مقامی که از قبرستان رسید
مردم غالبا از قبرستان فراری هستند و میلی ندارند به آنجا سربزنند، در حالی که در روایات توصیه شده که به قبرستان سربزنید و مرگ و قیامت را در دلهای خود زنده کنید، علمای بزرگ از ارتباط با قبرستان به مقامات بالایی رسیدند که داستان زیر یک نمونه از آن است:
مرحوم آية الله حاج شيخ محمّد تقیّ آملی که از شاگردان سلسلۀ اوّل مرحوم قاضی بودند، نقل کرده:
من مدّتها ميديدم كه مرحوم قاضی طباطبایی دو سه ساعت در وادی السّلام مینشينند.
با خود میگفتم: انسان بايد زيارت كند و برگردد و به قرائت فاتحهای روح مردگان را شاد كند؛ كارهای لازمتر هم هست كه بايد به آنها پرداخت.
اين إشكال در دل من بود امّا به أحدی ابراز نكردم،
تا آنكه از نجف اشرف عازم بر مراجعت به ايران شدم وليكن در مصلحت بودن اين سفر ترديد داشتم و از اين نيّت كسی مطّلع نبود.
همچنین شبی ميخواستم بخوابم؛ در طاقچۀ پائين پای من كتاب بود؛ در وقت خواب طبعاً پای من بسوی كتابها كشيده ميشد.
با خود گفتم برخيزم و جای خواب خود را تغيير دهم، يا نه لازم نيست؛ چون كتابها درست مقابل پای من نيست و بالاتر قرار گرفته، اين هتك احترام به كتاب نيست.
در اين ترديد بنا بر آن گذاشتم كه هتك حرمت نيست و خوابيدم.
صبح كه به محضر مرحوم قاضی رفتم، فرمود:
صلاح نيست شما به ايران برويد، و پا دراز كردن بسوی كتابها هم هتك احترام است.
بیاختيار هول زده گفتم: آقا شما از كجا فهميدهايد؟
فرمود: از وادی السّلام نجف فهميدهام.
معادشناسی ج ۲ ص ۲۶۶