جن های مسلمان در غدیر خم
علامه طباطبایی میفرماید استادما آسید علی آقای قاضی می فرمود:
در روز عید غدیر خم جنیان مسلمان هم حضور داشتند وابلاغ امامت امیرالمومنین علیه السلام را شاهد بودند واز آنجایی که جنها از معمرین هستند(عمر طولانی دارند) لذا به نسلهای بعد از خودشان جریان غدیر خم را گفتند به همین علت است که در بین جنهای مسلمان ،سنی وجود ندارد تمام جن های مسلمان شیعه هستند.
به نقل از آیت الله جوادی آملی در درس تفسیر
غدیربزرگترین عیدخداوند
امام صادق علیه السلام:
آن [عید غدیر] بزرگترین عید خداوند است،و خدای عزّ و جل هیچ پیامبری را مبعوث نفرمود مگر آنکه [وی] این روز را عید می گرفت و حرمتش را می شناخت…
هر کس در این روز مؤمنی را اطعام کند [ثوابش] مانند کسی است که ده «فِئام» را طعام داده باشد، می دانی فئام چقدر است؟
من گفتم: نمی دانم.
امام علیه السلام فرمود: هر فئام صد هزار است.
و برای اوست [مانندِ] ثواب کسی که همین تعداد از پیامبران و صدیقان و شهدا را در حرم خداوند اطعام کرده و در روزِ قحطی سیراب نموده باشد.
و هر درهم در این روز [که خرج کار نیک شود] برابر است با هزار هزار درهم.
شاید گمان کنی که خداوند عزّ و جل روزی بزرگتر و محترم تر از آن خلق کرده است، نه به خدا قسم، نه به خدا قسم، نه به خدا قسم…
تهذيب الأحكام، ج۳، ص۱۴۳
ارزش صلوات
ﺍﺑﻮﺍﻟﻔﺘﻮﺡ ﺭﺍﺯﻯ ﺭﺣﻤﻪ ﺍﻟﻠﻪ ﺩﺭ ﺗﻔﺴﻴﺮ ﺧﻮﺩ ﺍﺯ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ص نقل کرده است که آن ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩ :
ﺷﺐ ﻣﻌﺮﺍﺝ ﺩﺭ ﺳﻴﺮ ﺁﺳﻤﺎﻧﻰ ﺧﻮﺩ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﺍﻯ ﺭﺍ ﺩﻳﺪﻡ ﻛﻪ ﻫﺰﺍﺭ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺩﺭ ﻫﺮ ﺩﺳﺖ ﺍﻭ ﻫﺰﺍﺭ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﺑﻮﺩ ، ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺣﺴﺎﺏ ﻛﺮﺩﻥ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺑﺎ ﺍﻧﮕﺸﺘﺎﻧﺶ ﺷﻤﺎﺭﻩ ﻣﻰ ﻛﺮﺩ.
ﺑﻪ ﺟﺒﺮﺋﻴﻞ ﮔﻔﺘﻢ : ﺍﻳﻦ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﻛﻴﺴﺖ ﻭ ﭼﻪ ﭼﻴﺰﻯ ﺭﺍ ﺣﺴﺎﺏ ﻣﻰﻛﻨﺪ ؟
ﮔﻔﺖ : ﺍﻳﻦ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﻣﻮﻛّﻞ ﺑﺮ ﻗﻄﺮﺍﺕ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺣﺴﺎﺏ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ﭼﻨﺪ ﻗﻄﺮﻩ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺍﺯ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺑﺮ ﺯﻣﻴﻦ ﻓﺮﻭﺩ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ .
ﺣﻀﺮﺕ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ : ﺁﻳﺎ ﺗﻌﺪﺍﺩ ﻗﻄﺮﺍﺕ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺍﺑﺘﺪﺍﻯ ﺁﻓﺮﻳﻨﺶ ﺑﺮ ﺯﻣﻴﻦ
ﺑﺎﺭﻳﺪﻩ ﻣﻰ ﺩﺍﻧﻰ؟
ﻋﺮﺽ ﻛﺮﺩ : ﻗﺴﻢ ﺑﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪﻯ ﻛﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺣﻖ ﺑﻪ ﺳﻮﻯ ﺁﻓﺮﻳﺪﮔﺎﻧﺶ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﻣﻰﺩﺍﻧﻢ ﭼﻨﺪ ﻗﻄﺮﻩ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺍﺯ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺑﻪ ﺯﻣﻴﻦ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪﻩ ﺑﻠﻜﻪ ﺗﻔﺼﻴﻞ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻫﻢ ﻣﻰﺩﺍﻧﻢ
ﻛﻪ ﭼﻨﺪ ﻗﻄﺮﻩ ﺩﺭ ﺩﺭﻳﺎ ﻭ ﭼﻨﺪ ﻗﻄﺮﻩ ﺩﺭ ﺧﺸﻜﻰ ﻭ ﭼﻨﺪ ﻗﻄﺮﻩ ﺩﺭ ﺁﺑﺎﺩﻯ ﻭ ﭼﻨﺪ ﻗﻄﺮﻩ ﺩﺭ ﺑﺎﻍ ﻭ ﭼﻨﺪ ﻗﻄﺮﻩ ﺩﺭ ﺷﻮﺭﻩﺯﺍﺭ ﻭ ﭼﻨﺪ ﻗﻄﺮﻩ ﺩﺭ ﮔﻮﺭﺳﺘﺎﻥ ﻓﺮﻭﺩ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ.
رسوﻝ ﺧﺪﺍ ص ﻓﺮﻣﻮﺩ : ﻣﻦ ﺍﺯ ﺣﻔﻆ ﻭ ﻳﺎﺩﺁﻭﺭﻯ ﺍﻭ ﺗﻌﺠّﺐ ﻛﺮﺩﻡ ، ﻭ ﺍﻭ ﻛﻪ ﭼﻨﻴﻦ ﺩﻳﺪ ﻋﺮﺽ ﻛﺮﺩ :ﺍﻯ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ؛ ﺑﺎ ﻫﻤﻪ ﺍﻳﻦ ﻗﺪﺭﺗﻰ ﻛﻪ ﺩﺍﺭﻡ ﺍﺯ ﻣﺤﺎﺳﺒﻪ ﻳﻚ ﭼﻴﺰ ﻧﺎﺗﻮﺍﻧﻢ و آن این است :
عده ای ﺍﺯ ﺍﻣّﺖ ﺷﻤﺎ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻣﺤﻠّﻰ ﺍﺟﺘﻤﺎﻉ ﻛﺮﺩﻩ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﻭ ﭼﻮﻥ ﻧﺎﻡ ﻣﺒﺎﺭﻙ ﺷﻤﺎ ﺑﻪ ﻣﻴﺎﻥ ﺁﻳﺪ ﺑﺮ ﺷﻤﺎ ﺻﻠﻮﺍﺕ ﻓﺮﺳﺘﻨﺪ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺷﻤﺎﺭﺵ ﺛﻮﺍﺏ ﺁﻥ ﻋﺎﺟﺰﻡ.
ﺗﻔﺴﻴﺮ ﺍﺑﻮ ﺍﻟﻔﺘﻮﺡ : 228/2
ﺍﻟﻤﺴﺘﺪﺭﻙ : 355/5 ﺡ 8
بودیسم چیست؟
در آیات قرآن ولایت علی(ع) اثبات شده، اما چرا آیات با صیغه جمع آمده در حالی که علی(ع) یک نفر است؟
از جمله آیاتی که دلالت بر امامت و خلافت حضرت امام علی(ع) بعد از پیامبر گرامی اسلام(ص) میکند، آیه ولایت است. خداوند در این آیه شریفه میفرماید: «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُون».
