چرا باید اعمالمان خالصانه باشد؟
یکی از شاگردان مرحوم شیخ رجبعلی خیاط که نزدیک سی سال با ایشان بوده نقل می کرد: شیخ به من فرمود:
روح شخصی از علما اهل معنا را که ساکن یکی از شهرهای بزرگ ایران بود، در برزخ دیدم که تاسف می خورد و مرتب بر زانوی خود می زد و می گفت وای بر من! آمدم و عمل خالص برای خدا ندارم!
از او پرسیدم که چرا چنین می کند، پاسخ داد: در ایام حیات، روزی با یکی از اهل معنا که کاسب بود، بر خورد کردم، او مرا به برخی از خصوصیات باطنی خود متذکر ساخت.
پس از جدا شدن از او تصمیم به ریاضت گرفتم تا مانند آن شخص، دیده برزخی پیدا کنم و به مکاشفات و مشاهدات غیبی دست یابم. مدت سی سال ریاضت کشیدم تا موفق شدم، در این هنگام مرگم فرا رسید.
اکنون به من می گویند: تا آن هنگام که شخص اهل معنا تو را متذکر ساخت گرفتار هوای نفس بودی، و پس از آن سی سال عمر خود را صرف رسیدن به مکاشفات و رؤیت حالات برزخی کردی، اینک بگو، عملی که خالص برای ما انجام داده ای کجاست؟!
کیمیای محبت، ص 192 - 93.