فلسفه زیارت قبور اهل بیت(علیه السلام)
بُرَيْد عِجلى مىگويد:
«در محضر امام باقر عليه السلام بودم. مسافرى از خراسان كه آن راه دور را پياده طى كرده بود به حضور امام شرفياب شد. پاهايش را كه از كفش درآورد شكافته شده و ترك برداشته بود.
گفت: به خدا سوگند من را نياورد از آنجا كه آمدم مگر دوستى شما اهل البيت(علیه السلام).
امام فرمود: به خدا قسم اگر سنگى ما را دوست بدارد، خداوند آن را با ما محشور كند و قرين گرداند «وَ هَلِ الدّينُ الَّا الْحُبُّ» آيا دين چيزى غير از دوستى است؟»
از اينجا مىتوان به فلسفه زيارات قبور اوليا پى برد. فلسفه اينها زنده نگه داشتن خاطرات محبت معنوى است. اگر كسى به اين فلسفه توجه داشته باشد خيلى بهره مىبرد و استمداد مىكند و حتماً عشق و معنى به او مدد خواهد كرد، ولى بعضى مردم شايد سرد و بىروح براى لمس قبر و كفاره گناهان مىروند.
منابع:
جاذبه و دافعه علی (ع)، ص ۵۹،
یادداشت ها ج 9 ص 284
حديث سلسلة الذهب...
حدیث سلسلة الذهب، حدیثی است که امام رضا(ع) هنگام ورود به نیشابور در مورد ولایت اهل بیت بعنوان شرط توحید بیان فرموده است. إسحاق بن راهوَیه گوید:
هنگامی که ابوالحسن الرضا(ع) به نیشابور رسید و خواست که آن جا را به قصد رفتن نزد مأمون ترک گوید، راویان حدیث، گردش را گرفتند و عرض کردند: ای پسر پیامبر خدا، از پیش ما می روی و برایمان حدیثی که از محضرتان فیضی بریم، نمی گویی؟!
حضرت که در کجاوه نشسته بود سرش را بیرون آورد و فرمود: از پدرم، موسی بن جعفر شنیدم که می فرماید: از پدرم، جعفر بن محمّد شنیدم که می فرماید: از پدرم، محمّد بن علی شنیدم که می فرماید: از پدرم، علی بن الحسین شنیدم که می فرماید: از پدرم، حسین بن علی بن ابی طالب شنیدم که می فرماید: از پدرم، امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب شنیدم که می فرماید: از رسول خدا(ص) شنیدم که می فرماید: از جبرئیل شنیدم که می فرماید: از خداوند جلّ جلاله شنیدم که می فرماید:
لا إلهَ إلَّا اللّهُ حِصنی، فَمَن دَخَلَ حِصنی أمِنَ مِن عَذابی. قالَ: فَلَمّا مَرَّتِ الرّاحِلَةُ نادانا: بِشُروطِها، و أنَا مِن شُروطِها؛(1)
(کلمه) لا اله الا اللّه حصار من است و هرکس وارد حصار من شود از عذابم در امان است. اسحاق می گوید: چون شتر به راه افتاد حضرت با صدای بلند به ما فرمود:
اما این شرطهایی دارد و من از شرطهای آن هستم.
منابع:
[۱]. التوحید، ج ۲۵، ص ۲۳
أمالی الصدوق، ص ۱۹۵، ح ۸
عیون أخبار الرضا(ع)، ج ۲، ص ۱۳۵، ح ۴؛
معانی الأخبار، ص ۳۷۱، ح ۱؛
ثواب الأعمال، ص ۲۱، ح ۱؛
عدنان اکتار منجی مسلمانان یا فراماسونر صهیونیست؟!
شرطِ كسب فيض از اهل بیت علیهم السلام
استاد فاطمي نيا:
براي گرفتن فيض وبهره برداري از الطاف ائمه ي معصومين عليهم السلام، دو شرط موجود است:
يكي وجود مختصر سنخيت با آن بزرگواران(گرچه احدي نمي تواند مشابهت وسنخيّت حقيقي با آن وجودات مقدسه پيدا كند، اما مقصوداين است كه حداقل يك عطر و بويي ازآن بزرگواران داشته باشد)
شرط دوم اين است كه عايق و مانعي نداشته باشد؛ بعضي از افكار و عقايد و بعضي اعمال و معاصي، مانع بهره مندي و استفاضه است.
