گشاده يافتم، آنجا بود كه دانستم نام اعظم خدا و بنيادِ دين و مايه ی اتحاد مردم ” نان ” است.
مصيبت نامه؛ عطار نيشابوری
معامله با خـدا یا چشم مردم
شخصی مسجدی ساخت. بهلول از او پرسید :
مسجد را برای رضای خدا ساختی یا اینکه بین مردم شناخته شوی؟
شخص پاسخ داد :
معلوم است برای رضای خداوند!
بهلول خواست اخلاص شخص را بیازماید.
در نیمه های شب بهلول رفت و روی دیوار مسجد نوشت این مسجد را بهلول ساخته است
صبح که مردم برای ادای نماز به مسجد آمدند نوشته روی دیوار را میخواندند و میگفتن خدا خیرش بدهد
آن شخص طاقت نیاورد و فریاد سر داد ایهاالناس بهلول دروغ میگوید
این مسجد را من ساختم
من از مال خود خرج کردم و شما او را دعای خیر میکنید!
بهلول خندید و پاسخ داد:
معامله تو باخلق بوده نه با خالق!
دشمن جبرائیل (ع)
در سوره بقره آیه ۹۷ منظور از دشمنان جبرئیل چه کسانی است؟
آنگونه که در روایات آمده گروهی از یهودیان نزد پیامبر اکرم(ص) آمدند و گفتند: ما چند پرسش داریم که اگر به تمام آنها پاسخ صحیح بدهی به تو و دینی که آوردهای ایمان میآوریم.
آنان سؤالات خود را یکی یکی پرسیدند و پیامبر اعظم به تمام آنها پاسخ صحیح داد. در پایان گفتند یک سؤال دیگر میپرسیم، اگر درست جواب دادی به تو ایمان میآوریم و آن سؤال این است که قرآن را کدام فرشته بر تو نازل میکند؟ پیامبر فرمود: جبرئیل
آن یهودیان که انسانهای لجوجی بودند و قصد ایمان آوردن نداشتند گفتند:
جبرئیل دشمن ماست چون پیوسته فرمان جنگ و سختی میآورد، پس ما به تو ایمان نمیآوریم. اگر میکائیل قرآن را بر تو نازل میکرد ما به تو ایمان میآوردیم، چون میکائیل دوست ماست و پیوسته برایمان نعمت و آسانی میآورد.
قرآن کریم در پاسخ آنان بیان داشت که جبرئیل مأموری بیش نیست و تنها فرمان خدا را اجرا میکند و آیات خدا را به اذن او نازل میکند، پس دشمنی با او معنا ندارد:
قُلْ مَن كَانَ عَدُوًّا لِّجِبْرِيلَ فَإِنَّهُۥ نَزَّلَهُۥ عَلَیٰ قَلْبِكَ بِإِذْنِ ٱللَّهِ
چنانکه میکائیل نیز مأمور الهی است و تنها آنچه را نازل میکند که خدا فرمان داده باشد؛ بنابراین دشمنی با هر یک از فرشتگان در حکم دشمنی با خداست و بر اساس آیه بعدی کسی که با خدا و فرشتگان الهی و پیامبران او و جبرئیل و میکائیل دشمن باشد کافر است و خدا نیز دشمن کافران است
مَن كَانَ عَدُوًّا لِّلَّهِ وَ مَلَٰٓئِكَتِهِۦ وَ رُسُلِهِۦ وَ جِبْرِيلَ وَ مِيكَیٰلَ فَإِنَّ ٱللَّهَ عَدُوٌّ لِّلْكَٰفِرِينَ…
درمحضراستاد
آیت الله العظمی بهجت رحمه الله علیه:
اگر چشم بصيرت داشتيم، سخن خداى متعال را كه مىفرمايد:
“و لو أنّ قرءاناً سيّرت به الجبال أو قطّعت به الأرض أو كلّم به الموتى…”
و اگر قرآنى بود كه كوهها به واسطهى آن به گردش در مىآمد، يا زمين بدان پيموده مىشد، يا مردگان بدان به سخن در مىآمدند، همين قرآن بود؛
قدر مىدانستيم؛
ولى ما هم چنان نشستهايم و هواى نفس بر ما غالب گشته كه اين گونه كرامات و معجزات قرآن را مانند دور و تسلسل محال مىدانيم!
