شناخت خدا به خدا
حضرت زین العابدین، امام سجاد(علیه السلام):
إِلَهِي! بِكَ عَرَفْتُكَ وَ أَنْتَ دَلَلْتَنِي عَلَيْكَ وَ دَعَوْتَنِي إِلَيْكَ وَ لَوْ لا أَنْتَ لَمْ أَدْرِ مَا أَنْتَ
خدایا! تو را به تو شناختم، و تو مرا بر هستى خود راهنمايى فرمودى، و به سوى خود خواندى، و اگر راهنمايى تو نبود، من نميدانستم تو كه هستى!
در این فراز از دعا راه خداشناسی غیر از برهان علت و معلول فلسفی است که از وجود معلول، پی به وجود علت ببریم و از وجود مخلوقات، پی به وجود خالق ببریم
بلکه مراد این است که منشأ معرفت به خدا، خودِ خداست نه مخلوقات و مصنوعات غیر از خدا!فتامل!!
این مطلب اشاره است به این آیه شریفه: شَهِدَ اللَّهُ اَنَّهُ لا اِلهَ اِلاّ هُوَ/گواهی داد خدا که نیست خدایی جز او(سوره ال عمران،آیه18)
و اگر خدای متعال به یگانگی خود شهادت نمی داد، کسی او را نمی شناخت.
انسان عقلا به دنبال مجهول مطلق نیست و قطعا به دنبال آنچه می رود که علم اِجمالی به آن دارد.
این علم اِجمالی اولیه را توحید فِطری گویند؛ یعنی خداوند متعال در فطرت انسان ها، حقیقت توحید را اِنشاء کرده و از انسان اقرار گرفته است که با اطاعت از فرامین الهی به علم تفصیلی ثانویه خواهد رسید.
بنابراین حقیقت توحید در فطرت انسان نقش بسته است ولی گناهان و غفلت ها مانع و حجاب فطرت شده اند
و زمانی زبان حال انسان این فراز از دعا می شود که توفیق رفع این حجاب ها و موانع را پیدا کند و زمانی این حجب و موانع کنار می روند که انسان اهل سیر و سلوک باطنی و عرفانی شده و ساکن میخانه معرفت شود
و در نتیجه انوار حق متعال بر قلب انسان خواهد تابید و او ذات اقدس اله را مشاهده می کند و این گونه خدای تبارک و تعالی خود را به بنده عارف خود میشناساند و او را به مقام شهود و مشاهده و توحید عینی و لقاءالله می رساند.
دعای ابوحمزه ثمالی