يك مثال ساده: آهن ربا ذراتي را به خود جذب مي كند كه اولا با آهن ربا سنخيت داشته باشند؛آهن باشد نه شيشه و سنگ و… و ثانيا عايقي روي انها نباشد كه مانع جذب شود.
پرانیک هیلینگ؛ جریانی مدعی شفادهی
این جریان با پوشش معنویت خواهی و ادعای آرامشبخشی و شفادهی در قالب کتب و برگزاری دورههای آموزشی وارد جامعه ما شده و با گسترش شعبهها، مراکز و باشگاههای مراقبه و پرانیک هیلینگ، بهتدریج قلمرو نفوذ خود را گسترش دادهاست.
“چوا کوک سویی"، سرکرده فیلیپینی این جریان، مدعی شفادهی از طریق تخلیه انرژی است که بر اساس آموزش مبانی و مراقبههایی خاص صورت میگیرد.
با وجود شباهت میان این جریان و جریان ریکی، اما این جریان، مدعی است که تفاوتهایی با ریکی دارد و به نوعی، خود را مکمل و یا در سطحی پیشرفتهتر از آن میداند
کتاب یگانگی با روح برتر، مجموعه سخنرانیهای سرکرده این جریان است که توسط مریدانش جمعآوری و تدوین شدهاست.
محور اصلی محتوای این کتاب -نیز همانند جریانهای مشابه آن- بر القای “خودخدایی” و انکار ضمنی خداوند به عنوان خالق هستیبخش قرار دارد. این امر در ذیل مباحث مختلف کتاب، از تشریح اصول و مبانی گرفته تا تمرینهای عملی(مراقبه)، به صورت ضمنی و غیرمستقیم به مخاطب القا میگردد.
مهمترین مباحث چالشی و اشکالاتی را که در طول کتاب طرح میشود، میتوان به شرح زیر برشمرد:
-مفهوم تناسخ
-استاد معنوی و جایگاه مهم آن برای کسب آرامش و آنچه رشد معنوی عنوان میشود.
تأکید بر “خود” (منیت) به عنوان محور تمامی هستی.
-درمانگری و انرژی دهی به هستی.
-اهمیت جاذبه جنسی به عنوان فرصتی برای اشراق معنوی و یگانگی الهی.
-قانون کارما و جذب؛ زنده بودن احساسات و افکار.
-بازتعریف روح و جسم و مرگ و قائل شدن مراتب برای آن.
-مراقبه و تمرین عملی و زبانی(با تأکید بر ذکر(مانترای) موسوم به “اووم") به عنوان یگانه راه دسترسی به معنویت و شفادهی.
منبع: ادیان و فرق
تلنگر...
پادشاهی نیمه شب خواب دید که زندانیش بیگناه است، پس آزادش کرد و از او خواست حاجتی بخواهد،
درویش گفت :وقتی خدایی دارم که نیمه شب تو را بیدار میکند تا مرا رها کند
نامردیست که ازدیگری حاجت بخواهم…
مکروهاتی که روزی را از انسان دور میکنند
امام سجادعلیه السلام:
1. اظهار فقر و نداری کردن در حضور مردم
2. خواب دیر هنگام شب و بعد از نماز صبح
3. تحقیر و کم ارزش شمردن نعمت های خدا
40 شکوِه و گلایه داشتن از خداوند متعال
معانی الاخبار، ص ۲۷۱
اثرات گریه برامام حسین(علیه السلام)_فیلم
سخنان زیباوتاثیر گذارحاج حسین یکتاباموضوع اثرات گریه برای امام حسین (ع)باز شدن درباغ شهادت وراه حلی برای شهید شدن!
السلام علیک یااباعبدالله الحسین
ترس از دارو و مرگ
مرحوم شیخ مفید رضوان اللّه تعالی علیه حکایت نموده است :
روزی شخصی از حضرت جوادالا ئمّه ، امام محمّد تقی علیه السلام سؤ ال شد : چرا اکثر مردم از مرگ می ترسند و و از آن هراسناک می باشند ؟
امام جواد علیه السلام در پاسخ اظهار داشت : چون مردم نسبت به مرگ نادان هستند و از آن اطّلاعی ندارند ، وحشت می کنند .
