گنـاه کبیـره چیـست؟
۱. هر گناهی که در قرآن و حدیث، به کبیـره بودن آن تصریح شده باشـد. این قسم متجـاوز از چهـل گنـاه است که در اخبـار اهل بیـت علیهمُالسلام تصریـح شـده است.
۲. هـر معصیتـی که در قـرآن مجید یا سنت معتبره، وعده آتـش بر ارتکاب آن به طور صریح رسیـده باشد، یا اینکه ضمنا باشد. مثـل فرمایش پیغمبر صلےاللهعلیهوآلهوسلم: « مَنْ تَرَکَ الصَّلاةَ مُتَعَمِّداً فَقَدْ بَرِئَتْ مِنْهُ مِلَّةُ الْاِسْلام»هرکس نماز را بطور عمدی ترک کند. از اسلام به دور است. (جامعالاحادیث،ج۴،ص۷۴) که وعده عذاب در این روایت، به کنایه است نه به صراحت و دلیل این مطلب، روایات کثیره ای است که حضرت باقـر و حضرت صادق علیه السلام فرمودهاند که: «گنـاه کببـره» ، هر گناهی است که خـدای متعـال وعـدهی آتش بر آن داده باشـد.
۳. هـر گناهی که در قرآن یا سنت معتبره، از گناهی که کبیـره بودنش مسلّم است، بزرگتر شمرده شود، آن هم کبیـره هست.
مثلا «قتـل نفس» ، از جمله گناهانی است که کبیره بودنش، به هر دو راه گذشته ثابت گردیده است. حال اگر در قـرآن مجید یا سنتی که معتبر است تصریح شود که فلان گنـاه از «قتـل نفس» بزرگتر است، آن گناه هم کبیره مےشود؛ مانند «فتنه کردن» که در قرآن مجید مےفرماید از «قتـل» بزرگتر است. « وَالْفِتْنَةُ اَکْبَرُ مِنْ الْقَتْلِ » فتنه کردن از قتل بزرگتر است.(سوره بقره، آیه ۲۱۷). پس یقینا فتنه هم از گناهـان کبیـره اسـت.
۴. هـر گناهـی که نزد مُتدینین و متشرعین ، بزرگ شمـرده شود؛ بطوری که یقین حاصـل شود که بزرگی آن، منتهی به زمان معصوم مےگردد، مانند نجس نمودن مسجد از روی علم و عمد به قصد هتک احترام خانه ی خدا، یا پرتاب کردن و انداختن قرآن مجید به قصد هتک آن و غیره.
بررسی گناهان کبیره در مواعظ و کلام حضرت آیت الله مجتهدی تهرانی (ره) ص ۱۵ و ۱۶
تلنگر...
خیاطی می گفت:
اگر شبها جیبهای لباسها را خالی کنید، لباس ها زیباتر به نظر می رسند و بیشتر عمر خواهند کرد.
بنابراین من قبل از خواب اشیایی مانند خودکار و پول خرد و دستمال را از جیبم درمیآورم و آنها را مرتب روی میز می گذارم، و چیزهای زائد را به درون سطل زباله میریزم.
یک شب وقتی که مشغول اینکار بودم، به نظرم رسید که ممکن است خالی کردن ذهن نیز مانند خالی کردن جیب باشد …
همه ی ما در طی روز مجموعه ای از آزردگی، پشیمانی، اضطراب را جمع آوری می کنیم. اگر اجازه دهیم که این افکار انباشته شوند، ذهن را سنگین می کنند: پس ذهنمان را پاک کنیم تا دنیای زیباتری بسازیم …
چرا تعـداد گناهـان کبیـره مشخص نیست؟
موضوعی که در بعضی از اذهان مےآید این است که چرا قـرآن مجید تعداد گناهان کبیـره را تعیین نفرموده، و دیگر اینکه چرا در اخبـار در این مسئله اختلاف است؟ در بعضی اخبـار ، تعداد گناهان کبیره پَنج، در برخی هَفت و در پاره ای نُه و در بعضی بیست و یک و در پاره ای سی و یک عدد برشمردهاند.
