امتحانم چیه؟
قهر و آتشی
امام علی علیه السلام در جمعی فرمودند:
اعوذ بالله من الذنوب التی تعجل الفنا
پناه می برم به خداوند، از گناهانی که موجب زود رسیدن هلاکت خواهند شد.
“عبدالله بن کواء” پرسید:
آیا گناهانی که موجب زود رسیدن هلاکت میشود، وجود دارد؟
امام علی پاسخ دادند:
آری، و آن گناه “قطع رحم” و قهر کردن افراد خانواده ها است که موجب هلاکت زودرس میشود.
چه بسا خانواده ای هستند، که با اینکه از حق دورند، ولی بر اثر همکاری و خدمت به همدیگر، دور هم جمع می شوند، و همین کار موجب می شود که خداوند به آنها روزی می رساند؛
و چه بسا افراد پرهیزکاری که تفرقه و درگیری در میان خانواده آنها، موجب میشود که خداوند آنها را از رزق و روزی و رحمتش، محروم سازد.
اصول کافی ، ج ۲، ص ۳۴۷
پندانه
ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﭘﻠﯽ ﻋﺒﻮﺭ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﺑﻪ ﺩﺍﺧﻞ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ ﺧﺮﻭﺷﺎﻥ ﺍﻓﺘﺎﺩﻧﺪ …ﻫﻤﻪ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ ﺟﻤﻊ ﺷﺪﻧﺪ ﺗﺎ ﺷﺎﯾﺪ ﺑﺘﻮﺍﻧﻨﺪ ﺑﻬﺸﻮﻥ ﮐﻤﮏ ﺭﺳﺎﻧﻨﺪ …ﻭﻟﯽ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﯾﺪﻧﺪ ﺷﺪﺕ ﺁﺏ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺯﻳﺎﺩ ﺍﺳﺖ، ﮐﻪ ﻧﻤﯽ ﺷﻪ ﺑﺮﺍﺷﻮﻥ ﮐﺎﺭﯼ ﮐﺮﺩ …
ﺑﻪ ﺁﻥ ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﻣﮑﺎﻥ ﻧﺠﺎﺗﺘﻮﻥ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺭﻩ ! ﻭ ﺷﻤﺎ ﺑﻪ ﺯﻭﺩﯼ ﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﻣﺮﺩ !!!ﺩﺭ ﺍﺑﺘﺪﺍ ﺁﻥ ﺩﻭ ﻣﺮﺩ ﺍﯾﻦ ﺣﺮﻑ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻧﺎﺩﯾﺪﻩ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ ﻭ ﮐﻮﺷﯿﺪﻧﺪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺁﺏ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺑﻴﺎﻳﻨﺪﺍﻣﺎ ﻫﻤﻪ ﺩﺍﺋﻤﺎ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﯽ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺗﻼﺵ ﺗﻮﻥ ﺑﯽ ﻓﺎﯾﺪﻩ ﻫﺴﺖ ﻭ ﺷﻤﺎ ﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﻣﺮﺩ !!!ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺪﺗﯽ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﺩﺳﺖ ﺍﺯ ﺗﻼﺵ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺟﺮﻳﺎﻥ ﺁﺏ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﺑﺮﺩ .
ﺍﻣﺎ ﺷﺨﺺ ﺩﯾﮕﺮ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﺑﺎ ﺣﺪﺍﮐﺜﺮ ﺗﻮﺍﻧﺶ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺁﻣﺪﻥ ﺍﺯ ﺁﺏ ﺗﻼﺵ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ .…ﺑﻴﺮﻭﻧﯽ ﻫﺎ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﻣﯽ ﺯﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺗﻼﺷﺖ ﺑﯽ ﻓﺎﯾﺪﻩ ﻫﺴﺖ …ﺍﻣﺎ ﺍﻭ ﺑﺎ ﺗﻮﺍﻥ ﺑﯿﺸﺘﺮﯼ ﺗﻼﺵ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﺎﻻ ﺧﺮﻩ ﺍﺯ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ ﺧﺮﻭﺷﺎﻥ ﺧﺎﺭﺝ ﺷﺪ . ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺁﺏ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺁﻣﺪ، ﻣﻌﻠﻮﻡ ﺷﺪ ﮐﻪ ﻣﺮﺩ ﻧﺎ ﺷﻨﻮﺍﺳﺖ .
