از کجا بفهمیم که عبادت ما، «عبادت» است نه «عادت»؟
اخلاق معنایش این است که انسان اراده خودش را بر عادات و بر طبایع خود غلبه بدهد؛ یعنی اراده را تقویت کند به طوری که اراده بر آنها حاکم باشد.
حتی اراده باید بر عادات خوب هم غالب باشد، چون کار خوب اگر کسی به آن عادت پیدا کرد خوب نیست.
مثلا ما باید نماز بخوانیم اما نباید نماز خواندن ما شکل عادت داشته باشد. از کجا بفهمیم که نماز خواندن ما عادت است یا نه؟ باید ببینیم آیا همه دستورات خدا را مثل نماز خواندن انجام میدهیم؟ اگر اینطور است، معلوم میشود که کار ما به خاطر امر خداست.
اما اگر ربا را میخوریم و در عین حال، نماز را هم با نافلههایش میخوانیم، یا اگر خیانت به امانت مردم میکنیم ولی زیارت عاشورایمان هم ترک نمیشود، میفهمیم که اینها عبادت نیست، عادت است.
استاد مطهری، اسلام و نیازهای زمان، ج۱ ص۲۱۱
ایمان و اعتقاد
حاکم نیشابور برای گردش به بیرون از شهر رفته بود ، مردی میان سال در زمین کشاورزی مشغول کار بود .
حاکم بی مقدمه به کاخ برگشت و دستور داد کشاورز را به کاخ بیاورند . روستایی بی نوا با ترس در مقابل تخت حاکم ایستاد.
به دستور حاکم لباس گران بهایی بر او پوشاندند. حاکم گفت یک قاطر راهوار به همراه افسار و پالان خوب به او بدهید…
حاکم از تخت پایین آمده بود و آرام قدم میزد، گفت میتوانی بر سر کارت برگردی ولی همین که دهقان بینوا خواست حرکت کند حاکم کشیده ای محکم پس گردن او نواخت .
همه حیران از آن عطا و حکمت این جفا ، منتظر توضیح حاکم بودند.
حاکم پرسید : مرا می شناسی؟
بیچاره گفت : شما تاج سر رعایا و حاکم شهر هستید.
حاکم گفت: آیا بیش از این مرا میشناسی؟ سکوت مرد حاکی از استیصال و درماندگی او بود.
حاکم گفت: بخاطر داری بیست سال قبل با دوستی به پابوس سلطان کرامت و جود #حضرت_رضا (علیه السلام) رفته بودی؟
دوستت گفت خدایا به حق این آقا مرا حاکم نیشابور کن و تو محکم بر گردن او زدی که ای ساده دل!
من سالهاست از آقا یک قاطر با پالان برای کار کشاورزیم می خواهم هنوز اجابت نشده آن وقت تو حکومت نیشابور را می خواهی؟
یک باره خاطرات گذشته در ذهن دهقان مرور شد.
حاکم گفت: این قاطر و پالانی که می خواستی ، این کشیده تلافی همان کشیده ای که به من زدی.
فقط می خواستم بدانی که برای آقا حکومت نیشابور یا قاطر و پالان فرق ندارد.
فقط ایمان و اعتقاد من و توست که فرق دارد.
باز شدن درب جهنم با یک جمله
مدتی است که اصطلاحی بین مردم رایج شده است که : “اعصاب نداریم” و این جمله گویی کلید توجیه هر بد اخلاقی و بد رفتاری شده است!
اما آیا این جمله ما را از عواقب اعمال ناخوشایندمان تبرئه میکند؟
مثلا بر اثر خستگی و کلافگی بر سر پدر و مادرمان، دوست و همکارمان فریاد می کشیم و در نهایت با هزارتا منت گذاشتن می گوییم “اعصاب نداریم”
و انتظار دلجویی هم داریم!!
پس کی میخواهیم حق الناس های ناشی از این رذیله اخلاقی را از گردنمان برداریم؟
“پرخاشگری” رذیله ایست سمی که دنیا و آخرت ما را به باد می دهد.
رذیله ای که ائمه معصومین علیهم السلام به شدت از آن نهی کرده اند.
پیامبر صلی الله علیه و آله:
در مسلمان دو خصلت روا نیست: بخل و بداخلاقى
پيامبر(صلی الله علیه و آله): خداوند از توبه شخصى كه داراى اخلاق بد است كراهت دارد.
