زهرا سلام الله عليها يكى از علل آفرينش
زهرا سلام الله عليها يكى از علل آفرينش :
در اين موضوع اخبار بسيارى از فريقين (شيعه و سنى ) روايت شده است كه به موجب آنها ثابت مى شود، حضرت صديقه سلام الله عليها سبب آفرينش (عالم ) بوده است ، همانگونه كه پدربزرگوارش ، اميرالمؤ منين و حسنين سلام الله عليهم ، علت خلقت بوده اند.
ما برخى از اخبار مربوط به اين موضوع را در بخش اول در ذيل آيات شريفه ذكر كرديم و اينك حديثى در اثبات اين مطلب ، كه راوى آن ((ابوهريزه )) است :
((قال رسول صلى الله عليه و اله : لما خلق الله تعالى آدم اباالبشر و نفخ فيه من روحه ، التفت آدم يمنه العرش فاذا فى النور خمسة اشباح سجدا و ركعا، قال آدم : (على نبينا و آله و عليه السلام ) هل خلقت احدا من طين قبلى ؟ قال : لا يا آدم ! قال : فمن هولاء الخمسه الاشباح الذين اراهم فى هيئتى و صورتى ؟ قال : هولاء خمسة من ولدك ، لولا هم ما خلقتك ، هولاء خمسه شققت لهم خمسة اسماء من اسمائى لولا هم ما خلقت الجنة و النار، و لا العرش ، ولا الكرسى ، ولا السماء و لا الارض و لا الملائكة ، و لا الانس ، و لا الجن .
فانا المحمود، و هذا محمد، و اناالعالى و هذا على ، و انا الفاطر وهذه فاطمة .
و انا الاحسان و هذالحسن ، و اناالمحسن و هذالحسن …
اليت بعزتى ان لا ياتينى احد مثقال ذرة من خردل من بغض احدهم الا ادخله نارى ، ولا ابالى يا آدم ، هولاء صفوتى بهم انجيهم و بهم اهلكهم فاذا كان للك الى حاجة فبهولاء توسل ))
((رسول خدا(ص ) فرمود: هنگامى كه خداى تعالى حضرت آدم ابوالبشر را آفريد و از روح خود در او بدميد، آدم (ع ) به جانب راست عرش نظر افكند، آنجا پنج شبح غرقه در نور به حال سجده و ركوع مشاهده كرد، عرض كرد:
خدايا قبل از آفريدن من ، كسى را از خاك خلق كرده اى ؟ خطاب آمد: نه ، نيافريده ام . عرض كرد: پس اين پنج شبح كه آنها را در هيئت و صورت همانند خود مى بينم چه كسانى هستند؟ خداى تعالى فرمود:
اين پنج تن : از نسل تو هستند، اگر آنها نبودند، ترا نمى آفريدم ، نامهاى آنان را از اسامى خود مشتق كرده ام (يعنى من خود، آنها را نامگذارى كرده ام ) اگر اين پنج تن نبودند، نه بهشت و دوزخ را مى آفريدم ، نه عرش و كرسى ، نه آسمان و زمين را خلق مى كردم ، و نه فرشتگان و انس و جن را…
منم ((محمود)) و اين ((محمد)) است ، منم ((عالى )) و اين ((على )) است ، منم ((فاطر)) و اين ((فاطمه )) است ، منم ((احسان )) و اين ((حسن )) است ، و منم ((محسن )) و اين ((حسين )) است .
به عزتم سوگند، هر بشرى به مقدار ذره بسيار كوچكى ، كينه و دشمنى آنها را در دل داشته باشد، او را در آتش دوزخ مى افكنم ، يا آدم ،… اين پنج تن ، برگزيدگان منند، و نجات و هلاك هر كس وابسته به حب و بغضى است كه نسبت به آنها دارد. يا آدم ، هر وقت از من حاجتى مى خواهى ، به آنان توسل كن .
ابو هريره مى گويد، پيامبر اكرم (ص ) در ادامه سخن فرمود:
((نحن سفينه النجاة ، من تعلق بها نجى ، و من حاد عنها هللك ، فمن كان له الى الله حاجت فليسئل بنا اهل البيت ))
((ما (پنج تن ) كشتى نجاتيم ، هر كس با ما باشد، نجات يابد، و هر كس كه از ما روگردان شود، هلاك گردد. پس هر كس حاجتى از خدا مى خواهد پس به وسيله ما اهل بيت از حضرت حق تبارك و تعالى مسئلت نمايد)).