آقايى را كه بنده ديده بودم ولى نمىدانستم صاحب اين كرامت است و بعد از فوتش مطلع شدم، چند آيه را نمىدانم به او ياد داده بودند يا خودش مىدانست، ترتيب مىداد و هر ميوهاى را كه مىخواست هر چند در غير فصل آن، حاضر مىساخت!
حتى شخصى گفت: ايشان يك بار آلو را در غير فصل آن حاضر ساخت!
بالاترين انعام الهى و كتاب آسمانى و غيبى، همين قرآن است، اما ما چگونه بايد با آن رفتار كنيم تا بتوانيم از آن بهره مند شويم؟!
در محضر آیت الله العظمی بهجت، ج۱، ص۱۱۲
چرا تکبر؟!
سلطان وقت شنید که مردي فوق العاده هست که تأثیر نفس دارد و از متقین است. گفت: برویم زیارت او.
بعد با خودش گفت: برای سلطان سبک است برود زیارت یک فقير،خلاصه سلطان یک روز با حشمت و جلال خود رد مي شد که به این ولي خدا رسید.
به پادشاه گفتند: «این، همان شخص است که می خواهی او را ببینی.» دید کنار دیوار نشسته است. رفت و به او سلام کرد و او هم جواب سلام را داد.
گفت: «من سلطان وقت هستم».
گفت: «هر کس می خواهی باش».
گفت: «از من چیزی بخواه».
گفت: «می توانی به من بدهی؟»
گفت: «بله؛ هر چه مي خواهی، بگو».
گفت: «این مگسها دور من ریختهاند و من را اذیت می کنند. به اينها بگو بروند کنار تا من راحت باشم و کمي استراحت کنم».
گفت: «این که کار من نیست».
گفت: «دور كردن یک مگس از تو نمی آید. آن وقت، مي گويي هر چه می خواهی بگو تا به تو بدهم؟
يک در خواست ديگر دارم که به این آفتاب بگويي یک کم تندتر برود و من را اذیت نکند».
سلطان گفت: «نه، این کار هم از من نمی آيد».
آن ولي خدا گفت: «برو دنبال کارت و ما را به حال خودمان بگذار». این است حقیقت قدرت و توان انسان. با این وجود چرا باید به دیگران تکبر نماید
لحظه سخت جان دادن
روزی عزرائیل نزد موسی آمد، موسی پرسید:
برای زیارتم آمده ای یا برای قبض روحم؟
عزرائیل: برای قبض روحت.
موسی: ساعتی به من مهلت بده تا با فرزندانم وداع کنم.
عزرائیل: مهلتی در کار نیست. ‼️
موسی (ع) به سجده افتاد و از خدا خواست تا به عزرائیل بفرماید که مهلت دهد تا با فرزندانش وداع کند.
خداوند به عزرائیل فرمود:
«به موسی (ع) مهلت بده!» عزرائیل مهلت داد.
موسی (ع) نزد مادرش آمد و گفت:
«سفری در پیش دارم!»
مادر گفت: «چه سفری؟»
موسی (ع) گفت: «سفر آخرت»
مادر گریه کرد. موسی (ع) نزد همسرش آمد، کودکش را در دامن همسرش دید، با همسر وداع کرد، کودک دست به دامن موسی زد و گریه کرد، دل موسی (ع) از گریه کودکش سوخت و گریه کرد خداوند به موسی (ع) وحی کرد:
«ای موسی! دل از آنجا بکن من از آنها نگهداری میکنم و آنها را در آغوش محبتم میپرورانم»
دل موسی (ع) آرام گرفت.