عرض شد كه: اى رسول خدا! این چگونه است؟
فرمود: [زیرا] هنگامى كه از گناهى توبه میكند در گناهى بزرگتر از گناه گذشته واقع میشود.
در حدیثی از پیامبر (صلى الله علیه و آله) میخوانیم كه فرمودند: «بیشترین چیزی كه امت من به سبب آن وارد بهشت میشوند تقوی و حسن خُلق است»
پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله:
شما را سفارش میكنم به حسن خلق، زیرا خوش اخلاق بدون شک در بهشت است و از بداخلاقى بپرهیزید كه بداخلاق بدون شک در جهنم است.
حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند: «كامل ترین شما از نظر ایمان كسی است كه اخلاقش نیكوتر باشد.
در حدیث دیگری فرمودند: «حسن خلق روزیها را فراوان میكند و بر محبت دوستان میافزاید».
در حدیثی از پیامبر(صلى الله علیه و آله) آمده كه فرمود: «از سوء خلق پرهیز كنید كه این عمل سرانجام صاحب خود را به آتش دوزخ گرفتار میكند».
باید توجه داشته باشیم که تحمل ناملایمات و سختی های روزگار برای ما آرامش دنیاو آخرت را در پی دارد.
و دامن زدن به این ناملایمات علاوه بر تیره کردن دنیایمان راهی است مستقیم به جهنم…
جهاد النفس وسائل الشیعة / ترجمه افراسیابى 281/ 69
احتجاجات،ترجمه بحالأنوار،ج2،350
حق الناس در آخرت
حجت الاسلام رفیعی :
روايت داريم حق الناس در برزخ انسان را اسير مي كند مثلا يك سوم فشار قبر متعلق به غيبت است. در روايتی دیگر هست كه خداوند بر روي پل صراط كمينی قرار داده كه هر كس حق الناس بر گردن دارد، از آنجا به بعد حق عبور ندارد.
رسول اكرم (ص) فرمودند: بيچاره ترين مردم كسی است كه با اعمال خوب وارد صحراي محشر شود مثلا در نماز ، حج و … مشكلی نداشته باشد و جز اصحاب يمين قرار گيرد اما زماني كه قصد ورود به بهشت می كند گروهی از مردم مانع می شوند . علت را جويا مي شود و می شنوند كه حقوق آنها را پايمال كرده است . در آن لحظه از فرشتگان كمك می طلبند و آنها می گويند: حلاليت بگير , يعنی قسمتی از اعمال خوب خود را به آنها بده تا حلالت كنند وقتی اين كار را می كنند متوجه می شوند ديگر هيچ چيز ندارند و نامه را به دست چپ می دهند كه از نظر پيامبر بيچاره ترين بنده ها هستند.
صلوات نشانه وفاداری انسانها به پیمان عالم ذر
حَدَّثَنِي مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ قَالَ الصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ علیهما السلام :
منْ صَلَّى عَلَى النَّبِيِّ (صلی الله علیه و اله و سلم) فَمَعْنَاهُ أَنِّي أَنَا عَلَى الْمِيثَاقِ وَ الْوَفَاءِ الَّذِي قَبِلْتُ حِينَ قَوْلِهِ- أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى.
يزيد بن حسن گويد: حضرت موسى بن جعفر عليهما السلام برايم چنين گفت:
كه پدرم امام صادق عليه السلام فرمود:
شخصى كه بر پيامبر صلوات مى فرستد مفهومش آن است كه من بر سر پيمان خود باقى هستم، و به «بلى» كه در عالم «ذَرّ» به سؤال أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ (آيا من پروردگار شما نيستم- اعراف ۷: ۱۷۲) گفته ام وفا دارم.
معانی الاخبار ، النص ص ۱۱۶
آیا دین چیزی جز محبت است؟!
شخصی که اهل خراسان بود، از راه دور با رنج فراوان آمد، خدمت امام باقر(ع) -عشق به اهل بیت او را کشانده بود-؛ در حالی که چون با پای پیاده آمده بود، کفشهایش از بین رفته و پایش ترک خورده و پاشنه آن، شکاف زیادی برداشته بود، آمد خدمت امام با یک عشق و ولعی، خدا را شکر کرد که بالاخره به مقصود خودش رسید.