اين روايت را ((شيخ الاسلام حموينى )) در ((فرائد)) - ((حافظ خوارزمى )) در ((مناقب )) - و چند تن ديگر از دانشمندان اهل سنت نقل كرده اند، همچنين دانشمندان بزرگ شيعه اين حديث شريف را روايت نموده اند، و با بررسى آن ، به طور خلاصه ، مى توان به شش مطلب ، و يا شش منقبت پى برد، كه هر يك از پنج تن در آن مناقب و فضائل ، به طور يك نواخت و همرديف ، مشترك هستند.
مطلب اول : خلقت پنج تن و انوار آنان قبل از آفرينش آدم بوده است ، و غير از روايت مذكور احاديث بسيارى نيز از فريقين (شيعه و سنى ) در اين باره وارد شده است .
از حضرت رسول اكرم (ص )، نسبت به مدت زمانى كه پنج تن ، قبل از آدم بوجود آمده اند رواياتى منقول است كه در برخى 2000 سال و در بعضى به طور مختلف ذكر گرديده است كه گمان مى رود - اين ارقام تقريبى است نه قطعى .
مطلب دوم : پنج تن سبب و علت آفرينش جهان بوده اند.
مطلب سوم : اسامى آنها از نامهاى خداى تعالى مشتق شده است .
مطلب چهارم : جزاى دشمنى و كينه توزى نسبت به آنان ، سوختن در آتش قهر الهى است .
مطلب پنجم : پنج تن ، برگزيدگان حضرت حق تبارك و تعالى هستند، و هلاك و نجات هر بشرى ، وابسته به حب و بغضى است كه نسبت به آنها دارد.
مطلب ششم : هنگام حاجت خواستن از خداى تعالى بايد آنها را وسيله استجابت دعا قرار داد و به آنها متوسل شد.
با توجه به اين شش مطلب كه بيان شد، اگر اشخاصى واجد اين شش منقبت بوده باشند، مى توان معتقد بود و يقين كرد كه آنها يك بشر عادى نيستند، افرادى كه خداى تعالى از همان ابتداى خلقت به آدم ابوالبشر معرفى و نشان داده است كه علت خلقت تو و اولاد تو اينها هستند، اگر حاجتى دارى بايد به در خانه اينان بروى ، اينها برگزيدگان من اند، من خود اينها را نامگذارى كرده ام . بنابر آنچه گفته شد، پنج تن در شش منقبت مذكور هيچ فرقى با يكديگر ندارند و در اين مورد هيچ تفاوتى ميان پيغمبر اكرم ، على ، و حسنين عليهم السلام با حضرت صديقه سلام الله عليها وجود ندارد، همه در اين مناقب يك نواخت ، هم رتبه ، و هم درجه اند. اگر چه از جهات و اعتبارات ديگر ممكن است قائل به فضليت و برترى برخى بر بعضى باشيم ، مثلا پيامبر اكرم (ص ) منصبى دارد كه ديگران ندارند.
اگر درشان پنج تن به جز اين شش منقبت نبود، همرديف بودن آنها در اين مناقب نشان مى دهد كه هر يك از پنج تن ، از همه پيامبران ، از همه صديقين ، از آدم تا خاتم خلاصه از جميع مخلوقات خداى تبارك و تعالى افضل و برترند.
زيرا اگر آنها آفريده نمى شدند، اين خوان رحمت ، و اين سفره خلقت گسترده نمى شد هر كس كه به عالم هستى پا نهاده است (يعنى هر بزرگى ، هر شريفى ، هر نبيى ، هر وصيى ، هر خليفه اى ، هر امامى ، هر عالمى كه به وجود آمده است ) در حقيقت كنار سفره رحمت آنها نشسته ، و از نعمت وجودشان برخوردار گشته ، و نان خور و پرورش يافته و عائله رحمت و بركت وجود پنج تن بوده است ، از اين جهت است كه حضرت سجاد سلام الله عليها در يكى از ادعيه شريفه اش كه ائمه را معرفى مى كند، مى فرمايد:
((نحن رحمة من استرحمك ، و غوث من استغاث بك ))
((مائيم رحمتى كه مردم از تو مى طلبند، مائيم غوث و پناه كسى كه از تو پناه مى جويد)) آرى ، آنان در پيش آمدها پناه ، و در طلب حوائج ملجا همه مردمند، اغلب انبيا (از آدم تا خاتم ) در هنگام مشكلات و طلب حاجت به آنان متوسل شده اند و از آبرومندى آنها در نزد خدا، حاجت روا گشته اند، آنها محترمند، معظمند، معززند، علت خلقتند برگزيدگان خدا هستند، و با توجه به اينكه پنج تن در مناقب گفته شده ، همدرجه و همرديف هستند، حضرت صديقه سلام الله عليها نيز در اين مورد كوچكترين فرقى با پدر بزرگوارش نداشته است .
(فاطمة الزهرا عليهاسلام ، گفتار علامه امينى)