دﺭ ﻭﺍﻗﻊ ﺍﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﯾﻦ ﻣﺪﺕ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻩ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺗﺸﻮﯾﻖ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ! ﻧﺎﺷﻨﻮﺍ ﺑﺎﺵ ﻭﻗﺘﻰ ﻫﻤﻪ ﺍﺯ ﻣﺤﺎﻝ ﺑﻮﺩﻥ ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﻳﺖ ﻣﻴﮕﻮﻳﻨﺪ
امام علی علیه السلام فرمود:
ناامیدی، صاحب خود را می کشد.
غرر الحکم، ح 6731
آتش ازکجادرخانه ام افتاد؟
شخصی هیــزم فقیران را به قیمــت بسیار ارزان مــیخریــد و آنهــا را بـه قیمــت بسیــار گــران به ثروتمندان و مردم میفروخت.
روزی پیرمرد دانایی او را نصیحـت کرد و گفــت به مردم ظلم مکـن که نفریــن آنان تو را نابــود خواهد کرد ..
آن شخص از نصیحت او رنجیــد و توجه نکرد و به ظلم خود ادامــه داد . تا اینکه یک شـب آتـش در انبار هیزمش افتاد و همه دارایی که داشـت نیز سوخت.
اتفاقا همان پیرمرد از آنجا میگذشت نگاهی کرد و دید فروشنده هیزم ها به دوستان و اطرافیان خود میگفت نمیدانم این آتـش از کجا در خانه ام افتاد؟
پیرمرد گفت از دل فقیران و آه درویشان
جرعه ای ازکلام شهید
به نماز سید که نگاه میکردم،
ملائک را میدیدم که در صفوف زیبای خویش او را به نظاره نشستهاند.
رو به قبله ایستادم. اما دلم هنوز…
گفتم: «نمیدانم چرا من همیشه هنگام اقامه نماز حواسم پرت است.»
به چشمانم خیره شد:
«مواظب باش! کسی که سر نماز حواسش جمع نباشد، در زندگی نیز حواسش اصلا جمع نخواهد شد.»
کتاب همسفر خورشید
بگولااله الا الله...
فضيل عياض شاگــرد درس خوان و جــوانش به حال مرگ افتــاد ، بالاى سرش آمد و به او گفـت بگو لااله الاالله . گفـت هم نمی گويم و هـم بيزارم از اين چيزى كه تو می گويى
فضيل گفت قرآن بياوريد تا سوره مباركه يس را بخوانم ، شايد گرهش باز شـود ، پيغمبر صل الله علیه و آله فرمود لكلّ شى ء قلب و قلب القرآن يس . شاگرد گفت نخوان ، مـن از شنيدنش زجـر می كشم و مرد
استاد غـرق در تعجب شد . خيلى پی جو شد كه چه چيزى باعث شد كه اين شاگرد درس خوانده و با معرفــت ، هنگام مـرگش به ايـن بلا دچـار شد و بی دين مُرد
خيلى در فكر بود ، تا يك شــب در عالم رؤيا ديد كه روز قيامــت شـده است. شاگردش را ديـد كه در آتش است . گفـت چه شـد وضــع تو به اينجا كشيد؟ گفت من دچـار سه گناه بودم و تا زمان مردنم ادامه داشت.
اول حسـود بودم ، هيـچ نعمتـى را براى ديگرى تحمل نداشتم ببينم . دوم من دو بهم زن بودم و میان این و آن را خراب میکردم . سوم من سالى يـك بار مشـروب می خـوردم اگـر توبـه كـرده بودم ، به اين بلا دچار نمی شدم.
جرعه ای ازکلام شهید
حاج حسین یکتا :
هرچقدر به بالای قله ظهور نزدیک میشیم، هوا کم میشه!
دیگه به شُش هرکسی نمیسازه!