یکی از شبهههایی که بر این آیه وارد شده این است که چرا «ألَّذینَ آمَنوا» به صورت جمع آمده در حالیکه حضرت علی(ع) یک نفر بیشتر نیست؟
یکی از پاسخها این است که برخی از قرائن و شواهد نشان میدهد که علت جمع آمدن این عبارت، برای این است که این حکم، شامل دیگر امامان نیز بشود؛ یعنی این حکم به صورت کلی ذکر شده است. دلیل این سخن آن است که در آیه مذکور، به دلیل وجود کلمه «إنّما» در اول آیه، که برای حصر حکم نسبت به موضوع آمده، «ولایت» از آن جهت که ولایت است، منحصر به خدا، پیامبرش و «ألُّذینَ آمَنوا»؛ یعنی همه امامان(ع) شده است. هرچند بخش پایانی آیه به جهت اینکه در رکوع انگشتر به فقیر داد، در شأن امام علی(ع) میباشد.
اما همان ولایتی که برای حضرت علی(ع) وجود دارد، در امامان بعد از او نیز وجود دارد. شاهد قرآنی این مدعا، آیه «اولی الامر» است. خداوند در این آیه میفرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُم»؛
ای کسانی که ایمان آوردهاید، از خدا پیروی کنید. همچنین از پیامبر و صاحبان امر، اطاعت کنید.
این آیه که اطاعت از خدا و پیامبرش را مطرح کرده، در کنار پیامبر افرادی را به عنوان «اولی الأمر» نام برده که همانند پیامبر(ص) باید از آنان اطاعت شود.
ین آیه نشان میدهد کسانی که بعد از پیامبر بر مردم ولایت دارند، بیش از یک نفراند. از اینرو؛ وقتی از امام باقر(ع) پرسیده شد که آیا آیه ولایت درباره حضرت علی(ع) نازل شده، فرمود: «علیٌّ مِنَ المُؤمِنینَ»؛ یعنی حضرت علی(ع) یکی از آن افرادی است که به عنوان «ألَّذینَ آمَنوا» ذکر شدهاند.
الصوارم المهرقة فی نقد الصواعق المحرقة، ص 173
علی(ع) از زبان علی(ع)
امام علی(علیه السلام) :
همانا من شما را به طاعتی وانمی دارم، مگر آنکه خود، جلوتر از شما آن را انجام می دهم و از گناهی بازنمی دارم، جز آنکه خودم پیش از شما از آن بازمی ایستم.[1]
همانا من روزی خود را به تمامی می ستانم و با نفس خود می جنگم و به قسمت و بهره خود می رسم.[2]
من یار و برادر مهربان پیامبر خدایم و پیشگام در اسلام و شکننده بت ها و ستیزنده با کافران و براندازنده دشمنان دین.[3]
من رهنمایم، رهیافته ام، پدر یتیمان و مستمندانم، سرپرست بیوه زنانم، پشت و پناه هر ناتوانی هستم و مأمن هر وحشت زده ای. من ره نمای مؤمنان به سوی بهشتم، ریسمان استوار خدایم، حلقه و دستاویز محکم خدایم و کلمه تقوا. من چشم خدایم و زبان راستگوی او و دست او.[4]
من نخستین کسی هستم که با پیامبر نماز گزارد.[5]
دانشی در سینه پنهان دارم که اگر آن را آشکار سازم، همچون ریسمان های دلو آویخته در چاهی عمیق، به لرزه درآیید.[6]
منابع:
1. حریری، محمد یوسف، علی(ع) مرد حماسه ها، تهران، بعثت، 1351، 196 صفحه.
2. حکیمی، محمود، داستان هایی از زندگی امام علی بن ابی طالب(ع)، تهران، نامک، 1376، 191 صفحه.
3. خلیلی، محمدعلی، زندگانی حضرت علی(ع)، امیرالمؤمنین، تهران، اقبال، 1374، 504 صفحه.
