حجت ظاهری و حجت باطنی
امام کاظم علیه السّلام فرمودند:
إنَّ لِلّهِ عَلَی النّاسِ حُجَّتَینِ: حُجَّهً ظاهِرَهًَ وَ حُجَّهً باطِنَهً، فَاَمَّا الظّاهِرَهُ فَالرُّسُلُ وَ الاَنبیاءُ وَ الاَئِمَّهُ، وَ اَمَّا الباطِنَهُ فَالعُقُولُ؛
خداوند را بر مردم دو حجّت است: حجّتی آشکار و حجّتی پنهانی و درونی. «حجّت آشکار»، رسولان و پیامبران و امامانند، و «حجّت باطنی», عقل و اندیشه هاست.
شرح حدیث:
«حجّت»، چیزی است که خداوند، بر اساس آن از انسان می پرسد و پاسخ می خواهد و اگر خلافکار باشد، محکوم می شود.
عقل، حجّت درونی است که مثل چراغی راه را روشن می کند و بد و خوب را به ما می گوید.
پیامبران و امامان، حجّتهای الهی اند.
کتابهای آسمانی، حجّتهای پروردگارند.
انسانهای پاک و متّقی، حجّت خدا بر دیگرانند.
اگر کسی عقل و شعور نداشته باشد، تکلیفی هم ندارد و مؤاخذه نمی شود.
اگر خداوند، برای یک قوم، پیامبر نفرستاده باشد، آن را عذاب هم نمی کند.
ولی… با این حجّتها چه می توان کرد و چگونه می توان پاسخ خدا را داد؟
چندین چراغ دارد و بیراهه می رود
بگذار تا بیفتد و بیند سزای خویش
خداوند، با فرستادن انبیا و نزول کتب آسمانی و با قرار دادن نور عقل در انسان، بر او «اتمام حجّت» کرده است.
کاری کنیم که در قیامت، محکوم محکمه ی الهی نشویم.
به نحوی عمل کنیم که پیش خدا «حجّت شرعی» داشته باشیم.
اصول کافی، ج1، ص16
حکمت های کاظمی, جواد محدثی، انتشارات آستان قدس رضوی