دلیل ترس ترامپ،ازمردم ایران
تشکیل حکومت جهانى و برچیده شدن مرزهاى جغرافیایى
امام مهدى(عج) حکومت جهانى تشکیل میدهد و مرزهاى جغرافیایى را بر میچیند.
این حکومت همان حکومت آرمانی موعود است که از آن در روایات گاهى به مدینه فاضله سخن گفته شده است.گاهى به جامعه مطلوب و گاهى به دولت کریمه یاد شده است.
حکومت جهانى امام زمان(ع) از مؤلّفه ها و شاخصه هایى برخوردار است که تحقق هر کدام از آنها میتواند یکى از حوادث بعد از ظهور امام زمان(ع) محسوب شوند، از جمله:
_ گسترش عدالت:
یکى از ویژگیهاى حکومت امام زمان(ع) عدالت است. عدالت عنصر گم شده اى است که همگان دنبال آن هستند. این گمشده در حکومت امام زمان تحقق پیدا میکند.
پیامبر اسلام فرمود: «یملاء الأرض قسطاً و عدلاً بعد ما ملئتْ ظلماً و جوراً»؛[1]
امام زمان(ع) حکومت را به گونه اى سازماندهى میکند که دیگر واژه ستم از ذهن ها رخت بر میبندد و کسى به دیگرى ظلم نمیکند؛
- گزینش کارگزاران شایسته:
طبیعى است که حکومت آرمانى امام زمان(ع) که رهبرى آن را امام مصلح و پارسا بر عهده دارد، کارگزاران آن نیز از صالحان و پارسایان خواهند بود، از این رو در روایات آمده است که دولت امام زمان(ع) را برخى از پیامبران و جانشینان آنان و صالحان و از اصحاب پیامبر اسلام(ص) تشکیل میدهند. حضرت عیسى(ع) به امام زمان(ع) میگوید: »من به عنوان وزیر فرستاده شده ام؛ نه امیر و فرمانروا.[2]
- رشد آگاهى و دانش:
یکى از حوادث بسیار مهم رشد دانش و صنعت در عصر امام زمان(ع) است. دوره ظهور دوران گسترش علم و دانایى است و مدینه فاضله اسلامى مدینه العلم است. با آمدن آن منجى همان گونه که ظلم جاى خود را به عدل و داد میدهد، دانایی و فرزانگی جایگزین جهل و نادانی میشود و جهان از نور عقل و دانش آکنده میگردد.[3]
پی نوشت ها:
1. کنز العمال، ج 14، ص 175.
2. ابن طاووس، ملاحم، ص 83.
3. لطف اللَّه صافى، منتخب الاثر، ص 607.
پروردگار مچ نمیگیرد
در یک روایتی است که مرحوم میرزا جواد اقای ملکی تبریزی در کتاب المراقباتشون نقل کرده،خداوند متعال می فرمود:
یا داوود « لَو عَلِمَ المُدبِرونَ اَنی کَیفَ اشتیاقی بِهِم لَماتوا شَوقاً علیه»اگر آن کسانی که پشت به من خدا کردند،بدانند که من چقدر مشتاقشان هستم،از شوق من می میرند.
گفت:سایه ی معشوق اگر افتاد برعاشق چه شد؟/ ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود.
مامحتاج او هستیم اما انگار خداوند متعال ناز بنده هایش را می کشد برای اینکه رحمت و عنایت بهشون داشته باشد.
پروردگار ما پروردگاری است که مچ نمی گیرد،بلکه دست می گیرد برای رشد و برای بلند کردن انسان ها،کم و کوچک مارا زیاد می دهد.
« یا مَنْ یُعْطِی الْکَثیرَ بِالْقَلیلِ »به بزرگی و عظمت خودش نگاه می کند،اگر کمی هم در خونش بیاری ،پروردگار زیاد می دهد.
مکان و زمان کشته شدن ابلیس
معجزه عصر ما...
