چه مصلحتی در بیماری امام سجاد (ع) در کربلا بوده است؟
در اسناد تاریخی از زمان عروض بیماری حضرت زین العابدین علیه السلام خبر صریحی وجود ندارد آن چه به صورت قطعی می توان ادعا کرد بیمار بودن حضرت در شب عاشورا است و این بیماری نیز به گونه ای نبوده که حضرت را از حضور در جمع اصحاب مانع شود. حضرت می توانستند بنشینند و در جمع حاضر باشند و یا رفتار پدر را تحت نظر داشته و کلام او را بشنوند و به گریه افتاده و سکوت کنند.
علی بن الحسین علیه السلام فرمود:
هنگامی که پدرم نزدیک مغرب در شب عاشورا اصحاب را جمع کرد برای این که آن ها را مرخص کند. من نزدیک او شدم تا آن چه را برای آن ها می گوید بشنوم و «من در آن هنگام مریض بودم»، پس شنیدم که پدرم به اصحابش می فرمود…
همچنین نقل شده که حضرت سجاد علیه السلام فرمودند: «من در آن شبی که پدرم در صبحش به شهادت رسید نشسته بودم و عمه ام حضرت زینب سلام الله علیها نزد من مشغول پرستاری من بود»، در این هنگام پدرم در پنهانی از اصحابش کناره گرفت
پدرم اشعاری را قرائت می کرد. آن اشعار را دو بار یا سه بار تکرار کرد تا آن که من آن را فهمیدم و آن چه را می خواست، دانستم. پس گریه راه گلویم را بند آورد.
بنابراین حضرت فقط در شب عاشورا مریض بوده اند و البته این مرض در روز عاشورا به خصوص در هنگام وداع آخرین با پدر به شدت رو به وخامت گذاشته و حال جسمانی حضرت در آن موقع بسیار وخیم گزارش شده است که دیگر حتی توانایی نشستن هم نداشته اند.
نقل مشهور امام زین العابدین بیمار؛ غلط است. چرا که ایشان فقط در واقعه کربلا بنا بر مصلحت خداوند و چند روزی بعد از آن بیمار بودند که در این واقعه به علت بیماری به شهادت نرسند تا بار مسئولیت امامت را بعد از حضرت سیدالشهدا(علیهالسلام) بر دوش بکشند.
امام سجاد(علیهالسلام) در قیام خونین کربلا مدت کوتاهی (بنا به مشیت الهی) بیمار بود و پس از بهبودی، مدت ۳۵ سال امامت و زمامت جامعه مسلمین را تداوم بخشید. این که برخی این امام همام را دائم المریض معرفی کردهاند تا آنجا که در اذهان عوام این قضیه مانده است، در حقیقت نسبت به امام چهارم(علیهالسلام) و فداکاریهای ایشان بی توجهی کردهاند.
(جهت مطالعه مفصل این قضیه رجوع کنید به تاریخ طبری جلد ۳، صفحه ۳۱۶ و یا الارشاد، شیخ مفید، صفحه ۲۳۲