اهمیت نماز در نگاه امام حسین (ع)
در روز عاشورا، در گیر و دار جنگ، ابوثمامه صائدی وقتی دید وقت نماز ظهر فرا رسیده، نزد امام حسین(ع) رفت و به او عرض کرد :
یا اباعبدالله(ع)، جانم به فدایت!
سپاه دشمن به تو نزدیک شده و به خدا سوگند من باید پیش از تو کشته شوم. اما دوست دارم قبل از اینکه خداوند را ملاقات کنم، نمازی را که اکنون وقتش رسیده، با تو خوانده باشم.
امام حسین(ع) سر به سوی آسمان بلند کرد و فرمود :
نماز را به یادم آوردی، خداوند تو را از نماز گزاران و ذاکران قرار دهد. آری، وقت نماز است.
آنگاه فرمود :
به دشمن بگویید مهلتی بدهد تا ما نماز بگزاریم.
زهیر بن قین و سعید بن عبدالله پیشاپیش امام(ع) ایستادند و امام با نیمی از اصحاب نماز خوف بهجا آوردند؛
در طول نماز، سپاه دشمن آن قدر نیزه به سوی آنان پرتاب کرد که به محض پایان نماز، سعید بن عبدالله بر زمین افتاد و به شهادت رسید.
الارشاد شیخ مفید،جلد ۲
البداية و النهاية دمشقی، جلد ۸
چرا برخى از دعاها بىاثر است
چرا برخى از دعاها بىاثر است ، در حالى كه در روايات خيلى به آن سفارش شده؟
حضرت آیت الله جوادی آملی :
دعاى انسان اگر شرائط اجابت را داشته باشد ، حتماً مستجاب مى شود ، گرچه انسان استجابت آن را نفهمد.
يعنى اگر همان خواسته مصلحت بود ، خداوند عطا مىكند و اگر مصلحت نبود ، چيزى كه صلاح باشد عطا مى فرمايد.
ضمناً دعا مايهٔ بخشش گناه ، يا ترفيع درجه و ثواب خواهد بود.
خرید زمین کربلا
امام حسین علیه السلام به محض ورودشان به سرزمین کربلا ، مناطق وسیعی از این زمین ها به نام غاضریه و نینوا را از مردم اطراف به قیمت ۶۰۰۰۰ درهم خریداری کردند . سپس همه زمین های خریداری شده را به آنها بخشیدند .
به این شرط که :
زائرین را به قبر حضرت راهنمایی کنند .
کسانی که به زیارت حضرتش می آیند تا ۳ روز از آنها پذیرایی کنند .
لذا کربلا و اطراف آن ، ملکِ شخصیِ امام حسین عليه السلام می باشد .
معالی السبطین : ص۴۰۳
(به نقل از المنتخب طریحی)
ماجرای تشرف علامه بحرالعلوم به محضر ولی عصر (ارواحنا فداه)
چگونه میشود با یک قطره اشک روضه، همه گناهان بخشیده شود…
سيد بحرالعلوم (اعلی الله مقامه) به قصد تشرف به سامرا تنها براه افتاد. در بين راه راجع به اين مساله، كه گريه بر امام حسين (سلام الله علیه) گناهان را مى آمرزد، فكر مى كرد.
همان وقت متوجه شد كه شخص عربى كه سوار بر اسب است به او رسيد و سلام كرد. بعدپرسيد: جناب سيد درباره چه چيز به فكر فرورفته اى؟ و در چه انديشه اى؟ اگر مساله علمى است بفرماييد شايد من هم اهل باشم؟
سيد بحرالعلوم فرمود: در اين باره فكر مى كنم كه چطور مى شود خداى تعالى اين همه ثواب به زائرين و گريه كنندگان بر حضرت سيدالشهداء (سلام الله علیه) مى دهد،
مثلا در هر قدمى كه در راه زيارت برمى دارد، ثواب يك حج و يك عمره در نامه عملش نوشته مى شود و براى يك قطره اشك تمام گناهان صغيره و كبيره اش آمرزيده مى شود؟
آن سوار عرب فرمود: تعجب نكن! من براى شما مثالى مى آورم تا مشكل حل شود. سلطانى به همراه درباريان خود به شكار مى رفت. در شكارگاه از همراهيانش دور افتاد و به سختى فوق العاده اى افتاد و بسيار گرسنه شد.
خيمه اى را ديد و وارد آن خيمه شد، در آن سياه چادر پيرزنى را با پسرش ديد، آنان در گوشه خيمه عنيزه اى (بز شيرده) داشتند و از راه مصرف شير اين بز، زندگى خود را مى گرداندند.
وقتى سلطان وارد شد، او را نشناختند، ولى به خاطر پذيرايى از مهمان، آن بز را سربريده و كباب كردند، زيرا چيز ديگرى براى پذيرايى نداشتند، سلطان شب را همان جا خوابيد و روز بعد، از ايشان جدا شد و به هر طورى كه بود خود را به درباريان رسانيد و جريان را براى اطرافيان نقل كرد.