بی هوا میخرن، بی هوا میبَرَن، بی هوا میاد،
خیلی حواستونُ جمع کنید ؛
میزان هوای نَفسِ …
دائم باید بری تو آپاراتی خدا ؛ اگه غرور گرفتی،بادِت خالی شه،
اگه پنچر شدی بادِت کنن؛
وضعیت زنان و حجاب در عصرهخامنشیان
ویل دورانتدر جلد اول تاریخ تمدن صفحه ی 552 راجع به ایرانیان قدیم می گوید:
پس از داریوش مقام زن مخصوصاً در طبقه ی ثروتمندان تنزل پیدا كرد. زنان فقیر چون برای كاركردن ناچار از آمد و شد در میان مردم بودند آزادی خود را حفظ كردند ولی در مورد زنان دیگر گوشه نشینی زمان حیض كه برایشان واجب بود رفته رفته امتداد پیدا كرد و سراسر زندگی اجتماعی شان را فرا گرفت، و این امر خود مبنای پرده پوشی در میان مسلمانان به شمار می رود. زنان طبقات بالای اجتماع جرأت آن را نداشتند كه جز در تخت روان روپوش دار از خانه بیرون بیایند و هرگز به آنان اجازه داده نمی شد كه آشكارا با مردان آمیزش كنند. زنان شوهردار حق نداشتند هیچ مردی را ولو پدر یا برادرشان باشد ببینند. در نقشهایی كه از ایران باستان بر جای مانده هیچ صورت زن دیده نمی شود و نامی از ایشان به نظر نمی رسد.
شب یلدانزدیک است اما...
مراقب هموطنان کم بضاعت باشیم
تلنگر...
اگر آتش میدانسـت که سر انجام
او خاکستر است هرگـز با این همـه
غـرور زبانه نمی کشید!!
وقـتـی عصبانـی هستیـد مـواظـب
حـرف زدنتـان باشـیـد عـصبـانیـت
شمـا فروکـش خـواهــد کـرد ولــی
حـرف هـایتـان یـک جایـی باقـی
میمـانـنـد …
تاثیر یک کلمه در به گناه کشیده شدن زنان!!!
استادشهیدمطهری(ره):
همین کلمه«اُمُّل» چه بدبخیتهایی به وجود آورده است و چه زنانی را از عفاف به گناه کشانده است! اگر از آنها بپرسی معنی این کلمه چیست،نمیدانند و همین قدر میگویند: اگر این طور بروم بیرون مسخرهام میکنند و میگویند تو عقب مانده و اُمل هستی.
این القائات و تلقینات خصوصا اگر با مسخره کردن همراه باشد، در اذهان مردم ساده دل و بالاخص در طبقه نسوان و نیز در طبقه جوانان بهطور کلی، فوق العاده اثر دارد. قرآن در سورهی مطففین منظرهای از کار این مسخره کنندگان را نقل میکند.
آشنایی با قرآن ص۱۷ص
نمازستون دین
رهبرفرزانه انقلاب(حفظه الله):
نماز، به معنای واقعی کلمه عمود دین است. عمود به معنای این است که اگر نبود، سقف فرو میریزد…
توی آغوش خدا
تلنگر
اگر کسی با تندی تو را نصیحت کرد
سخنش را قطع نکن چــون در پشت
تندی اش محبت عمیقی قرار دارد
مانند کسی نباش که ساعت زنگدار
را می شکنـد فقط به جـرم ایـن که
او را بیدار کرده است.
آبلیموی تقلبی وَبالِ عطار باشی
نقل اسـت عطاری که مشهور به تقـوا بود مریض و مرضش طولانـی شـد . یک نفـر از دوستـان به عیادتش رفـت و دید از وسائل زندگی و خــانه چیزی برایش نمانده.
حصیری زیر پایش و متکائی زیر سرش هست و این آقای تاجـر به چنین روزی افتاده . پسـرش وارد شد گفت پدر برای نسخه امروز پول نیست تا دوا بخـرم ، متکای زیـر سـرش را بــه او داد و گفــت این را هم ببر و بفــروش ببینم راحت می شوم یا نه؟
دوستش پرسیــد مطلب چیســت؟ گفــت من در کربلا نماینـدگی فروش آبلمیوی شیــراز داشتم آبلیمو وارد میکردم به مبلــغ گزاف می فروختم. ناگهان در کربلا تب حصبه عمومی شـد و طبیبها مداوای عام کردند که آبلیمو نافع است
مردم برای خریــد آمدند ، از فردا به خـودم گفتم چرا آبلیمــو را ارزان بفروشــم حالا که خریـدار فــراوان دارد دو برابــر و بعــد چنـــد برابـر کردم مردم بیچاره هم ناچــار می خریدند بعــد دیــدم آبلیمو دارد کم می شود و هر چه گران می کنم می خرند ولی تمام می شود.
