در محضراستاد
روزی يكى از مقلدين آيت الله بروجردى که شخص بسيار ثروتمندى بود و وارث متدينى نداشت، خدمت آقاى بروجردى مى رسد و مى گويد: من اموال زيادى دارم كه دوست ندارم بعد از خودم به فرزندى كه مقيد به دين نيست، برسد.
مى خواهم به شما واگذار كنم تا بعد از مرگ من در هر راهى كه صلاح دانستيد به مصرف برسد. اموال به مبلغ سه ميليون تومان در اختيار ايشان قرار مى گيرد.
بعد از فوت او جوانى خدمت آقاى بروجردى مى رسد و می گويد: من پسر همان آقايى هستم كه اموالش را در اختيار شما قرار داده است و الان فقير هستم. آقا مى فرمايد: پدرت گفته بود تو مقيد به دين و احكام نيستى آيا قول مى دهى كه متدين شوى؟
می گويد چكار بايد بكنم؟ مى فرمايد: بايد نماز بخوانى جوان قبول مى كند و آيت الله بروجردى تمام اموال را به او برمى گرداند.
اکبر دهقان ؛ هزار و یک نکته اخلاقی از دانشمندان ؛ نکته ۶۹۷