علت تیزهوشی و کند هوشی انسانها
اسحاق پسر عمار مي گويد: به محضر امام صادق (علیه السلام) رفتم و عرض كردم:
1- گاهي نزد بعضي از انسانها مي روم، قسمتي از سخنم را به او مي گويم، ولي او (با هوش تيزي كه دارد) همه سخن و مقصود مرا مي فهمد.
2- و با بعضي ديگر سخن مي گويم، وقتي كه تمام سخنم را به او گفتم، او مقصودم را مي فهمد و به من جواب مي دهد.
3- ولي با بعضي ديگر وقتي سخن مي گويم، مقصودم را نمي فهمد، مي گويد: دوباره بگو.
به اين ترتيب انسانها در درك مطالب، متفاوت هستند، علت چيست؟
امام صادق (علیه السلام) در پاسخ من فرمود:
آيا علتش را نمي داني؟گفتم: نه.
فرمود:
شخص اول، كه مقصود تو را از قسمتي از گفتار تو مي فهمد، كسي است كه در همان هنگام كه نطفه بوده، عقلش با نطفه اش بهم آميخته است.
شخص دوم كسي است كه: عقلش در رحم مادرش، به او ملحق شده است.
ولي شخص سوم كه سخنت را نمي فهمد و مي گويد دوباره بيان كن، كسي است كه عقلش پس از بزرگ شدنش، به او پيوسته است.
بنابراين تيز هوشي و كند هوشي و ميانه هوشي، مربوط به ريشه هاي تعقل او است كه اگر زودتر به او ملحق شده، تيزهوش مي گردد و اگر ديرتر ملحق شده به همان نسبت، كند هوش مي شود.(ربطی به میزان عقل ندارد)
اصول کافی،باب التفکر، حديث 27، ص 26، ج 1.
علت مستجاب نشدن دعا
آیت الله مجتهدی(ره): حدیث داریم قلب هایمان به ده دلیل مرده است و باعث شده دعاهایمان مستجاب نشود:
اول: خدا را شناختیم ولیکن حقش را ادا نکردیم.
دوم: گمان بردیم که پیامبر خدا رو دوست داریم سپس سنتش را ترک نمودیم.
سوم: قرأن را قرائت کردیم ولی بدان عمل نکردیم.
چهارم: نعمت خدا را خوردیم ولی شکرش را بجا نیاوردیم.
پنجم: گفتیم شیطان دشمن ماست ولی با او در امور توافق کردیم.
ششم: گفتیم بهشت حق است ولی برای رسیدن به آن کوشش نکردیم.
هفتم: گفتیم جهنم حق است ولی از آن نگریختیم.
هشتم: دانستیم مرگ حق است اما برای آن آماده نشدیم.
نهم: به عیب مردم مشغول گشتیم و عیب خویش را فراموش کردیم
دهم: مردگانمان را دفن کردیم ولی عبرت نگرفتیم.
استراحت شما را نجات نمیدهد!
قبرستان وادی السلام بقعه ای از بهشت
حَبَّةُ الْعُرَنی می گوید : در محضر امیرمؤمنان علیه السلام در “وادی السلام” بودم و حضرت ایستاده و شروع به راز دل گفتن می کردند ، گویی با کسی سخن می گفتند .
به احترام آن حضرت مدتی ایستادم تا خسته شدم . پس نشستم تا حوصله ام سر رفت . باز هم ایستادم تا خسته شدم . باز هم آنقدر نشستم که حوصله ام سر رفت . این بار ایستادم و عبایم را تا کردم و گفتم :
ای امیرمؤمنان ! از طول قیام شما من نگران شدم ، ساعتی استراحت بفرمایید .
پس عبای خود را روی زمین پهن کردم تا حضرت بر روی آن بنشینند .
آنگاه حضرت فرمودند :
ای حبّه ! این چیزی جز گفت و گوی با مؤمن و انس با مؤمن نمی باشد .
گفتم : آیا آنها نیز با یکدیگر چنین گفتگویی دارند ؟
حضرت فرمودند :
آری ! اگر پرده از مقابل ? دیدگانت کنار برود ، خواهی دید که آنها نیز جامه به خود پیچیده ، حلقه حلقه نشسته و با یکدیگر سخن می گویند .
پرسیدم : آیا ارواح مؤمنان در اینجا گرد آمده اند یا پیکرهای آنها ؟
فرمودند :
بلکه ارواح مؤمنان در اینجا گرد آمده است ، هیچ مؤمنی در هیچ بقعه ای از بقعه های روی زمین از دنیا نمی رود جز اینکه به روحش گفته می شود : به وادی السلام بپیوند ، به راستی آنجا بقعه ای از بهشت برین می باشد .