در نهايت از ايشان سؤال كرد: اگر بخواهم پاداش ميهمان نوازى پيرزن و فرزندش راداده باشم، چه عملى بايد انجام بدهم؟
- يكى از حضار گفت: به او صد گوسفند بدهيد.
- ديگرى كه از وزراء بود، گفت: صد گوسفند و صد اشرفى بدهيد.
- يكى ديگر گفت: فلان مزرعه را به ايشان بدهيد.
سلطان گفت: هر چه بدهم كم است، زيرا اگر سلطنت و تاج و تختم را هم بدهم آن وقت مقابله به مثل كرده ام، چون آنها هر چه را كه داشتند به من دادند، من هم بايد هرچه را كه دارم به ايشان بدهم تا سر به سر شود.
بعد سوار عرب به سيد فرمود: حالا جناب بحرالعلوم، حضرت سيدالشهداء (سلام الله علیه) هرچه از مال و منال و اهل و عيال و پسر و برادر و دختر و خواهر و سر و پيكر داشت همه را در راه خدا داد.
پس اگر خداوند به زائرين و گريه كنندگان آن همه اجر و ثواب بدهد، نبايد تعجب نمود، چون خدا كه خدائيش را نمى تواند به سيدالشهداء (سلام الله علیه) بدهد، پس هر كارى كه مى تواند انجام مى دهد،يعنى باصرف نظر از مقامات عالى خودش، به زوار و گريه كنندگان آن حضرت، درجاتى عنايت مى كند، در عين حال اينها را جزاى كامل براى فداكارى آن حضرت نمى داند.
چون شخص عرب اين مطالب را فرمود, از نظر سيد بحرالعلوم غايب شد.
منبع:
العبقرى الحسان، ج۱، ص۱۱۹
کوه باشی، سیل یا باران چه فرقی می کند؟
کوه باشی، سیل یا باران چه فرقی می کند؟
سرو باشی، باد یا طوفان چه فرقی می کند؟
مرزها سهم زمین اند و تو اهل آسمان
آسمان شام یا ایران چه فرقی می کند؟
مرز ما عشق است هر جا اوست آنجا خاک ما است
سامرا، غزه، حلب، تهران چه فرقی می کند؟
قفل باید بشکند، باید قفس را بشکنیم
حصر الزهرا و آبادان چه فرقی می کند؟
هر که را صبح شهادت نیست، شام مرگ هست
بی شهادت، مرگ با خسران چه فرقی می کند؟
شعله، خاکستر، دم آخر ولی ققنوس را
لحظه آغاز با پایان چه فرقی می کند؟
سیدمحمدمهدی شفیعی، طلبه شاعر در دیدار شاعران با رهبر انقلاب
جرعه ای از کلام شهید
شهید سید مرتضی آوینی:
بچههاي ما امروز در تظاهرات و هيئتها و روضهخوانيها بزرگ ميشوند و شير مادر را مخلوط با اشكهاي حسيني ميمكند و عشق حسين (ع) با جانشان آميخته ميگردد و آيندهي انقلاب را تا فرداهاي دور و حكومت جهاني عدل در سراسر كرهي زمين استمرار ميبخشند.
بگذار دشمن خود را بفريبد و از پيوند تاريخي ما با عاشورا غافل بماند. اگر امام تنها نماند اسلام هم پيروز خواهد شد، و ما اهل كوفه نيستيم كه امام را تنها بگذاريم.
بگذار دشمن هرگز در نيابد آينده در كف آن حزباللهي كوچكي است كه كفن «هيهات منا الذله» در بر كرده است و قلك پساندازش را چون نارنجكي به قلب دشمن ميكوبد.
بگذار دشمن خود را بفريبد و در انتظار از پا نشستن ما باشد. آينده از آنِ فرزندان ماست، فرزنداني كه در دامن عفت مادران مسلمانشان، راهيان صديقهي زهرا و زينب كبري عليهماالسلام، رشد ميكنند؛ مادراني كه با حجاب سياهشان خون سرخ شهدا را پاسداري ميكنند و دامن پاكشان پرورشگاه مؤمنين مجاهدي است كه تاريخ آيندهي كرهي زمين را با دستهاي توانمندشان مينويسند.
برگرفته از مقاله حضور الحاضر
نتیجه سیاه پوشیدن برای آقا امام حسین علیه السلام
یکی از نمایندگان حضرت آیت الله ابوالقاسم خوئی رحمت الله علیه میگوید:
یک سالی در ایام محرم و صفر در نجف اشرف خدمت ایشان رسیدم ودر آن گرمای شدید ایشان را درحالی دیدم که از سرتاپایشان سیاه پوش بود، حتی جوراب های ایشان نیز سیاه بود.
من درحالی که تعجب کرده بودم و نگران حال ایشان بودم از آقا سوال کردم:
فکرنمیکنید با این وضعیت سرتاپا سیاه پوش در این هوا، ممکن است مریض و یا گرمازده شوید؟؟!
ایشان در پاسخ فرمودند: فلانی من هر چه دارم از سیاه پوشی سرتاپا برای حضرت سیدالشهداء علیه السلام دارم.
