پادشاهی که شخصاً به دنبال حل مشکلات مردم می رفت
پذیرش مسئولیت حکومت، وظائف رهبران دادگر را دو چندان می کند و آنان برای انجام وظیفه شب و روز نمی شناسند. علی (ع) نیز چنین بود. آن حضرت برای اجرای عدالت و احقاق حق مظلومان روزها در کوچه ها قدم می زد و در هوای گرم و سوزان به دنبال درمان درد بیچارگان می گشت.
روزی از روزهای گرم تابستان، امیرمؤمنان علی در سایه دیواری انتظار می کشید. سعید بن قیس همدانی که از آنجا عبور می کرد، امام را مشاهده کرد و نزدیک آمد و پرسید: یا امیر! در این روز گرم چرا از منزل بیرون آمده و اینجا نشسته ای؟ حضرت فرمود: بیرون آمده ام تا مظلومی را یاری کنم و به فریاد درمانده ای برسم.
در همان وقت، زنی جوان آشفته حال و مضطرب خود را به امام رساند و عرضه داشت: یا امیرالمؤمنین! شوهرم به من ستم کرده و سوگند خورده که مرا کتک بزند. با من تشریف بیاورید تا مشکل مرا حل کنید! آن حضرت با او همراه شد و زیر لب زمزمه می کرد: به خدا قسم! حق مظلوم را خواهم گرفت. سپس از زن پرسید: خانه ات کجاست؟…
امام هنگامی که به منزل وی رسید، در زد. جوانی با تن پوشی رنگارنگ بیرون آمد. علی ـ علیه السلام ـ بر وی سلام کرد. آن گاه با احترام و ملایمت به جوان فرمود: از خدا بترس! چرا همسرت را ترسانده و از منزل بیرون کرده ای؟ او با عصبانیت فریاد زد: این ماجرا به تو مربوط نیست. حالا که تو را آورده، او را آتش خواهم زد!
غرور و خودخواهی و خشم در وجود جوان شعله کشیده و جلوی چشمان حقیقت بین او را گرفته بود. امام احساس کرد که منطق و موعظه بر حال او تأثیری ندارد. به همین جهت، شمشیر کشید و با صلابت تمام به جوان گفت: من تو را به آرامی امر به معروف و نهی از منکر می کنم، اما تو از صفات زشت و رفتار ناپسند خود دست بر نمی داری! توبه کن وگرنه تو را به شدت مجازات می کنم.
صدای بلند امام به گوش همسایه ها رسید و مردم در آن حوالی جمع شدند و به احترام حضرت سر تعظیم فرود آوردند. جوان عصبانی که تا آن لحظه مولای متقیان را نمی شناخت، به خود آمد و متوجه شد که به چه شخصیت عظیمی جسارت کرده است. از خواب غفلت بیدار شد و ترس تمام وجودش را فرا گرفت. او در حالی که خود را به پای حضرت علی انداخته بود، عرضه داشت: یا امیر! من خطا کردم، مرا ببخش! دیگر همسرم را اذیت نمی کنم و او را با احترام تمام خشنود خواهم ساخت. امام علی جوان را عفو کرد و به زن نیز توصیه کرد که با اعمال و رفتار ناشایست موجبات خشم همسرش را فراهم نیاورد.
منبع:
الاختصاص/ص۱۵۷