شیطان هر فرد چه چیز است؟
این هشدارى است به همه رهروان راه حق که منتظر نباشند شیاطین را در چهره و قیافه اصلى ببینند؛ یا برنامه هایشان را در شکل انحرافى مشاهده کنند؛ هرگز چنین نیست.
آنها وسواس خنّاسند و کارشان حقه و دروغ و نیرنگ و ریا کارى و ظاهرسازى و مخفى کردن حق
به ما تکلیف شده است که این دو سوره ناس و فلق را هر روز صبح و هنگام هر سفر و پیش از انجام هر کار دشوار و سختی بخوانیم. و مراد از خواندن این سوره یادآوری این نکته است که بدی ها، و سختی ها و مشکلات هر اندازه گسترش یابند، تا هنگامی که ما به پادارنده امر خداوند باشیم و به او ایمان داشته باشیم و مجری اراده و میل او باشیم، همه کارها از آن اوست و هیچ کس نمی تواند با پروردگاری که خالق همه چیز است و آسمان ها در هم پیچیده و در ید قدرت اوست معارضه و مقابله کند.
هنگامی که این دو سوره را می خوانیم احساس می کنیم راه روشن شده است و امید به آینده داریم و در مسیرمان هستیم و خطرها از هر جانبی کنار زده می شوند. به همین سبب، درمان هر سختی توسل به خداوند و تاکید بر ایمان به خداست.»
وسوسه، اراده قاطع را سست می کند و شک و تردید می آورد.
قرآن در این سوره شکل دیگری از شرور را معرفی می کند که با شروری که در تفسیر سوره فلق گفته شد تفاوت دارد.
در سوره فلق قرآن از شر آشکار (مانند شر آفریده ها) و شر خفی (مانند شر حسود یا جادوگران) سخن گفت. اما در این سوره به ما می آموزد که از شری که نه کاملاً آشکار است و نه کاملاً خفی نیز به خدا پناه پناه ببریم.
«وسواس خنّاس» بدین معناست که آدمی نفس خویش را در برابر احساساتی درونی می یابد که گاه می آید و گاه می رود. خنّاس کسی یا چیزی است که پس از ظاهر شدن، مخفی می شود. موجودی که ظاهر می شود، درون انسان نجوا می کند، او را تحریک می کند، می ترساند، وسوسه و تهدید می کند و سپس پنهان می شود و در حالتی دیگر دوباره ظاهر می شود.
خناس همان کسى است که در سینه هاى انسان ها وسوسه مى کند (الَّذِی یُوَسْوِسُ فِی صُدُورِ النَّاسِ)؛ وسوسه گرانى از جن و انسان (مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ).
برای توضیح بیشتر باید گفت: واژه «وسواس» در اصل صداى آهسته اى است که از به هم خوردن زینت آلات برمى خیزد. بر این اساس به هر صداى آهسته نیز وسواس گفته می شود و بعد به خطورات و افکار بد و نامطلوبى که در دل انسان پیدا مىشود و شبیه صداى آهسته اى است که در گوش مى خوانند نیز اطلاق گردیده است. «وسواس» در آیه مورد بحث به معنى اسم فاعل (وسوسه گر) آمده است.
و این هشدارى است به همه رهروان راه حق که منتظر نباشند شیاطین را در چهره و قیافه اصلى ببینند؛ یا برنامه هایشان را در شکل انحرافى مشاهده کنند؛ هرگز چنین نیست.
آنها وسواس خنّاسند و کارشان حقه و دروغ و نیرنگ و ریا کارى و ظاهرسازى و مخفى کردن حق.
اگر آنها در چهره اصلى، ظاهر شوند؛ اگر آنها باطل را با حق نیامیزند و اگر آنها صریح و صاف سخن بگویند؛ به گفته امام على علیه السلام «لم یخف على المرتادین؛ مطلب بر پویندگان راه خدا مخفى نخواهد ماند»؛ اما آنها همیشه قسمتى از این مى گیرند و قسمتى از آن و به هم آمیزند تا بر مردم مسلط شوند چنان که امیر مۆمنان علیه السلام در ادامه همین سخن مى فرماید: «فهنالک یستولى الشیطان على اولیائه؛ و این چنین شیطان بر دوستان و پیروانش تسلط می یابد.(نهج البلاغه، خطبه 50)(برگرفته از تفسیر نمونه 27/ 472-473)
اینجا نکته تربیتی وجود دارد که تأکید می کند از این شری که که گاهی آشکار و گاهی نهان است باید به خدایی که دارای 3 صفت است پناه ببریم: پروردگار مردم، فرمانراوی مردم و خدای مردم.
صفت های خویش را بازبینی کنیم تا دریابیم چه صفتی است که به واسطه آن وسوسه گر خناس نفوذ می کند و ضعف درونمان از چیست که ما را در زمان تصمیم گیری مردد، ترسان و نگران و بزدل می کند
در حالی که در سوره فلق از 4 شرّ به یک صفت خدا پناه بردیم، پرورگار صبحگاه. این بدان معناست که این شرّی است خطرناک تر از شرور گذشته یاد شده، چرا که این شر نه آشکار است که با آن روبرو شویم و نه نهان است تا از آن بپرهیزیم و آماده مواجه باشیم. در هر حال از شرّ وسوسه گر نهانی به خدا پناه می بریم.
باید در برابر هر کس که با شیوه های مرموز، شک و تردید یا ترس و ضعف در راه حق ایجاد می کند، ایستاد
وسوسه خناس، هم از شرّ آشکار و هم از شرّ پنهان، خطرناک تر است؛ نفاق درون انسان و منافقان در جامعه، انواعی از وسوسه ها خناس است. باید در برابر هر کس با شیوه های مرموز، شک و تردید یا ترس و ضعف در راه حق ایجاد می کند، ایستاد.
ایستادگی به این شکل است که باید به پروردگارمان و فرمانرایمان و خدایمان پناه ببریم. به خدا پناه می بریم بدین معنا که کمک و توان را از او استمداد می کنیم تا دل هایمان با یاد او آرام گیرد و نیز به او نزدیک می شویم تا به اقتضای تربیت خدا و حکم و عبادت او عمل کنیم، خود و صفاتمان را پاک و طاهر کنیم.
صفت های خویش را بازبینی کنیم تا دریابیم چه صفتی است که به واسطه آن وسوسه گر خناس نفوذ می کند و ضعف درونمان از چیست که ما را در زمان تصمیم گیری مردد، ترسان و نگران و بزدل می کند.
سایت حوزه