1)فقط با داشتن شوهر به خوشبختی می رسم:

همچون بسیاری از دروغهای دیگر این دروغ هم تحریفی زیرکانه در حقیقت است.واقعیت این است که ازدواج عمل نیک و حقی است که خداوند برای اغلب انسانها تدبیر کرده است و در متن ازدواجهای خدا محور سعادتی عظیم نهفته است.شیطان حقیقت ازدواج را تغییر می دهد و به زنان می گوید هدف ازدواج خوشبختی و رضایت شخصی است بنابراین کسانی که نمی توانند همسری داشته باشند تا به آنها عشق بورزد و نیازهایشان را پاسخ دهد،حقیقتا به خوشبختی نمی رسند.این تفکر باعث می شود بسیاری از زنان این دروغ را باور کنند که «شوهرشان موظف است آنها را خوشبخت کند».

در حقیقت خوشبختی چیزی نیست که با ازدواج (یا بدون آن) تضمین گردد و یا از طریق روابط انسانی حاصل گردد.بلکه رسیدن به آرامش قلبی تنها با یاد خدا ایجاد می گردد.خداوند به تمام نیازهای ما پاسخ داده است او می داند که ازدواج و شوهر کردن این امکان را برای ما ایجاد می کند که در راه او به تعالی والاتری برسیم.رسیدن به آنچه ما انسانها نیاز خود می دانیم برایمان رضایت به ارمغان نمی آورد بلکه رضایت و آرامش واقعی در آن چیزی است که خداوند برای ما مقدر کرده است.کسانی که همیشه بر خواسته های خود پافشاری می کنند نهایتا مغبون هستند،در حالی که افرادی که بر خدا توکل می کنند همیشه بهترین نتیجه را می گیرند.

2)من مسئولم تا شوهرم را تغییر دهم:

اغلب زنها دوست دارند همه چیز را درست کنند.اگر کاری خراب شده باشدیا کسی در اشتباه باشد دوست دارند آن را درست کنند.این میل تقریبا وسوسه انگیز به نظر می رسد به خصوص در مورد افرادی که زیر یک سقف با آنها زندگی می کنیم.باور این دروغ در چارچوب ازدواج برای زنان موجب می شود،او از نیازهای خود و همسرش در زندگی مشترک غافل بماند و بیشتر در جستجوی کاستی ها و نقص های همسرش باشد.حقیقت این است که زن نمی تواند قلب شوهر (و بچه هایش ) را تغییر دهد ولی می تواند با روح الهی در تغییر قلب خودش سهیم باشد.

حتی بسیاری از زنان دیندار هم متوجه نیستند که دو اسلحه ای دارند که بسیار مؤثرتر از نق زدن،ایراد گرفتن و موعظه کردن است.اولین سلاح،زندگی خداپسند است که خداوند برای ایجاد اعتقاد وعطش معنوی در زندگی بشر استفاده می کند ودیگری دعا کردن است.

                                                           «کتاب:دروغهایی که زنان باور می کنندو حقایقی که آنها را آزاد می سازد»