بعد پایش را نشان داد با آن شکافها که خون آمده بود و عرض کرد: یابن رسولالله! چیزی مرا به این جا نیاورد جز محبّت شما اهل بیت که از خراسان تا اینجا پیاده آمدهام،
امام باقر علیه السلام فرمود : به خدا سوگند ، اگر سنگی ما را دوست بدارد خداوند آن را با ما محشور می کند
و بعد فرمود : آیا دین چیزی جز محبّت است؟
تفسیر العیاشی ، ج1،ص167
اوشو کیست؟
جزء کدام دسته از محبین هستیم؟!!
درروایت داردیک آقایی درِ خانه امام صادق(علیه السلام) آمد. به حضرت گفتند: یک آقایی آمده و میخواهد شما را ببیند. حضرت فرمود: این آدم کیست؟
خودِ او جواب داد: من از دوستان شما هستم. حضرت فرمودند: خداوند تا دوستى بنده اى را نپذیرد(او را به خود راه ندهد) وى را دوست نخواهد داشت، و دوستیش را نپذیرد(او را به خود راه ندهد) تا اینکه بهشت را بر او واجب گرداند
شاید این اشارهای بود به سخن آن مرد که گفته بود:من از موالی شما هستم یعنی شاید خدا شما را دوست داشته که شما را جزء موالی ما قرار داده و این راه، آخرش بهشت است.
امام صادق(علیه السلام) به آن مرد فرمود: تو از کدامیک از محبین ما هستی؟ آن مرد، نمیدانست چه پاسخی بدهد، لذا ساکت ماند. در این لحظه، کسی به نام سدیرکه از اصحاب حضرت بود از امام(عليه السلام) پرسید: محبین شما چند گروه هستند؟
فَقَالَ عَلَى ثَلَاثِ طَبَقَاتٍ:حضرت فرمود: محبین ما سه گروه هستند:
1.گروه اول کسانی هستند که علنی ما را دوست دارند ولی در سرِّ و نهانخانۀ خودشان ما را دوست ندارند.
2.گروه دوم کسانی که در سِرّشان ما را دوست دارند اما علنی ما را دوست ندارند.
3.و گروه سوم کسانی هستند که هم در نهانخانۀ وجودشان ما را دوست دارند، هم در آشکار ما را دوست دارند و اینها، آن گروه برتر هستند.
اینها از آب گوارای زلال نوشیدهاند و تأویل کتابِ خدا را فهمیدهاند(یعنی از فهم تفسیر هم یک قدم جلوترند)
اینها اصل حقایق عالم را فهمیدهاند.
فقر و گرفتاری و بلا، سریعتر از اسبان تندپا و تیزرو به سوی اینها حرکت میکند! اینها بلاکشانِ دوران هستند!
سختى و تنگدستى آنان را فراگیرد و لرزان شوند و دچار فتنه گردند و زخمى و به خون خود غلطان در هر سرزمین دورى پراکنده شوند، یا مجروح میشوند یا سر بریده میشوند. اینها در بلاد دور افتاده، پراکنده میشوند.
امام صادق در ادامه میفرماید:
اینها کسانی هستند که خدا بهواسطۀ اینها مریض را شفا میدهد! فقیر را ثروتمند میکند! بهواسطۀ اینها یاری خواهید شد و بهواسطۀ اینها باران میآید! بهواسطۀ این گروه برتر، روزی داده میشوید! اینها تعدادشان کم است ولی قیمتشان خیلی بالا است.
تحفالعقول/325
شباهت خواب به عالم برزخ!
خداوند ارواح را به هنگام مرگ قبض می کند،
و ارواحی را که نمرده اند نیز به هنگام خواب می گیرد،
سپس ارواح کسانی را که مرگ آنها را صادر کرده نگه می دارد، و ارواح دیگرانی را( که باید زنده بمانند)باز می گرداند تا زمان معین.
بعضی آیات قرآنی صراحتا بیانگر آن است که مرگ و خواب، از یک جنس هستند.
شخصی از امام جواد (علیه السلام) پرسید: مرگ چیست؟
آن حضرت در پاسخ فرمود:
مرگ همین خوابی است که هر شب به سراغ شما می آید،بااین تفاوت که مدت مرگ طولانی است و انسان در این خواب بیدار نمی شود، مگر در روز قیامت.
