حكمت
حكمت؛ معرفت، طاعت
حكمت، بينشى است كه در سايهى معرفت الهى پديد آيد و بر اساس فكر در اسرار هستى و رسيدن به حقّ، نور و تقوا مىتوان به آن دست يافت.
امام باقرعليه السلام فرمودند: حكمت، همان فهم، معرفت و شناخت عميق است، شناختى كه انسان را به بندگى خدا و رهبر آسمانى وا دارد و از گناهان بزرگ دور سازد. امام صادقعليه السلام فرمودند: رأس حكمت، طاعت خداوند است. راغب در معناى اين واژه مىگويد: حكمت، رسيدن به حقّ به واسطهى علم و عقل است. پيامبرصلى الله عليه وآله فرمودند: من سراى حكمت هستم و علىّ درگاه آن، هركس طالب حكمت است بايد از اين راه وارد شود. «انا دار الحكمة و علىّ بابها فمن اراد الحكمة فليأت الباب» در روايات متعدّد، اهلبيتعليهم السلام دروازه و كليد حكمت معرّفى شدهاند.
ارزش حكمت
يكى از وظايف انبيا، آموزش كتاب و حكمت است. «و يعلّمهم الكتاب و الحكمة»
حكمت، همتاى كتاب آسمانى است و به هر كس حكمت عطا شود، خير كثير داده شده است. «يؤتى الحكمة من يشاء و من يؤت الحكمة فقد اوتى خيرا كثيرا»
به گفتهى روايات؛ حكمت، همچون نورى است كه در جان قرار مىگيرد و آثار آن در گفتار و رفتار انسان پيدا مىشود. حكمت، بينش و بصيرتى است كه اگر در فقير باشد، او را در جامعه از ثروتمند محبوبتر مىكند و اگر در صغير باشد، او را بر بزرگسالان برترى مىبخشد.
حكمت، گمشدهى مؤمن است و در فراگيرى آن به قدرى سفارش شده است كه فرمودهاند: همان گونه كه لؤلؤ قيمتى را از ميان زباله بر مىداريد، حكمت را حتّى اگر از دشمنان بود فراگيريد.
فرد حكيم در مسائل سطحى و زودگذر توقّف ندارد، توجّه او به عاقبت و نتيجهى امور است. نه نزاعى با بالا دست خود دارد و نه زيردستان را تحقير مىكند، سخنى بدون علم و آگاهى نمىگويد و در گفتار و رفتارش تناقضى يافت نمىشود.
نعمتهاى الهى را ضايع نمىكند و به سراغ بيهودهها نمىرود، مردم را مثل خود دوست دارد و هر چه را براى خود بخواهد براى آنان مىخواهد و هرگز با مردم حيله نمىكند.
حكمت چگونه به دست مىآيد؟
حكمت، هديهاى است كه خداوند به مخلصين عنايت مىفرمايد. در روايات متعدّد مىخوانيم: «مَن اَخلَصَ للّه اربعين صَباحاً ظَهرت يَنابيع الحكمة من قلبه على لسانه»، هر كس چهل شبانه روز كارهايش خالصانه باشد، خداوند چشمههاى حكمت را از دل او به زبانش جارى مىسازد.
در حديث ديگرى مىخوانيم: كسى كه در دنيا زاهد باشد و زرق و برقها او را فريب ندهد، خداوند حكمت را در جانش مستقر مىكند. حفظ زبان، كنترل شكم و شهوت، امانتدارى، تواضع و رها كردن مسائل غير مفيد، زمينههاى پيدايش حكمت است.
نمونه هاى حكمت
خداوند در سورهى اسراء از آيه 22 تا آيه 38 دستوراتى داده و در پايان مىفرمايد: اين اوامر و نواهى حكمتهايى است كه پروردگارت به تو وحى كرده است، آن دستورات عبارتند از:
يكتاپرستى و دورى از شرك، احسان و احترام به والدين به خصوص در هنگام پيرى، گفتار كريمانه و تواضع همراه با محبّت، دعاى خير به آنان، پرداخت حقّ الهى به اولياى خدا، فقرا و در راه ماندگان، پرهيز از اسراف و ولخرجى، ميانهروى در مصرف، پرهيز از نسلكشى و عمل نامشروع جنسى، دورى از تصرّف در مال يتيم، اداى حقّ مردم و دورى از كم فروشى، پيروى نكردن از چيزى كه به آن هيچ علم و آگاهى ندارى و دورى از راه رفتن متكبّرانه. سپس مىفرمايد: «ذلك مما اوحى اليك ربّك من الحكمة» اين سفارشات نمونههاى حكمت الهى است.