الکافی : ج۳ ، ص۲۴۳
درمحضرصحیفه
دعای سیوهشتم صحیفه سجادیه (3)
فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ،
خداوندا
ما دانستیم که از عهدهٔ
عذرخواهی از تو، برنمیآییم
و دانستیم که باید
واسطهای به درگاهت بیاوریم
پس نام کسانی را میآوریم که میدانیم،
وساطت و شفاعت آنها،
نکبت این گناهان خطرناک را،
از دوش ما برمیدارد
و با صلوات و توسل،
به پیامبر و ائمه عظیمالشأن،
از آنها طلب شفاعت
و وساطت میکنیم
و این پاکانِ سربلند را
واسطه قرار میدهیم تا
برای ما، طلب مغفرت کنند
و برای ما که به واسطهٔ گناه
همیشه سرمان پایین است
آبرو بخرند.
و محبت تو را ای خدای بخشنده
به سوی ما جلب کنند.
کسی هست بگوید من حاضرم ؟
حجت الاسلام والمسلمین قرائتی:
حجاب یک مساله عقلی است!
به یک خانم بگو حاضری شوهرت ۹۹% عشقش مال تو باشد و ۱% برای یک زن دیگر؟!
کسی هست بگوید حاضرم؟!
پس همانطور که دوست داری شوهرت عشقش مال تو باشد جوری ازخانه بیرون نرو که عشق شوهر مردم را بدزدی!
یک جور لباس نپوش آرایش نکن که ۱% عشق یک مرد را مال خودت کنی!
زن مسلمان باید آنچنان در میان مردم رفت و آمد كند كه علائم عفاف و وقار و سنگینى و پاكى از آن هویدا باشد!
شیطان هم در کمین انسان است
آیت الله شهید دستغیب (ره) :
اگر سگ گرسنه ای به شما روی بیاورد و همراه شما نان و گوشت باشد، آیا با گفتن چخ ، سگ میرود؟!
چوب هم بلند کنی فایده ندارد، او گرسنه است وچشمش به غذاست و دست بردار نیست، اما اگر هیچ همراه نداشته باشی، می فهمد چیزی نداری و میرود…
شیطان هم در کمین انسان است؛ نگاهی به دل می کند اگر آذوقه اش که همان :
حب مال، زَر و زیور، شهوت، بخل
حسادت و… درآن بود، همانجا متمرکز میشود و می ماند.
و اگر صدبارهم بگویی: اعوذبالله من الشیطان الرجیم فایده ندارد.
اما اگر طعمه و آذوقه اش، را دور کنی آنگاه می بینی با یک استغفار فرار میکند…
تا وقتی گناه رو قلبا دوست داریم و خودمون رو در موقعیت گناه قرار میدیم :
نمیشه بشینیم صحنه های مستهجن ببینیم و بگیم پناه میبریم بخدا! تو مجلس گناه بشینیم و بگیم پناه میبریم به خدا!, مثل اینکه خودتو بندازی جلو ماشین و بگی پناه میبرم به خدا!!!
باید از موقعیت گناه فرار کنیم و به خدا پناهنده بشیم.
ده خصلت بهشتی
امام باقر علیه السّلام فرمود :
ده چیز است که هر که ملاقات کند خداوند عزوجل را به آنها(در حالی که واجد آن ویژگی ها باشد) داخل بهشت شود :
اول: شهادت دادن به یگانگی خدا
دوم: شهادت دادن به اینکه محمد (ص) رسول خدا است.
سوم: اقرار به آنچه پیغمبر از جانب خدا آورده.
چهارم: به پاداشتن نماز
پنجم: دادن زکوه
ششم: روزه گرفتن ماه رمضان
هفتم: حج به جا آوردن
هشتم: ولایت و دوستی با اولیا خدا
نهم: برائت و بیزاری از دشمنان خدا
دهم: اجتناب نمودن از هر مسکر و مست کننده
زبدةالاحادیث، شيخ عباس قمی، حدیث ۱۸
فتنه خراسانی دروغین / منصور هاشمی خراسانی کیست؟
درماههای گذشته کتابی با نام “بازگشت به اسلام” در برخی از مساجد و مراکز علمی و فرهنگی به شکل رایگان پخش شده که مطالب مطرح شده در این کتاب و همچنین تفکرات نادرست نویسنده، ما را بر آن داشت که شناختی کوتاه از کتاب و مولف آن تدوین کرده و در اختیار اساتید و پژوهشگران و عموم مردمی که آن را مطالعه کرده اند قرار دهیم تا مقدمه ای باشد برای نقد و پاسخ به شبهاتی که توسط نویسنده یا نویسندگان کتاب مذکور مطرح شده است .
