یاس سفید
بهار بی صبرانه مشتاق آمدن توست وقلبم جویبار اشکهایی که هر روز وشب برای فراق تو ریخته می شوند.
یاس سفیدم !بیا که با ظهورت آیه (والنهار اذا تجلی ) تأ ویل گردد ،
بیا که چشمه سا ر وجودم سخت خشکیده و فریا د العطش برآورده ،
بیا تا از نرگس چشمانت عطری برای سجاده ام بگیرم ،
بیا ومرا زائر شهر قاصدکها کن .
بیا ! دلم برای ورود هر عشقی غیر از عشق تو بن بست است
ودیده ام جز برای فراق تو نمی بارد ،
بیا که هجر تو آیه (ان عذابی لشدید ) را تفسیر می نماید .
آقا جا ن !به حق کوچه وچادر خاکی بیا ،
بیا که سید علی ما تنهاست وچاهی ندارد که غصه هایش را با او در میان بگذارد ،
بیا ورأس سبز شاپرکهایی باش که در جستجوی قبر یاس سرگردان کوچه های هاشمیند ،
ای پیدا ترین پنهان من !
تا توبیایی مروارید چشمانم را برای سلامتیت صدقه می دهم وبرای آمدنت روزه سکوت می گیرم
وبا جام وصال تو افطار می نمایم ،نذر کره ام که بیایی تا جان شیرین را فرش قدمهایت نمایم ،
پس بیا که نذر خود را ادا کنم ،
ای آفتاب عمر !تو بیایی انتظار را قاب می کنم وبر لوح دلم می کوبم ،
فریاد را حبس می کنم وبه سکوت اجازه حضور می دهم ،
در نبود تو جام تلخ فراق را سر می کشم وسر به دوش هجران می نهم وبرای آمدنت دعا می کنم….