و چنانچه انسان ها مرگ را می شناختند و خود را از بنده خداوند متعال و نیز از دوستان و پیروان و اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام قرار می دادند ، نسبت به آن خوش بین و شادمان می گشتند و می فهمیدند که سرای آخرت برای آنان از دنیا و سرای فانی ، به مراتب بهتر است .
پس از آن فرمود : آیا می دانید که چرا کودکان و دیوانگان نسبت به بعضی از داروها و درمان ها بدبین هستند و خوششان نمی آید ، با این که برای سلامتی آن ها مفید و سودمند می باشد؛ و درد و ناراحتی آن ها را برطرف می کند ؟
چون آنان جاهل و نادان هستند و نمی دانند که دارو نجات بخش خواهد بود .
سپس افزود : سوگند به آن خدائی ، که محمّد مصطفی صلی الله علیه و آله را به حقّانیّت مبعوث نمود ، کسی که هر لحظه خود را آماده مرگ بداند و نسبت به اعمال و رفتار خود بی تفاوت و بی توجّه نباشد ، مرگ برایش بهترین درمان و نجات خواهد بود .
و نیز مرگ تاءمین کننده سعادت و خوش بختی او در جهان جاوید می باشد؛ و او در آن سرای جاوید از انواع نعمت های وافر الهی ، بهره مند و برخوردار خواهد بود.
اصول کافی،ج1،ص548،ح27
گناهکاران ببینند...
سخنان استاد پناهیان باموضوع ضمانت امام صادق(ع)برای گنه کاری که تاآخرخط رفته بود!
کجایندگناهکارانی که به بهانه گناه ومعصیت،ازامامان رئوفشان می ترسند؟
نسبت دادن خُدعه و مكر و حيله به خدا...
نسبت دادن خُدعه و مكر و حيله به خدا در قرآن بهچه معناست؟
پاسخ: امام رضا عليه السلام مىفرمايد: مكر خداوند همان كيفر او به اهل مكر است، بگذريم كه بر خلاف اصطلاح ما مكر را به معناى حيله مىدانيم، مكر به معناى تدبير است و تدبير مىتواند خوب باشد و مىتواند بد باشد و لذا مىفرمايد: «وَ لا يَحِيقُ الْمَكْرُ السَّيِّئُ إِلاّ بِأَهْلِهِ» ٥يعنى تدبير به جز تدبير كنندهاش را در بر نمىگيرد،بنابراين معناى «وَ اللّهُ خَيْرُ الْماكِرِينَ» آن است كه خداوند بهترين تدبير كننده است و امّا اينكه چگونه مكر انسان به خودش ضربه مىزند.
به يك مثال توجه كنيد:
اگر پزشكى به بيمارش دارو داد و بيمار مصرف نكرد و به دروغ گفت:مصرف كردهام،او در حقيقت خود را فريب داده و به خود خدعه كرده است. «يُخادِعُونَ اللّهَ وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ ما يَخْدَعُونَ إِلاّ أَنْفُسَهُمْ وَ ما يَشْعُرُونَ»
پرسشها و پاسخهای قرآنی/ج ۱/ص ۲۹
نماز و گناه
اهمیت ترک نکردن نماز…
جواني از انصار نمازش را با پيامبر (ص) مي خواند ولي گناه و محرمات را نيز انجام مي داد.
جريان را به پيامبر (ص) گفتند.
پيامبر (ص) فرمود: بالاخره نمازش روزي او را از بدي و زشتي باز مي دارد. طولي نكشيد كه ديدند آن جوان توبه كرد و دست از كارهاي بد و زشتش برداشت.
ميزان الحكمه، ج5، ص371
أَعْدَلُ النّاسِ
هرجا سخن از عدل باشد، نام مولا علي عليه السلام دركنار آن ميدرخشد و هر وقت نام مولا علي عليه السلام را به ياد آوريم، عدالت خود به خود به ذهن ميآيد.
دوره كوتاه حكومت آن حضرت، نمونه ماندگار حكومت عادلانه براي تمام جهانيان است؛ تا جايي كه گفته اند:
مولا علي عليه السلام به جهت شدّت رفتار عادلانه به شهادت رسيد. و اين هم امضاي رسول خداصلي الله عليه وآله كه فرموده:
«أَما وَاللَّهِ! إِنَّهُ أَوَّلُكُمْ إِيماناً بِاللَّهِ وَأَعْدَلُكُمْ فِي الرَّعِيةِ»
آگاه باشيد كه علي عليه السلام اولين مؤمن از بين شماست و عادل ترين شما بين مردم است».
