با حسݩ معاشرٺ ، بہ دیݩ اسݪآم ٺبلیغ ڪنید
“حضرت صادق ؏ ” فرمود ؛ مردى از كفار اهل كتاب (ذمى) در راه رفيق “اميرالمؤمنين ؏” گرديد. ايشان را نمى شناخت. پرسيد: كجا مى روى؟!
حضرت فرمود؛ به كوفه . هنگامى كه بر سر دو راهى رسيدند ذمى خواست از راه ديگر برود حضرت مقدارى او را همراهى نمود. ذمى عرض كرد ، شما كه خيال كوفه داشتيد، براى چه از اين راه مى آئيد، مگر نمى دانيد راه كوفه از اين طرف نيست ؟!
فرمود ؛ مى دانم ولى دستور” پيغمبر ڝ” ما است كه نيكو رفاقت و مصاحبت كردن به اين است كه ، رفيق خود را مقدارى همراهى و مشايعت كنند. من از اين جهت با تو آمدم . مرد ذمى گفت ؛ شيفته اخلاق نيك اسلام شدم و كسانى كه پيروى اين دين را نموده اند. من شما را گواه مى گيرم كه به اسلام وارد شدم .
از همانجا آن مرد به همراهى “عݪے ؏” به كوفه آمد. در كوفه ايشان را شناخت و مراسم اجراء شهادت اسلام بجا آورد.(1)
پی نوشت:
1- 16 بحار، ص 44.
مݩـبع:ڪٺاب ݘہݪ داسٺاݩ ݘہݪ حدیٽ امام علـــ؏ــے
حسن امیدوار