در ابهام گناهـان کبیـره و تعیین نکردن آن در قرآن مجید، حکمتی عظیم و لطفی بزرگ از جانب پروردگار عالم به بندگانش می باشد، زیرا اگر تعیین می گردید مردم سعی می کردند که فقط از آنها اجتناب کنند و از روی جهالت و هوای نفس، بر اقدام به سایر گناهان جرأت مےنمودند، به خیال اینکه سایر گناهان به ایشان صدمهای نمےزند. آنگاه به مفاسد کثیره ای دست مےزدند که از آن جمله جرأت نمودن بر مخالفت نواهی الهی است.
چه بد بنده ای است کسی که بر مولای خود، جَری شود و اُموری را که امر به ترک آن فرموده ، مخالفت کند، بلکه این جرأت و بی حیایی سبب مےشود که جرأت بر کبائر هم بنماید.
زیرا کسی که نسبت به نواهی پروردگارش به صغائر بی پروا باشد، کم کم نسبت به گناهان کبیره هم بی باک میگردد.
بررسی گناهان کبیره در مواعظ و کلام حضرت آیت الله مجتهدی تهرانی (ره) ص ۱۶ و ۱۷
پیازگندیده
روزی حکیمی به شاگردانش گفت: «فردا هر کدام یک کیسه بیاورید و در آن به تعداد آدمهایی که دوستشان ندارید و از آنان بدتان میآید پیاز قرار دهید.»
روز بعد همه همین کار را انجام دادند و حکیم گفت: «هر جا که میروید این کیسه را با خود حمل کنید.»
شاگردان بعد از چند روز خسته شدند و به حکیم شکایت بردند که: «پیازها گندیده و بوی تعفن گرفته است و ما را اذیت میکند.»
حکیم پاسخ زیبایی داد: «این شبیه وضعیتی است که شما کینه دیگران را در دل نگه دارید. این کینه، قلب و دل شما را فاسد میکند و بیشتر از همه خودتان را اذیت خواهد کرد.
تهمت و سوء ظن ممنوع
و مَنْ یکسِبْ خَطیئَةً أَوْ إِثْماً ثُمَّ یرْمِ بِهِ بَریئاً فَقَدِ احْتَمَلَ بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبیناً .
“سوره نساء آیه ۱۱۲”
و هر کس خطا یا گناهی مرتکب شود، سپس آن را به بی گناهی نسبت دهد، قطعا بُهتان و گناه آشکاری را بر دوش کشیده است.
در این آیه گناهانی را که انسان مرتکب می شود و به گردن دیگری می افکند به دو قسم تقسیم شده: خطیئة . إثــم .
«خطا» به معنای لغزش است، عمدی یا غیر عمدی، ولی «اثم» گناه عمدی است. تهمت، از گناهان بسیار بزرگی است که موجب ذوب شدن ایمان و محو عدالت و اعتماد در جامعه و سبب عذاب اخروی است.
امام صادق علیه السلام فرمود: تهمت به بی گناه، از کوه های عظیم سنگین تر است. «بهتان» به دروغی گفته می شود که انسان از شنیدن آن بهت زده می شود.
امام صادق علیه السلام فرمود: غیبت آن است که درباره برادر دینی خود چیزی را که خدا بر او پوشانده ابراز کنی، ولی اگر درباره او چیزی بگویی که در او نیست، بُهتان است.
تهمت، پرتاب تیربه آبروی مردم است. «یرْمِ بِهِ» تهمت به بی گناه از هر نژاد و مکتب و در هر سنّ و شرایطی که باشد، حرام است. «یرْمِ بِهِ بَرِیئاً»
تهمت زننده، بارسنگینی از گناه را به دوش می کشد. «فَقَدِ احْتَمَلَ»(تنوین در دو کلمه «بُهْتاناً» و «إِثْماً» نشانه عظمت گناه است.)