رنگ آتش آخرت
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «در ليلة المعراج، هر ملكى كه به من رسيد خندان بود، به ملكى رسيدم كه عبوس و گرفته بود و بر روى من نخنديد.
از جبرئيل پرسيدم او كيست؟
گفت: او مالك دوزخ است، از وقتى كه آفريده شده تاكنون همين طور است، بر روى كسى نخنديده است.
پيغمبر صلى الله عليه و آله فرمود: به جبرئيل گفتم: به او بگو سرپوش از جهنّم بردارد. فرمود: گوشه اى از سرپوش جهنّم را عقب زدند… ديدم شراره آن رو به بالا فوران زد به طورى كه ترسيدم مرا هم فرا گيرد.
گفتم: آن را بگيرد.
پيغمبر(ص)مى گفت و مى گريست. و آن گاه فرمود: اين آتش دنياهفتاد مرتبه از آتش آخرت ضعیفتر است. هفتاد برابر اين آتش دنيا آتش دوزخ است»
حضرت سجّاد (عليه السلام) در صحيفه سجاديه مي فرمايد: «خدايا! به تو پنا مى برم از آتشى كه روشنايى اش تاريكى است»
اشاره به آتش آخرت است که بر خلاف آتش دنیا که روشنايى دارد؛ ولى آتش آخرت مى سوزاند و تاريك است و تاريكى آور است.
روايتى در اين زمينه چنين مى فرمايد: «آتش دوزخ را هزار سال دميدند تا سفيد شد و هزار سال ديگر دميدند قرمز شد و هزار سال ديگر دميدند تا سياه شد و فعلًا سياه است.
بحارالأنوار، ج8، ص 284.
[2] همان، ص 280. [3] صحيفه سجاديه، دعاي 32.
صوفی ها چه کسانی هستند؟
صوفی ها چه کسانی هستند و عقایدشان به اهل سنت نزدیک است یا شیعیان؟
استادمحمدی
تاثیر " معادباوری" در زندگی روزمره..
پاسخ اسلام برای همه امور بشر
شهید مطهری(ره):
بعضیها جمود به خرج میدهند، خیال میکنند که چون دین اسلام دین جامعی است، پس باید در جزئیات هم تکلیف معینی روشن کرده باشد. نه، اینطور نیست. یک حساب دیگری در اسلام است.
اتفاقاً جامعیت اسلام ایجاب میکند که اساساً در بسیاری از امور دستور نداشته باشد؛ نه اینکه هیچ دستور نداشته باشد، بلکه دستورش این است که مردم آزاد باشند و به اصطلاح تکلیفی در آن امور نداشته باشند.
از جمله حدیثی است به این مضمون خدا دوست دارد در مسائلی که مردم را آزاد گذاشته است، مردم هم آزاد باشند؛ یعنی مسائل آزاد را آزاد تلقی کنند، از خود چیزی در نیاورند، آن را که رخصت است آزاد بدانند.
امیرالمؤمنین میفرماید خدا یک چیزهایی را واجب کرده است، آنها را ترک نکنید، یک چیزهایی را هم ممنوع اعلام کرده است، به آنها تجاوز نکنید. خدا درباره بعضی از مسائل سکوت کرده است. البته فراموش نکرده، بلکه خواسته است که سکوت کند و بندگانش در آن مسائل آزاد و مختار باشند. در آنچه که خدا مردم را آزاد گذاشته است، شما دیگر تکلیف معین نکنید.
اسلام و نیازهای زمان، ج1، ص175
معجزه ی ذکر "ایّاک نعبد و ایّاک نستعین"
طلحه گفت: با حضرت رسول خدا صلی الله علیه و آله در بعضی از غزوات بودم،
چون کار سخت می شد و جبهه جنگ و کارزار گرم می گشت و مسلمانان با مشرکین در نبرد بودند.
حضرت رسول صلی الله علیه و آله سر بر می داشت و می فرمود:
*یا مالک یوم الدین،ایّاک نعبد وایّاک نستعین*
یک وقت مشاهده کردم،دیدم سرهای کفّار از پیکرهایشان جدا می شد و بر زمین می افتاد
و من کسی را نمی دیدم که به آنها شمشیر بزند، ولی کافرین یا کشته و یا مجروح می شدند و یا فرار می کردند.