پرسیدم: چطور؟
فرمود:بنشین تا برایت تعریف کنم:
پدر من مرحوم حاج سیدعلی اکبر خوئی از وعاظ و منبری های معروف زمان خود بود.همسرش که مادر من باشد هرچه از ایشان باردار میشد پس از دو سه ماه بارداری بچه اش سقط میشد و خلاصه بچه دار نمیشدند.
روزی پدرم بالای منبر این جمله را به مردم میگوید:…که ایهاالناس دستتان را از دست امام حسین و اهلبیت علیهم السلام رها نکنید که اینها خاندان کرامت و بخشش اند، و هر حاجت یا مشکل بزرگی که دارید جز درب خانه ی ایشان جای دیگری نروید که این خانواده حلال مشکلات اند….
پس از آنکه پدرم از منبر پائین می آید زنی به او میگوید آسیدعلی اکبر شما که به ما سفارش میکنید چرا خودتان متوسل نمیشوید تا بچه دار شوید؟
پدرم این حرف را به مادرم بازگو میکند،مادرم میگوید خب راست گفته، چرا خودت چیزی نذر امام حسین علیه السلام نمیکنی تا حضرت عنایتی فرموده و ما نیز بچه دار شویم؟
پدرم میگوید: ما که چیزی نداریم تا نذر کنیم؟
مادرم در جواب میگوید حتما لازم نیست چیزی داشته باشیم تا نذر کنیم، اصلا شما نذر کن که امسال تمام 2 ماه محرم و صفر را برای امام حسین علیه السلام از سر تا پا، حتی جوراب و کفشتان هم سیاه باشد و سیاه بپوشید.
در آن سال پدرم به این نذر عمل کرد و از اول محرم تا پایان ماه صفر سرتاپا سیاه پوش شد.در همان سال هم مادرم باردار میشود و 7ماه نیز از بارداری اش میگذرد و بچه اش سقط نمیشود.
یک شبی یکی از طلبه ها که از شاگردان پدرم بوده در آخرشب درب منزل ایشان می آید.
وقتی پدرم درب را باز میکند پس از سلام و احوال پرسی عرض میکند که من یک سوال دارم.
پدرم میگوید بپرس.
طلبه میپرسد آیا همسرشما باردار است؟
ایشان با تعجب میگوید بله،تو از کجا میدانی؟
ناگهان آن طلبه شروع به گریه کردن میکند و میگوید: آسیدعلی اکبر من الان خواب بودم، در خواب وجود مبارک پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله) را زیارت کردم.
حضرت فرمودند: برو و به آسیدعلی اکبرخوئی بگو که بخاطر آن نذری که برای فرزندم حسین کردی و 2 ماه از سرتاپا سیاه پوشیدی این بچه ای را که 7 ماه است همسرت در رحم دارد را ما حفظ میکنیم و او سالم میماند و ما او را بزرگ میکنیم و او را فقیه و عالم در دین میگردانیم و به او شهرت میدهیم.
و او را به نام من “ابوالقاسم” نام بگذار…
حالا فهمیدی که من هرچه دارم از سیاه پوشی سرتاپایی دارم؟…..
صلی الله علیک یا اباعبدالله
ﻫﺸﺖ ﺧﺎﺻﻴﺖ ﺯﻣﻴﻦ ﮐﺮﺑﻠﺎ
ﺗﺮﺑﺖ ﺣﻀﺮﺕ ﺳﻴﺪ ﺍﻟﺸّﻬﺪﺍﺀ ﺑﺮ ﺍﺳﺎﺱ ﺭﻭﺍﻳﺎﺕ ﻣﻮﺛّﻖ ﺁﺛﺎﺭ ﻓﺮﺍﻭﺍﻧﯽ ﺩﺍﺭﺩ، ﺍﺯ ﺁﻥ ﺟﻤﻠﻪ:
1 - ﻃﺒﻖ ﺭﻭﺍﻳﺎﺕ ﺭﺳﻴﺪﻩ ﺳﺠﺪﻩ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﺮ ﺗﺮﺑﺖ ﺣﻀﺮﺕ ﺣﺴﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻣﻮﺟﺐ ﻗﺒﻮﻟﯽ ﻧﻤﺎﺯ ﺍﺳﺖ، ﮐﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﺻﺎﺩﻕ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻣﯽﻓﺮﻣﺎﻳﺪ: ﺍﻟﺴُﺠُﻮﺩُ ﻋَﻠﯽ ﺗُﺮﺑَﺔ ﺍﻟﺤُﺴﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻳﺨﺮِﻕُ ﺍﻟﺤُﺠﺐُ ﺍﻟﺴًﺒﻌﺔ. ﺳﺠﺪﻩ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﺮ ﺗﺮﺑﺖ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻫﻔﺖ ﺣﺠﺎﺏ ﺭﺍ ﺍﺯ (ﻣﻨﻊ ﻗﺒﻮﻟﯽ ﺁﻥ) ﻧﻤﺎﺯ ﺑﺮ ﻣﯽﺩﺍﺭﺩ.
