جدایی دین از سیاست هدف عرفانهای نوظهور
یکی از نقشههای شوم استکبار جهانی برای ضربه زدن و تضعیف اسلام ناب محمدی جدا کردن دین از سیاست است. با پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی ایران و اعلام رسمی بزرگان در یکی بودن دین و سیاست، لرزه بر اندام دنیای سکولاریسم و اومانیسم افتاد.
قبل از پیروزی انقلاب مردمی ایران، سالها مذهب رسمی کشور ایران تشیع بود. مذهبی که توسط سلطه گران و دشمنان اسلام ناب محمدی به نام تشیع ترویج میشد سیاست را از دین جدا میدانست تا همچنان به نام دین بر سلطه خود ادامه دهند.
بعد از شکست فیزیکی دشمن در هشت سال دفاع مقدس، پروژه جدیدی برای تضعیف اعتقادات و جدا کردن دین از سیاست اجرا شد و جنگ نرم استکبار با ترویج عرفانهای نوظهور آغاز شد. عرفانهای نوظهور پدیدهای است که بعد از پایان هشت سال دفاع مقدس به صورت چشمگیری افزایش یافت و در طول چند سال اخیر، در کشور ما به صورت چشمگیری نمود یافت.
متاسفانه برخی از سر جهل و نادانی به عرفانهای کاذب گرایش پیدا میکنند و با شعار جدایی دین از سیاست به پرتگاه ظلالت کشیده میشوند. گاهی اوقات جهالتها یا مشکلات روحی و روانی شخصیتهای فرقههایی که استعمار از آنها حمایت میکند جریانی را به وجود میآورد که از منظر استعمار جالب است به همین خاطر به صورت تمام قد از آنها حمایت میکنند تا به سوء استفاده از آنها بپردازند به همین خاطر تمامی جنبشها و عرفانهای نوظهور«دارای پایگاهی در نظام استکباری غرب»[1] هستند.
نکته جالب این موضوع آن است که در برخی از این نحلهها و جنبشها مثل عرفان حلقه به صورت صریح از سوی استکبار حمایت میشوند و در«کشورهای اروپایی به موسس آن دکترای افتخاری» میدهند[2] و یا در سازمان ملل از آنها حمایت میشود. در مورد سایر فرقهها نیز همین است مثلا فرقههایی که خاستگاه آنها هندوستان است، یا فرقههایی که در اروپا و آمریکا فعالیت میکنند، همه دارای ابعاد حمایتی مختلفی هستند و دشمنان اسلام ناب محمدی بیشترین تبلیغ را در داخل نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران انجام میدهد تا با جدا کردن دین و سیاست به هدف شوم خود برسد زیرا جریانهای فرقه گرا و عرفانهای نوظهور به واسطه نظام سکولاری که در غرب است میتوانند به بهترین نحو با جریانهای ناب الهی مقابله کنند و همین موضوع باعث حمایت سیاستمداران غربی از آنها شده است.
حضرت آیت الله خامنهای رهبر فرزانه انقلاب در اینباره میفرمایند: «یکی از توصیههای اساسی که هیئتهای اندیشهورز آمریکایی و انگلیسی دُور هم مینشینند، فکر و طرّاحی میکنند، دارند ارائه میدهند و به فعّالان مطبوعاتی و رسانهای و اینترنتی و سیاسی و غیره تعلیم میدهند، این است که میگویند با دینِ سیاسی باید مخالفت کرد؛ یعنی تبلیغِ جدایی دین از سیاست و زندگی.»[3] ایشان در ادامه میفرمایند: «ایمان دینی باید با معرفت همراه باشد؛ معرفت دینی چیست؟ همین مطلبی که مرحوم مدرّس فرمود که «دیانت ما عین سیاست ما است، سیاست ما عین دیانت ما است.»[4]
تقابل عرفانهای کاذب با مسجد و دور کردن مردم از این مکان مقدس امری غیرقابل انکار است. هدف آنها پیاده کردن نظام اجتماعی غرب در نظام ولایتمدار ایران است. رهبر انقلاب در اینباره میفرمایند: «بعضیها مسجد را -برخلاف آنچه ما حالا عرض کردیم- از مسائل سیاسی میخواهند به کلّی برکنار بدارند. [میگویند] آقا شما وارد سیاست نشوید، کار خودتان را بکنید. کار خودتان یعنی چه؟ یعنی بیایید همان نمازتان را بخوانید و بروید؛ فقط پیشنمازی محض. این همان سکولاریسم است.
سکولاریسم بهمعنای بیدینی نیست، سکولاریسم بهمعنای این است که دین در غیر عمل شخصی، هیچ بُروز و ظهوری نداشته باشد. نظام اجتماعی کاری به دین ندارد. بله، هرکسی در داخل نظام اجتماعیِ متنوّعِ غربی و شرقی و امثال اینها خودش برای خودش، در دل خودش، در عمل خودش یک ارتباطی با خدا داشته باشد؛ سکولاریسم یعنی این.
این همان چیزی است که دشمنان میخواهند؛ دشمنان همین را میخواهند. آن دینی که با آن مخالفند، آن ایمانی که با آن میجنگند، آن ایمانی است که به ایجاد نظام اسلامی میانجامد و اسلام را قدرتمند میکند؛ با آن مخالفند. از اسلام میترسند؛ کدام اسلام؟ اسلامی که دارای قدرت است، دارای نظامات است، دارای سیاست است.»[5]
پینوشت:
[1]. برگرفته از خبرگزاری شبستان، کد خبر603315.
[2]. همان.
[3]. بیانات رهبر فرزانه انقلاب حضرت آیت الله خامنهای در دیدار با مردم قم، مورخ 19 دی 1395.
[4]. همان.
[5]. بیانات رهبر فرزانه انقلاب حضرت آیت الله خامنهای، مورخ 31 مرداد 1395.