دعای مادردرحق بسطامی
20 آذر 1397
از بایزید بسطامی ، عارف بزرگ ، پرسیدند : این مقام ارزشمند را چگونه یافتی؟
گفت: شبی مادر از من آب درخواست ، نگاه کردم ، آب در خانه نبود . کوزه را برداشتم و به جوی آب رفتم.
وقتی باز گشتم ، مادر خوابش برده بود . پس با خودم گفتم اگر بیدارش کنم ، خطاکـــار خواهم بود.
آنگاه ایستادم تا بیدار شود . هنگام بامداد ، او از خواب بیدارشد ، پرسید چرا ایستاده ای؟ قصه را برایش گفتم.
مــادر مشغول نماز شد و پس از انجــام فریضه ، دست به دعــا برداشت و عرض کرد خدایا چنان که این پسر را بزرگ و عزیــز داشتی ، اندر میان خلق نیز او را عزیز و بزرگ گردان.