1. مولف (منصور هاشمی خراسانی)
1-1. در سایت های رسمی و غیر رسمی و حتی در سایت منسوب به خود این شخص، هیچ گونه تصویر یا بیوگرافی از وی منتشر نشده است .
2-1. این احتمال وجود دارد که نویسنده -یا نویسندگان- از نام مستعار استفاده کرده باشد .
3-1. با توجه به این که از الفاظ رایج حوزوی -مانند: آیت الله، حجت الاسلام و…- در معرفی نویسنده استفاده نشده و تنها به عنوان «حضرت» و «علامه» بسنده کرده اند، احتمال می رود که این شخص تحصیلات حوزوی نداشته یا اینکه مکلی -غیر معمم- می باشد .
4-1. در صفحه ی 125 کتاب، خود را شخصی حنیف -برگرفته از حضرت ابراهیم (ع)- و حق گرا و فارغ از تسنن و تشیع معرفی می کند و می نویسد: «همچنانکه من به طور حتم، یک شیعه یا سنی به معنای مصطلح نیستم ولی نمونه ای از یک مسلمان حق گرایم…»
5-1. بنابر ادعای نویسنده، نوشتن این کتاب در سواحل جیحون صورت گرفته یا پایان یافته است. با توجه به مکان چاپ (بَدَخشان، پامیر) و نام نویسنده (خراسانی)، این احتمال وجود دارد که نویسنده ساکن افغانستان باشد . (در قرون وسطی افغانستان، به نام خراسان شهرت داشت – دائره المعارف جهان اسلام، ج 1 ص 72 : ظاهرا اخیرترین و جامع ترین نام این سرزمین -افغانستان- همانا خراسان بوده است .)
6-1. ظهور خراسانی از علایم حتمی ظهور محسوب می شود و بنابر برخی روایات، خراسانی از بنی هاشم و هاشمی می باشد؛ منصور نیز از صفات حضرت ولی عصر (ارواحنا له الفدا) شمرده شده است.
نشانه های مومن
امام حسن العسكری عليه السلام:
علامات المؤمن خمس:
صلاة الخمسين، و زيارة الاربعين، و التختم فى اليمين، و تعفير الجبين و الجهر ببسم الله الرحمن الرحيم.
نشانه هاى مؤمن پنج چيز است:
1. نمازهاى پنجاهگانه (منظور نمازهای روزانه و نوافل آنهاست که پنجاه رکعت می شود)
2.زيارت_اربعين
3. انگشتر به دست راست كردن
4. بر خاك سجده كردن
5.بسم الله الرحمن الرحيم را بلند گفتن.
منابع:
وسائل الشيعه، ج 10 ص 373
التهذيب، ج 6 ص 52
درمحضرصحیفه
عذرخواهی از خداوند در حقالناس(2)
اعْتِذَارَ نَدَامَةٍ يَكُونُ وَاعِظا لِمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنْ أَشْبَاهِهِنَّ.
خدایا واعظی نصیب «من» کن
با حالتی سرشار از پشیمانی.
واعظی که مرا اندرز دهد در گناهان مشابهی که در آینده برایم پیش خواهد آمد
گناهانی که در آینده به «من»
نزدیک میشوند
و از همین قبیل است که تاکنون برشمردم
اگر بعدها،
مجلس غیبتی شکل گرفت
زمینهٔ دروغ گفتن فراهم شد
مجلس نامحرمی اتفاق افتاد
و یا هر گناه دیگری؛
این واعظ چنان باشد
که مرا نگاه دارد و حفظ کند
خدایا
واعظی نصیب «من» کن
آکنده از هشدار
تا مانع باشد از اینکه،
«من» دوباره مرتکب گناه شوم
خداوندا
مرا به یک عذرخواهی واقعی موفق کن
عذرخواهیی که
با ندامتی همراه باشد
که ریشههای گناه را در «من»
بسوزاند
و در «من» عصمت تولید کند.
بهلول وهارون الرشید
روزی هارون الرشید بهلول را خواست و او را به سمت نماینده ی تام الاختیار خود به بازار بغداد فرستاد و به او گفت:
اگر دیدی کسی به دیگری ظلم و تعدی میکند و یا کاسبی در امر خرید و فروش اجحاف میکند همان جا عدالت را اجرا کن و خطا کار را به کیفر برسان.
