تاثیر معماری اسلامی در اروپا، به قلم کریستوفر رن
در مورد منشا سبک معماری گوتیک در اروپا بحث ها و مجادلات زیادی وجود داشته است.
معماران مسلمان بر این باورند که این سبک از طرح های آنها به شمال راه یافته است. این موضوع را یکی از مشهورترین معماران بریتانیا، به نام کریستوفر رن تأیید می کند؛ کسی که بیش از هشتاد پروژهٔ معماری را انجام داده و به دلیل کمال علمی و دانش حرفهای اش معروف است.
کریستوفر رن بعد از مطالعهٔ دقیق معماری مساجد عثمانی و موری ها، زیبایی این گونه معماری را درک و تحسین کرد. او پس از بررسی عناصر تزیینی و ساختاری متعدد در هنر معماری اسلامی و گوتیک و کسب اطمینان از ریشه های اسلامی معماری گوتیک «نظریهٔ اسلامی» را در این امر پایه ریزی کرد. رن این نظریه راجنین توضیح می دهد: «این که ما آن را سبک معماری گوتیک می نامیم، همان که ایتالیایی ها آن را تقلیدی از سبک رومی نمی دانند و بماند که خود گوت ها بیشتر از آنکه سازنده باشند، ویرانگر بوده اند، فکر می کنم بایستی سبک اسلامی نامیده شود؛ زیرا این افراد (گوت ها) نه هنر را می خواستند نه علم را و در واقع، بعد از اینکه مادر غرب هر دوی این ها را از دست دادیم، دوباره آنها را از کتاب های عربی و مسلمانان اخذ کردیم؛ آنچه را آنها با پشتکار زیاد و ترجمه از یونانیان به دست آورده بودند. مسلمانان انسان هایی مجاهد و متعصب در مذهب خود بودند و هرجایی را که فتح می کردند، با شتابی شگفت آور در آنجا مسجد و کاروان سرا می ساختند. موضوعی که آنها را وادار می کرد روش نوینی را برای ساختمان سازی پیدا کنند، این بود که مساجد خود را در اشکال متنوع برپا می کردند؛ بر خلاف کلیساهای مسیحیت که الزاماً به شکل صلیب بود. معادن قدیمی که قدما سنگ های یکپارچهٔ مرمر را برای ستون ها و سرستون ها از آنجا استخراج می کردند، مورد بی توجهی قرار گرفتند؛ زیرا مسلمانان هردوی آنها رابی مورد می دانستند.»
وسیلهٔ حمل و نقل مسلمان ها شتر بود؛ بنابراین، در ساختمان هایشان از سنگ های کوچک و ستون هایی مطابق با ذوق و سلیقهٔ خود، که شامل قطعات بسیار می شدند، استفاده می کردند. قوی های جناغی آنها به سنگ های کلیدی در رأس قوس نیاز نداشتند؛ زیرا آنها فکر می کردند که این سنگها باعث سنگینی سازه و قوس می شوند. این شرایط در اقلیم شمالی ما در اروپا نیز دقیقاً وجود داشت؛ زیرا آنجا نیز پر از نرمه سنگ بود اما تمایل زیادی به استفاده از سنگ مرمر یک پارجه وجود داشت.
آنچه هنرگوتیک مدرن نامیده می شود، از مسیر متفاوتی به دست آمده است. از شاخصه های این سبک روشنی در آثار، جسارت زیاد در پردازش برجستگی های نما و مقاطع به وسیلهٔ ظرافت، اسراف و تجملی مفرط در تزیینات و آرایه هاست. ستون های این نوع گوتیک لاغر و باریک اند؛ برخلاف گوتیک باستان که حجیم و سنگین بوده اند. چنین تولیداتی که بسیار تصنعی هم هستند، هرگز نمی توانند پیروی مؤلفان خود را از گوتیکهای سنگین و حجیم تأیید کنند. چگونه آنها می توانند به سبک معماریای منتسب شوند که در قرن دهم عصر ما معرفی شده است؟! چندین سال پس از انهدام تمام حوزه ها و قلمروهایی که گوتها برافراشته بودند، در میان خرابه های امپراتوری روم آن زمان، جایی که نام گوت کاملاً فراموش شده بود، معماری جدیدی پدید آمد. این معماری را بر اساس نشانه ها و مشخصه های آن فقط می توان به مورها منتسب کرد یا به مسلمانان که در معماری خود همان گرایشی را که در شعر داشتند، القا می کردند.
این روش از طریق اسپانیا به اروپا معرفی و عرضه شد. در دوره ای که حکومت مسلمانان در اوج قدرت بود، علم شکوفا شد. مسلمان ها فلسفه، ریاضیات، فیزیک و شعر می آموختند. عشق به یادگیری در همهٔ مناطقی که چندان هم از اسپانیا دور نبودند، برانگیخته شده بود. کتاب های این مؤلفان خوانده می شد و همانطور که آثار نویسندگان یونانی به عربی برگردانده شده بود، آثار اینان به لاتین ترجمه می شد. فیزیک و فلسفهٔ مسلمانان و همراه با این دو، معماری آنها در اروپا گسترش یافت. بسیاری از کلیساها به سبک اسلامی ساخته شدند و بقیه به نسبت های زیاد و کم از این سبک تأثیر پذیرفتند.
بحثی در ریشۀ اسلامی سبک گونیک، برگرفته از پرنتالیا یا خاطرات خاندان رن، اثر متیو بیشاپ، سال ۱۷۵۰ میلادی.