بحارالانوارج ۳۵ص۴۳۵امالی طوسی،ص۲۵۱بشاره المصطفی،ص۱۹۲
بصیرت کجاست؟....
ﭼﻮﻥ ﺣﺠﺎﺝ ﺑﻦ ﻳﻮﺳﻒ ﻭﺍﺭﺩ ﻣﻜﻪ ﺷﺪ ﻭ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﺑﻦ ﺯﺑﻴﺮ ﺭﺍ ﺑﺪﺍﺭ ﻛﺸﻴﺪ، ﺷﺒﺎﻧﻪ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﺑﻦ ﻋﻤﺮ ﭘﻴﺶ ﺣﺠﺎﺝ ﺭﻓﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ:
ﺩﺳﺘﺖ ﺭﺍ ﺑﺪﻩ ﺗﺎ ﺑﻪ ﻋﺒﺪﺍﻟﻤﻠﻚ ﺑﻴﻌﺖ ﻛﻨﻢ ﻛﻪ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ:
“ﻣَﻦ ﻣﺎﺕَ ﻭَ ﻟَﻢ ﻳَﻌﺮِﻑ ﺍِﻣﺎﻡَ ﺯَﻣﺎﻧﻪ ﻣﺎﺕَ ﻣﻴﺘﻪَ ﺟﺎﻫِﻠﻴﻪ”
ﻫﺮ ﻛﺲ ﺑﻤﻴﺮﺩ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻰ ﻛﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻧﺶ ﺭﺍ ﻧﺸﻨﺎﺧﺘﻪ ﻣﺮﺩﻥ ﺍﻭ ﻣﺮﺩﻥ ﺟﺎﻫﻠﻴﺖ ﺍﺳﺖ.
ﺣﺠﺎﺝ ﭘﺎﻯ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺴﻮﻯ ﺍﻭ ﺩﺭﺍﺯ ﻛﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ:
ﺩﺳﺘﻢ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺍﺳﺖ، ﭘﺎﻳﻢ ﺭﺍ ﺯﻳﺎﺭﺕ ﻛﻦ،
ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﮔﻔﺖ: ﻣﺮﺍ ﺍﺳﺘﻬﺰﺍﺀ ﻣﻴﻜﻨﻰ؟
ﺣﺠﺎﺝ ﮔﻔﺖ: ﺍﻯ ﺍﺣﻤﻖ ﺑﻨﻰ ﻋﺪﻯ ﻣﮕﺮ ﻋﻠﻰ ﺑﻦ ﺍﺑﻴﻄﺎﻟﺐ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻧﺖ ﻧﺒﻮﺩ؟
ﭼﺮﺍ ﺑا اﻭ ﺑﻴﻌﺖ ﻧﻜﺮﺩﻯ ﻭ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺁﻣﺪﻩ ﺣﺪﻳﺚ: ﻣﻦ ﻣﺎﺕ ﻭ ﻟﻢ ﻳﻌﺮﻑ… ﻣﻴﺨﻮﺍﻧﻰ،
ﺑﺨﺪﺍ ﺳﻮﮔﻨﺪ ﻛﻪ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺍﻳﻦ ﺣﺪﻳﺚ ﻧﻴﺎﻣﺪﻩ ﺍﻯ ﺑﻠﻜﻪ ﺍﺯ ﺗﺮﺱ ﭼﻮﺑﻪ ﺩﺍﺭﻯ ﻛﻪ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﺑﻦ ﺯﺑﻴﺮ ﺑﺎﻟﺎﻯ ﺁﻧﺴﺖ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﻯ.
قصه های اسلامی و تکه های تاریخی
آیا هر عقیده ای باید محترم شمرده شود؟
استاد مطهری:
در فلسفه اروپایی لازمه احترام به حیثیت ذاتی انسان این دانسته شده است که خواسته ها و تمایلات و پسندها و انتخابهای هر انسانی باید محترم شمرده شود. پس هر عقیده ای که انتخاب کرد محترم است ولو آن عقیده سخیف ترین و موهن ترین و متناقض ترین عقاید با شأن و مقام انسان باشد (مثل گاوپرستی هندوها).
