چكيده مقاله
عنوان
نکته های اخلاقی سوره لقمان
باتوجه به آیات 12-19
(تفسیر المیزان، نمونه، نور )
محقق:معصومه بابائي
شكر خداوند
خداوند، نيازى به عبادت و تشكّر ما ندارد و قرآن، بارها به اين حقيقت اشاره نموده و فرموده است: خداوند از شما بىنياز است. ولى توجّه ما به او، مايهى عزّت و رشد خود ماست، همان گونه كه خورشيد نيازى به ما ندارد، اين ما هستيم كه اگر منازل خود را رو به خورشيد بسازيم، از نور و روشنايى آن استفاده مىكنيم.
يكى از ستايشهايى كه خداوند در قرآن از انبيا دارد، داشتن روحيهى شكرگزارى است. مثلاً دربارهى حضرت نوح با آن همه صبر و استقامتى كه در برابر بىوفايى همسر، فرزند و مردم متحمّل شد، خداوند از شكر او ياد كرده و او را شاكر مىنامد. «كان عبداً شكوراً»
بارها خداوند از ناسپاسى اكثر مردم شكايت كرده است.
البتّه توفيق شكر خداوند را بايد از خدا خواست، همان گونه كه حضرت سليمان از او چنين درخواست كرد: «ربّ اوزعنى أن أشكر نعمتك الّتى انعمت علىّ» ما غالباً تنها به نعمتهايى كه هر روز با آنها سر و كار داريم توجّه مىكنيم و از بسيارى نعمتها غافل هستيم، از جمله آنچه از طريق نياكان و وراثت به ما رسيده و يا هزاران بلا كه در هر آن از ما دور مىشود و يا نعمتهاى معنوى، مانند ايمان به خدا و اولياى او، يا تنفّر از كفر و فسق و گناه كه خداوند در قرآن از آن چنين ياد كرده است: «حبّب اليكم الايمان و زيّنه فى قلوبكم و كرّه اليكم الكفر والفسوق والعصيان» علاوه بر آنچه بيان كرديم، بخشى از دعاهاى معصومين نيز توجّه به نعمتهاى الهى و شكر و سپاس آنهاست، تا روح شكرگزارى را در انسان زنده و تقويت كند.
شكر الهى، گاهى با زبان و گفتار است و گاهى با عمل و رفتار.
در حديث مىخوانيم: هرگاه نعمتى از نعمتهاى الهى را ياد كرديد، به شكرانهى آن صورت بر زمين گذارده و سجده كنيد و حتّى اگر سوار بر اسب هستيد، پياده شده و اين كار را انجام دهيد و اگر نمىتوانيد، صورت خود را بر بلندى زين اسب قرار دهيد و اگر اين كار را هم نمىتوانيد، صورت را بر كف دست قرار داده و خدا را شكر كنيد.
نمونههاى شكر عملى
1- نماز، بهترين نمونهى شكر خداوند است. خداوند به پيامبرش مىفرمايد: به شكرانهى اينكه ما به تو «كوثر» و خير كثير داديم، نماز بر پا كن. «انّا اعطيناك الكوثر فصلّ لربّك و انحر»
2- روزه؛ چنانكه پيامبران الهى به شكرانه نعمتهاى خداوند، روزه مىگرفتند.
3- خدمت به مردم. قرآن مىفرمايد: اگر بىسوادى از باسوادى درخواست نوشتن كرد، سر باز نزند و به شكرانه سواد، نامهى او را بنويسد. «ولا يأب كاتب أن يكتب كما علّمه اللّه» در اينجا نامه نوشتن كه خدمت به مردم است، نوعى شكر نعمت سواد دانسته شده است.
4- قناعت. پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله فرمودند: «كن قَنِعاً تكن اشكر الناس» قانع باش تا شاكرترين مردم باشى.
5 - يتيم نوازى. خداوند به پيامبرش مىفرمايد: به شكرانهى اينكه يتيم بودى و ما به
تو مأوا داديم، پس يتيم را از خود مران. «فامّا اليتيم فلا تقهر»
6- كمك به محرومان و نيازمندان. خداوند به پيامبرش مىفرمايد: به شكرانهى اينكه نيازمند بودى و ما تو را غنى كرديم، فقيرى را كه به سراغت آمده از خود مران. «و امّا السائل فلا تنهر»
7- تشكّر از مردم. خداوند به پيامبرش مىفرمايد: براى تشكّر و تشويق زكات دهندگان، بر آنان درود بفرست، زيرا درود تو، آرامبخش آنان است. «و صلّ عليهم انّ صلاتك سكن لهم»
تشكّر از مردم تشكر از خداوند است، همان گونه كه در روايت آمده است: كسى كه از مخلوق تشكّر نكند، از خداوند شكرگزارى نكرده است. «مَن لم يشكر المنعم من المخلوقين لم يشكر اللّه»
تلخىها هم تشكّر مىخواهد
قرآن مىفرمايد: «عسى أن تكرهوا شيئاً و هو خير لكم و عسى أن تحبّوا شيئاً و هو شرّ لكم» چه بسيار چيزهايى كه شما دوست نداريد، ولى در حقيقت به نفع شماست و چه بسيار چيزهايى كه شما دوست داريد، ولى به ضرر شماست.
اگر بدانيم؛ ديگران مشكلات بيشترى دارند.
اگر بدانيم؛ مشكلات، توجّه ما را به خداوند بيشتر مىكند.
اگر بدانيم؛ مشكلات، غرور ما را مىشكند و سنگدلى ما را برطرف مىكند.
اگر بدانيم؛ مشكلات، ما را به ياد دردمندان مىاندازد.
اگر بدانيم؛ مشكلات، ما را به فكر دفاع و ابتكار مىاندازد.
اگر بدانيم؛ مشكلات، ارزش نعمتهاى گذشته را به ما يادآورى مىكند.
اگر بدانيم؛ مشكلات، كفّارهى گناهان است.
اگر بدانيم؛ مشكلات، سبب دريافت پاداشهاى اُخروى است.
اگر بدانيم؛ مشكلات، هشدار و زنگ بيدارباش قيامت است.
اگر بدانيم؛ مشكلات، سبب شناسايى صبر خود و يا سبب شناسايى دوستان واقعى است.
و اگر بدانيم؛ ممكن بود مشكلات بيشتر يا سختترى براى ما پيش آيد، خواهيم دانست كه تلخىهاى ظاهرى نيز در جاى خود شيرين است.
آرى، براى كودك، خرما شيرين و پياز و فلفل تند و ناخوشايند است، امّا براى والدين كه رشد و بينش بيشترى دارند، ترش و شيرين هردو خوشايند است.
حضرت على عليه السلام در جنگ اُحد فرمود: شركت در جبهه از مواردى است كه بايد شكر آن را انجام داد. «و لكن من مواطن البشرى و الشكر» و دختر او حضرت زينبعليها السلام در پاسخ جنايتكاران بنىاميّه فرمود: در كربلا جز زيبايى نديدم. «ما رأيت الاّ جميلاً»
به يكى از اولياى خدا گفته شد حقّ تشكّر از خداوند را بجا آور. او گفت: من از تشكّر و سپاس او ناتوانم. خطاب آمد: بهترين شكر همين است كه اقرار كنى من توان شكر او را ندارم. سعدى گويد:
از دسـت و زبـان كـه بـــرآيــد كز عهده شكرش به درآيد
بنده همان به كه زتقصيرخويش عــذر بــه درگــاه خــدا آورد