بهلول ناچار قبول کرد و یک دست لباس مخصوص مُحتسبان پوشید و به بازار رفت. اول پیرمرد هیزم فروشی دید که هیزمهایش را برای فروش جلویش گذاشته که ناگهان جوانی سر رسید و یک تکه از هیزمها را قاپید و بسرعت دور شد. بهلول خواست داد بزند که بگیریدش که جوان با سر به زمین افتاد و تراشه ای از چوب به بدنش فرو رفت و خون بیرون جهید. بهلول با خود گفت: حقت بود.
راه افتاد که برود، بقالی دید که ماست وزن میکند و با نوک انگشت کفه ترازو را فشار میدهد تا ماست کمتری بفروشد.
بهلول خواست بگوید چه میکنی؟ که ناگهان الاغی سررسید و سر به تغار ماست بقال کرد و بقال خواست الاغ را دور کند تنه الاغ تغار ماست را برگرداند و ماست بریخت و تغار شکست.
بهلول جلوتر رفت و دکان پارچه فروشی را نگاه کرد که مرد بزاز مشغول زرع کردن پارچه بود و حین زرع کردن با انگشت نیم گز را فشار میدهد و با این کار مقداری از پارچه را به نفع خود نگه میدارد.
جلو رفت تا مچ بزاز را بگیرد و مجازاتش کند ولی با کمال تعجب دید موشی پرید داخل دخل بزاز و یک سکه به دهان گرفت بدون اینکه پارچه فروش متوجه شود به ته دکان رفت.
بهلول دیگر جلوتر نرفت و از همان دم برگشت و پیش هارون رفت و گفت:
محتسب در بازار است و هیچ احتیاجی به من و دیگری نیست…
چگونه دائم الذکر باشیم؟
پاسخ مرحوم حضرت آیت الله عزیزالله خوشوقت :
اگر گناه نکنیم ، ایمان بالا می رود و ایمان که بالا رفت عقربه ی دل خود به خود رو به خدا میرود ، و ارزش خدا و عظمت خدا در چشم انسان زیاد می شود.
انسان عاقل اگر چیز قابل توجّه داشته باشد ، هیچ موقع دنبال آشغال نمی رود.
ترک گناه ، راه رسیدن به این نقطه است.
استغفارچیست؟
شخصي در حضور امام علی (ع) بدون توجه لازم گفت: استغفرالله
امام فرمودند مادرت بر تو بگريد، مي داني معناي استغفار چيست؟
استغفار درجه والامقامان است، و داراي شش معنا است:
1.پشيماني از آن چه گذشت،
2. تصميم به عدم بازگشت،
3. پرداختن حقوق مردم چنانكه خدا را پاك ديدار كني كه چيزي بر عهده تو نباشد،
4. تمام واجب هاي ضايع ساخته را به جا آوري،
5.گوشتي كه از حرام بر اندامت روييده، با اندوه فراوان آب كني، چنانكه پوست به استخوان چسبيده و گوشت تازه برويد
6. رنج طاعت را به تن بچشاني چنانكه شيريني گناه را به او چشانده بودي
پس آنگاه بگويي، استغفرالله.
نهج البلاغه، حکمت ۴۱۷
درمحضراستاد
فرازی از دعای دهم صحیفه ی سجادیه
مهربان پروردگارم !
شبیه ترین چیزها به خواست و اراده تو،
و سزاورترین کارها در عرصه ی عزوجلال تو،
رحمت آوردن بر کسی است که از تو رحمت بطلبد
و فریاد رسیدن تو کسی را ،
که از تو فریاد خواهد،
پس بر زاری ما به درگاهت ، رحمت آور
و چون خویشتن بر آستان تو افکندیم ، بی نیازمان فرما.
خدايا ،
شيطان شاد گشت كه در گناه پيروى او كرديم،
پس بر محمدصلی الله علیه وآله و خاندان پاکش درود فرست،
و پس از اين كه او را رها كرديم ،
و روى به تو آورديم ،
نکوهش شیطان را از ما دور ساز
و ما را از پیروی او ،
به رغبت به سوی حضرتت باز گردان.
قوانین دادگاه روز قیامت
1. پرونده مخفی نیست
ونُخرِجُ لَهُ يَوْمَ القِيامَةِ كِتابا يَلقاهُ مَنْشُورًا《اسراء، ۱۳》
2. حضور در دادگاه بهمراه نگهبانها و تحت حفاظت شدید است
وَجَاءتْ كُلُّ نَفْسٍ مَّعَهَا سَائِقٌ وَشَهِيدٌ《ق، ۲۱》
3. ظلم در این دادگاه محال است .
وَمَا أَنَا بِظَلَّامٍ لِّلْعَبِيدِ《ق، ۲۹》
4. در این دادگاه وکیل مدافع وجود ندارد.