از نظر ما انسان از آن نظر محترم است که به سوی هدف تکاملی طبیعی حرکت می کند، پس تکامل محترم است. هر عقیده ای که -ولو زاییده انتخاب خود انسان باشد- نیروهای کمالی او را راکد کند و در زنجیر قرار دهد احترام ندارد.
یادداشتهای استاد مطهری، ج1، ص77
قباله ای امیرالمؤمنین علیه السلام نوشت
شریح قاضی می گوید: خانه ای را به هشتاد دینار خریدم، به نام خود قباله کردم و گواهان بر آن گرفتم.
خبرش به امیرالمؤمنین علیه السلام رسید، مرا احضار کرد و فرمود: ای شریح! شنیده ام خانه ای به هشتاد دینار خریده ای و بر آن قباله نوشته و چند نفر گواه گرفته ای!؟
گفتم: آری، درست است.
امام علیه السلام نگاه خشمگین به من کرد و فرمود:
شریح از خدا بترس به زودی کسی (عزرائیل) به سوی تو خواهد آمد. نه به قباله ات نگاه می کند و نه به امضای آن گواهان اهمیت می دهد و تو را از آن خانه حیران و سرگردان خارج می کند و در گودال قبرت می گذارد.
ای شریح! خوب تأمل کن! مبادا این خانه را از مال دیگران خریده باشی و بهای آن را از مال حرام پرداخته باشی؟ که در این صورت، در دنیا و آخرت خویشتن را بدبخت ساخته ای.
سپس فرمود:
ای شریح! آگاه باش! اگر وقت خرید خانه نزد من آمده بودی برای تو قباله ای می نوشتم، که به خرید این خانه حتی به یک درهم هم رغبت نمی کردی من این چنین قباله می نوشتم:
این خانه ای است که بنده خوار و ذلیل، از شخص مرده ای که آماده کوچ به عالم آخرت است، خریداری کرده که در سرای فریب (دنیا)، در محله فانی شوندگان و در کوچه هلاک شدگان قرار دارد، که دارای چهار حد است:
_حد اول آن؛ به پیشامدهای ناگوار (آفات و بلاها) منتهی می شود.
_ حد دوم؛ به مصیبتها (مرگ عزیزان و…) متصل است.
_حد سوم؛ به هوسهای نفسانی و آرزوهای تباه کننده اتصال دارد.
_ حد چهارمش؛ شیطان گمراه کننده است و درب این خانه از حد چهارم باز می گردد.
این خانه را شخص فریفته آرزوها از کسی که پس از مدت کوتاهی می میرد به مبلغ خارج شدن از عزت قناعت و داخل شدن در پستی دنیاپرستی خریده است.
آری نگاه انسانهای وارسته نسبت به زندگی پست همین است.
بحارالانوار، ج 33، ص 458
برترین وسایل تقرب به خداوند
امیرالمومنین علی علیه السلام:
ای بندگان خدا آگاه باشید و بدانید که برترین وسیلهای که بندگان مقرّب خدا بدان توسّل جویند عبارتست از:
ایمان به خدا و فرستادگانش و دستوراتی که بر ایشان وحی شده
و کوشش در راه خدا؛ که اوج قلّه اسلام است
و نیز «کلمه إخلاص» (شهادت به یگانگی خدا و رسالت پیامبر)، که موزون با فطرت و سرشت آدمی است
و بپاداشتن نماز؛ که آئین دین اسلام است
و پرداخت زکات؛ زیرا فریضهای است واجب
و روزه ماه رمضان؛ چرا که آن دیواری است محکم از آتش و غضب الهی
و انجام حجّ خانه خدا و عمره؛ زیرا این دو، فقر و تهیدستی را نابود و گناه را محو کنند و بهشت را موجب شوند
و صله رحم؛ که باعث فزونی مال و طول عمر و افزایش جمعیّت است
و صدقه پنهانی؛ که آن خطا را جبران و آتش خشم الهی را فرو مینشاند
و صدقه آشکار؛ که مرگ ناگهانی و ناگوار را دور میسازد
و کارهای خیر و نیکوکاری، که از لغزشهای بد باز میدارد.
تحف العقول/ترجمه جعفری، ص: 137