4. دستباز، هادی، حماسه خورشید: 23 فصل از زندگی علی(ع)، قم، دارالفکر، 1343، 233 صفحه.
5. دفتر مشاور رئیس سازمان صداوسیما در امور جوانان، 110 داستان دوران جوانی امیرالمؤمنین، امام علی(ع)، تهران، سروش، 1380، 136 صفحه.
6. دوانی، علی، امیرالمؤمنین خلیفه الله، صدیق اکبر و فاروق اعظم، تهران، مطهر، 1382، 207 صفحه.
هم رتبه با انبیاء در قیامت...
ثقه الاسلام، جناب شیخ صدوق در کتاب “عیون اخبار الرضا” از حضرت رضا علیه السلام نقل کرده است که رسول خدا صلی الله علیه وآله به علی علیه السلام فرمود:
-من أحبّک کان مع النبیّین فی درجاتهم یوم القیامة، ومن مات وهو یبغضک فلایبالی مات یهودیّاً أو نصرانیّاً.
کسی که تو را دوست داشته باشد روز قیامت با پیامبران محشور می شود و در درجات آنها قرار می گیرد…
و کسی که با دشمنی تو از دنیا رود، باکی نیست، یهودی بمیرد و یا نصرانی از دنیا رود.
القطره ج۱، حدیث ۱۰۱.
فضه و قنبر ، در درک ولایت امیرالمومنین علیه السلام
روزي قنبر، غلام(مولا صدّیق اکبر فاروق اعظم) اميرالمؤمنين امام علی علیه السلام به درِ خانهي حضرت آمد و ایشان را در خانه نديد.
از فضّه ی خادمه جوياي حال امام شد.
فضه گفت:
(اِنَّ الْمَوْلَي عَرَجَ اِلَي السَّماءِ ذاتِ الْبُرُوجِ لِتَقْسيمِ اَرْزاقِ الْعِبادِ)؛
مولا براي تقسيم ارزاق بندگان به آسمانی که صاحب برج هاست تشریف برده اند».
اين سخن بر قنبر سنگين آمد و آن را حمل بر مزاح يا اشتباه نمود و به سمت نخلستان حرکت کرد.
مولای متقّیان امیرالمومنین امام علی علیه السلام را در نخلستان یافتو گفتار فضّه را به عنوان شكايت به ایشان نقل نمود.
امام علی علیه السلام فرمودند:
(مَهْ يا قَنْبَر،ُ وَ لَعَلَّكَ لَمْ تُؤْمِنْ بِوِلايَتِنا حَقَّ الْايِمانِ)؛
« ساكت باش اي قنبر، گويا تو هنوز آن چنان كه بايد،
به ولايت ما ايمان نياورده اي».
آنگاه دستي بر چشم هاي قنبر كشيدند و فرمودند:
«چه مي بيني»؟
قنبر عرض کرد: (رَأَيْتُ السَّمواتِ وَ الْاَرْضَ كَجَوْزَة فِي يَدِ الْمَوْلَي)
«دیدم آسمانها و زمين مانند يك دانه گردو در دست مولایم (امیرالمؤمنین) است»
کتاب شرح اربعين قاضي سعيد قمي، صفحه۵۶۶ .
فلسفه آزمايشها
امام علی علیه السلام:
همانا خداوند سبحان بندگان متكبّر را با دوستان خود كه در چشم آنها ناتوانند ميآزمايد، وقتي كه موسي بن عمران و برادرش هارون عليهم السّلام بر فرعون وارد شدند و جامه هاي پشمين به تن و چوب دستي در دست داشتند و با فرعون شرط كردند كه اگر تسليم پروردگار شود، حكومت و ملكش جاودانه بماند و عزّتش برقرار باشد، فرعون گفت:
«آيا از اين دو نفر تعجّب نميكنيد كه دوام عزّت و جاودانگي حكومتم را به خواسته هاي خود ربط ميدهند در حالي كه در فقر و بيچارگي به سر ميبرند اگر چنين است چرا دستبندهاي طلا به همراه ندارند»
اين سخن را فرعون براي بزرگ شمردن طلا و تحقير پوشش لباسي از پشم گفتدر حالي كه اگر خداي سبحان اراده ميفرمود، به هنگام بعثت پيامبران، درهاي گنج ها، و معدنهاي جواهرات و باغات سرسبز را به روي پيامبران ميگشود و پرندگان آسمان و حيوانات وحشي زمين را همراه آنان به حركت در ميآورد.