به عزرائیل گفت: جانم را از کدام عضو میگیری؟
عزرائیل: از دهانت
موسی: آیا از دهانی که بی واسطه با خدا سخن گفته است جانم را میگیری؟
عزرائیل: از دستت
موسی: آیا از دستی که الواح تورات را گرفته است؟
عزرائیل : از پایت
موسی: آیا از پایی که با آن به کوه طور برای مناجات با خدا رفتهام؟
عزرائیل نارنجی خوشبو به موسی داد، موسی آن را بو کرد و جان سپرد.
فرشتگان به موسی (ع) گفتند:
«یا أهوَنَ الأنبیاء مَوتاً کیفَ وَجَدتَ المَوتَ؛
ای کسی که در میان پیامبران از همه راحتتر مردی، مرگ را چگونه یافتی؟
موسی (ع) گفت: «کَشَاه تُسلَخُ و هِیَ حَیَّه؛
مرگ را مانند گوسفندی که زنده پوستش را بکنند، یافتم.»
مناهج الشارعین (علامه میرداماد)، ص 590
عاقبت راضی بودن به گناه دیگران!
شيخ رجبعلی خیاط(ره)، دوستان و شاگردان خود را از همكاری با دولت حاكم (پهلوی) و به خصوص از تعريف و تمجيد آنان بر حذر میداشت.
يكی از شاگردان شيخ از وی نقل كردهاست كه فرمود:
« روح يكی از مقدسين را در برزخ ديدم محاكمه ميكنند و همه كارهای ناشايسته سلطان ظالم زمان او را در نامه عملش ثبت كرده و به او نسبت میدهند. شخص مذكور گفت: من اين همه جنايت نكردهام.
به او گفته شد: مگر در مقام تعريف از او نگفتی: عجب امنيتی به كشور دادهاست؟
گفت: چرا!
به او گفته شد: بنابر اين تو راضی به فعل او بودی، او برای حفظ سلطنت خود به اين جنايات دست زد!!
در نهجالبلاغه آمده است كه امام علی(علیه السلام) فرمود:
هركه به كردار عدهای راضی باشد، مانند كسی است كه همراه آنان، آن كار را انجام داده باشد و هر كس به كردار باطلی دست زند او را دو گناه باشد:
گناه انجام آن و گناه راضی بودن به آن.
نهج البلاغه،الحکمة 154
داستان هایی از کرامات شیخ رجبعلی خیاط
بهترین بندگان خدا
سُئِلَ عَنْ خِيارِ الْعِبادِ، فَقالَ عليه السلام
اَلَّذينَ اِذا اَحْسَنُوا اسْتَبْشَرُوا، وَاِذا اَساؤُوا اسْتَغْفَرُوا، وَ اِذا اُعْطُوا شَكَرُوا، وَ اِذَا ابْتَلَوْا صَبَرُوا، وَ اِذا غَضِبُوا عَفَوا.
از حضرت رضا عليه السلام درباره بهترين بندگان خدا پرسيدند،که چه کسانی هستند.
حضـرت فرمودند:
آنان كه وقتی کار خوبی انجام می دهند، خوشحال مى شوند،
و هرگاه بدى مى كنند، استغفار مى كنند،
هرگاه چيزى به آنان داده مى شود، سپاس مى گويند،
و هرگاه مبتلا و گرفتار مى شوند، شكيبايى مى كنند،
و هرگاه خشمگين مى شوند، عفو و گذشت مى كنند.
مسند الامام الرضا عليه السلام ، ج ۱ ص ۲۸۴
آذوقهی شیطان
شهید محراب آیت الله دستغیب :
شاید تجربه کردہ باشید ، اگر سگی گرسنه ، رو به شما آورد و همراهتان نان یا گوشت باشد ،
آیا به گفتن چـخ ، رد میشود ؟؟!
