معارف مهدوی
26 دی 1395
می خواست با امام عسکری مناظره کند.
خیال میکرد امام کم می آورد پیش سوال هایش.
نشست رو به روی امام،کنار یک پرده.هنوز شروع نکرده بود که باد آمد.
پرده کنار رفت.پسری پشت پرده بود.
سوال های نپرسیده ی مرد را یکی یکی ردیف کرد.دهان مرد باز مانده بود.پسربچه همه را جواب داد.
پرده افتاد.با صدای امام به خود آمد:"چرا نشسته ای؟ مگر امام بعد از من جوابت را نداد؟”
تا همیشه آفتاب؛ص۲۳/فرشته سعیدی.