امّا اگر اين كار را ميكرد، آزمايش از ميان ميرفت و پاداش و عذاب بي اثر ميشد و بشارتها و هشدارهاي الهي بيفايده ميبود و بر مؤمنان اجر و پاداش امتحان شدگان واجب نميشد و ايمان آورندگان ثواب نيكوكاران را نمييافتند و واژه ها، معاني خود را از دست ميداد.
در صورتي كه خداوند پيامبران را با عزم و اراده قوي، گرچه با ظاهري ساده و فقير مبعوث كرد، با قناعتي كه دلها و چشمها را پر سازد، هر چند فقر و نداري ظاهري آنان چشم و گوشها را خيره سازد.
اگر پيامبران الهي، داراي چنان قدرتي بودند كه مخالفت با آنان امكان نميداشت، و توانايي و عزّتي ميداشتند كه هرگز مغلوب نميشدند و سلطنت و حكومتي ميداشتند كه همه چشمها به سوي آنان بود، از راههاي دور بار سفر به سوي آنان ميبستند، اعتبار و ارزششان در ميان مردم اندك بود، و متكبّران در برابرشان سر فرود ميآوردند و تظاهر به ايمان ميكردند، از روي ترس يا علاقه اي كه به مادّيات داشتند.
در آن صورت نيّتهاي خالص يافت نميشد و اهداف غير الهي در ايمانشان راه مييافت و با انگيزههاي گوناگون به سوي نيكيها ميشتافتند.
امّا خداي سبحان اراده فرمود كه پيروي از پيامبران و تصديق كتب آسماني، و فروتني در عبادت و تسليم در برابر فرمان خدا و اطاعت محض فرمانبرداري، با نيّت خالص تنها براي خدا صورت پذيرد و اهداف غير خدايي در آن راه نيابد، كه هر مقدار آزمايش و مشكلات بزرگتر باشد ثواب و پاداش نيز بزرگتر خواهد بود.
نهج البلاغه، خطبه 192
وليفقيه در اين عصر، حكم مسلم در زمان سيدالشهدا را دارد
آیت الله مصباح یزدی:
بيعت مردم كوفه با مسلمبنعقيل در واقع بيعت با امام حسين بود، چون حضرت مسلم نماينده امام بود
اگر امام حسين براي ۱۴۰۰ سال بعد نيز نمايندهاي تعيين كند، آيا بيعت با نماينده او، بيعت با امام نخواهد بود؟
ما معتقديم وليفقيه در اين عصر، حكم مسلم در زمان سيدالشهدا را دارد، كه اطاعت از او در واقع اطاعت از امام حسين است و اين معناي «كل يوم عاشورا» است.
ما در شعار دادن به نفع ولايتفقيه آمادهايم، اما گاه در عمل به دستورات ايشان، سست هستيم، اگر واقعا اعتقاد داريم او نائب الامام است و اطاعت از او اطاعت از امام معصوم است، بايد بيشتر در اين مسير ثابت قدم باشيم.
حتي اگر وليفقيه در موردي اشتباه كند - كه البته در طول اين چند ده سال حتي يك نمونه را نميتوان يافت– به ما ضرري نميزند و ما مكلف به اطاعت هستيم، همانگونه كه اگر مرجع تقليدي اشتباه فتوا داده باشد، به مقلد ضرري نميزند و او مكلف به انجام وظيفه خود است.