چوب هم بلند کنی فایدہ ندارد و دست بردار نیست …
اما اگر هیچ همراہ نداشته باشی ، با آن شامهی قوی که دارد ، چون میفهمد که چیزی نداری تا گفتی چـخ ، فورا میرود …
دل شما نیز مورد نظر شیطان است …
شیطان نگاهی به دل میکند ، اگر آذوقهی او مانند حب مال ، زر و زیور ، شهرت ، مقام ، حسادت ، بخل و … در آن باشد ، میبیند به به ! چه جای خوبی برای اوست ، همان جا متمرکز میشود ، اگر صدهزار بار هم (اعوذبالله من الشیطان الرجیم) بگویی ، به این چـخها رد نمیشود ، چون این دشمن خیلی سرسخت است …
(انه لکم عدو مبین)
ولی اگر طعمهاش را دور کردی ، آنگاہ میبیند که وسیلهی ماندن ندارد و با یک استعاذہ فرار میکند.
هشدار امام سجاد علیه السلام مراقب زبان خود باشید
امام سجاد عليه السلام فرمودند:
همانا زبانِ فرزند آدم هر روز بر اعضا و جوارح انسان ، مهربانى نموده و حال آنها را مى پرسد ؛ آنها جواب مى دهند : اگر ما را رها كنى خوب هستيم ؛
و مى گويند تو را بخدا ، تو را بخدا ، رعايتِ حالِ ما را بكن
او را سوگند داده و مى گويند : اگر ثوابى بدست آوريم از توست و اگر مجازات شويم بخاطر توست.
ترجمه عقاب الاعمال ص ۶۰۰
درمحضراستاد
آیت الله العظمی بهجت(رحمه الله علیه):
اگر چشم بصيرت داشتيم، سخن خداى متعال را كه مىفرمايد:
"و لو أنّ قرءاناً سيّرت به الجبال أو قطّعت به الأرض أو كلّم به الموتى…”
و اگر قرآنى بود كه كوهها به واسطهى آن به گردش در مىآمد، يا زمين بدان پيموده مىشد، يا مردگان بدان به سخن در مىآمدند، همين قرآن بود؛
قدر مىدانستيم؛
ولى ما هم چنان نشستهايم و هواى نفس بر ما غالب گشته كه اين گونه كرامات و معجزات قرآن را مانند دور و تسلسل محال مىدانيم!
آقايى را كه بنده ديده بودم ولى نمىدانستم صاحب اين كرامت است و بعد از فوتش مطلع شدم، چند آيه را نمىدانم به او ياد داده بودند يا خودش مىدانست، ترتيب مىداد و هر ميوهاى را كه مىخواست هر چند در غير فصل آن، حاضر مىساخت!
حتى شخصى گفت: ايشان يك بار آلو را در غير فصل آن حاضر ساخت!
بالاترين انعام الهى و كتاب آسمانى و غيبى، همين قرآن است، اما ما چگونه بايد با آن رفتار كنيم تا بتوانيم از آن بهره مند شويم؟!
در محضر آیت الله العظمی بهجت، ج۱، ص۱۱۲
دسته بندی انسان ها در قیامت
بر اساس روایتى از امام صادق (علیه السلام)، انسانها در قیامت سه دسته اند:
1 . یک دسته، کسانى اند که در عالم حشر آن گاه که مردم درگیر مواقف و عوالم حشراند زیر سایه خداوند و در جوار قرب حق خواهند بود و نیاز به طى آن عوالم و مواقف ندارند؛
چون آن مراحل را در این دنیا پشت سر نهادهاند.
2. گروه دیگر انسانهایى اند که باید از حساب و عذاب و جهنم موقّت بگذرند تا پس از تطهیر و تصفیه و در عالم قیامت، به خدا برسند.
کسانى از اهل ایمان که مرتکب خطاهایى اعم از صغیره یا کبیره شده اند -از جمله بی حجابی یا بدحجابی- و در دنیا توبه نکرده اند، در عوالم مختلف، قبر، برزخ و قیامت برحسب حال، عذابهایى خواهند کشید تا پاک شوند و از عذاب خلاصى یابند و در نتیجه وارد بهشت شوند.