2 - ﺫﮐﺮ ﺑﺎ ﺗﺴﺒﻴﺢ ﺗﺮﺑﺖ ﺳﻴﺪﺍﻟﺸّﻬﺪﺍﺀ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﺮ ﺫﮐﺮ ﭼﻬﻞ ﺣﺴﻨﻪ ﺩﺭ ﻧﺎﻣﻪ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﻣﯽﻧﻮﻳﺴﻨﺪ، ﻭ ﺣﺘّﯽ ﺑﺪﻭﻥ ﺫﮐﺮ، ﺗﺴﺒﻴﺢ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﭼﺮﺧﺎﻧﺪﻥ ﻫﺮ ﻳﮏ ﺑﻴﺴﺖ ﺣﺴﻨﻪ ﺩﺍﺭﺩ.
3 - ﻫﺮ ﮔﺎﻩ ﮐﺎﻡ ﻧﻮﺯﺍﺩ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺗﺮﺑﺖ ﺳﻴﺪ ﺍﻟﺸّﻬﺪﺍﺀ ﺑﺎﺯ ﮐﻨﻨﺪ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺍﮐﺴﻴﺮﯼ ﮐﻪ ﻣﺲ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻃﻠﺎ ﻣﺒﺪﻝ ﻣﻴﺴﺎﺯﺩ ﻭ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﻮﺯﺍﺩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻫﺮ ﭘﻠﻴﺪﯼ ﺩﻭﺭ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻭ ﻣﺤﺒّﺖ ﺍﻫﻞ ﺑﻴﺖ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ (ﺹ) ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﻝ ﺍﻭ ﻣﯽﮐﺎﺭﺩ.
4 - ﺑﺮ ﻟﺤﺪ ﻳﻌﻨﯽ ﻗﺒﺮ ﻫﺮ ﻣﻴﺘﯽ ﮐﻪ ﺗﺮﺑﺖ ﮐﺮﺑﻠﺎ ﺑﺎﺷﺪ ﺍﺯ ﻋﺬﺍﺏ ﻗﺒﺮ ﺭﻫﺎﻧﻴﺪﻩ ﻣﻴﺸﻮﺩ.
5 - ﺗﺮﺑﺖ ﮐﺮﺑﻠﺎ ﺑﺮ ﻫﺮ ﺩﺭﺩ ﺑﯽ ﺩﺭﻣﺎﻧﯽ ﺷﻔﺎ ﺑﺨﺶ ﻣﯽﺑﺎﺷﺪ ﮐﻤﺎ ﺍﻳﻨﮑﻪ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﺭ ﮐﺘﺐ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺫﮐﺮ ﮔﺮﺩﻳﺪﻩ ﺍﺳﺖ.
6 - ﺧﺎﮎ ﻣﻘﺘﻞ ﺣﺴﻴﻦ ﺑﻦ ﻋﻠﯽ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺣﺼﻦ، ﻳﻌﻨﯽ ﺣﺼﺎﺭ ﻣﯽﺑﺎﺷﺪ ﺍﺯ ﻫﺮ ﺁﻓﺎﺕ ﻭ ﻫﺮ ﮔﺰﻧﺪﯼ، ﻭ ﻫﺮ ﮐﺲ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﺣﻤﻞ ﻧﻤﺎﻳﺪ، ﻣﺤﻔﻮﻅ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻣﺎﻧﺪ.
7 - ﺁﺭﺍﻡ ﺑﺨﺶ ﺗﻠﺎﻃﻢ ﻣﻮّﺍﺝ ﺩﺭﻳﺎﻫﺎﺳﺖ ﻳﻌﻨﯽ ﻫﺮﮔﺎﻩ ﺩﺭﻳﺎ ﺑﻪ ﺗﻠﺎﻃﻢ ﺁﻳﺪ، ﻭ ﭼﺎﺭﻩ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﻗﻄﻊ ﮔﺮﺩﺩ ﻭ ﮐﻤﯽ ﺗﺮﺑﺖ ﮐﺮﺑﻠﺎ ﺑﺮ ﺁﻥ ﺑﭙﺎﺷﻨﺪ ﺩﺭﻳﺎ ﺁﺭﺍﻡ ﻣﻴﮕﻴﺮﺩ.