۹۲/۹/۲۱
صراطي در دنيا و صراطي در آخرت
از مفضل بن عمر روايت شده است كه او گفت: از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام در باره صراط پرسيدم.
ايشان فرمود: صراط، راهي است به سوي شناخت خداوند عز و جل و دو صراط وجود دارد:
صراطي در دنيا و صراطي در آخرت
صراط دنيا، امامي است كه پيروي از او واجب است. هر كس در دنيا او را بشناسد و به هدايت او اقتدا كند، از صراط آخرت كه پل جهنم است عبور مي كند و هر كس در دنيا او را نشناسد، در آخرت قدمش بر صراط بلغزد و در آتش جهنم افتاده و هلاك شود.
معاني الاخبار، ص 32، ح 1
دسته بندی مردم نسبت به معاد
1.گروهى منكر قیامت هستند:
«و كنا نكذب بیوم الدّین» (مدّثر،46)
2.گروهى به قیامت شك دارند:
«انكنتم فىریب من البعث» (حج،5)
3.گروهى به قیامت گمان دارند:
«یظنّون انّهم ملاقوا اللَّه» (بقره،46)
4.گروهى ایمان دارند ولى فراموش مى كنند:
«نسوا یومالحساب» (ص،26)
5.گروهى به قیامت یقین دارند:
«و بالاخرة هم یوقنون» (نمل،31)
قرآن از منكران، برهان خواسته كه دلیل انكار شما چیست؟
و براى کسانی که به قیامت شک دارند استدلال كرده
و براى آن دسته که ایمان دارند ولی فراموش میکنند دائماً تذكّراتى داده كه به یاد قیامت باشند.
و از کسانی که به قیامت یقین دارند نیز ستایش كرده است.
نماز، هم شكزدایى میكند و هم غفلتها را به «یاد» تبدیل مى سازد.
در نماز با گفتن «مالك یوم الدّین» در هر شبانه روز، انسان حداقل ده بار مسئله قیامت را یادآوری میکند و به خود تذكّر مى دهد.
تدابیر مختلف خداوند برای بندگان
نبیّ اکرم صلّی الله علیه و آله به نقل از جَبْرَئِيلَ (علیه السلام) فرمودند که خدای تبارك و تعالى می فرماید:
برخى از بندگان مؤمن من هستند كه مى خواهند عبادتى را انجام دهند ولى منصرفشان مى كنم، تا عجب و خود بينى به ايشان راه نيابد و فاسدشان نکند،و عدّه ای از بندگان مؤمن من، سلامتى ايمان شان صرفاً با فقر است، به طورى كه اگر غنى(و دارا) شوند ايمانشان فاسد مى شوديا بعضى ديگر هستند كه سلامتى ايمان آنها فقط با ابتلاء به بيمارى تأمين می گردد، لذا اگر جسمشان سالم شود، فاسد الايمان مى شوندو به عكس جمعى از اهل ايمان مى باشند كه تنها در صورت سالم بودن (مریض نبودن) ايمانشان سالم مى ماند، از اين رو اگر آنها را مبتلا به بيمارى كنم ايمانشان فاسد مى گردد،بنا بر اين با علم به قلوب و دلهاى بندگان، بين ايشان تدبير مى كنم، چون من عالم و *خبير* هستم.
(خبیر یعنی کسی که اسرار و باطن افراد را با جزئیات کامل و بدون کاستی میداند.)