تفسیر نمونه، ج۴، ص ۱۱۹،
تفسیر نور، ج۲، ص۱۵۸
اثرات غیبت
پيامبر اکرم صلّي الله عليه و آله:
روز قيامت فردى را مى آورند و او را در پيشگاه خدا نگه مى دارند و كارنامه اش را به او مى دهند اما حسنات خود را در آن نمى بيند.عرض مى كند:
الهى! اين كارنامه من نيست! زيرا من در آن طاعات خود را نمى بينم!
به او گفته مى شود: پروردگار تو نه خطا مى كند و نه فراموش. عمل تو به سبب غيبت كردن از مردم بر باد رفت.
سپس مرد ديگرى را مى آورند و كارنامه اش را به او مى دهند. در آن طاعت بسيارى را مشاهده مى كند. عرض مى كند:
الهى! اين كارنامه من نيست! زيرا من اين طاعات را بجا نياورده ام!
گفته مى شود: فلانى از تو غيبت كرد و من حسنات او را به تو دادم.
جامع الأخبار، ص 412
ذوالنون مصري
ذوالنون مصري که از عرفاي بزرگ است گفت:
روزي به کنار رودي رسيدم، قصري ديدم در نزديکي آب.
از آب طهارتي کردم چون فارغ شدم چشمم بر بام قصر افتاد که دختري بسيار زيبا بر آن ايستاده بود.
خواستم او را بشناسم گفتم اي دختر تو که هستي؟
گفت اي ذوالنون چون از دور تو را ديدم فکر کردم ديوانهاي، چون طهارت کردي و به نزديک آمدي فکر کردم عالمي،و چون نزديکتر آمدي فکر کردم عارفي.
و اکنون به حقيقت نگاه ميکنم ميبينم نه ديوانهاي، نه عالمي و نه عارف.
گفتم چطور؟
گفت اگر ديوانه بودي طهارت نکردي و اگر عالم بودي به زني نگاه نميکردي و اگر عارف بودي دل تو به غير حق به کسي ميل نميکرد و غير از حق را نميديد….
اين را بگفت و ناپديد شد.
فهميدم که او انسان نبود بلکه فرشتهاي بود براي تنبيه من که آتش در جان من اندازد.
شجاع ترین انسانها...
معلم به بچه ها گفت :
” تو یه کاغذ بنویسید به نظرتون شجاع ترین آدما کیان ؟
بهترین متن جایزه داره “
یکی نوشته بود:
غواص که بدون محافظ تواقیانوس با کوسه ها شنامیکننه
یه نفر نوشته بود :
اونا که شب میتونن تو قبرستون بخوابن
یکی دیگه نوشته بود :
اونایی که تنها چادرمیزنن تو جنگل از حیوونا نمیترسن . و…
هر کی یه چیزی نوشته بود اما این نوشته دست و دلشو لرزوند ، تو کاغذ نوشته شده بود :
” شجاع ترین آدما اونان کـه خجالت نمیکشن و دست پدرمادرشونو میبوسن…نه سنگ قبرشونو…!!! “
قطره اشکی بر پهنای صورت معلم دوید.به همراه زمزمه ای … افسوس منهم شجاع نبودم…
تو با خدا باش،خدا و تمام ملائکه اش برای تو خواهند بود...
علامه محمّد تقی مجلسی، در امر به معروف و نهی از منکر مردی دلسوز، دلسوخته و برافروخته بود.
به هرجا قدم می گذاشت، به هرکس که می رسید و هر موضوعی را می دید، از امر به معروف و نهی از منکر دست برنمی داشت و در این زمینه از هیچ کس پروا نداشت و از ملامت ملامت کنندگان ترس و اضطراب و رنجی به خود راه نمی داد.
یکبار اراذل و اوباش که از برخورد مولا محمّد تقی سخت آزرده و آشفته بودند، برای ساکت نمودن وی نقشه ای طرح کردند…
و آن این بود که یکی از مریدان مخلص او را وادار کنند که در شب جمعه او را به مهمانی دعوت کند،
صاحب خانه ترسو برای شب جمعه از آن مرد بزرگ الهی دعوت کرد و خود از خانه رفت.