8 - ﺗﺮﺑﺖ ﻣﻈﻠﻮﻡ ﮐﺮﺑﻠﺎ ﺗﺤﻔﻪ ﺣﻮﺭﻳﺎﻥ ﺑﻬﺸﺖ ﺍﺳﺖ ﺁﻥ ﮔﺎﻩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﻗﻴﺎﻣﺖ ﻣﺎﻩ ﻭ ﺧﻮﺭﺷﻴﺪﯼ ﻧﻴﺴﺖ ﺗﺎ ﻧﻮﺭ ﺍﻓﺸﺎﻧﯽ ﮐﻨﺪ ﻭ ﻇﻠﻤﺎﺕ ﻣﺤﺸﺮ ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﺭﺍ ﻓﺮﺍ ﻣﯽﮔﻴﺮﺩ، ﺑﻪ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺧﺎﮎ ﮐﺮﺑﻠﺎ ﮐﻪ ﺗﺮﺑﺖ ﺳﻴﺪﺍﻟﺸّﻬﺪﺍﺀ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻣﯽﺑﺎﺷﺪ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺩﺭ ﺑﺎﻟﺎﯼ ﺑﻬﺸﺖ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻩ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﻭ ﻧﻮﺭ ﻋﻈﻴﻤﯽ ﺍﺯ ﺗﺮﺑﺖ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﺭﺍ ﺭﻭﺷﻦ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺩﻳﺪﮔﺎﻥ ﺭﺍ ﺧﻴﺮﻩ ﻣﯽﺳﺎﺯﺩ ﮐﻤﺎ ﺍﻳﻨﮑﻪ ﺧﻮﺭﺷﻴﺪ ﭼﺸﻢ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﯽﺯﻧﺪ ﻭ ﮐﺴﯽ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﻣﺴﺘﻘﻴﻢ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻨﺪ.
ﮐﺸﮑﻮﻝ ﺍﻟﻨﻮﺭ ﺝ 1 ﺹ 186
اعمال روزعاشورا
"درجستجوی امام زمان"
ابوالرجا مصرى که يکى از نيکوکاران بود، مى گويد:
پس از رحلت امام حسن عسکرى (عليه السلام) براى جستجوى امام زمان (عليه السلام) حرکت کردم،
سه سال گذشت،
با خودم گفتم: اگر چيزى بود بعد از گذشت سه سال آشکار مى شد.
در اين هنگام، صدايى را شنيدم که صاحب صدا را نمى ديدم،او گفت: اى نصر بن عبد ربّه!
به اهل مصر بگو:
آيا شما پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) را ديده ايد که به او ايمان آورده ايد؟
ابوالرجا گويد: من تا آن زمان نمى دانستم که نام پدرم عبد ربّه است، چون من مدائن متولد شدم، وپدرم را از دست دادم، ابوعبد الله نوفلى مرا با خود به مصر آورد ودر آنجا پرورش يافتم، چون آن صدا را شنيدم، مطلب را دريافتم،وديگر به راه خود ادامه ندادم، ومراجعت نمودم.
بحار الانوار، ج 51، ص 295
قاتلان کربلا "کم خطرترین" دشمنان امام حسین(ع)
امام موسی صدر: قاتلان کربلا “کم خطرترین” دشمنان امام حسین(ع)
حسین(ع) سه گروه دشمن دارد؛ دسته اول آنان که او را کشتند. این دسته کم خطرترین دشمنان هستند، چون تنها جسم امام را که محدود بود، کشتند.
دسته دوم آنان که تلاش کردند آثار امام را محو کنند؛ قبر امام را ویران کردند و از آمدن زائران جلوگیری کردند و کسانی که در اطراف قبر آن حضرت زندگی میکنند را مورد آزار و اذیت قرار دادند. خطر این دسته بیشتر از دسته اول است، ولی نتوانستند کاری از پیش ببرند».
ولی دسته سوم که خطرناکترین دشمنان آن حضرت هستند، آنانند که کوشیدند اهداف امام حسین(ع) و ابعاد انقلاب حسینی را تحریف کنند و آن را ابزار کسب و درآمد قرار دهند و بهره برداریهای بیارزش از آن کنند و یا آن را مورد سوء استفاده برای منافع شخصی قرار دهند. اینان تلاش کردند بالاترین بُعد حسینی یعنی هدف نهضت حسینی را از بین ببرند.
من از خودم و شما سؤال میکنم ما از روز عاشورا چه بهره ای بردهایم؟ چه سودی به دست آوردهایم؟ چه استفادهای در عرصه عمومی و چه استفادهای در زمینه فردی بردهایم؟ اگر استفاده نبرده باشیم و تنها گریه کرده باشیم من به شما خبر می دهم که این کار سودی ندارد؛ ما از کدام دسته هستیم؟ از کسانی که گریه میکنند و حسین را میکشند؟»
روشن است که امام حسین(ع) الان نیست تا کسی او را بکشد، ولی چیزی گرانبهاتر و مهمتر از خود امام حسین(ع) در دستان ماست: کرامت امت حسین، مقدسات حسین.
اگر ما گریه کنیم ولی در عین حال برای تضعیف اهداف امام حسین(ع) تلاش کنیم؛ اگر گریه کنیم و در صف باطل باشیم؛ اگر گریه کنیم ولی گواهی دروغ بدهیم؛ اگر گریه کنیم ولی به دشمنان کمک کنیم و به اختلاف و تفرقه در جامعه خود دامن بزنیم؛ اگر گریه کنیم ولی گناهانمان بیشتر شود، در این صورت ما گریه میکنیم ولی در عین حال حسین را نیز میکشیم زیرا تلاش میکنیم هدف حسین را از بین ببریم که گرانبهاتر از خود اوست. ان شاء الله که ما از این دسته نیستیم».