علل الشرائع ج ۱ ص ۱۲
علی(ع) از زبان علی(ع)
همانا من شما را به طاعتی وانمی دارم، مگر آنکه خود، جلوتر از شما آن را انجام می دهم و از گناهی بازنمی دارم، جز آنکه خودم پیش از شما از آن بازمی ایستم.[1]
همانا من روزی خود را به تمامی می ستانم و با نفس خود می جنگم و به قسمت و بهره خود می رسم.[2]
من یار و برادر مهربان پیامبر خدایم و پیشگام در اسلام و شکننده بت ها و ستیزنده با کافران و براندازنده دشمنان دین.[3]
من رهنمایم، رهیافته ام، پدر یتیمان و مستمندانم، سرپرست بیوه زنانم، پشت و پناه هر ناتوانی هستم و مأمن هر وحشت زده ای. من ره نمای مؤمنان به سوی بهشتم، ریسمان استوار خدایم، حلقه و دستاویز محکم خدایم و کلمه تقوا. من چشم خدایم و زبان راستگوی او و دست او.[4]
من نخستین کسی هستم که با پیامبر نماز گزارد.[5]
دانشی در سینه پنهان دارم که اگر آن را آشکار سازم، همچون ریسمان های دلو آویخته در چاهی عمیق، به لرزه درآیید.[6]
منابع:
1. حریری، محمد یوسف، علی(ع) مرد حماسه ها، تهران، بعثت، 1351، 196 صفحه.
2. حکیمی، محمود، داستان هایی از زندگی امام علی بن ابی طالب(ع)، تهران، نامک، 1376، 191 صفحه.
3. خلیلی، محمدعلی، زندگانی حضرت علی(ع)، امیرالمؤمنین، تهران، اقبال، 1374، 504 صفحه.
4. دستباز، هادی، حماسه خورشید: 23 فصل از زندگی علی(ع)، قم، دارالفکر، 1343، 233 صفحه.
5. دفتر مشاور رئیس سازمان صداوسیما در امور جوانان، 110 داستان دوران جوانی امیرالمؤمنین، امام علی(ع)، تهران، سروش، 1380، 136 صفحه.
6. دوانی، علی، امیرالمؤمنین خلیفه الله، صدیق اکبر و فاروق اعظم، تهران، مطهر، 1382، 207 صفحه.
علت بکار بردن لفظ یاعلی هنگام خداحافظی
از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) سؤال شد: یارسول الله، ما وقتی صحبتمون، حرفمون با یکی تموم میشه، پایان کلاممون، او را به خدا می سپاریم، به بیان پارسی می گوییم خداحافظ و به زبان عربی می گوییم فی امان الله.
اگر بدون خداحافظی کردن، در وسط سخن گفتن از او جدا بشیم، نوعی بی ادبی می پنداریم.
شما وقتی در معراج با خدا هم صحبت شدید ، پایان جمله که نمی توانستید به ذات خدا عرضه بدارید ، تو را به خدا می سپارم! آخرین جمله ی رد و بدل شده ، بین شما و خدا چه بود؟
حضرت فرمودند: پایان صحبت، خداوند سبحان به من گفت: “یاعلی” من نیز به خدای خود ” یا علی” گفتم.
این آخرین جمله بین من و ذات مقدس خدا بود.
کتاب سخن خدا ص٧١ - زندگانی چهارده معصوم ص ۴٩ - معراج ص١٣
شهادت رود فرات بروصایت حضرت امیرالمومنین (ع)
امام صادق علیه السلام فرمودند:هنگامیكه امیرالمومنین على بن ابیطالب علیه السلام از جنگ صفين برمى گشت، در ساحل فرات ايستاد و فرمودند:
اى وادى! من كيستم؟
رود مضطرب شد امواج به هم خوردند و مردم نگاه مى كردند.صدايى از فرات شنيدند كه گفت:اشهد ان لااله الاالله ان محمداً رسول الله و ان علياً اميرالمؤمنين حجة الله على خلقه.
امام صادق علیه السلام فرمودند:وقتى كه امیرالمومنین على بن ابیطالب علیه السلام از صفين برمى گشت بر ساحل فرات ايستاد و با چوب دستى خود برآب زد و فرمود: جارى شو، پس دوازده چشمه جارى شد مردم نگاه میكردند.
