دردانه خورشید
03 دی 1391
تو، ای نیلوفر کبودم! تو که باید در آن ریگهای گداخته با زنجیرهای آهنین به هر سو کشیده می شدی .
با من سخن بگو، ای ناز دردانه ی خورشید . ای گل سرسبد گلستان عشق . . . بگو که برگهایت را جدا کردند و نقشی کبود بر گلبرگهایت به یادگار گذاشتند
دنیا بدون روضه ی رقیه جهنم است یعنی بهار نوکری ما محرم است
شکر خدا که خرج عزای او می شویم رقیه به کار و زندگی ما مقدم است