تفکر در اینکه با عمر خود چه کردیم؟
حجت الاسلام و المسلمین قرائتی:
خداوند در قرآن، در سوره قیامت لحظه جان دادن انسان را چنین به تصویر می کشد:
چنين نيست (كه انسان مى پندارد) آنگاه كه (در آستانه مرگ) جان به گلوگاه رسد. و گفته شود: چه كسى شفادهنده است؟ و (محتضر) بداند كه هنگام جدايى است. و ساق پا به ساق ديگر بچسبد (و ديگر حركتى نكند) در آن روز به سوى پروردگارت سوق داده شود.
او كه نه حق را تصديق كرد و نه نماز گزارد. بلكه تكذيب كرد و روى گردانيد. و سپس با كبر و غرور به سوى اهلش رفت. (عذاب الهى) براى تو شايسته تر است، شايسته تر. باز هم شايسته تر است، شايسته تر.
امام على(ع) مى فرمايد: «يَنْظُرُ بِبَصَرِهِ وَ يَسْمَعُ بِأُذُنِهِ»(بحارلانوار،ج6،ص164)
انسان در لحظه آخر، کسانی كه بالاى سر او هستند را مى بيند و حرف هايشان را مى شنود، اما ديگر توان اينكه جواب بدهد را ندارد. كم كم زبان بسته مى شود و در چنین لحظه ای «وَ يُفَكِّرُ فِيمَ أَفْنَى عُمُرَهُ»
(بحارلانوار، ج 6، ص 164) فكر مى كند كه عمرش را چه كرد؟ تا جوان هستيم فكر كنيم.
براى چه درس مى خوانی؟
مدرك بگيرم بعد استخدام بشوم زندگى كنم و…
اگر فكر مادى باشد، اينجا بن بست است. کسانی كه ايمان ندارند، در يك دايره در حال چرخش هستند. كار مى كنند كه بخورند و می خورند تا جان داشته باشند که كار کنند. و هفتاد سال را به همین ترتیب سپری میکنند