باطل همیشه سوار بر حق میشود و با نیروی حق حرکت میکند
استادمطهری:
باطل به طفيل حق پيدا مىشود و با نيروى حق حركت مىكند؛ يعنى نيرو مال خودش نيست، نيرو اصالتاً مال حقّ است و باطل با نيروى حق حركت مىكند.
كفى كه روى آب هست، نيروى كف نيست كه او را حركت مىدهد، اين نيروى آب است كه او را حركت مىدهد. معاويه اگر پيدا مىشود و آنهمه كارهاى باطل مىكند، آن نيروى اجتماعى را معاويه به وجود نياورده و ماهيّت واقعى آن نيرو «معاويهاى» نيست و جامعه در بطن خودش ماهيّت «معاويهاى» ندارد! باز هم پيغمبر(ص) است، باز هم ايمان است، باز هم معنويّت است، ولى معاويه بر روى اين نيرو سوار شده است.
يزيد هم كه امام حسين(ع) را كشت گفت: «قتل الحسين بسيف جدّه» يعنى حسين با شمشير جدّش پيامبر كشته شد! اين يک معناى درستى دارد، يعنى از نيروى پيامبر(ص) استفاده كردند و او را كشتند، چون براى تحريک مردم مىگفتند: «يا خيل الله ارْكبى و بالجنّة أبشرى» اى سواران الهى! سوار شويد و بهشت بر شما بشارت باد!
استاد مطهری، نبرد حق و باطل، ص47