افرادی که در عالم خواب، خواب می بینند،در آن حال با انواع شادیها، و یا دشواریها رو به رو می شوند، عالم مرگ و حوادث تلخ و شیرینی که برای انسان رخ می دهد،نیز مثل همین مرگ است … خود را برای آن آماده کنید…
پیوست:
البته ناگفته نماند، عالم برزخ از یک نظر در مقایسه با آخرت و قیامت، یک نوع خواب است،
ولی نسبت به زندگی دنیا، یک زندگی بسیار وسیعتر از زندگی دنیا است از این رو در روایات آمده:
مردم در خوابند،وقتی که مردند بیدار می شوند…
منبع:
اقتباس از معانی الاخبار، ص 289.
عالم برزخ در چند قدمی ما،نوشته محمد محمدی اشتهاردی
شباهت خواب به عالم برزخ!
خداوند ارواح را به هنگام مرگ قبض می کند، و ارواحی را که نمرده اند نیز به هنگام خواب می گیرد،
سپس ارواح کسانی را که مرگ آنها را صادر کرده نگه می دارد، و ارواح دیگرانی را( که باید زنده بمانند)باز می گرداند تا زمان معین.
بعضی آیات قرآنی صراحتا بیانگر آن است که مرگ و خواب، از یک جنس هستند،
شخصی از امام جواد (علیه السلام) پرسید: مرگ چیست؟
آن حضرت در پاسخ فرمود:
مرگ همین خوابی است که هر شب به سراغ شما می آید،بااین تفاوت که مدت مرگ طولانی است و انسان در این خواب بیدار نمی شود، مگر در روز قیامت.
افرادی که در عالم خواب، خواب می بینند،در آن حال با انواع شادیها، و یا دشواریها رو به رو می شوند، عالم مرگ و حوادث تلخ و شیرینی که برای انسان رخ می دهد،نیز مثل همین مرگ است … خود را برای آن آماده کنید…
پیوست:
البته ناگفته نماند، عالم برزخ از یک نظر در مقایسه با آخرت و قیامت، یک نوع خواب است،ولی نسبت به زندگی دنیا، یک زندگی بسیار وسیعتر از زندگی دنیا است از این رو در روایات آمده:
مردم در خوابند،وقتی که مردند بیدار می شوند…
اقتباس از معانی الاخبار، انتشارات اسلامی، ص 289.
عالم برزخ در چند قدمی ما،نوشته محمد محمدی اشتهاردی
بهار و قیامت
آنهایی که عاقلاند هم لذت جسمانی میبرند و هم لذت روحانی.
اگر کسی عاقل باشد هر دو لذت را از فصل بهار میبرد اما اگر کسی غافل باشد فقط لذت ظاهری میبرد.
جوانی که از همهجا غافل است و فقط به این فکر است که نوروز را خوش باشد، یک لذت گیاهی دارد یعنی خوب غذا میخورد، خوب میگوید، خوب میخندد، خوب جامه در بر میکند، میخرامد و دیگر هیچ. این بهره غافلان است اما اهلبیت (ع) ما را به حقیقت عالم آگاهی میدهند.
در روایات آمده: «إذا رأیتم الربیع فاذکروا النشور»
وقتی بهار آمد، به یاد معاد باشید.
شما عاقلانه زندگی کنید نه غافلانه. از هوای لطیف لذت ببرید، از سبزی و از آب و از هوا و محیط سالم لذت ببرید اما از این رسیدن بهار به یاد معاد نیز باشید.
با دیدن بهار و زنده شدن گیاهان درمییابیم که مرگ پوسیدن نیست، بلکه زنده شدنی دیگر است، اگر کسی مرگ را پوسیدن بداند، تمام حیات را تا گور خلاصه میبیند، بنابراین میگوید هر اندازه ممکن است در اینجا بهره ببریم.
اما مرگ پوسیدن نیست، بلکه از پوست به در آمدن است؛ مرگ نابودی نیست، هجرت است؛
در روایات نورانی اهلبیت (ع) آمده است:
«إنما تنتقلون من دار الی دار» بدرستیکه با مرگ از خانهای به خانهای دیگر منتقل میشوید.
اگر برای ما روشن شد که مرگ از پوست به در آمدن است نه پوسیدن، خواهیم دانست که باید چیزی را تهیه کنیم که آنجا کارایی داشته باشد.
تلخیص بیانات حضرت آیت الله جوادی آملی
شش ویژگی شیعه امام صادق(ع)
امام صادق علیهالسلام فرمود: شیعه جعفری کسی است که:
1. حلال خور
2. پاکدامن
3. جهادگر باشد
4. برای رضای خدای خود کار کند
5. به پاداش الهی امیدوار
6. از مجازات او بترسد
این چنین افرادی شیعیان جعفری هستند.