مجلسی به دعوت آن مرد مؤمن به آن خانه آمد، اما صاحب خانه را ندید،
جلسه از اشرار و سردسته آنان تشکیل شده بود.
مجلسی دانست که نقشه ای جهت او کشیده شده، اما از نقشه خبر نداشت.
مردخوشبخت
پادشاهی پس از اینکه بیمار شد گفت:
“نصف قلمرو پادشاهیام را به کسی میدهم که بتواند مرا معالجه کند”
تمام آدمهای دانا دور هم جمع شدند تا ببیند چطور می شود شاه را معالجه کرد، اما هیچ یک ندانست
تنها یکی از مردان دانا گفت: “فکر کنم میتوانم شاه را معالجه کنم.
اگر یک آدم خوشبخت را پیدا کنید، پیراهنش را بردارید و تن شاه کنید، شاه معالجه می شود”
شاه پیکهایش را برای پیدا کردن یک آدم خوشبخت فرستاد….
آنها در سرتاسر مملکت سفر کردند ولی نتوانستند آدم خوشبختی پیدا کنند. حتی یک نفر پیدا نشد که کاملا راضی باشد.
آن که ثروت داشت، بیمار بود.
آن که سالم بود در فقر دست و پا میزد،
یا اگر سالم و ثروتمند بود زن و زندگی بدی داشت.
یا اگر فرزندی داشت، فرزندانش بد بودند.
خلاصه هر آدمی چیزی داشت که از آن گله و شکایت کند.
آخرهای یک شب، پسر شاه از کنار کلبهای محقر و فقیرانه رد میشد که شنید یک نفر دارد چیزهایی میگوید.
“شکر خدا که کارم را تمام کردهام. سیر و پر غذا خوردهام و میتوانم دراز بکشم و بخوابم! چه چیز دیگری میتوانم بخواهم؟”
پسر شاه خوشحال شد و دستور داد که پیراهن مرد را بگیرند و پیش شاه بیاورند و به مرد هم هر چقدر بخواهد بدهند
پیکها برای بیرون آوردن پیراهن مرد توی کلبه رفتند، اما مرد خوشبخت آن قدر فقیر بود که پیراهن هم نداشت!!!
حضرت امرالمومنین علی(علیه السلام) فرمود:
عز من قنع و ذل من طمع .
داشتن روحیه قناعت بزرگترین سرمایه هست.
گرفتاری های انسان به اندازه وابستگی ها و انتظاراتش هست،هرچه وابستگی و توقع بیشتر باشد گرفتاری و رنج انسان زیادتر.
شرح غررالحكم 4/474
شرح غررالحكم5/451
نشانه متقیان درکلام امیرالمومنین(ع)
امیرالمومنین على علیه السلام:
اِنَّ لاَِهْلِ التَّقْوى عَلاماتٍ يُعْرَفونَ بِها: صِدْقُ الْحَديثِ وَ اَداءُ الاَْمانَةِ وَ الْوَفاءُ بِالْعَهْدِ وَ قِلَّةُ الْفَخْرِ وَ الْبُخْلِ وَ صِلَةُ الاَْرْحامِ وَ رَحْمَةُ الضُّعَفاءِ وَ قِلَّةُ الْمُواتاةِ لِلنِّساءِ وَ بَذْلُ الْمَعْروفِ وَ حُسْنُ الْخُلْقِ وَ سِعَةُ الْحِلْمِ وَ اتِّباعُ الْعِلْمِ فيما يُقَرِّبُ اِلَى اللّه ِ ـ عَزَّ وَ جَلَّ ـ ، طُوبى لَهُمْ وَ حُسْنُ مَآبٍ. وَ طُوبى شَجَرَةٌ فِى الْجَنَّةِ، اَصْلُها فى دارِ رَسُولِ اللّه صلي الله عليه و آله… ؛
تقواپيشگان، نشانه هايى دارند كه با آنها شناخته مى شوند:
راستگويى
امانتدارى،
وفاى به عهد،
كم فخرفروشى،
كم بخل ورزيدن،
صله رحِم،
رحم به ضعيفان،
كم موافقت كردن با زنان،
به همه نيكى كردن،
خوش اخلاقى،
بردبارى بسيار
و پيروى از علم نزديك كننده به خداوند.
