فضه و قنبر ، در درک ولایت امیرالمومنین علیه السلام
روزي قنبر، غلام(مولا صدّیق اکبر فاروق اعظم) اميرالمؤمنين امام علی علیه السلام به درِ خانهي حضرت آمد و ایشان را در خانه نديد.
از فضّه ی خادمه جوياي حال امام شد.
فضه گفت:
(اِنَّ الْمَوْلَي عَرَجَ اِلَي السَّماءِ ذاتِ الْبُرُوجِ لِتَقْسيمِ اَرْزاقِ الْعِبادِ)؛
مولا براي تقسيم ارزاق بندگان به آسمانی که صاحب برج هاست تشریف برده اند».
اين سخن بر قنبر سنگين آمد و آن را حمل بر مزاح يا اشتباه نمود و به سمت نخلستان حرکت کرد.
مولای متقّیان امیرالمومنین امام علی علیه السلام را در نخلستان یافتو گفتار فضّه را به عنوان شكايت به ایشان نقل نمود.
امام علی علیه السلام فرمودند:
(مَهْ يا قَنْبَر،ُ وَ لَعَلَّكَ لَمْ تُؤْمِنْ بِوِلايَتِنا حَقَّ الْايِمانِ)؛
« ساكت باش اي قنبر، گويا تو هنوز آن چنان كه بايد،
به ولايت ما ايمان نياورده اي».
آنگاه دستي بر چشم هاي قنبر كشيدند و فرمودند:
«چه مي بيني»؟
قنبر عرض کرد: (رَأَيْتُ السَّمواتِ وَ الْاَرْضَ كَجَوْزَة فِي يَدِ الْمَوْلَي)
«دیدم آسمانها و زمين مانند يك دانه گردو در دست مولایم (امیرالمؤمنین) است»
کتاب شرح اربعين قاضي سعيد قمي، صفحه۵۶۶ .