اقْرَأْ كِتَابَكَ كَفَىٰ بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيبًا《اسراء، ۱۴》
5. رشوت و پارتی بازی و واسطه گری در این دادگاه محال است
يَوْمَ لا يَنفَعُ مَالٌ وَلا بَنُونَ《شعراء، ۸۸》
6. در اینجا تشابه اسمی و اشتباه در متهم ها یافت نمی شود.
وَمَا كَانَ رَبُّكَ نَسِيّا《مریم، ۶۸》
7. حکم به دست خود افراد داده می شود تا بخوانند
فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ فَيَقُولُ هَاؤُمُ اقْرَؤُوا كِتَابِيهْ《اسراء، ۷۱》
8. در این دادگاه حکم غیابی داده نمی شود.
وَإِنْ كُلٌّ لَمَّا جَمِيعٌ لَدَيْنَا مُحْضَرُونَ《یس، ۳۲》
9. نقض حکم و دوباره محاکمه شدن در این دادگاه نیست.
مَا يُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَيَّ《ق، ۲۹》
10. گواهی دروغ در این دادگاه یافت نمی شود.
يَوْمَ تَشْهَدُ عَلَيْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَأَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُم بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ《نور، ۲۴》
11. در این دادگاه پرونده های فراموش شده یافت نمی شود.
أحْصَاهُ اللَّهُ وَنَسُوهُ 《مجادله، ۶》
12. ترازو و سنجش اعمال دقیق است.
وَنَضَعُ الْمَوَازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيَامَةِ فَلَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئًا وَإِن كَانَ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِّنْ خَرْدَلٍ أَتَيْنَا بِهَا وَكَفَىٰ بِنَا حَاسبين 《انبیا ۴۷》
چرا اماکن مقدس در سرزمینهای بد آب و هوا قرار دارند؟
استادعلیرضاپناهیان:
امیرالمؤمنین علی(ع) در خطبه قاصعه، نکاتی را راجع به موقعیت مکانی خانه خدا در شهر مکه ذکر میکنند.
ایشان در این خطبه میفرمایند خداوند متعال یک مکان مقدس را در مکانی قرار میدهد که آبادانی نداشته باشد و اتفاقاً به لحاظ آب و هوا و شرایط اقلیمی نامساعد باشد تا بندگان خدا را امتحان کند.
تا نشان دهد که اگر مردم در این مکان تجمعی دارند به خاطر یک امر مقدس است. این اتفاق دقیقاً دارد در موضوع حماسه پیاده روی اربعین هم رخمیدهد.
این مردم یقیناً برای سیاحت و استفاده از طبیعت و هوای خوش و خرم این سرزمین به اینجا نیامده اند، آمدهاند برای زیارت حضرت اباعبدالله و طبیعی است که آب و هوای نامساعد و گرما و گرد و غبار که هیچ، که اگر از آسمان سنگ هم ببارد باز خللی در این عزم راسخ مردم به وجود نمیآورد و این مردم هستند که در یک سفر معنوی و به دور از هوای نفس، به سوی حضرت حسین در حرکتاند.
گفتگوی خداوند با بنده گناهکار در قیامت
حضرت خدیجه سلام الله علیها از پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم از قيامت سوال نمود.
در مورد وقتى كه اعمال بنده بر خداوند عرضه مى شود.
پس آن حضرت شروع به گريه كرد.
حضرت خديجه عرض كرد: يا رسول الله چرا گريه مى كنى؟
فرمود: از وسعت رحمت خدا در آن روز بر بندگانش…
اى خديجه چون روز قيامت بنده را نزد خدا حاضر مى كنند، خطاب مى شود، اين بنده من! اطلاع دارى كه فلان روز و فلان شب چه كردى؟
عرض مى كند: خداوندا مى دانم، پس يك يك گناه او را به او اظهار مى كنند و او اقرار مى كند، تا به گناهى مى رسد كه در كمال قباحت باشد.
پس بنده سر خجالت به زير اندازد و عرق به صورت او جارى شود. خداوند مى فرمايد:
اى بنده من چرا جواب نمى گوئى؟
بنده عرض مى كند: الهى شرمسارم، نمى توانم جواب بدهم.
خطاب مى رسد: اى بنده تو با اينكه لئيمى از من شرم مى كنى و من با كريمى خود چگونه شرم نكنم از تو، اى بنده، تو را حياء ندامت و پشيمانى است و مرا حياء كرم .گناه در ميان دو حياء بقائى ندارد.
پس خداوند به كرم خود بنده را مى آمرزد و داخل بهشت مى كند.
خزائن الاخبار و مجالس المتقين؛ص134