و آنان طوبى، و سرانجام نيك دارند. طوبى درختى است در بهشت كه ريشه آن در خانه پيامبر خدا صلي الله عليه و آلهاست … .
خصال، ص 483، ح 56.
تکیه گاه فرزندان
دختری با پدرش میخواستند
از یک پُل چوبی رد شوند…
پدر رو به دخترش گفت: دخترم دست من را بگیرتا از پل رد شویم.
دختر رو به پدر کرد و گفت:
من دست تو را نمیگیرم تو دست مرا بگیر…
پدر گفت: چرا؟ چه فرقی میکند؟
مهم این است که دستم را بگیری
و با هم رد شویم…
دخترک گفت: فرقش این است که اگر من
دست تو را بگیرم ممکن است
هر لحظه دست تو را رها کنم،
اما تو اگر دست مرا بگیری هرگز آن را
رها نخواهی کرد!
اهمیت بسیار ویژه و بالای مشورت با دیگران
امام صادق (علیهالسلام) فرمودند:
هر گاه اراده کاری کردی، پیش از مشورت با پروردگارت، با هیچ کس مشورت مکن.
به این ترتیب که صد مرتبه میگویی:
از خدا خیر (و راه درست) را میطلبم، سپس با مردم مشورت میکنی، در این صورت خداوند خیر و صلاح تو را بر زبان هر که دوست داشته باشد، جاری میسازد.
امام رضا (علیهالسلام) هنگامی که در حضور پدر بزرگوارش سخن به میان آمد، فرمودند:
هیچ خردی با خرد آن حضرت برابری نمیکرد؛ با این حال، گاه با یکی از غلامان سیاه خود مشورت میکرد.
به ایشان عرض شد: با چنین کسی مشورت میکنی؟
فرمودند: چه بسا که خدای تبارک و تعالی (نظر درست را) بر زبان او جاری کند
پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) فرمودند:
هر که به مسلمانان در مشورتی خیانت کند، من از او بیزارم.
امام علی (علیهالسلام) فرمودند:
خیانت کردن به فرد تسلیم شده و مشورت کننده، از شنیعترین کارها و بزرگترین بدیها است و موجب عذاب آتش افروخته میشود.
امام علی (علیهالسلام) فرمودند:
در کارهای خود، با افراد خداترس مشورت کن، تا راه درست را بیابی.
امام علی (علیهالسلام) فرمودند:
مشورت کردن، اندیشههای درست دیگران را برای تو کسب میکند.
اعتماد و اعتقاد به مشیت الهی
اگر چیزی از دنیا نصیب شما نشد بدانید که مال شما نبوده است.
اگر خواستگاری دختری رفتید و نصیب شما نشد پکر نشوید.در مشیت و مقدرات الهی این مال شما نبوده است.
اگر درست شد خدا خواسته و اگر درست نشد خدا نخواسته است.
لذا خداوند فرمود:
《لِكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ…》سوره حدیدآیه۲۳
وقتی چیزی به شما می دهند خوشحال نشوید و وقتی از شما میگیرند پکر نشوید…
اگر با مشیت خدا آشنا شوید وبه حکمت خدا عقیده داشته باشید،غصه های دنیا کنار می رود…شد شد،نشد نشد.
در هر حال میگوییم چشم…
حاج محمد اسماعیل دولابی ره
خدعه و ریا
ابن بابويه دركتاب توحيد از سعد بن صدق بن زياد روايت كرده گفت: از حضرت صادق علیه السلام سؤال نمودم كه در روز قيامت وسيلة نجات از آتش جهنم چيست؟ فرمودند: خدعه نكردن با خدا زيرا هركه با خدا خدعه كند خدا نيز با او خدعه نموده و ايمان را از دل او ببرد و چنين كسي در حقيقت با نفس خويش خدعه نموده است.