از پیغمبر صلی الله علیه و آله ماجرا را پرسیدم ،حضرت فرمود:
فرشته ها بودند که سرها را از بدن جدا می کردند و شما آنها را نمی دیدید.
در روایت است که :
وقتی کار بر مؤمن تنگ شود،مداومت به گفتن مالک یوم الدین ایاک نعبد وایاک نستعین کند؛
کار بر او سهل و آسان شود.
قصه های قرآنی
زبدة التفاسیر،ص۹۳
باامام زمان (عج) درد دل کنید
ماجرای عجیب دعوای سگ و جوان در قبر
این جریان از عجیبترین اتفاقاتیست که در قبرستان تخت فولاد اصفهان اتفاق افتاده است که شیخ بهایی در کشکول خود به آن اشاره کرده و به گفته آیت الله ضیاءآبادی، امام خمینی ره نیز در جلسه درس اخلاق خود آن را بیان کرده است:
شیخ بهایی نقل میکند:
روزی در تخت فولاد اصفهان از مرد عارفی که اهل ریاضت بود پرسیدم آیا خاطره ای داری که برای من نقل کنی
او فکر و تامّلی کرد و بعد گفت :
روزی همین جا نشسته بودم ، دیدم جمعیّتی جنازه ای را آوردند در آن گوشه قبرستان دفن کردند و رفتند.
چندی نگذشته بود که احساس کردم بوی عطر خوشی به شامّهام میرسد. به اطراف نگاه کردم دیدم جوانی خوشصورت و خوش لباس و خوشبو وارد قبرستان شد و فهمیدم این بوی خوش از اوست، آن جوان رفت کنار همان قبر و ناگهان دیدم آن قبر شکافته شد و آن جوان داخل قبر رفت و قبر به هم آمد.
من غرق در تعجّب و حیرت شدم که خواب میبینم یا بیدارم.
در همین حال، احساس کردم بوی بد و نفرتانگیزی به شامّهام میرسد، دیدم سگی وحشتانگیز ، بدقیافه و بدبو وارد قبرستان شد. با عجله رفت کنار همان قبر، قبر شکافته شد و او داخل قبر رفت و باز قبر به هم آمد.
من تعجّب و حیرتم بیشتر شد که چه صحنهای دارم میبینم.
لحظاتی گذشت، دیدم باز آن قبر شکافته شد و آن جوان زیبا در حالی که سر و صورتش خونین و لباسهایش پاره و کثیف شده بود از قبر بیرون آمد؛
خواست از قبرستان بیرون برود من دویدم جلو و او را قسم دادم که بگو تو که هستی و جریان چیست ؟
گفت : من اعمال نیک آن میّت هستم، مامور شدم پیش او بروم و تا روز قیامت با او باشم. آن سگ هم اعمال بد اوست که پس از من وارد قبر شد. ما با هم نمیتوانستیم بسازیم، با هم گلاویز شدیم و او چون از من قویتر بود بر من غلبه کرد و با این وضع از قبر بیرونم کرد.
حال آن سگ تا روز قیامت با او خواهد بود.
شیخ بهایی بعد از نقل این حکایت گفت: این حکایت، عقیده شیعه مبنی بر تجسم اعمال را تأیید مینماید
منبع:
خزینه الجواهر، ص 541 / ماه رمضان فصل شکوفایی انسان در پرتو قرآن، آیت الله سیدمحمد ضیاءآبادی، جلد 2 صفحه 19 الی
22
قبل از خواب،هزار رکعت نماز بخوانید!
مرحوم كفعمى روایت كرده است:
روزى پیامبر خدا صلّى الله علیه و آله به حضرت على علیه السلام فرمود: دیشب چه عملى انجام دادهاى؟
آن حضرت اظهار داشت: پیش از آن كه بخوابم، هزار ركعت نماز به جا آوردم.
