عاقبت تمسخر كنندگان
حجت الاسلام والمسلمین قرائتی :
جهنميها ميگويند: خدايا ما غلط كرديم. ما را به دنيا برگردان. برميگرديم كار خوب ميكنيم. خداوند می فرماید: «اخْسَُواْ» يعني چِخِ!
بعد ميگويد: ميداني چرا به تو گفتم چِخِ! چون تو مؤمنين را مسخره كردي. فكلت را بيرون گذاشتي و آرايش كردي، آنوقت يك دختر چادري را مسخره كردي.
همه نشستيد تخمه شكستيد، آن آقايي را كه رفت نماز بخواند لبخند زدید، ماشينت شيك بود، يك ماشين قراضه در جاده ديدي، ويراژ دادي كه او را بترساني و حال او را بگيري. مسخرهاش كردي.
اصلاً گاهي وقتها ما خودمان سراغ مسخره کردن دیگران ميرويم. ميگوييم اگر چرت و پرتي داري براي من اس ام اس كن. هيچكس نميگويد: آقا اگر يك حرف نوي علمي ديدي به من بگو. تا يك طنز بشنود، به همه رفيقهايش اين طنز را ميگويد. ما چه شديم؟ عامل دلقك بازي شديم؟ هرچه طرف ارزشيتر باشد مسخرهاش خطرناكتر است.
يك كسي سيد را مسخره كند. جرمش بيش از اين است كه غير سيد باشد. كسي پيرمرد را مسخره كند،جرمش بيش از اين است كه جواني را مسخره كند. گاهی مثلاً ميخواهد مادر میخواهد بگويد: مدخل شهر، ميگويد: مخمل شهر! همه نوهها ميگويند: مادر ميخواهي برويم مخمل شهر! او ميگويد: كبابي دم مخمل شهر است. يعني همينطور يك كلمهاي را از يك پيرزني، پيرمردي درميآورند و هي در سرش ميزنند. خيلي بد است…
مجرم را هم نميشود مسخره كرد. اين هم خيلي مهم است. بابا يك كسي زناكار است. ميگويد: اگر زناي او ثابت شد شلاقش بزن، اما حق نداري بگويي: خاك بر سرت! نكبت، بدبخت! مجرم را شلاق ميتواني بزني، اما نميتواني مسخرهاش كني. تحقير!
پيغمبر اسلام و جمعي در يك محلي، گفت و گوهايي داشتند، يك نابينا وارد شد. يكي از افراد جلسه تا ديد نابينا وارد شد، قيافهاش را عبوس كرد… آيه نازل شد «عَبَسَ» عبوس كرد، «وَ تَوَلَّى» كتفش را برگرداند. (عبس/2)
چون يك نابينا وارد جلسه شد، چشمدارها به او عبوس كردند؟ يعني مسخره حرام است، تحقير حرام است ولو طرف نفهمد.
انقدر تمسخر در اسلام مهم است که سوره قرآن برای این واکنش نازل شد! ولی ما آن را انقدر دست کم میگیریم…!