خصال شیخ صدوق، ج۱، ص۲۹۶
اولين كلمه بعد از خروج از قبر
امام صادق (ع) فرمودند:
حضرت جبرئيل نزد رسول خدا (ص) آمد و دست او را گرفت و به بقيع آورد؛ تا اينكه كنار قبری رسيدند;
جبرئيل صاحب قبر را صدا زد و گفت: به اذن خدا برخيز!
ناگهان مردی كه موهای سر و محاسنش سفيد بود از ميان قبر برخاست، خاك را از صورت خود پاك كرد و گفت:
الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ اللَهُ أَكْبَرُ.
جبرائيل به او گفت: به اذن خدا دو مرتبه به قبر باز گرد!
سپس به كنار قبری ديگر آمدند و جبرائيل صاحبش را صدا زد: به اذن خدا برخيز!
ناگاه از ميان قبر مردی با چهره سياه برخاست و فرياد زد: يَا حَسْرَتَاهُ! يَا ثُبُورَاهُ!
سپس جبرائيل به او گفت: به اذن خدا به مكانی كه بودی بازگرد.
و پس از آن گفت: اي محمّد! در روز قيامت مردم اينگونه محشور ميشوند،
مؤمنان ميگويند: الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ اللَهُ أَكْبَرُ و گنهكارانی كه بخشيده نشدند فرياد ميزنند: يَا حَسْرَتَاهُ، يَا ثُبُورَاهُ
تفسير قمي چاپ سنگي ص 457
نمونه ای عینی از حقانیت شیعه
خانم سونیا ویلیامز فضانوردهندی الاصل آمریکایی تبار است.
اوپس از بازگشت از آخرین سفرخوددر سال 2014 از ایستگاه فضایی ناسا.به دین اسلام و مذهب برحق تشیع مشرف شد.
دلیل این تصمیم را از این خانم سوال کردند.
گفت:در مدت حضورمدر ایستگاه ناسا ،زمین را
در تاریکی مطلق می دیدم.ولی هشت نقطه از زمین همیشه نورانی بود.
ودیگر اینکه مدامدر آسماندون وجود کوچکترین فرکانسی،صدای اذان می آمد.
وقتی به زمین برگشتم.موقعیت جغرافیایی هشت نقطه نورانی رابادقیق ترین دستگاه های مکان یاب بررسی کردیم.وآن هشت نقطه نورانیعبارت بود از’:
مکه، مدینه،قبرستان بقیع ،کربلا،سامرا،کاظمین، نجفو مشهد.
من هیچ راهیجز فرود آوردن سر تعظیمو تسلیم در مقابلاسلام و شیعه نداشتم…
اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یااَمیرَ الْمُؤْمِنینَ، وَیَعْسُوبَ الدّینَ،وَقائِدَ الْغُرِّالْمُحَجَّلینَ.
کرامتی ازخواندن زیادت عاشورا
حاج سيد احمد (رحمة اللّه عليه) براى من نوشت كه روز جمعه در مسجد سهله در حجره نشسته بودم. ناگاه سيد موقّر معمّمى بر من داخل شد كه قباى فاخرى و عباى قرمزى پوشيده بود، نظرى كرد به آنچه در زاويه حجره بود كمى از كتب و ظروف و فرشى بود فرمود:
براى حاجت دنيا كفايت مى كند تو را و تو هر روز صبح به نيابت صاحب الزمان عليه السلام زيارت عاشورا مى خوانى و خرجى هر ماهت را از من بگير كه محتاج احدى نباشى و قدرى پول به من داد و گفت:
اين كفايت يك ماه تو را مى نمايد.
و رفت رو به در مسجد و من به زمين چسبيده بودم و زبان من بند آمده بود و هر چه خواستم تكلّم بنمايم نتوانستم و حتى نتوانستم برخيزم تا سيد خارج شد و همين كه بيرون رفت گويا قيودى از آن بر من بود و باز شد و شرح صدرى پيدا كردم پس برخاستم و از مسجد خارج شدم آنچه تفحص كردم اثرى از آن آقا نديدم.
منبع:
عبقرى الحسان مرحوم شيخ على اكبر نهاوندى: ج ۱، ص ۱۱۳.