حضرت رسول فرمود: چگونه؟!
پاسخ داد: از شما شنیدم كه فرمودى:
هر كس هنگام خوابیدن سه مرتبه بگوید:
«یَفْعَلُ اللهُ ما یَشاءُ بِقُدْرَتِهِ، وَ یَحْكُمُ ما یُریدُ بِعِزَّتِهِ» ؛
او همانند كسى است كه هزار ركعت نماز خوانده است.
حضرت رسول اکرم فرمود: راست گفتى، چنین است.
مستدرك الوسائل، ج 5، ص 49، ح 21
دوای قلب زنگ زده...
آیتالله مجتهدی(ره):
اگر قلب ما زنگ بزند، از چه دوایی میتوان برای رفع آن استفاده کرد؟
برای اینکار باید سحرها قرآن بخوانید تا قلبتان را جلا بدهید.
همچنین جان انسان را استغفار سحر جلا میدهد و میتوان با یتیمنوازی قلب را جلا داد، شخص ثروتمند تنها با دست کشیدن بر سر یتیم قلبش جلا پیدا نمیکند و باید یتیمان را از نظر مادی تأمین کند و مشکلات مالی آنها را برطرف کند.
پس یادتان باشد که رحم کردن به یتیم با خلوص نیت قلب را جلا میدهد.
شبهه چرایی آفرینش انسان
خداوند که سرنوشت هر فردى را مى داند چرا ما را آفریده است، اگر نمى توانیم فرد خوبى باشیم؟
اگر معتقد باشیم سرنوشت هر کس از طرف خداوند تعیین شده و کوشش ها براى تغییر سرنوشت بیهوده است، پس انسان موجودى مجبور و بى اختیار است!!!
در صورتیکه معناى درست” علم خدا به سرنوشت” آن است که خداوند در ازل مى داند که هر فرد انسانى با اختیار و انتخاب خود چه سرنوشتى را براى خود رقم خواهد زد
با یک مثال معناى قضاوقدر الهى روشن مى شود:
«اگر کسى بالاى بام ایوانى خود را روى زمین بیفکند و بگوید: اگر مقدر است بمیرم مى میرم و اگر مقدر است بمانم مى مانم.این گفته درست نیست!
زیرا قضا و قدر الهى این است که بشر داراى اختیار و اراده باشد و بتواند خود را از بام پرت کند و بمیرد و یا آن که از راه بام، پله پله به زیر آید و بماند.
پس به آن کسى که روى بام به قصد افکندن خود ایستاده است باید گفت: تقدیر خداوند درباره مرگ و حیات شما تابع اراده و اختیار شما است.
اگر افکندن از بام را اختیار کنى ، مقدر است بمیرى و اگر پله هاى بام را انتخاب کنى ، مقدر است بمانى و در هر دو صورت، قضیه روى قضا و قدر الهى است».
بنابراین نتیجه مى گیریم که براى انسان ها یک سرنوشت نیست بلکه سرنوشت هاى متعددى وجود دارد که مى تواند هر یک را انتخاب نماید و هر کدام از آنها را انتخاب نماید ، خداوند قبلا از آن انتخاب آگاه بوده است.
منابع:
1.مجموعة آثار ، ج1، ص 38
2.ناصر مکارم شیرازى، انگیزة پیدایش مذاهب، ص 17 – 20 ( با تلخیص).
3. نجم (53) آیة 39.4.
4. رعد (13) آیة 11.5.
5.توحید صدوق (چاپ تهران) ص 337.
6. ناصر مکارم شیرازى، همان، ص 29.7.
7.محمد تقى فلسفى، کودک، ج 1، ص 132 و 133.
جایگاه ایرانیــان در کلام پیامبر(ص)
حضرت محمد (صلی الله علیه وآله):
لو کان العلم منوطا بالثریا لتناولته رجال من فارس.
اگر علم در ثریا باشد مردانی از سرزمین پارس به آن دست پیدا خواهند کرد.
