مسجد بهلول
10 بهمن 1396
مسجدی می ساختند. بهلول سر رسید و پرسید: چه می کنید؟
گفتند: مسجد می سازیم.
بهلول گفت: برای چه؟
آنان پاسخ دادند: برای رضای خدا.
بهلول، پنهانی سنگی تهیه کرد که بر روی آن نوشته شده بود: مسجد بهلول. او سنگ را شبانه بر سر در مسجد نصب کرد.
سازندگان مسجد، روز بعد آمدند و دیدند بالای در مسجد نوشته شده: مسجد بهلول، ناراحت شدند. آنان بهلول را پیدا کردند و به باد کتک گرفتند، که چرا زحمات دیگران را به نام خودت تمام کرده ای!
بهلول گفت: مگر شما نگفتید که مسجد را برای خدا ساخته اید، اگر مردم هم اشتباه کنند و گمان کنند که من مسجد را ساخته ام، خدا که اشتباه نمی کند!
داستان های معنوی، ص 228