3. عدهاى دیگر، کسانى اند که چون روىگردان و فرارى از خدا بوده اند، به قعر جهنم فرو خواهند رفت.
بحار الانوار، ج 7، ص 183، ح 31
حرمت آبرو
مرحوم آیت الله العظمی سلطانی طباطبایی (قدس الله نفسه الزکیه) عالم بسیار بزرگوار و استاد العلماء به معنی الکلمه بود.
یعنی به جز چند تا مرجع که با ایشان هم سن و هم دوره بودند، باقی علماء قاطبه شاگردی آقای سلطانی را نموده بودند.
یکی از آقازاده های ایشان می گوید:
یک روز نشسته بودیم؛ با خود گفتم از پدرم استفاده بکنم، به ایشان گفتم:
اگر بنا بشود که شما به من فقط یک
نصیحت بکیند، چه میگویید؟
میگویند: ایشان سرشان را پایین انداخته، تأملی کردند؛ سپس سرشان را بلند کرده فرمودند: آبروی کسی را مبر!
گناهان كبيره؛ صفحه ۸۰
نامه امام زمان علیه السلام به شیخ مفید
حضرت حجت (روحی فداه):
در نامه ای به شیخ مفید می فرماید:سعی کنید اعمال شما (شیعیان)طوری باشد که شما را به مانزدیک سازد و از گناهانی که موجب نارضایتی ما را فراهم نماید
بترسید و دوری کنید.
امر قیام ما با اجازه خداوندبه طور ناگهانی انجام خواهد شدو دیگر در آن هنگامتوبه فایدهای ندارد و سودی نبخشد.
عدم التزام به دستورات ما ،موجب میشود که بدون توبه
از دنیا بروند و دیگر ندامتو پشیمانی نفعی نخواهد داشت.
منابع:
احتجاج ، ج2 ، ص597
بحارالانوار ، ج3 ، ص175
یاارحم الراحمین
ای داود قسم به عزت و جلالم که اگر همه اهل آسمان و زمین به من امیدوار باشند، و از من درخواست نمایند و من خواسته و حاجات هر یک از آنها را برآورده می کنم.
اگر چه خواسته های هر یک از آنان به اندازه هفتاد برابر دنیای شما باشد و انجام این امور برای من مانند این است که هرکدام از شما سوزنی را به دریا فروببرد و آن را بیرون آورد.
آیا این کار چیزی را از آب دریا کم مـــی کند؟
کلیات حدیث قدسی صفحه ۱۹۵
چنان مباش
خواجه عبدالکریم که خادم خاص شیخ ابوسعید ابوالخیر بود گفت روزی کسی از من خواست تا از حکایت های شیخ چیزی برای او بنویسم.
مشغول نوشتن بودم که کسی آمد و گفت تو را شیخ می خواند.
رفتم و چون نزد شیخ رسیدم گفت عبدالکریم، در چه کاری؟
گفتم درویشی، چند حکایت از حکایت های شیخ خواست.
در کار نوشتن آن حکایات بودم.
شیخ گفت ای عبدالکریم، حکایت نویس مباش؛ چنان باش که از تو حکایت کنند.
اسرار التوحید فی مقامات الشیخ ابی سعید، محمد بن منور، تصحیح ذبیح الله صفا، صفحه 203
چهل روز
حضرت مهدی علیه السلام:
هرکس با شهوت به چیزی نگاه کند، لذت عبادت تا چهل روز از او گرفته میشود، زیرا در هر نگاهی وسوسه ای است و به دنبال آن شیطان است.
این روزها که دنیا پر شده است از فریب ها و نیرنگ ها و خطوات شیطان،بهتر است که به چشمانمان بیاموزیم که هر چیز و هر کس ارزش
دیدن ندارد!
النعیم المقیم،ص۴۵۹