[قرب الاسناد، ص53، بحارالأنوار، ج64 ، ص175.]
اعظم الناس نصیباً فی الاسلام اهل الفارس:
بهره ایرانیان در اسلام از همه ملتهای دیگر بزرگتر است. [متقی هندی، كنزالعمال، ج12]
حضرت علی(علیه السلام) از رسول گرامی(صلی الله علیه وآله) نقل می كند كه خطاب به اعراب فرمود:
«والله لیصربحكم علی الدین عوداً كما ضربتموهم علیه توءاً»
به خدا قسم همچنان كه در آغاز شما ایرانیان را به دین اسلام درآوردید - با شمشیر - در آینده تاریخ، ایرانیان نیز شما - عربها - را دوباره به دین اسلام در می آورند.
[متقی هندی، كنزالعمال، ج12]
(این فرموده پیامبر اكرم(صلی الله علیه وآله) بیانگر این است كه اعراب بعد از رحلت آن حضرت از مسیر حقیقی اسلام بیرون رفته - همانند برخی از فرقه ها - و این ایرانیان هستند كه در آینده آنها را دوباره با حقیقت دین اسلام - مكتب اهل بیت(علیه السلام) آشنا خواهند نمود)
امام رضا(علیه السلام) هم در مورد حمایت حقیقی ایرانیان از اسلام می فرماید:
خداوند همواره پس از رحلت پیامبر(صلی الله علیه وآله) تا زمان ما و بعد دین اسلام را توسط عجم ها - ایرانیان - و … یاری فرمود و به آن ها چنین توفیقی عطا كرد، ولی این توفیق را از بعضی نزدیكان پیامبر سلب نمود.
[علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 49، ص 232]
پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرمود:
سعادتمندترین عجم ها به اسلام، ایرانیان هستند
[متقی هندی، كنزالعمال، ج12]
پیامبر در یكی از جنگ ها در كنار اسیران جنگی لبخند زد كه دلیل شادمانی ایشان بود.
شخصی از راز خنده آن حضرت پرسید. پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرمود: رأیت فارساً من امتی یساقون الی الجنه بالسلاسل؛
ایرانیانی از امتم را دیدم كه با زنجیرها - از روی اجبار- به سوی بهشت می كشانند.
[متقی هندی، كنزالعمال، ج12]
صاحب مال، قیمت مال را میداند
مرحوم حاج اسماعیل دولابی:
صاحب مال، قیمت مال را میداند.
خدا یک موی سر مؤمن را به همه عالم نمی فروشد.
شما قیمت خودتان را نمیدانید، لذا گاهی اوقات خودتان را ارزان(به گناه و شیطان) میفروشید.
شخصی الاغ لنگی داشت. آن را به حراجی داد تا بفروشد. حراجی شروع به تبلیغات کرد که این الاغ نیست،
بلکه براق است و همان مرکبی است که پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم با آن به معراج رفتند.
آنقدر از آن الاغ تعریف کرد که خود طرف باورش شد و دید حیف است آن را بفروشد؛ لذا فریاد زد نمیفروشم! نمیفروشم! و الاغ را پس گرفت.
بدن مؤمن به راستی براق است و با آن عبادت میکند و به معراج میرود.
هر چه خدا و اولیای خدا میگویند تو خوبی و باارزشی، تو باور نمیکنی و خودت را بد و کم ارزش میدانی.
مشکل در باور خودت است.
شخصی که خود را فقیر و بد میپندارد،خود را ارزان (به هر گناهی)میفروشد!
اگر کسی پیدا شود که بتواند برای او حقّ مطلب را در توصیف ارزش و بزرگی یک دوست اهل بیت علیهم السّلام ادا کند و آن شخص هم آن را باور کند، دیگر حاضر نخواهد شد آن را در قبال متاع کمارزش دنیا بفروشد.
مؤمن نزد خدا شریف است و یک موی او را در قبال همهی زمین و آسمان نمیدهد.
مصباح الهدی - تألیف استاد مهدی طیّب