منبع:
کتاب سفر شهادت،گفتارهای امام موسی صدر دربارۀ قیام عاشورا و ابعاد و نتایج و پیامدهای این نهضت
مؤثرترین مفهوم در حیات بشر...
استادعلیرضا پناهیان:
مؤثرترین مفهوم در حیات بشر، یک حسّ خوب به نام ایمان است
علاقۀ به حیات برتر، موتور وجود انسان است، و اگر این علاقه در انسان بیدار نشود، او در واقع «مُرده» است.
هوسِ رسیدن به حیات برتر، میتواند یک حس_خوب را در انسان بیدار کند؛ این حس خوب علامت سلامت روحی انسان است!
این حس خوب، همان مؤثرترین مفهوم در حیات بشر است، و تنها چیزی است که ما را حرکت میدهد و به حیات برتر میرساند و در حیات برتر هم ما را حرکت میدهد و به اوج قله میرساند. این حس خوب را باید پیدا کنیم و روز به روز شدیدترش کنیم. این حس خوب «ایمان» است.
تمام شهوترانیها و رذالتها و جاذبههای پست دنیا، برای این است که تو این حس خوب را پیدا نکنی! و تمام حرفهای خدا هم برای این است که یک فضایی باز شود تا آن حس خوب را پیدا بکنی. ماجرای خلقت ما برای رسیدن به آن حس خوب است، برای اینکه به یک جایی برسیم که آن لذت برتر را ببریم!
شب پنجم محرم ۹۶، دانشگاه امام صادق(ع)
تمام شهدا به جایگاه این شهید غبطه میخورند
عن علی بن الحسین(ع): رَحِمَ اللَّهُ الْعَبَّاسَ فَلَقَدْ آثَرَ وَ أَبْلَى وَ فَدَى أَخَاهُ بِنَفْسِهِ حَتَّى قُطِعَتْ يَدَاهُ فَأَبْدَلَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ بِهِمَا جَنَاحَيْنِ يَطِيرُ بِهِمَا مَعَ الْمَلَائِكَةِ فِي الْجَنَّةِ كَمَا جَعَلَ لِجَعْفَرِ بْنِ أَبِي طَالِبٍ وَ إِنَّ لِلْعَبَّاسِ عِنْدَ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى مَنْزِلَةً يَغْبِطُهُ بِهَا جَمِيعُ الشُّهَدَاءِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ.
امام زین العالدین(ع) فرمود: خداوند عباس را رحمت کند که از خود گذشت و رنجها کشید و خود را فدای برادرش کرد تا اینکه دو دستش بریده شد و خداوند عزوجل به جای آن دو بال در بهشت به او ارزانی کند که با فرشتگان به پرواز درآید همانگونه که به جعفر بن ابی طالب نیز دو بال در بهشت عنایت میکند. عباس نزد خدای تبارک و تعالی جایگاهی دارد که روز قیامت تمام شهدا به آن غبطه میخورند.
امالی شیخ صدوق، ص462
چرا تنوع طلبی در روابط جنسی به آرامش منجر نمی شود؟
پاسخ استاد مطهری به یک پرسش:
چرا تنوع طلبی در روابط جنسی به آرامش منجر نمی شود؟
ما نمـاز را از امـام حسین علیه السلام داريم
آیت الله مجتهدی تهرانی (ره)":
✸ شما از این جا که امام حسین علیه السلام را زیارت مےکنی، فطرس ملک سلام شما را به کربلا و به امام حسین علیه السلام می رساند
✸ چون بال و پرش به برکت امام حسین علیه السلام برگشته است. عوض اینکه بال و پرش برگشته، قول داده که هر کس امام حسین علیه السلام را زیارت کند، زیارتش را به آن حضرت برساند.
✸ لذا قدیمی ها من یادم هست، مثل آقای جعفرزاده، وقتی نمازش را مےخواند، مےرفت توی حیاط، مےدیدم رو به قبله مےایستاد و با انگشت سبابه بہ طرف آسمان اشاره مےکرد و مےگفت:
«صَلَّےاللهُ عَلَیْکَ یٰا اَبٰاعَبْدِاللهِ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ»
✸ روایت هم دارد که رو بہ قبله بایستید و با انگشت سبابه اشاره کنید و فقط همین یک کلمه را بگویید کہ: «صَلَّےاللهُ عَلَیْکَ یٰا اَبٰاعَبْدِاللهِ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ». قدیمےها سلام مےدادند.
✸ حتی میگویند که مرحوم سید عبدالله شیرازی رحمت الله، وقتی اقامه مےگفت، قد قامت الصلوٰة، الله اکبر، الله اکبر، لا اله الا الله ، وقتے میخواست الله اکبر نماز را بگوید، مےگفت: «السَّلامُ عَلَیْکَ یٰا اَبٰاعَبْدِاللهِ » بعد هم مےگفت: «یا مُحْسِنُ قَدْ اَتاکَ الْمُسیء» ای محسن، ای خدای محسن، گنهکار پیش تو آمده است. من از ایشان یاد گرفته ام و این سلام را مےگویم.