راوي ميگويد: به حضورش عرض كردم غرض از خدعه كردن با خدا چيست؟
فرمودند: در ظاهر اوامر خدا را قبول نموده ولي در باطن معتقد نبوده و ايمان نداشته باشد و يا آنكه بظاهر اوامر را اجرا نموده ولكن براي غير خدا باشد، از ريا كردن بپرهيزيد كه اين عمل شريك قرار دادن براي خداست
شخص ريا كار را در روز قيامت به چهار نام بخوانند، صدا ميزنند و ميگويند:
اي كافر و اي فاجر و اي حيله باز و اي زيانكار اعمال و عباداتت از بين رفت
پاداش خود را از كسي كه برايش عبادت نموده اي بخواه.
امام صادق علیه السلام فرمودند: اگر شخصي نزد تو بيايد و ستايشي دربارة تو بگويد كه در تو وجود نداشته باشد تكذيب كن و گفتارش را تصديق و قبول مكن، زيرا او به تو ظلم نموده، و مدحي كرده كه در تو نبوده.
تفسير جامع , ج 2 ص ۱۷۳
بحارالانوار ,ج27ص۵۰۰
خدایا همه کارهایت درست است..
روزی مردی زیر سایه درخت گردویی نشست تا خستگی در کند در این موقع چشمش به کدوتنبل هایی که آن طرف سبز شده بودند افتاد و گفت:”
خدایا! همه کارهایت عجیب و غریب است ! کدوی به این بزرگی را روی بوته ای به این کوچکی می رویانی و گردوهای به این کوچکی را روی درخت به این بزرگی !” همین که حرفش تمام شد گردویی از درخت بر
سرش افتاد . مرد بلافاصله از جاجست و به آسمان نظر انداخت و گفت :”
خدایا!خطایم را ببخشای! دیگر در کارت دخالت نمیکنم چون هیچ معلوم نبود
اگر روی این درخت به جای گردو ، کدو تنبل رویانده بودی الان چه بلایی بر
سر من آمده بود .”
آیت الله مجتهدی تهرانے(ره)
هشدار...
امام صادق عليه السلام:
إذا فَشَتْ ارْبَعَةٌ ظَهَرَتْ ارْبَعَةٌ: إ ذا فَشا الزِّنا کَثُرَتِ الزَّلازِلُ، وَ إذا اُمْسِکَتِ الزَّکاةُ هَلَکَتِ الْماشِیَةُ، وَ إذا جارَ الْحُکّامُ فِى الْقَضا اُمْسِکَ الْمَطَرُ مِنَ السَّما، وَ إذا ظَفَرَتِ الذِّمَةُ نُصِرُ الْمُشْرِکُونَ عَلَى الْمُسْلِمینَ؛
هنگامى که چهار چیز در جامعه شایع و رایج گردد چهار نوع بلا و گرفتارى پدید آید:
_ چنانچه زنا رایج گردد، زلزله و مرگ ناگهانى فراوان شود.
_ چنانچه زکات و خمسِ اموال پرداخت نشود، حیوانات اهلى نابود شود.
_ اگر حاکمان جامعه و قُضات ستم و بى عدالتى نمایند، باران رحمت خداوند نمى بارد.
4_ و اگر اهل ذمّه تقویت شوند، مشرکین بر مسلمین پیروز آیند.
وسائل الشيعه: ج 8 ص 13
راههای جبـران گنـاه
_ایـمان و کارهای نیـک؛
و کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته اَنجام دادند، گناهان آنان را میپوشانیم(و میبخشیم)«وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَنُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ»عنکبوت۷
_ پـرهیز از گناهان کبـیره؛
اگر از گناهان بزرگی که از آن نهی شده اید دوری کنید، بدی های(کوچک)شما را می پوشانیم«اِنْ تَجْتَنِبُوا کَبائِرَ….نُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ»نساء۳۱
_تـوبه و جبـران بدی ها؛
مگر کسانی که توبه کنند و ایمان آورند و عمل صالح انجام دهند، که خداوند گناهان آنان را به حسنات مبدّل میکند«إِلَّا مَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُولَٰئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَات»فرقان۷۰