دست قطع شده
02 شهریور 1395
به من گفته بود تا زنده هست جایی نقل نکنم.
حسین گفت:
وقتی دستم قطع شد، درد نگرفت؛
یک حال خوشی به من دست داد؛ حال پرواز…
صدایی از ملکوت به من گفت: حسین آقا می آیی یا می مانی؟
با خودم گفتم می خواهم هنوز بجنگم، خمینی تنهاست، من سرباز اویم، هنوز جنگ تمام نشده.
در همین حالات بودم که افتادم زمین درد به تمام تنم سرایت کرد و در بدنم پیچید.
راوی :مادر شهیدحسین خرازی