✸ بہ آسید عبدالهادی مےگویند: شما چرا بہ امام حسین علیه السلام، سلام مےدهید؟
ایشان مےفرمایند کہ: ما نماز را از امام حسین علیه السلام داریم، اگر امام حسین علیه السلام شهید نشده بودند، نمـاز از بین رفته بود. این نماز را مایہ برکت امام حسین علیه السلام داریم.
✸ لذا این را یادگاری از من داشته باشید:
« قبل از گفتن الله اکبر، یک سلام به امام حسین علیه السلام بدهید، این نمازتان عالے مےشود.» ← «صَلَّےاللهُ عَلَیْکَ یٰا اَبٰاعَبْدِاللهِ» یا «السَّلامُ عَلَیْکَ یٰا اَبٰاعَبْدِاللهِ » .
ویژگیهای بارز قمربنی هاشم (علیه السلام) در ناحیه مقدسه
بهترین منبع برای شناخت شخصیت قمربنی هاشم عباس بن علی حضرت ابوالفضل(علیه السلام)، سخنان امامان معصوم(علیهم السلام) درباره ایشان است.
زیارت نامه هایی که به زیارت نامه های “مأثوره” شهرت دارد، مرجع اساسی برای آگاهی یافتن از امتیازات و ویژگی های حضرت ابوالفضل(علیه السلام) است.
برای حضرت عباس بن علی(علیه السلام) چند زیارت نامه از اهل بیت(علیهم السلام) وجود دارد. هنگامی که امام صادق(علیه السلام) به زیارت مرقد عموی خویش حضرت ابوالفضل رفتند، به ابوحمزه ثمالی زیارت نامه ای آموزش دادند.
امام زمان حضرت مهدی(علیه السلام) نیز خطاب به ابومنصور بن عبدالمنعم بن نعمان بغدادی، زیارت نامه ای را برای شهیدان کربلا نوشتند که به زیارت ناحیه مقدسه ویژه زیارت شهیدان کربلا مشهور است.
در فرازی از این زیارت نامه درباره حضرت عباس(علیه السلام) چنین آمده است: السلام علی العباس بن امیرالمومنین المواسی أخاه بِنَفسِهِ، الا’خذ لِغَدِهِ مِن أمسهِ الفادی له، الواقی. السّاعی الیه بمائه، المَقطُوعة یداه، لَعَنَ الله قاتلیه یزیدبن وقاد و حکیم بن الطفیل الطائی
(مصباح الزائر شیخ مفید، ص148_ اقبال الأعمال سیدبن طاووس، ص47_ بحارالانوار، ج45، ص64 و ج101 ص269).
سلام بر عباس فرزند امیرمومنان که جان خویش را در راه برادرش داد از دیروزش برای فردایش توشه برگرفت، در راه برادر جانبازی کرد و خود را فدایش کرد، از او حفاظت و خود را سپر بلایش کرد، برای او آب آورد، دست هایش قطع شد. خداوند قاتلانش یزیدبن وقاد و حکیم بن طفیل طائی را لعنت کند.
در این زیارت نامه بسیار مهم و با ارزش و روشنگری که از ناحیه مقدسه صادر شده است، برخی امتیازات حضرت اباالفضل العباس(علیه السلام) یادآوری شده است. متن این زیارت سندی مکتوب از حضرت ولی عصر قائم آل محمد(علیه السلام) درباره ابعاد شخصیت عموی خویش حضرت عباس(علیه السلام) است.
مواسات و جانبازی
مواسات به معنای کمک، همیاری، همکاری و مساعدت است. در این زیارت نامه مهدوی، حضرت ابوالفضل با وصف زیبای “المواسی اخاه بنفسه” ستوده شده اند و امام زمان(علیه السلام) برایشان درود فرستاده اند. کسی که برادرش را با جانش یاری و کمک کرد. مواسات با جان، بالاترین و باارزش ترین نوع مواسات است و فراتر از مواسات و کمک مالی، زبانی، قلمی و قلبی است.این سطح از ایمان و وفاداری در حضرت اباالفضل(علیه السلام)، بی نظیر و نمونه است. البته این ارتباط صمیمی و عارفانه متقابل بود. در فرمان امام حسین(علیه السلام) به برادرش حضرت عباس(علیه السلام) برای گفت وگو با دشمنان به منظور گرفتن مهلت تا روز عاشورا چنین آمده است: یا عباس اِرکب بِنَفسی أنتَ یا أخی! (ارشاد شیخ مفید، ج2، ص92). ای عباس! برخیز جانم فدایت ای برادر!
دقت در این کلام امام معصوم(علیه السلام)، جایگاه بلند و بی نظیر حضرت اباالفضل العباس(علیه السلام) را آشکار می کند. امام حسین(علیه السلام) به حضرت اباالفضل(علیه السلام) می فرماید: جانم فدایت.
آخرت گرایی
امام مهدی(علیه السلام) در این زیارت نامه صفت “الا’خذ لِغَدِهِ من أمسِهِ” را برای عباس بن علی(علیه السلام) آورده اند؛ از دیروز برای فردایش توشه برداشت. رهایی از دنیاگرایی و وسوسه های شیطانی و سودجویی های گوناگون و قرار دادن دنیا زیر پای خویش برای تامین آخرت و فردای برتر، از امتیازات حضرت ابوالفضل(علیه السلام) بوده است.
