تفکر در یک تخم برای یکتا پرست شدن کافیست
روزى فردى زنديق به نام أبو شاكر ديصانىّ بر امام صادق صلوات الله عليه وارد شده و گفت: اى جعفر بن محمّد مرا به معبود و خدايم راهنمايى و دلالت كن!
امام صادق صلوات الله عليه فرمود: بنشين،
در اين وقت پسر بچّه اى وارد شد كه با تخم مرغى که در دستش بود؛ بازى مى كرد.
امام فرمود: اى پسر اين تخم مرغ را به من بده.
آن را گرفت و فرمود:
اى ديصانىّ، اين سنگرى است پوشيده، كه پوستى ضخيم دارد و زير آن پوست ضخیم، پوستهاى نازك است و زير آن پوست نازک، طلايى است روان و نقرهاى آب شده و هيچ كدام با هم مخلوط نشده و به همان حال باقى است،
نه مصلحى از آن خارج شده تا بگويد من آن را اصلاح كردم
و نه مفسدى درونش رفته تا بگويد من آن را فاسد كردم و معلوم نيست براى توليد نر آفريده شده يا ماده.
ناگاه مي شكافد و طاوسى رنگارنگ بيرون مي دهد
آيا تو براى اين مدبّرى در مى يابى؟!
راوى گويد: ديصانىّ مدّتى سر به زير افكند و سپس گفت:
شهادت می دهم كه معبودى جز خداى يگانه بى شريك نيست و اينكه محمّد بنده و فرستاده اوست و تو امام و حجّت از طرف خداوند بر مخلوقات هستی و من از حالت پيشين توبه گزارم.
الإحتجاج، ج2، ص: 333
بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج3، ص: 31