داستان های شگفت انگیز از زیارت عاشورا و تربت سید الشهدا علیه السلام - صفحه۱۴
پذیرش ولایت، حرکت به سمت نور
خداوند در آیه ۹ سوره حدید می فرماید:
هُوَ الَّذي يُنَزِّلُ عَلي عَبْدِهِ آياتٍ بَيِّناتٍ لِيُخْرِجَکُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَي النُّورِ وَ إِنَّ اللَّهَ بِکُمْ لَرَؤُفٌ رَحيمٌ.
او همان كسی است كه بر بنده خود آيات روشنی فرو می فرستد تا شما را از تاريكی ها به سوی نور بيرون كشاند و در حقيقت، خدا (نسبت) به شما سخت رئوف و مهربان است.
از امام باقر و امام صادق عليهما السلام درباره كلام خداوند تعالی«ليُخْرِجَكُم مِّنَ الظُّلمَاتِ اِلی النُّورِ»
روايت شده است كه از (ظلمات) كفر خارج شدن به معنای پذیرش ولايت اميرالمؤمنين عليه السلام است.
مناقب، ج 3، ص 80
عاقبت شیعان گناهکار
مرحوم آیت الله مجتهدی فرمودند: روزی فردی آمد خدمت امام معصوم (امام باقر و یا امام صادق علیهما السلام که تردید از بنده است) و به ایشان عرض کرد:
اگر روزی یکی از دوستان شما گناهی کند ، عاقبتش چگونه خواهد بود؟
امام در پاسخ به وی فرمودند:خداوند به او یک بیماری عطا می نماید تا سختی های آن بیماری کفاره ی گناهانش شود.
آن مرد دو مرتبه پرسید : اگر مریض نشد چه ؟
امام مجدد فرمودند: خداوند به او همسایه ای بد می دهد تا او را اذیت نماید و این اذیت و آزار همسایه، کفاره ی گناهانش شود.
آن مرد گفت : اگر همسایه ی بد نصیبش نشد چه ؟
امام فرمودند : خداوند به او دوست بدی می هد تا وی را اذیت نماید و آزار آن دوست بد ، کفاره گناهان دوست ما باشد.
آن مرد گفت : اگر دوست بد هم نصیبش نشد چه ؟!
امام فرمودند : خداوند همسر بدی به او میدهد تا آزار های آن همسر بد ، کفاره ی گناهانش شود.
آن مرد گفت :اگر همسر بد هم نصیبش نشد چه ؟
امام فرمودند : خداوند قبل از مرگ به او توفیق توبه عنایت می فرماید.
باز هم آن مرد از روی عنادی که داشت گفت: و اگر نتوانست قبل از مرگ توبه کند چه ؟
امام فرمودند : به کوری چشم تو ! ما او را شفاعت خواهیم کرد…
در محضر آیت الله مجتهدی ره
اعتراف به اذان صحیح از کتب اهل سنت
تاريخچه ﴿اَشْهَدُ أَنَّ عَلِیً وَلِیُّ اللّٰه﴾ در اذان، از کتب اهل تسنن.
أَنَّ رَجُلاً دَخَلَ عَلَىٰ رَسُولِ اللهِ (صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم) وَ قَالَ؛ يَا رَسُولَ الله، إِنَّ أَبَاذَر (وَ سَلْمَانٌ) يَذْكُرُ فِي الأذَانِ بَعْدَ الشَّهَادَةِ بِالرِّسَالَةِ الشَّهَادَةَ بِالْوِلايَةِ لِعَلِىٍ (عَلَيْهِ السَّلام). قَالَ رَسِولُ اللّٰهِ (صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم) كَذَلِكَ، أَوْ نَسِيتُمْ قَولِي فِي غَدِيرِ خُمٍ؟ مَنْ كُنْتُ مَولاهُ فَعَلِيٍ (عَلَيْهِ السَّلام) مَولاهُ؟
شخصی نزد رسول الله (صلی الله عليه و آله و سلم) آمد
و گله کرد که : یا رسول الله، ابوذر (و سلمان) در اذان، بعد از شهادت به نبوت، شهادت به ولايت علی میدهد!
رسول الله فرمودند : عمل صحیحی ست.
مگر خطبه و کلام من را در روز غدير خم فراموش کرديد؟
هرکس که من مولای او هستم، پس علی مولای اوست؟
منبع :
السلافة في أمر الخلافة ص ۳۲