فدایی اسلام و ولایت
امتیاز “الفادی له” نشان دهنده اوج ایثار است. حضرت ابوالفضل(ع) در راه ولایت و اطاعت از امام زمانش، همه سرمایه اش را که عمر و جان خویش بود، فدا کرد.
حفاظت و پاسداری
“الواقی” به معنای حمایت کننده و پشتیبان و پاسدار و نگه دارنده است. حضرت ابوالفضل(علیه السلام) حامی و پشتیبان برادر خویش، رهبر قیام عاشورا و انقلاب کربلا بود. او در حمایت و پشتیبانی از امام حسین(ع) هرگز کوتاهی نکرد.
سقای کربلا
“السّاعی الیه بمائِهِ” ویژگی دیگر حضرت اباالفضل(ع) است که در زیارت ناحیه مقدسه بیان شده است؛ ایشان کوشش کرد آب برای ولی عصر خویش بیاورد بنابراین آب آورنده و تلاشگر و کوشنده برای سقایت و آب رسانی به امام حسین(علیه السلام) و اهل بیت(علیهم السلام) بود.
تقدیم دو دست در راه خدا
حضرت ابوالفضل(ع) در کلام امام مهدی(علیه السلام) “المقطوعة یَداهُ” توصیف شده است. فداکاری در راه خدا تا قطع دستان، در کارنامه حضرت ابوالفضل(ع) وجود دارد.
در زیارت ناحیه مقدسه که از سوی امام زمان(ع) صادر شده، حضرت ابوالفضل(ع) به عنوان اسوه حسنه در ولایت مداری، فداکاری، جانبازی و پاسداری معرفی شده است. امام زمان(ع) در این زیارت نامه در شش جمله، شش ویژگی بارز حضرت ابوالفضل(ع) را نام برده و ابعاد گوناگون شخصیت الهی ایشان را معرفی کرده اند
همسر وفرزندان حضرت عباس(ع)
حضرت عباس(ع) تنها با یک زن ازدواج کردند. او لبابه دختر عبیدالله بن عباس بود.
لبابه زنی بسیار شایسته پاکدامن و از خاندانی شریف بود. او از بهترین زنان زمانه خود و از محبان امام علی ع بود.
لبابه از حضرت ابوالفضل ع پنج پسر و یک دختر بدنیا اورد.
لبابه در کربلا حضور داشت. یکی از پسران او بنام قاسم در کربلا شهید شد. خود او نیز اسیر شد. همراه با سایر اسرا زجر و شکنجه ها را تحمل کرد. پس از ازادی اسرا او به مدینه برگشت.
لبابه روز و شب گریه میکرد چندان که بیمار شد و در سن ۲۸ سالگی
از دنیا رفت. خدای رحمتش کند.
فرزندان او مدتی توسط مادربزرگ پاکشان ام البنین سلام الله علیها تربیت شدند اما اوهم دوسال بعد از واقعه کربلا از دنیا رفت و سرپرستی فرزندان به امام سجاد علیه السلام منتقل شد.
گفتنی است هر گاه یکی از فرزندان حضرت عباس ع نزد امام سجاد ع می آمد اشک بر گونه های حضرت جاری می شد.
هدیه کنید به پیشگاه مقدس قمر بنی هاشم حضرت ابوالفضل العباس(ع) صلواتی بر محمد و آل محمد.
یاعلی
منبع:
سید بن طاووس اقبال الاعمال ص ۲۸
مقام حضرت عباس علیهالسلام
حضرت امام سجاد علیهالسلام فرمود: رَحِمَ اللَّهُ الْعَبَّاسَ فَلَقَدْ آثَرَ وَ أَبْلَی وَ فَدَی أَخَاهُ بِنَفْسِهِ حَتَّی قُطِعَتْ یَدَاهُ فَأَبْدَلَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ بِهِمَا جَنَاحَیْنِ یَطِیرُ بِهِمَا مَعَ الْمَلَائِکَةِ فِی الْجَنَّةِ کَمَا جَعَلَ لِجَعْفَرِ بْنِ أَبِی طَالِبٍ وَ إِنَّ لِلْعَبَّاسِ عِنْدَ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی مَنْزِلَةً یَغْبِطُهُ بِهَا جَمِیعُ الشُّهَدَاءِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ.
خدا حضرت عباس را رحمت کند! حقا که امام حسین را بر خویشتن مقدم داشت و جان خود را فدای آن حضرت نمود تا اینکه دستهای مبارکش قطع شد. خدای مهربان در عوض دستهای عباس علیهالسلام دو بال به وی عطا کرد تا بهوسیله آنها در بهشت با ملائکه پرواز نماید. کما اینکه این نعمت را نیز به جعفر بن ابیطالب عطا کرد. عباس را نزد خداوند منزلتی است که در روز قیامت همه شهیدان بر آن رشک میبرند.
امالی صدوق، صفحه ۴۶۲