شروع کردم آب در آبلیمو کردن و سپس آبلیموی مصنوعی و تقلبی درست کردم ، مال فراوانی به دســت آوردم ، مدتــی بعد در اثر ایــن بیمـاری بستری شدم.
آنچه پــول آبلیمو به دســت آوردم دادم تا امروز که دیدی همین مُتَکا باقی مانده بود این را نیز دادم ببینم راحــت می شـوم یا نه؟
هرچیزی حکمتی دارد
حضرت موسي عليه السلام فقيري را ديد كه از شدت تهيدستي ، برهنه روي ريگ بيابان خوابيده است.
چون نزديك آمد ، او عرض كرد : اي موسي ! دعا كن تا خداوند متعال معاش اندكي به من بدهد كه از بي تابي ، جانم به لب رسيده است.
موسي علیه السلام براي او دعا كرد و از آنجا (براي مناجات به كوه طور) رفت.چند روز بعد،موسي عليه السلام از همان مسير باز مي گشت.ديد همان فقير را دستگير كرده اند و جمعيتي بسيار در گردن اجتماع نموده اند ، پرسيد : چه حادثه اي رخ داده است ؟
حاضران گفتند : تا به حال پولي نداشته تازگي مالي بدست آورده و شراب خورده و عربده و جنگجويي نموده و شخصي را كشته است . اكنون او را دستگير كرده اند تا به عنوان قصاص ، اعدام كنند!
پس موسي عليه السلام به حكمت الهي اقرار كرد ، و از جسارت و خواهش خود استغفار و توبه نمود.
خداوند در قرآن مي فرمايد : اگر خدا رزق را براي بندگانش وسعت بخشد ، در زمين طغيان و ستم مي كنند.
چه زیباست در برابر حوادث و اتفاقاتی که از علت آنها بی خبریم، به خداوند مهربان اعتماد کنیم و زبان حالمان همیشه این باشد:
“الهی رضا برضائک،صبرا علی بلائکْ و تسلیماً لاَمرْک ”
ولو بسط الله الرزق لعباده في الارض .سوره شوري : 27
حكايتهاي گلستان ص 161
چقدر میخواهی بخوابی؟!
آیت الله مجتهدی تهرانی(ره):
استاد ما حضرت حاج شیخ علی اکبر برهان (ره) مےفرمودند: آن قدر درقبر بخوابیم که استخوان هایمان بپوسد، یك شب هم بلند شو ببین چه خبر است.
پیامبر اکرم صلےالله علیہ وآله می فرمایند:
«وقتی بنده ای از خواب شیرینش و از رختخوابش برخیزد در حالیكه خواب آلود است،» برای این كه به سبب نماز شبش می خواهد كه خداوند را راضی كند، خداوند متعال به سبب آن بنده ، بر ملائكه مباهات می کند و می گوید :
این بنده ام را می بینید كه بلند شده و خواب شیرینش را ترك كرده تا كاری را انجام دهد كه بر او واجب نكرده ام؟
شاهد باشید كه من او را آمرزیدم .
فحاشی هرگز
سماعة و خدمتکارش با هم دعوا میکردند و به هم ناسزا میگفتند.
امام صادق عليه السلام، به سماعه فرمودند:
اين چه جنجالى بود كه ميان تو و خدمتکارت پديد آمد؟ مبادا دشنامگو و بدزبان و لعنتكننده باشى.
سماعه گفت:
به خدا سوگند او به من ستم كرده بود.
امام صادق علیهالسلام فرمودند:
اگر به تو ستم شده، تو با مقابله به مثل و فحاشی، از او پیش افتادى. اين كردار از كردارهاى من نيست، و به شيعيانم چنين دستورى نداده ام. از پروردگارت آمرزش بخواه، و دیگر تکرار نکن.
اصول كافى ، ج ۴ ، ص ۱۷