سپس با زبانى سخن گفت كه مردم نفهميدند. آنگاه مارها سرشان را از رود خانه بيرون آوردند ، و لا اله الا الله و تكبير گفتند و بعد از آن گفتند: السلام عليك يا حجة الله فى ارضه و يا عين الله فى عباده ، قوم تو در صفين تو را خوار كردند چنانچه قوم هارون بن عمران را.
امیرالمومنین علی بن ابیطالب علیه افضل صلاة والسلام به مردم فرمودند: آيا شنيديد؟ گفتند: بلى، حضرت فرمودند: اين معجزه من براى شماست و شما را بر آن شاهد مى گيرم.
منابع:
بحار الانوار صفحه ۲۵۱ جلد ۴۱ حديث ۷و۸
ترجمه خرائج و الجرائح صفحه ۱۸۴_۱۸۵ ح۵۳و ۵۴
مشارق أنوار اليقين صفحه ۷۸
مدينة المعاجز، البحراني جلد ۲ صفحه ۴۴ ح ۳۸۸
داستان از معجزات و کرامات امام علی علیه السلام
خرائج و الجرائح
ترس رسول خدا صلى الله عليه و آله از منافق
امیرالمومنین علیه السلام:
ولَقد قالَ لي رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : إنّيلا أخافُ على اُمَّتي مُؤمِنا ولا مُشرِكا ، أمّا المُؤمنُ فيَمنَعُهُ اللّه ُ بإيمانِهِ ، وأمّا المُشرِكُ فيَقمَعُهُ اللّه ُ بشِركِهِ، ولكنّي أخافُ علَيكُم كُلَّ مُنافِقِ الجَنانِ ، عالِمِ اللِّسانِ ، يقولُ ما تَعرِفونَ ، ويَفعَلُ ما تُنكِرونَ .
امیرالمومنین عليه السلام :
رسول خدا صلى الله عليه و آله به من فرمود :
من براى امّتم نه از مؤمن مى ترسم و نه از مشرك؛ زيرا مؤمن را خداوند به واسطه ايمانش جلوگيرى مى كند و مشرك را خداوند به سبب شركش از پاى در مى آورد.
امّا ترس من براى شما از منافق زبان بازى است كه مطابق اعتقادات شما سخن مى گويد و برخلاف آنچه معتقديد عمل مى كند.
نهج البلاغة ،نامه 27
دیدار مردگان با خانواده در دنیا
عبد الرحیم قصیر می گوید: « از امام سوال کردم: آیا روح مومن به دیدار خانواده اش می آید ؟
فرمود: بله از خداوند اجازه می گیرد ٬ خداوند نیز به او اجازه می دهد و دو تا فرشته به همراه او می فرستد به صورت بعضی از پرندگانی که روی دیوار می نشینند به دیار آنان می آید و به ایشان نگاه می کنند و کلامشان را می شنوند.
اسحاق بن عمار می گوید : « به امام موسی کاظم (ع) عرض کردم : آیا روح مومن به دیدار خانواده اش می آید فرمودند : بله. عرض کردم : هر چند وقت یک بار به ملاقات ایشان می آید ؟
فرمودند : به اندازه فضیلت و قدر و منزلتی که هر کدام دارند . بعضی هر روز ٬ بعضی هر دو روز یک بار و بعضی هر سه روز یک بار و هرکدام که منزلتشان کم است هر جمعه.
عرض کردم : در چه ساعتی می آیند ؟
فرمودند : هنگام ظهر و مانند آن.
عرض کردم : در چه صورت و قیافه ای می آیند ؟
فرمودند : در شکل گنجشک یا کوچکتر از آن . خداوند فرشته ای را هم با او می فرستد تا آنچه مایه خوشحالی اوست به او نشان می دهد و آنچه مایه ناراحتی اوست از او می پوشاند . »
بـحــار ج۶۰ ص۲۵۷